مترجم: حميدرضا ارباب
انتخاب های بهينه ی مصرف کننده
مصرف کننده تمايل دارد تا بهترين ترکيب ممکن پيتزا و نوشابه را انتخاب کند- به عبارت ديگر، ترکيبي روي بالاترين منحني بي تفاوتي را بايد انتخاب کند.البته مصرف کننده بايد متوجه محدوديت بودجه ی خود نيز باشد.
نمودار 1خط محدوديت بودجه و سه منحني بي تفاوتي مصرف کننده را از بين تعداد بيشمار منحني هاي بي تفاوتي نشان مي دهد. بالاترين منحني بي تفاوتي يا نقطه اي که خط بودجه ی مصرف کننده در يک نقطه بر آن منحني مماس شده، منحني است. نقطه اي که در آن نقطه خط ( محدوديت ) بودجه بر منحني بي تفاوتي مماس شود، نقطه ی بهينه ناميده مي شود. مصرف کننده احتمالاً نقطه ی A را ترجيح مي دهد ولي نمي تواند به اين نقطه برسد، زيرا بالاتر از خط بودجه ی اوست.
مصرف کننده مي تواند نقطه ی B را انتخاب کند ولي روي يک منحني بي تفاوتي پايين تر قرار دارد و لذا رضايت خاطر کم تري براي او فراهم مي کند. بنابراين نقطه ی بهينه ( روي منحني بي تفاوتي ) بهترين ترکيب نوشابه و پيتزا را براي مصرف کننده فراهم مي کند.
توجه کنيد که در نقطه ی بهينه شيب خط بودجه و شيب منحني بي تفاوتي با هم برابر است. به عبارت ديگر، مي توانيم بگوييم در نقطه ی بهينه منحني بي تفاوتي بر خط بودجه مماس شده است. شيب منحني بي تفاوتي نرخ نهايي جانشين بين نوشابه و پيتزا است، شيب خط محدوديت بودجه نيز برابراست با قسمت نسبي دو کالا. بنابراين مصرف کننده ترکيبي از دو کالا را انتخاب مي کند که در آن ترکيب نرخ نهايي جانشين و قيمت نسبي کالاها برابر باشند.
قبلاً ملاحظه کرديد که چگونه قيمت هاي بازار ارزش نهايي کالا را از نظر مصرف کننده تعيين مي کند. در اين جا نيز تجزيه و تحليل انتخاب مصرف کننده به يک روش ديگر به همان نتيجه مي رسد. مصرف کننده براي تصميم گيري و خريد دو کالا، ترکيبي از کالاها را انتخاب خواهد کرد که نرخ نهايي جانشين با قيمت نسبي دو کالا برابر باشد. قيمت نسبي دو کالا نرخي است که بازار در آن نرخ تمايل به مبادله ی دو کالا با يکديگر دارد ولي نرخ نهايي جانشين نرخي است که مصرف کننده با آن نرخ تمايل به مبادله ی دو کالا با يکديگر دارد. بنابراين در نقطه ی بهينه مصرف کننده، ارزش گذاري مصرف کننده از دو کالا ( که با نرخ نهايي جانشيني اندازه گيري مي شود ) با ارزش گذاري بازار از دو کالا ( که با قيمت نسبت اندازه گيري مي شود ) برابر خواهد بود.
کادر 1: مطلوبيت: روش ديگر تفسير ترجيحات و بهينه سازي
براي معرفي ترجيحات مصرف کننده از منحني هاي ترجيحي استفاده کرديم. روش ديگر معرفي ترجيحات مصرف کننده استفاده از مفهوم مطلوبيت است. مطلوبيت يک مفهوم و معيار انتزاعي از لذت يا رضايت خاطري است که مصرف کننده از مصرف ترکيبات مختلف کالاها به دست مي آورد. اقتصاددانان مي گويند يک مصرف کننده زماني مجموعه اي از کالاها را به مجموعه ی ديگري از کالاها ترجيح مي دهد که مطلوبيت يا رضايت خاطر حاصل از آن بيش تر باشد.
منحني هاي بي تفاوتي و مطلوبيت با يکديگر ارتباط نزديکي دارند. از آن جا که مصرف کننده نقاط واقع بر منحني هاي بي تفاوتي را ترجيح مي دهد، بنابراين مجموعه اي از کالاها که روي منحني هاي بالاتر قرار دارد مطلوبيت يا رضايت خاطر بيش تري براي مصرف کننده فراهم مي کند. از آن جا که مجموعه يا ترکيبات مختلف کالاها که روي يک منحني بي تفاوتي قرار دارد رضايت خاطر يکساني براي مصرف کننده فراهم مي کند، لذا مطلوبيت تمام نقاط روي منحني يکسان است. به عبارت ديگر منحني بي تفاوتي يک منحني مطلوبيت يکسان است.
مطلوبيت نهايي يک کالا برابر است با افزايش در مطلوبيت ناشي از مصرف يک واحد اضافي از آن کالا. اصل نزولي بودن مطلوبيت نهايي براي اکثر کالاها صادق است: نزولي بودن مطلوبيت نهايي به اين معناست که با افزايش مصرف يک کالا مطلوبيت واحدهاي اضافي کاهش مي يابد.
نرخ نهايي جانشيني ( MRS ) بين دو کالا به مطلوبيت نهايي اين کالاها بستگي دارد. براي مثال، اگر مطلوبيت نهايي کالاي X دو برابر مطلوبيت نهايي کالاي y باشد، در اين صورت شخص براي دريافت دو واحد y حاضر است يک واحد X از دست بدهد. و لذا نرخ نهايي جانشيني y به جاي برابر 2 است.
به طور کلي نرخ نهايي جانشيني ( و شيب منحني بي تفاوتي ) برابر است با مطلوبيت نهايي يک کالا تقسيم بر مطلوبيت نهايي کالاي ديگر.
تجزيه و تحليل مطلوبيت روش ديگري براي تفسير بهينه سازي مصرف کننده براي ما فرهم مي کند. به ياد آوريد که در نقطه ی بهينه ی مصرف کننده نرخ نهايي جانشيني و قيمت نسبي کالاها برابرند.
وقتي اقتصاددانان درباره ی نظريه ی انتخاب مصرف کننده بحث مي کنند ممکن است اين نظريه را به روش متفاوتي توضيح دهند. ممکن است يک اقتصاددانان بگويد هدف مصرف کننده حداکثرکردن مطلوبيت است. ممکن است يک اقتصاددانان ديگر اعتقاد داشته باشد که هدف مصرف کننده دستيابي به بالاترين منحني بي تفاوتي ممکن است. اقتصاددانان اول نتيجه مي گيرد که در نقطه ی بهينه ی مصرف کننده، مطلوبيت نهايي هر دلار صرف شده براي تمام کالاها برابر است، در حالي که طبق نظر اقتصاددان دوم نقطه ی بهينه ی مصرف کننده جايي است که منحني بي تفاوتي بر خط بودجه مماس شود. در اصل اين دو روش يکي هستند.
اثر تغيير درآمد بر انتخاب هاي مصرف کننده
درباره ی چگونگي مصرف کننده صحبت کرديم؛ حال به بررسي واکنش مصرف نسبت به تغيير درآمد مصرف کننده مي پردازيم. فرض کنيد درآمد مصرف کننده افزايش يابد. با افزايش درآمد، مصرف کننده مي تواند از هر دو کالا مقدار بيش تري بخرد. همان طور که در نمودار 2 ملاحظه مي کنيد افزايش درآمد باعث انتقال يا جابه جايي خط بودجه به سمت بالا مي شود. با توجه به ثابت بودن قيمت کالاها يا ثابت بودن قيمت نسبي کالاها، شيب خط بودجه جديد همان شيب خط بودجه ی اوليه است، بنابراين با افزايش درآمد خط بودجه به موازات خود به سمت بالا انتقال مي يابد.با انتقال خط بودجه ی مصرف کننده به موازات خود به سمت بالا مصرف کننده ترکيب بهتري از دو کالاي نوشابه و پيتزا را به دست مي آورد. به عبارت ديگر، مصرف کننده به منحني بي تفاوتي بالاتري خواهد رسيد. با توجه به انتقال خط بودجه به سمت بالا نقطه ی بهينه ی مصرف کننده از « بهينه ی اوليه » واقع بر منحني بي تفاوتي به « بهينه ی جديد » روي منحني بي تفاوتي منتقل مي شود.
دقت کنيد که در نمودار2 مصرف کننده هم نوشابه و هم پيتزاي بيش تري مصرف مي کند. هر چند منطق الگو لزوماً افزايش مصرف دو کالا به علت افزايش درآمد نيست، البته اين وضعيت ( افزايش مصرف دو کالا بر اثر افزايش درآمد ) متداول ترين وضعيت است. اگر با افزايش درآمد مصرف يک کالا افزايش يابد، اقتصاددانان به آن کالا کالاي عادي مي گويند.
منحني هاي بي تفاوتي در نمودار2 با فرض اين که نوشابه و پيتزا هر دو کالاهاي عادي هستند، استخراج شده است.
نمودار 3 حالتي را نشان مي دهد که در آن با افزايش درآمد، مصرف کننده نوشابه ی کم تر و پيتزاي بيش تري خريده است. اگر مصرف کننده با افزايش درآمد از يک کالا کم تر بخرد، اقتصاددانان آن کالا را کالاي پست مي نامند. نمودار 3 با اين فرض که پيتزا کالاي عادي و نوشابه کالاي پست است، رسم شده است.
هر چند بيش تر کالاها کالاهاي عادي هستند، ولي کالاهاي پست هم در جهان وجود دارند. براي مثال، خدمات اتوبوسراني شهري کالاي پست است. مصرف کنندگان پردرآمد به احتمال زياد از خودروهاي شخصي خود استفاده مي کنند و در مقايسه با مصرف کنندگان کم درآمد، از اتوبوس کم تر استفاده مي کنند. بنابراين اتوبوس ( در مقايسه با خودرو شخصي ) کالاي پست محسوب مي شود.
اثر تغيير قيمت بر انتخاب مصرف کننده
حال با استفاده از الگوي انتخاب مصرف کننده، اثر تغيير قيمت يکي از کالاها را بر انتخاب مصرف کننده بررسي مي کنيم. فرض کنيد قيمت هر بطري نوشابه از 2 دلار به 1 دلار کاهش يابد. هيچ تعجبي ندارد اگر قيمت کم تر باعث افزايش مصرف و بزرگ تر شدن مجموعه ی فرصت هاي خريد مصرف کننده شود. به عبارت ديگر، کاهش قيمت هر کالا باعث انتقال خط محدوديت بودجه به سمت بالا مي شود.در نمودار4 به طور دقيق تر اثر کاهش قيمت را بر خط بودجه نشان داده ايم. اگر مصرف کننده کل درآمد خود را صرف خريد پيتزا کند آن گاه قيمت نوشابه بر انتخاب او بي تأثير است. بنابراين با تغيير قيمت نوشابه مصرف کننده در همان نقطه ی A باقي مي ماند. چنان چه مصرف کننده کل درآمد 1000 دلار را بر روي نوشابه خرج کند مي تواند به جاي 500 بطري نوشابه 1000 بطري نوشابه بخرد. بنابراين نقطه ی انتهاي خط بودجه از B به D منتقل مي شود.
دقت کنيد که در اين حالت با انتقال خط بودجه به سمت بالا شيب خط بودجه تغيير مي کند ( اين نوع تغيير با تغيير خط بودجه به علت تغيير درآمد و ثابت بودن قيمت ها متفاوت است ). همان طور که گفتيم شيب خط بودجه نشان دهنده ی قيمت نسبي دو کالاست. از آن جا که قيمت نوشابه از 2 دلار به 1 دلار کاهش يافته است و قيمت پيتزا بدون تغيير در 10 دلار ثابت مانده، بنابراين مصرف کننده مي تواند هر پيتزا را با 10 نوشابه ( به جاي 5 نوشابه ) مبادله کند و لذا شيب خط بودجه بيش تر خواهد شد. اين که تغيير در خط بودجه چه تغييري در مصرف دو کالا ايجاد مي کند، به ترجيحات مصرف کننده بستگي دارد. در نمودار4 با توجه به منحني هاي بي تفاوتي، مصرف کننده نوشابه ی بيش تر و پيتزاي کم تري خواهد خريد.
اثرات درآمدي و جانشيني
اثر تغيير قيمت يک کالا بر مصرف را مي توان به دو اثر درآمدي و اثر جانشيني تجزيه و تفکيک کرد.براي ملاحظه ی اين آثار بايد واکنش مصرف کننده را پس از کاهش قيمت نوشابه بررسي کنيم. مصرف کننده ممکن است واکنش هاي زير را از خود نشان دهد:
• « چه خبر خوبي! قيمت نوشابه ارزان تر شده و قدرت خريد درآمد من افزايش يافته است. در واقع من نسبت به گذشته ثروتمندتر شده ام. چون ثروتمندتر شده ام مي
• « حال که قيمت نوشابه کاهش يافته است، من با نخريدن هر پيتزا مي توانم نوشابه ی بيش تري بخرم. از آن جا که پيتزا در مقايسه با نوشابه ی گران تر شده، پيتزاي کم تر و نوشابه ی بيش تري مي خرم » ( اين اثر جانشيني است ).
توانم از دو کالا ( نوشابه و پيتزا ) بيش تر بخرم » ( اين اثر درآمدي است ).
کدام عبارت را مهم تر مي دانيد؟
در اصل هر دو اظهارنظر مهم است. کاهش قيمت نوشابه باعث بهبود وضعيت مصرف کننده مي شود. اگر نوشابه و پيتزا هر دو کالاهاي عادي باشند، با بهبود وضعيت، مصرف کننده تمايل دارد که از هر دو کالا بيش تر بخرد. اثر درآمدي باعث مي شود تا مصرف هر دو کالا افزايش يابد. با وجود اين، به طور همزمان، مصرف نوشابه در مقايسه با مصرف پيتزا ارزان تر مي شود. اثر جانشيني باعث مي شود تا مصرف کننده نوشابه ی بيش تر و پيتزا کم تر بخرد.
حال نتيجه نهايي اين دو اثر را بررسي مي کنيم. مصرف کننده قطعاً نوشابه ی بيش تري مي خرد زيرا هر دو اثر درآمدي و اثر جانشيني باعث افزايش خريد نوشابه مي شود. ولي آيا مصرف کننده پيتزاي بيش تري تقاضا خواهد کرد؟ پاسخ به اين سؤال روشن نيست. زيرا آثار جانشيني و درآمدي مي توانند مخالف هم اثر کنند. اين وضعيت را در جدول 1 خلاصه کرده ايم.
کالا |
اثر درآمدی |
اثر جانشین |
اثر کل |
نوشابه
پیتزا |
مصرف کننده ثروتمندتر می شود ونوشابه ی بیش تری می خرد |
نوشابه نسبت به پیتزا ارزان تر می شود، بنابراین مصرف کننده نوشابه ی بیش تری می خرد. پیتزا در مقایسه با نوشابه گران تر می شود، بنابراین مصرف کننده پیتزای کم تری می خرد. |
اثر جانشینی و اثر درآمدی در یک جهت هستند، نتیجه آن که مصرف کننده نوشابه ی بیش تری می خرد. |
در نمودار5 تفکيک آثار درآمدي و جانشيني تغيير در انتخاب مصرف کننده را ملاحظه مي کنيد. وقتي قيمت نوشابه کاهش مي يابد مصرف کننده از نقطه ی بهينه ی اوليه ( نقطه ی A ) به نقطه ی بهينه ی جديد ( نقطه ی C ) مي رسد. اين تغييرات را مي توانيم در دو مرحله بررسي کنيم. مرحله ی اول، مصرف کننده روي منحني بي تفاوتي از نقطه ی A به نقطه ی B حرکت مي کند، رضايت خاطر مصرف کننده در نقاط A و B يکسان است ولي در نقطه ی B نرخ نهايي جانشين نشان دهنده ی قيمت نسبي جديد است ( خط چين مماس در نقطه ی B که به موازات خط بودجه جديد است، نشان دهنده ی قيمت نسبي جديد دو کالاست ). مرحله ی دوم، مصرف کننده با حرکت از نقطه ی B به نقطه ی C به منحني بي تفاوتي بالاتر مي رسد. هر چند نقاط B و C روي دو منحني بي تفاوتي مختلف قرار دارند ولي نرخ نهايي جانشين ( MRS ) در اين نقاط برابر است. به عبارت ديگر، شيب منحني بي تفاوتي در نقطه ی B با شيب منحني بي تفاوتي I_2 در نقطه ی C برابر است.
اگر چه مصرف کننده در واقع هيچ گاه نقطه ی B را انتخاب نمي کند ولي اين نقطه ی فرضي به ما کمک مي کند تا بتوانيم آثار درامدي و جانشيني تغيير در تصميم گيري مصرف کننده را به خوبي تفکيک کنيم. دقت کنيد که حرکت از نقطه ی A به نقطه ی B نشان دهنده ی تغيير در نرخ نهايي جانشين است بدون آن که رفاه مصرف کننده تغيير کند. به طور مشابه انتقال از نقطه ی B به نقطه ی C نشان دهنده ی تغيير خالص در رفاه است بدون آن که نرخ نهايي جانشيني تغيير کند. حرکت از نقطه ی A به B اثر جانشيني و حرکت از B به C نشان دهنده اثر درآمدي است.
استخراج منحني تقاضا
تاکنون ملاحظه کرديد که تغيير در قيمت يک کالا چگونه خط بودجه ی مصرف کننده و در نتيجه مقدار دو کالايي را که براي خريد انتخاب مي شود، تغيير مي دهد. منحني تقاضاي يک کالا نشان دهنده ی همين انتخاب و تصميم گيري در مصرف است. يادآوري مي کنيم که منحني تقاضا نشان دهنده مقدار تقاضاي يک کالا در هر سطح از قيمت است. به منحني تقاضاي مصرف کننده مي توان به صورت خلاصه اي از انتخاب هاي بهينه ی مرتبط با خط بودجه و منحني هاي بي تفاوتي نگاه کرد.براي مثال، در نمودار6 منحني تقاضاي نوشابه را رسم کرده ايم. در قسمت ( الف ) نمودار با کاهش قيمت هر بطري نوشابه از 2 دلار به 1 دلار، خط بودجه ی مصرف کننده به سمت بالا چرخش مي کند. هر دو اثر درآمدي و جانشيني باعث افزايش خريد نوشابه از 250 واحد به 750 واحد مي شود. در قسمت ( ب ) نمودار منحني تقاضا با توجه به انتخاب هاي مصرف کننده استخراج شده است. به اين ترتيب نظريه ی انتخاب مصرف کننده يک مبناي نظري براي منحني تقاضاي مصرف کننده فراهم مي کند.
هر چند به راحتي مي توان فهميد که منحني تقاضا به طور طبيعي از نظريه ی انتخاب مصرف کننده به دست مي آيد، ولي براي قضاوت در مورد بسط اين نظريه اين نتيجه به تنهايي کافي نيست. براي اثبات اين که مردم به تغيير قيمت ها واکنش نشان مي دهند، به يک چارچوب تحليلي و دقيق نيازي نداريم. به هر حال نظريه ی انتخاب مصرف کننده بسيار مفيد است.
منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391) ، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول.