دست اسميت: جست و جوي رمز طبيعت

اگر در قرن هفدهم فيلسوفان طبيعي مفهوم قانون را از زندگي انسان ها وام گرفتند و آن را در مطالعه ي طبيعت فيزيکي به کار بردند، در قرن هجدهم نوبت قوانين طبيعت فيزيکي بود تا راه هايي را به سوي آينده براي شناخت زندگي انسان پيشنهاد کند.
پنجشنبه، 17 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دست اسميت: جست و جوي رمز طبيعت
 دست اسميت: جست و جوي رمز طبيعت

 

نويسنده: تام سيگفريد
مترجم: مهدي صادقي




 

اگر در قرن هفدهم فيلسوفان طبيعي مفهوم قانون را از زندگي انسان ها وام گرفتند و آن را در مطالعه ي طبيعت فيزيکي به کار بردند، در قرن هجدهم نوبت قوانين طبيعت فيزيکي بود تا راه هايي را به سوي آينده براي شناخت زندگي انسان پيشنهاد کند.
راجر اسميت تاريخ علوم انساني نورتون (1)
کالين کمرر (2) کودکي اعجوبه بود. از آن بچه هايي که چند سال در مدرسه جهشي درس خواند و در برنامه اي مخصوص کودکان تيزهوش ثبت نام کرد. در پنج سالگي مجله ي تايم مي خواند ( گرچه کسي خواندن را به او نياموخته بود ) و در چهارده سالگي به دانشگاه جان هاپکينز (3) وارد شد. در طي سه سال دوره ي تحصيلي اش را تمام کرد و براي گذراندن دوره ي مديريت بازرگاني و سپس تحصيل در مقطع دکتري به دانشگاه شيکاگو رفت و در بيست و دو سالگي به عضويت هيئت علمي دانشکده ي مديريت دانشگاه نورث وسترن (4) درآمد.
اکنون او فرد جا افتاده اي در دانشکده ي کلتک (5) است؛ جايي که دوست دارد بازي کند. يا دقيق تر آن که دوست دارد رفتار انسان ها را هنگام تجربه هاي مختلف بازي، تجزيه و تحليل کند. کمرر يکي از بزرگ ترين نظريه پردازان بازي هاي رفتاري است. او اين موضوع را مطالعه مي کند که چگونه نظريه ي بازي ها واقعيت هاي رفتار اقتصادي افراد را روشن مي کند و نشان مي دهد که چگونه انسان ها در زندگي واقعي از انتخاب هاي کاملاً منطقي فاصله مي گيرند - که اين از جمله مفروضات نظريه ي اقتصاد سنتي است.
با وجود استعداد ترديدناپذير، کمرر همانند راننده ي کاميون صحبت مي کند. حتي در دوران اعجوبه بودنش، کشتي گير و بازيکن گلف بود. بنابراين، در مقايسه با محققان عالي مقامي که زندگي شان را در سطح ذهني بالا تري مي گذرانند، نگاه گسترده تري به جهان دارد. در مقايسه با آن چه مي توانيد در کتاب هاي درسي پيدا کنيد، او نگاه گسترده تري به اقتصاد دارد. اما از يک منظر، نگاه کمرر در مورد رفتارهاي اقتصادي چندان انقلابي نيست. در واقع از بعضي جنبه ها، اين رفتارها را پدر علم اقتصاد، يعني آدام اسميت، پيش بيني کرده بود.
دست نامرئي (6) اسميت احتمالاً معروف ترين استعاره در علم اقتصاد است و کتاب معروفش به نام ثروت ملل هنوز پس از دو قرن مورد احترام همه ي مدافعان اقتصاد بازار آزاد است. اما اسميت متفکري يک بعدي نبود و در مقايسه با آن چه بسياري از پيروان امروزي اش انجام مي دهند، چيزهاي زيادتري درباره ي رفتار انسان مي دانست. بينش اسميت بر بسياري از تلاش هاي فعلي براي رمزگشايي از رموز رفتار انسان ها در اقتصاد و ديگر حوزه هاي اجتماعي سايه افکند. او نظريه پرداز بازي ها نبود، اما نظرياتش ارتباط بين بازي ها، اقتصاد، زيست شناسي، فيزيک، و جامعه شناسي را روشن مي کند و اين همان چيزي است که در اين کتاب مي خوانيد. به نظر من، آدام اسميت نخستين بازيگر در آغاز اين داستان بوده است؛ زيرا او الهام بخشِ نظريه ي ادغام فيزيک نيوتني جهان مادي با علم رفتار انساني بود.

اقتصاد نامرئي (7)

آدام اسميت اشتراکات زيادي با نيوتن داشت. هردوي آن ها مادام العمر مجرد بودند و در دانشگاه تدريس مي کردند ( همچنين هر دو به حواس پرتي شهرت داشتند ). پس از مرگ پدرانشان به دنيا آمده بودند و خودشان پدران رشته ي علمي جديدي شدند. نيوتن فيزيک را بنيان نهاد و اسميت کتاب باليني علم اقتصاد را نوشت.
هر دو به دقت کتب زمينه ي علمي شان را بازنويسي کردند و با بازنگري نگرش هاي خام اسلافشان، رسالاتي نوشتند که راهنماي تفکرات جديد شد. همان طور که فيزيک مدرن نتيجه ي وضع قوانين نيوتن بود، که بعدها به عنوان فلسفه ي طبيعي شناخته شد، علم اقتصاد جديد نيز ما حصل رساله ي آدام اسميت درباره ي اقتصاد سياسي بود. هر چند کارهاي اصلي آن ها تقريبأ يک قرن با هم فاصله داشت، فلسفه اي که بنيان نهادند ديدگاهي جهاني ساخت که تقريباً همه ي جنبه هاي فرهنگ اروپايي پس از آن را شکل داد.
در حالي که نيوتن مفهوم قوانين طبيعي را در فيزيک پايه گذاري کرد، اسميت تلاش کرد تا کار مشابهي را در جهان داد و ستدهاي اقتصادي انجام دهد. قانون جاذبه ي نيوتن از فضا گذشت تا راهنماي حرکت سيارات باشد؛ دست نامرئي اسميت هم کارگران و تاجران را راهنمايي مي کرد تا ثروت ملل را توليد کنند. آثار نيوتن و اسميت، با هم الهام بخش متفکران بزرگ بودند تا باور کنند که مي توان همه ي جنبه هاي جهان ( فيزيکي و اجتماعي ) را با علم فهميد و توصيف کرد. وقتي اسميت کتاب ثروت ملل را در سال 1776 چاپ کرد، عصر عقلانيت به اوج خود رسيد.
البته امروزه فيزيک، نيوتن را پشت سر گذاشته است و اکثر اقتصاددانان نيز مي گويند که دانششان فراتر از آدام اسميت است. اما اثر اسميت بر روي فرهنگ مدرن ادامه يافت و تأثير درخور توجهش به روي علم اقصاد باقي ماند. اگر نگاهي دقيق بيندازيد، حتي مي توانيد طنين ايده هاي اسميت را در زمينه هاي مختلف نظريه ي بازي ها نيز ببينيد.
اسميت اين ايده را دنبال کرد که نفع شخصي (8) محرک رفاه اقتصادي است و همين جست و جوي نفع شخصي است که نظريه ي بازي ها در ابتدايي ترين سطح، تلاش مي کند تا آن را کمّي کند. در سطح عميق تر، اسميت به دنبال سيستمي بود که اساس طبيعت و رفتار انسان را توجيه کند، انگيزه اي که بسياري از نظريه پردازان بازي هاي مدرن از آن استفاده مي کنند. نظريه ي بازي ها تلاش مي کند تا حد و مرز رفتار عاقلانه (9) را تعيين کند و اسميت کمک کرد تا اين ايده در ذهن مدرن بنيان نهاده شود که ذهن به طريق عقلاني عمل مي کند.
به همين دليل بود که نيوتن بر اين باور تأکيد داشت که قوانين عقلاني بر حرکت سيارات يا سقوط سيب حاکم است. براي اسميت جاه طلبانه تر بود تا نظم مشابهي را به رفتار اجتماعي انسان هايي نسبت بدهد که درگير فعاليت اقتصادي هستند. همان گونه که جيکِب برونوفسکي (10) و بروس مازليش (11) در کتابي درباره ي تفکر غربي، که امروز قديمي به شمار مي رود، اما هنوز سرشار از بصيرت است، ذکر کرده اند، اسميت گامي عقلاني براي ساخت سيستمش برداشت. آن ها نوشته اند: « به منظور کشف علمي نظير اقتصاد، اسميت مي بايست اعتقاد به قانونمندي حاکم بر ساختار منظم طبيعت را که با عقل بشري قابل درک و دسترسي است مفروض مي گرفت ».
با اين نگاه، کتاب اسميت رشته ي مهمي از مجموعه تفکراتي بود که در جست و جوي رمز طبيعت بودند. سيستمي از قواعد که رفتار انسان را ( اقتصادي و غيره ) به همان طريقي شرح مي داد که نيوتن با آن کيهان را توصيف کرده بود. در ابتدا فيلسوفان و سپس جامعه شناسان و روان شناسان سعي کردند به صراحت بيان کنند که علم رفتار انسان ها بر اساس اصولي استوار شده که جلوه اي مخفي اما قابل درک براي تعقل انسان دارند. تلاش اسميت انعکاسي از تأثير دوست و همکارش ديويد هيوم (12)، فيلسوف و تاريخدان اسکاتلندي، بود که « علم الانسان » (13) را هدف نهايي همه ي تلاش هاي علمي تلقي مي کرد. هيوم مي نويسد: « هيچ سؤال مهمي نيست که پاسخ آن در علم الانسان نباشد و هيچ چيزي وجود ندارد که قبل از آشنايي مان با علم الانسان بتوان با قطعيت به آن پاسخ داد. در تلاش براي توصيف اصول طبيعت انسان، ما در حقيقت سيستم پيچيده اي از علوم را طراحي مي کنيم ».
امروزه، حضور فراگير نظريه ي بازي ها در علوم انساني خبر از اين نکته مي دهد که خواسته هايش از همان جنس است. شايد روزي نظريه ي بازي ها به بنيان نسخه ي قرن بيست و يکمي جديد و اصلاح يافته اي از رمز طبيعت تبديل شود و به رؤياهاي هيوم، اسميت، و بسياري ديگر در قرون گذشته جامه ي عمل بپوشاند.
فکر مي کنم اين ادعا با درک اين که رشته ي تفکرات اسميت نه فقط علوم فيزيک و جامعه شناسي، بلکه زيست شناسي را نيز درگير کرده است، گسترش مي يابد نظريات اسميت تأثير عميقي بر چارلز داروين (14) داشت. داروين دريافت که اصول توصيف کننده ي رقابت در اقتصاد وقتي در خصوص تنازع بقا به کار گرفته مي شوند در پهنه ي زيست شناسي هم قابل فهم هستند. مزاياي تقسيم کار در ميان کارگران که اسميت به تحسين آن پرداخت به خوبي با پيدايش گونه هاي جديد در طبيعت سازگار شد. بنابراين، امروزه قطعاً تصادفي نيست که به کارگيري نظريه ي بازي هاي اقتصادي در خصوص مطالعه ي تکامل، از موضوعات اصلي فکري است.

منطق و اخلاقيات

به طور کلي، علم، اقتصاد اسميت براي درک جهان اقتصادي که نظريه ي بازي ها آن را در قرن بيستم تسخير کرد، زمينه ي لازم را فراهم مي کند. تأثير اسميت بر جهان امروز از زندگي اي ناشي مي شود که صرف گردآوري بينش هاي غيرمعمولِ جهان دوران خويش شده بود.
آدام اسميت، متولد سال 1723، در دوران کودکي ضعيف و مريض احوال بود. کولي ولگردي او را در سه سالگي از جلوي ايوان منزل عمويش دزديد. ظاهراً عمويش بچه ي نوپا را پس از مدت کوتاهي نجات داد. وقتي بزرگ تر شد، به کودکي باهوش و کرم کتابي با حافظه اي غيرعادي، شهرت يافت. در چهارده سالگي وارد دانشگاه گلاسکو شد. ابتدا در هفده سالگي به قصد ورود به سلک کشيشان وارد آکسفورد شد. اما پس از هفت سال، در جست و جو براي زندگي متفاوتي به اسکاتلند بازگشت. علائقش چنين رقم خورد تا به دنياي آکادميک بازگردد. همان طور که يکي از تاريخ نويسان زندگي اش مي گويد: « نه ذکاوتي براي تجارت داشت و نه ميلي قوي براي زندگي سياسي يا شغلي که همراه با يادگيري و ادبيات باشد ».
پس از مدتي اسميت شغلي پيدا کرد که متناسب با علائق و استعدادش بود؛ استادي منطق دانشگاه گلاسکو. طولي نکشيد که به مقام استادي در فلسفه ي اخلاق رسيد که ترکيب مناسبي از موضوعات را براي کسي فراهم مي کرد که قصد داشت درک عقلاني از رفتار انسان داشته باشد. در واقع اسميت در اولين رساله ي مهمش به فلسفه ي اخلاق پرداخت و در آن نگاه بسيار متفاوتي از زندگي و حکومت را طراحي کرد که متفاوت تر از چيزي بود که امروزه به واسطه ي آن شناحته شده است. کتابش با موضوع اخلاق، اعتماد چارلز تاونزند (15) را جلب کرد و او اسميت را براي تعليم فرزند خوانده اش، دوک جوان باکلو (16) ( از ايالت هاي اسکاتلند ) استخدام کرد. در سال 1764 اسميت گلاسکو را به قصد لندن ترک کرد تا معلم خانگي شود. او و دوک، بخش اعظمي از اين زمان را به مسافرت به ويژه در فرانسه گذراندند و در آن جا اسميت با ايده هاي جديد اقصادي گروهي آشنا شد که به عنوان فيزيوکرات (17) شناخته شده بودند.
اسميت به ويژه با يکي از آن ها به نام فرانسواکِنِه (18) آشنا شد که شايسته است به دليل شخصيت جذابش بيش تر شناخته شود. کِنِه، فرزند يتيم خانواده اي کشاورز، در سيزده سالگي با خواندن يک کتاب پزشکي شروع به خود آموزي کرد و تصميم گرفت که پزشک شود. بعدها به عنوان پزشک به شهرت رسيد و از نخستين مدافعان جراحي به عنوان بخش مهم حرفه ي پزشکي شد. کِنِه نقش مهمي در متقاعد کردن پادشاه فرانسه داشت تا دستور به جدا سازي جراحان از آرايشگران بدهد، اين کار قطعاً براي هر دو حرفه منفعت داشت. بعد از اين که کِنِه به عنوان پزشک نخصوص معشوقه ي پادشاه، مادام پمپادور (19)، تعيين شد نفوذ بيش تري بر پادشاه فرانسه پيدا کرد.
گويا کِنِه ذهني غيرعادي داشته است. او بيمارانش را به شدت تحت تأثير قرار مي داد، آن چنان که منجر به برقراري ارتباطاتي بسيار عميق مي شد. پس از تثبيت موقعيتش در بين اشراف، زيرکي اش روشنفکران هم عصرش را تحت تأثير قرار داد، تا جايي که به دايرة المعارف مشهور فرانسه دعوت شد تا مقالاتي درباره ي کشاورزي بنويسد. تمايلش به کشاورزي منجر شد تا به نظريه هاي اقتصادي علاقه مند شود؛ به اين ترتيب، مدرسه ي جديد اقتصاددانان را بنياد نهاد که اعضايش به دليل تمايلشان به روش هاي فيزيکي، فيزيوکرات ناميده مي شدند.
طبق دانش متعارف آن روزگار، قدرت اقتصاد ملي بر حسب تجارت مشخص مي شد. بنابراين، تصور مي شد که تراز مطلوب تجاري باعث کسب ثروت توسط ملت مي شود. اما کِنِه استدلاب کرد که منبع واقعي ثروت، کشاورزي و بهره وري از زمين است. او همچنين ادعا کرد که حکومت ها توسط انسان، محدوديتي طراحي شده را به نظم طبيعي تعامل هاي اقتصادي و اجتماعي تحميل مي کنند. او باور داشت که سياست عدم مداخله اجازه مي دهد تا جريان طبيعي برقرار شود.
زماني که اسميت در پاريس بود با کِنِه آشنا و وارد حلقه ي فيلسوفان فيزيوکرات شد. اسميت پس از بازگشت به انگلستان در سال 1766 شروع به مرتب کردن انديشه هايش درباره ي انسان و خوشبختي کرد که يک دهه طول کشيد و نهايتاً کتاب مشهور جستاري درباره ي طبيعت و علت ثروت ملل (20) را به پايان برد که امروزه به ثروت ملل مشهور است.

دست نامرئي

نگاه اسميت از يک جنبه با نگاه کنه متفاوت بود. اسميت ادعا مي کرد که منبع ثروت، زمين نيست بلکه کار است. اسميت در مقدمه ي کتابش مي نويسد: « کار سالانه ي هر ملتي سرمايه اي است که در اصل همه ي نيازها و تسهيلات زندگي را تأمين مي کند ». توليد ثروت با تقسيم کار به زيرمجموعه هاي کاري، افزايش مي يابد و مي تواند با استفاده از مهارت هاي تخصصي کاراتر هم بشود. اسميت در آغاز فصل اول کتابش تأکيد مي کند: « به نظر مي رسد بزرگ ترين پيشرفت در قدرت توليد کار تحت تأثير تقسيم کار است، اين که مهارت ها در چه جهتي بايد توسعه يابند يا به کار برده شوند ». کاريکاتور مدرني که از ثروت ملل ارائه مي شود نشان مي دهد « دست نامرئي » به شرطي سرمايه داري را کارآمدتر نشان خواهد داد که حکومت ها دخالتي نکنند و هيچ نيازي به برنامه و کنترل اقتصاد خارجي نباشد. اگر هرکس به سادگي منافع خود را بدون محدوديت دنبال کند، سيستم به عنوان يک کل، در توزيع کالا و خدمات کارآمدتر خواهد بود.
به نظر مي رسد اسميت با بهره گيري از مفهوم استعاري « دست نامرئي » ادعا مي کند که خودخواهي (21) محض به جهاني بهتر خدمت مي کند. اسميت مي نويسد: « به خاطر خيرخواهي قصاب، آبجوساز، يا نانوا نيست که مي توانيم شاممان را فراهم کنيم، بلکه اين به دليل تمايلشان به منفعت خودشان است. جهت گيري صنعت براي توليد محصول بيش تر، فقط به قصد کسب سود بيش تر است. او و خيلي هاي ديگر را دست نامرئي هدايت مي کند تا چيزي را ترويج کنند که جزء قصد و نيت آن ها نبوده است ».
در واقع ايده ي اسميت درباره ي اقتصاد بازار آزاد، بسيار زيرکانه، هوشمندانه، و دقيق تر از بازار آزاد بي منطقي (22) بود که مردم ايجاد مي کردند. او اعتقاد داشت که مداخله ي حکومت در تجارت - خواه به قصد کمک خواه محدود کردن - منافع شرکت هاي آزاد و طبيعي را به خطر مي اندازد. با حذف اولويت ها ( يا تشويق ها ) و محدوديت ها، « سيستم ساده و مشخصِ آزادي طبيعي خواسته هاي خود را مشخص مي کند ». با اين حال اسميت نگراني اش را به « تشويق هاي فوق العاده » يا « محدوديت هاي فوق العاده » محدود مي کند. او سه نقش اختصاصي براي دولت ها قائل بود: دفاع از کشور در برابر حمله ي خارجي، اجراي قوانين براي حفاظت از افراد در برابر ظلم و بي عدالتي، و ايجاد مؤسسات و مشاغل عمومي که براي افراد حقيقي سودآور نباشد.
اقتصاددانان مدرن خاطر نشان کرده اند دل بستگي اسميت به « دست نامرئي » به گونه ي تعديل شده اي بيان شده است. آلن کروگر (23)، اقتصاددان پرينستوني، در مقدمه اي بر چاپ جديد کتاب ثروت ملل نوشته است: « مي توان به اين نکته، که مفسران جديد در اعتقاد اسميت به دست نامرئي اغراق کرده باشند، شک کرد ». علاوه بر اين، کروگر اضافه مي کند: « مي توان بخش اعظم اقتصاد بعد از جنگ را تلاشي در نظر گرفت که از لحاظ نظري و عملي تعيين مي کند کِي و تحت چه شرايطي دست نامرئي اسميت به دست بي فايده اي تغيير مي يابد » (24).
با اين همه نمي توان گفت پشتيباني اسميت از شرکت ها و سرمايه گذاري آزاد بد تفسير شده است ( و نه من معتقدم که سرمايه گذاري آزاد ايده ي بدي است. ) اما همان گونه که اقتصادداناني که نظريات اسميت را دنبال کرده اند گفته اند، هميشه دست نامرئي اسميت بازار کارآمد و بي طرفي را تضمين نمي کند. توماس ادوارد کليف لسلي (25)، تاريخ نويس اقتصاد در بلفاست، يک قرن پس از نگارش کتاب ثروت ملل در مقاله اي انتقادي ذکر مي کند که اسميت کتابش را در دوران ماقبل صنعتي نوشته است. به هر حال، علي رغم عمق نگرش اسميت درباره ي جهاني که در آن زندگي مي کرد، او قادر به گريز از زمان خود نبود.
کليف لسلي مي نويسد: « بعضي از پيروان اسميت برخلاف آن چه اسميت در عنوان کتابش پيشنهاد کرده است، ثروت ملل را نه جستار، بلکه پاسخي نهايي به جستار در نظر گرفتند؛ مجموعه اي از حقايق ضروري و جهاني که بر قوانين لايتغير طبيعت داير شده و از ساختار ذهن انسان استنباط شده است » (26).
دلايل لسلي که در سال 1870 چاپ شد اين ايده را که بسياري از مريدان اسميت ترويج کرده بودند زير سؤال برد که اسميت « نظم طبيعي چيزها »، « شاخه اي از ادعاي قديمي رمز طبيعت »، را آشکار کرده است. ايده ي « قانون رمز طبيعت » به زمان روم باستان و احتمالاً قبل از آن به يونان بر مي گردد. همان گونه که گايوس (27)، حقوقدان رومي، دو قرن پس از ميلاد شرح مي دهد، سيستم حقوقي روم نه فقط شامل قوانين مدني (28) روم بلکه شامل قوانين عمومي تر (29) هم مي شود که از « دلايل طبيعي » بر آمده اند که « براي همه ي انسان ها مشترک هستند ».
ظاهراً بعضي از فلاسفه ي حقوق روم، قوانين عمومي را شاخه اي از « قانون طبيعت » يا رمز طبيعت انگاشته اند. در اين نگرش، نهادهاي سياسي بشري « نظم موزون و مفيد طبيعي » را به هم مي زنند. شايد بتوان گفت رمز طبيعت همان چيزي است که امروزه عموماً مردم از آن به عنوان قانون جنگل ياد مي کنند (30). هنري مين (31)، محقق انگليسي، در سال 1861 در رساله اش با عنوان قوانين باستان نوشت: « به تدريج اين باور در بين حقوقدانان رومي غالب شد که قوانين عمومي کهن در واقع رمز گمشده ي طبيعت هستند. به تدريج با تنظيم قوانين و حقوق الهي بر اساس اصول قوانين عمومي، گونه اي از قوانين روبه زوال باز نويسي شدند » (32).
همان گونه که کليف لسلي گفته است، ايده ي رمز طبيعت در دوران اسميت، يکي از دو نگرش لازم براي فهم « قوانين بنيادي جوامع انساني » بود. رمز طبيعت، به کمک استنباط از نظم طبيعي و ذاتي تفکر انسان، به جست و جو در قوانين جامعه پرداخت تا براي آن ها دليل و برهان بياورد. در روش ديگر، با سنجش تاريخ و خصوصيات زندگي واقعي، قوانين اجتماعي را استنتاج کرد تا به جاي تصور ايده آل از طبيعت انساني متوجه شود که چيزها - واقعاً - چگونه اند.
در واقع کار اسميت با نگرش رمز طبيعت سازگار بود. بياناتش که همراه با حذف اولويت ها و قيدوبند هاي دولتي بود، اجازه مي داد تا « سيستم ساده و بديهي آزادي طبيعي » خود را به سادگي با مفهوم چنين رمزي تطبيق دهد. دوگلد استوارت (33) در شرح زندگي اسميت مي گويد که او تلاش مي کرد تا « قيودي را نشان دهد که به وسيله ي طبيعت در تفکر انساني ايجاد شده اند، و با افزايش تدريجي ثروت ملل ثابت کند که مؤثرترين ابزار در پيشرفت انسان حفظ نظم چيزها به همان شيوه ي طبيعت است » (34).
از طرف ديگر کليف لسلي مدعي است که در واقع اسميت از هر دو روش ( يعني دلايل استقرايي همراه با مشاهدات شرايط واقعي اقتصادي زمان خود ) استفاده کرده است. لسلي مي گويد در حالي که ممکن است اسميت به قوانين طبيعي در رفتار اقتصادي انسان اعتقاد داشته باشد ( رمز طبيعت )، در واقع او سيستم ديگري را توسعه داد که به دست انسان ساخته شده بود، اما زير سيطره ي فرهنگ و تاريخ بود.
لسلي مي نويسد: « چيزي که اسميت نديده بود اين بود که سيستم او محصول تاريخ ويژه اي بود. چيزي که او به عنوان سيستم طبيعي در نظر گرفت زاده ي سيستمي بود که نياکان طراحي کرده بودند و او سيستمش را بر مبناي ايده ها و شرايط زمان خودش ساخته بود. اگر او چند نسل قبل تر زندگي مي کرد نظريه ي عمومي اش درباره ي سازمان جهاني اقتصاد به شکل متفاوتي در مي آمد » (35).
اگرچه رمز طبيعت اسميت رنگ و بوي زمان خودش را داشت، با بسياري از تلاش هاي ديگران در زمان قبل و بعد از خودش هماهنگ بود. اشکال متفاوت اين ايده ( وجود نظم طبيعي در رفتار و تعامل انسان ها ) همه ي فلاسفه از توماس هابز (36) گرفته تا کارل مارکس (37)، دانشمندان و سياستمداران انقلابي، را که در جست و جوي درک جامعه بودند تحت تأثير قرار داد. نهايتاً دو کار بزرگ اسميت بر روي فلسفه ي اخلاق و قوانين ثروت - که در واقع بخشي از يک اقدام بزرگ تر بود - علم اقتصاد و علوم انساني را در جامعه شناسي و روان شناسي ايجاد کرد. راجر اسميت (38)، تاريخ نگار علم، مي گويد که قرن هجدهم ( قرن آدام اسميت )، دوران ادغام تفکرات عميق روشنفکرانه با علوم فيزيکي و اجتماعي، اندرکنش هاي اقتصادي و طبيعت انسان بود که همگي افق جديدي را در درک و توصيف حيات، جهان، و هر چيز ديگري گشودند.
راجر اسميت مي نويسد: « در قرن هجدهم، سرخوشي و اطمينان به طراحي جهان فيزيکي نقش مهمي در جست و جو براي طراحي جهان انساني بازي کرد ». در حالي که نيوتن نظم طبيعي جهان فيريکي را کشف کرد، متفکران دنباله رو او اصول پنهان در نظم طبيعي جامعه را دنبال کردند. در اواخر نيمه ي دوم قرن هجدهم، اقتصاد سياسي به عنوان طلايه دار علم اقتصاد ظهور کرد و به عنوان ُ مطالعه ي ارتباط بين نظم طبيعي و موقعيت مادي، به بررسي ُقوانين فيزيکي و اجتماعي، پرداخت که زمينه ساز ثروت بودند (39). و البته دقيقاً امروز نيز تب ادغام مشابهي دانشمندان را مبتلا کرده است. ترکيب رياضيات و فيزيک با زيست شناسي، جامعه شناسي، و اقتصاد زمينه ي رو به رشدي است و نظريه ي بازي ها کاتاليزوري است که به اين تلاش ها سرعت مي بخشد.

عقلاني طبيعي نيست

نکته ي ظريفي وجود دارد که براي درک رابطه ي بين ايده هاي اسميت و تفکرات مدرن درباره ي طبيعت انسان و نظريه ي بازي ها ضروري است. نگاه ساده انگارانه به داستان اسميت اين است که طبيعت انسان خود خواه است و رفتار اقتصادي ريشه در همين حقيقت دارد. به نظر مي رسد نظريه ي بازي ها در اين اعتقاد شريک است. رياضيات نظريه ي بازي ها در شکل اوليه اش رفتار عاقلانه را به گونه اي توصيف مي کند تا ضرورتاً « عاقلانه بودن » معادل « خود خواه بودن » بشود. اما نظريه ي بازي ها آن گونه که امروزه تفسير مي شود واقعاً هميشه رفتارهاي مردم را خودخواهانه يا عاقلانه فرض نمي کند. نظريه ي بازي ها به شما مي گويد اگر مردم عاقلانه و خودخواهانه رفتار کنند چه اتفاقي مي افتد.
علاوه بر اين، آدام اسميت اعتقاد نداشت که انسان ها عموماً خودخواه هستند ( و او راست مي گفت، همچنان که اخيراً تجربيات نظريه ي بازي ها نشان داده است ). در واقع اسميت اجمالاً بسياري از يافته هاي تجربي علم امروزي اقتصاد را دريافته بود. مفسران مدرن غالباً اين مسئله را تشخيص نمي دهند؛ چرا که به اين موضوع توجه نکرده اند که ثروت ملل تنها کتاب اسميت نيست.
اسميت هنگام نوشتن کتاب ثروت ملل فرض کرد ( کاري که همه ي نويسندگان مي کنند ) خوانندگان کتابش، اولين اثرش نظريه ي احساسات اخلاقي (40) را هم که در سال 1759 چاپ شده بود خوانده اند. بنابر اين، فکر نمي کرد که بازنگري تصويري متفاوت از طبيعت انسان که قبلاً نشان داده بود ضروري است. خواندن هر دو کتاب اسميت نشان مي دهد که او در مقايسه با آن چه امروزه کتاب هاي درسي اقتصاد نشان مي دهند نگاه نجيبانه و مهربان تري به انسان داشته است.
اين نکته را براي من کالين کمرر، يکي از محققان پيشرو در درک ارتباط بين نظريه ي بازي ها و رفتار انسان، روشن کرد. رشته ي تخصصي کمرر، « نظريه ي بازي هاي رفتاري »، زيرشاخه ي رشته اي است که عموماً به عنوان « اقتصاد رفتاري » توصيف مي شود. در دهه ي 1980 وقتي که نظريه ي بازي ها بر جريان هاي اقتصادي شروع به تأثيرگذاري کرد، اقتصاددانان مختلفي شيفته ي اين تفکر قديمي بودند که انسان ها صرفاً بازيگران عاقلي هستند که به دنبال کسب سودند؛ اين ايده در زمان آدام اسميت هم وجود داشت. بعضي ها حتي موفق شده بودند نظريات اقتصادي را با انجام آزمايش هايي بر روي انسان ها ( و گاهي اوقات حتي با پول واقعي ) بسنجند... تعجب آور نبود که آزمايش ها نشان مي داد غالباً انسان ها غيرعاقلانه عمل مي کنند؛ بدين معني که انتخابشان غالباً سودشان را حداکثر نمي کند. تعقيب چنين نظرياتي منجر به اهداي جايزه ي نوبل و همچنين شکل گيري بينش جديدي درباره ي رياضياتي شد که وراي فعاليت هاي اقتصادي بود.
نظريه ي بازي ها نقشي مرکزي در اين توسعه بازي کرد؛ چرا که سود يا منفعت حداکثري را که فرض مي شد مردم در آزمايش ها به دنبال آن هستند کمّي کرد. معمولاً در آزمايشي پيچيده، واقعاً روشن نيست که استراتژي منفعت حداکثري چيست. نظريه ي بازي ها مي تواند آن را به شما بگويد. از نظر کمرر جالب بود که نظريه ي بازي ها به طرق مختلف نشان مي دهد که در هر واقعه انسان ها ايده هاي اقتصاد سنتي را به مبارزه مي طلبند.
در طول يکي از گفت و گوهايمان در کافي شاپي در دانشگاه کلتک، کمرر تأکيد کرد که اسميت هيچ وقت ادعا نکرد انسان ها ذاتاً خودخواه هستند و به غير از خودشان به کس ديگري اهميت نمي دهند. اسميت فقط به اين نکته اشاره کرد که حتي اگر افراد کاملاً خود خواهانه عمل کنند، هنوز سيستم اقتصادي مي تواند به خوبي کارا باشد. کمرر گفت: « ايده ي اسميت اين بود که اگر افراد بخواهند پول زيادي به دست آورند، بايد هرچه مي خواهيد به شما بدهند و في نفسه نگران شما نشوند. نه بدين معني که مردم نگران ديگران نيستند، بلکه يعني حتي اگر نگران هم نباشند، مي توانيد چنان اقتصاد سرمايه داري مؤثري داشته باشيد که هرچه را افراد مي خواهند توليد کند. فکر مي کنم آدام اسميت بد فهميده شده است. مردم مي گويند که هي! آدام اسميت ثابت کرده مردم نگران يکديگر نيستند. آن چه اسميت حدس زد و بعداً با رياضي ثابت کرد، اين بود که حتي اگر افراد نگران يکديگر نباشند، بازار مي تواند کار مناسب براي توليد کالاي مفيد ايجاد کند. اما به طور عقلاني اين بدان معني نيست که افراد نگران يکديگر نيستند » (41). بنابراين، طبيعت انسان ضرورتاً خودخواه نيست، آن چنان که بعضي افراد دوست دارند اين گونه باور کنند. البته بعضي خودخواه هستند، اما همه نه. در واقع اسميت در رساله اش درباره ي احساسات اخلاقي، همدلي را يکي از مهم ترين احساسات آدمي معرفي مي کند. او تضاد بين « ناظر بي طرف » ( وجدان ) و خواهش هاي نفساني چون گرسنگي، ترس، خشم، و ديگر احساسات را نيز توصيف کرد. ناظر بي طرفِ درون مغز، هزينه ها و نتيجه ي اعمال را حساب مي کند و انتخاب هاي عاقلانه اي را تشويق مي کند که بايد واکنش هاي احساساتي را کنترل کنند. در حالي که اقتصاددانان به طور سنتي فرض مي کردند انتخاب هاي اقتصادي مردم عاقلانه است، اسميت مي دانست که غالباً در زندگي واقعي، اين خواهش هاي نفساني اند که غلبه مي کنند. کمرر و همکارانش در مقاله اي در سال 2005 نوشتند: « اسميت تشخيص داد... ناظر بي طرف مي تواند به واسطه ي خواهش هاي نفساني بسيار شديد به بي راهه برود يا ضعيف و تسليم شود » (42).
با وجود اين اسميت مفهوم علاقه ي شخصي و منفعت را به گونه اي عرضه کرد که هسته ي مرکزي فلسفه ي اقتصاد شد. اما فقط اقتصاد بر اساس ايده هاي او شکل نگرفت، کتاب هاي اسميت در تولد زيست شناسي مدرن نيز نقش مهمي داشتند.

منشأ داروينيسم

مطمئن نيستم که آيا چارلز داروين هرگز کتاب ثروت ملل را خوانده بود يا نه. اما او قطعاً گزارش هايي از آن همچون بيوگرافي ستايش آميز دوگالد استوارت را خوانده بود. او با کتاب احساسات اخلاقي اسميت آشنا بود چون در فصل اول کتاب نسب انسان (43) از آن نقل مي کند. هرچند داروين در کتاب منشأگونه ها (44) نامي از اسميت نبرده، مفهوم انتخاب طبيعي و بقاي اصلح، ناشي از ايده ي اسميت درباره ي رقابت اقتصادي است.
تاريخ نگار علم، سيلوان اشوبر (45)، دو دهه قبل به تأثير اسميت بر روي داروين اشاره کرده است. من اولين بار در کتاب قطور استيون جي گولد (46)، درباره ي زيست شناسي تکاملي، به اين تأثير پي بردم. گولد دست نوشته هاي داروين را سنجيد تا رد انواع تأثيرات تاريخي، فلسفي، علمي، و ادبي بر روي خاستگاه و منشأ تکامل را پيدا کند. از تأثير گذارترين آن ها اثر عالمي ديني به نام ويليام پيلي (47) بود که امروزه اغلب حاميان خلقت گرايي و طرح هوشمند به اثر او استناد مي کنند.
پيلي بيش تر به خاطر تمثيل « ساعت ساز » ش مشهور است. او در سال 1802 چنين نوشته است که اگر ساعتي بر روي زمين پيدا کنيد مي بينيد که هيچ شباهتي به سنگ ندارد. اجزاي ساعت دقيقاً براي مقصودي در کنار هم چيده شده اند تا با حرکت منظمشان اوقات روز را نشان دهند. پيلي از اين مقدمات نتيجه مي گيرد که « استنتاج ناگزير آن است که ساعت بايد سازنده اي داشته باشد که ساختار آن را بفهمد و کاربردش را طراحي کند ». به نظر پيلي، جهان زيستي پر از پيچيدگي هاي منظمي است که نتيجه ي کار طراح دقيق و طراحي ظريفي است که انطباقي عالي با نيازهاي زندگي برقرار کرده است. داروين براي رسيدن به نظريه ي تکامل به منطقي متفاوت نياز داشت تا کارايي حيات را توصيف کند. به گفته ي استيون جي گولد، آدام اسميت اين منطق را فراهم آورد.
گولد مي نويسد: « در واقع مي خواهم ادعاي بزرگ تري بکنم؛ نظريه ي انتخاب طبيعي، انتقال نظريه ي اقتصادي اسميت به طبيعت است. موجودات زنده اي که درگير تنازع بقا، هستند، شبيه شرکت هاي رقيب عمل مي کنند. موفقيت در توليد مثل، مشابه سود است » (48). به عبارت ديگر، همان گونه که اسميت استدلال کرد، اقتصاد کارآمد نيازي به طراحي ندارد ( و در واقع وجود طراح مي تواند ايده ي بدي باشد ). اگر اقتصاد به حال خودش واگذار شود، به خوبي خود را طراحي مي کند و در نتيجه افراد درون اين اقتصاد، آزاد هستند تا علائق خود را دنبال کنند. داروين نيز تصوير مشابهي در زيست شناسي مي بيند: ارگانيسم هايي که علائق خود را ( بقا و توليد مثل ) دنبال مي کنند مي توانند در طول زمان، پيچيدگي هايي از حيات را ايجاد کنند که تصويري آينه اي از پيچيدگي هاي اقتصاد است. داروين در بخشي از کتابش به ويژه به مفهوم « تقسيم کار » اشاره مي کند که موضوع مورد علاقه ي اسميت بود. اسميت در مثال مشهور کارخانه ي سنجاق سازي، شرح مي دهد که چگونه تخصصي شدن باعث کارايي مي شود. به نظر مي رسد اين مثال کاملاً شبيه نظريه ي داروين درباره ي منشأ پيدايش گونه هاي جديد در طبيعت است.
داروين در کتاب منشأ گونه ها آورده است: « هيچ طبيعت شناسي به فوايد، تقسيم فيزيولوژيکي کار شک ندارد، بنابراين معتقديم براي گياه مزيت دارد تا يک گل فقط پرچم و گلي ديگر فقط مادگي توليد کند ». او ذکر مي کند که مزيت هاي مشابه اختصاصي شدن براي تنوع ميان موجودات زنده اعمال مي شود.
داروين توضيح مي دهد که « فکر مي کنم مي توانيم فرض کنيم که نسل هاي تغييريافته ي هر گونه اي موفق تر خواهند بود، زيرا ساختار متنوع تري دارند و قادرند به مکان هايي دست اندازي کنند که بقيه ي موجودات اشغال کرده اند. بنابراين، در اقتصاد عمومي هر سرزمين، هرچه جانوران و گياهان تنوع عالي تر و گسترده تري براي عادات مختلف حيات داشته باشند، تعداد بيش تري از آن ها قادر به پشتيباني از خودشان هستند » (49).
« اقتصاد عمومي حيات » داروين آشکارا انعکاسي از « اقتصاد سياسي » است که آدام اسميت توصيف کرده بود. همان گونه که گولد ذکر کرد، ايده ي اسميت ممکن است به خوبي در اقتصاد کار نکند، اما براي زيست شناسان بدون نقص است. مطابق نگرش اسميت، مي توان استدلال پيلي در ضرورت وجود خالق را رد کرد (50).
گولد ادعا مي کند: « بسياري از پديده هايي که پيلي به عنوان کاردستي هاي باشکوه خداوند به آن ها احترام مي گذارد...، در سطحي پايين تر، نتيجه ي نزاع افراد و موجودات هستند » (51).

بازي قريب الوقوع

کتاب منشأ گونه هاي داروين، سومين اثر از سه گانه اي است که درک علمي جهان را در پايان قرن نوزدهم نشان مي دهد. همان گونه که نيوتن جهان فيزيکي را در قرن هفدهم رام کرد، اسميت علم اقتصاد را در قرن هجدهم تدوين کرد و چارلز داروين در قرن نوزدهم حيات را به اين ليست اضافه کرد. اسميت ردپاي نيوتن را دنبال کرد و داروين ردپاي اسميت را. از اين رو در پايان قرن نوزدهم مقدمات کار، جهت فهم عقلاني مبسوط درباره ي هر چيزي، فراهم شده بود.
به طور غريبي به نظر مي رسد که قرن بيستم کتاب هايي با چنين آوازه و تأثيري خلق نکرده است. مثلاً هيچ کتابي به جست و جوي طولاني مدت رمز طبيعت نپرداخته است. اما کتابي در اواسط قرن بيستم پديد آمد که ممکن است روزي به عنوان اولين قدم مهم به سمت کتاب جامعي درباره ي رفتار اجتماعي به خاطر آورده شود: کتاب نظريه ي بازي ها و رفتار اقتصادي جان فون نويمان (52) و اسکار مورگن اشترن (53).

پي‌نوشت‌ها:

1- Roger Smith, The Norton History of Human Sciences.
2- Colin Camerer.
3- John Hapkins University.
4- Northwestern.
5- Caltech.
6- Invisible Hand.
7- The Economics of Invisibility.
8- Self Interest.
9- Rational.
10- Jacob Bronowski.
11- Bruce Mazlish.
12- David Hume.
13- Science of Man.
14- Charles Darwin.
15- Charles Townsend.
16- Buccleuch.
17- Physiocrat.
18- Francois Quesnay.
19- Madam de Pampador.
20- An Inquiry into the Nature and Causes of the Wealth of Nations.
21- Selfishness.
22- knee-jerk Free-Market.
23- Alan Krueger.
24-Ibid., p. xxiii.
25- Thomas Edward Cliff Leslie.
26- Thomas Edward Cliffe Leslie, “The political Economy of Adam Smith,” The Formightly Review, November 1, 1870. Available online at http-J/etexL lib. Virginia, edu/mo deng/mo dengS. browse, html.
27- Gaius.
28- Jus Civile (Civil Law).
29- Jus Gentium.
30- “Code of Nature” was most unfortunately used in the title of a work by a French communist named Morelly. He had truly wacko ideas. I don’t mean to pick on communists-theyVe had a bad enought time everybody had to get married whether they wanted to or not. And you had to turn 30 years old before you would be allowed to pursue an academic profession if you so desired, provided you were judged worthy.
31- Henry Maine.
32- Henry Maine, Ancient Law, 1861. Available online at http://www.yale.edu/lawweb/avalon/econ/maineaco.htm. Maine notes that “Jus Gentium was, in actual fact, the sum of the common ingredients in the customs of the old Italian tribes, for they were all the nations whom the Romans had the means of observing, and who sent successive swarms of immigrants Roman soil. Whenever a particular usage was seen to be practiced by a large number of separate races in commonit was set down as part of the Law common to all Nations, or Jus Gentium.”
33- Dugald Stwart.
34- Dugald Stewart, “Account of the Life and Writhings of Adam Smith LL.D.,” Transactions of the Royal Society of Edinburgh, 1793. Available online at http://socserv2.socscLmcmaster.ca/~econ/ugcm/3ll3/smith/dugald.
35- Cliffe Leslie, “Political Economy,” pp. 2, 11.
36- Thomas Hubbes.
37- Karl Marx.
38- Roger Smith.
39- Roger Smith, The Norton History of the Human Sciences, W.W. Norton, New York, 1997, p. 303.
40- Theory of Moral Sentiments.
41- Colin Camerer, interview in Pasadena, Calif, March 12, 2004.
42- Nava Ashraf, Colin F. Camerer, and George Loewenstein, “Adam Smith, Behavioral Economist,” Journal of Economic Perspectives, 19 (Rummer 2005): 132.
43- Descent of Man.
44- Origin of Species.
45- Silvan Schweber.
46- Stephan Jey Gould.
47- William Paley.
48- Stephen Jay Gould, The Structure of Evolutionary Theory, Harvard University Press, Cambridge, Mass., 2002, pp. 122-123.
49- Charles Darwin, The Origin of Species, The Modem Library, New York, 1998, p. 148.
50- Another interesting refutation of Paley comes from Stephen Wolfram, whose book A New Kind of Science generated an enormous media blitz in 2002. Wolfram makes the point that a Swiss watch-Paley’s example of complexity-is actually quite a simple, regular, predictable device. You need a designer, Wolfram said, not to produce complexity, but to ensure simplicity. A watch, aftch all, exhibits nothing like the complexity of life, Wolfram pointed out. Keeping time requires, above all else, absolutely regular motion to guarantee near-perfect predictablility. Complexity introduces deviations from regular motion, rendering a clock worthless. And as Wolfram demonstrates throughout his book, nature-left to its own devices-produces complexity with wild abandon. In the biological world, such complexity is messy and unpredicatabie, and for that sort of thing you need no designer all, just simple rules governing how a system evolves over time (and some of those rules might be provided by game theory). A Swiss watch, on the other hand, does not evolve over time-it just tells time. And it has no offspring, only springs.
51- Gould, Evolutionary Theory, p. 124.
52- John Von Neumann.
53- Oskar Morgenstern.

منبع مقاله :
سيگفريد، تام؛ (1392)، رياضيات زيبا: جان نش، نظريه بازي ها، و جست وجوي رمز طبيعت، ترجمه مهدي صادقي، تهران: نشر ني، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما