آشنایی با نام های خداوند : البصیر

البصیر به معنی بیننده ی جمیع اشیای ظاهر و خفیّه است بدون آلتی و مداومت بر این اسم در هر جمعه موجب اختصاص به عنایت و رعایت حق می شود
سه‌شنبه، 6 آبان 1393
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
آشنایی با نام های خداوند : البصیر

عدد ابجدی: 302 البصیر به معنی بیننده ی جمیع اشیای ظاهر و خفیّه است بدون آلتی و مداومت بر این اسم در هر جمعه موجب اختصاص به عنایت و رعایت حق می شود چنان که شیخ بُرسی (ره) فرموده: خواندن این اسم برای رفع شبکوری و درد چشم و سایر امراض آن و دفع قساوت قلب و مبهوتی نافع است (انشاء الله تعالی). به جهت بیناشدن در امور دنیا و آخرت نیز مفید است و اگر کسی در روز جمعه صد و یک نوبت بخواند از اهل یقین گردد و اگر کسی این اسم را هر روزی هزار و ششصد و پنج مرتبه بخواند خواص بسیار بیند و اگر هشت هزار و سیصد و پنج مرتبه بخواند بر جمیع مرادات خود ظفر یابد و اگر شانزده هزار و ششصد و پنجاه مرتبه بخواند بر ضمایر و نامهای مردم واقف گردد و اگر بعد از هر نمازی سیصد و دو نوبت بخواند مقاصد او بی سعی حاصل گردد و اهل حقیقت از این اسم فواید عجیبه یافته اند و به سبب آن بر اسرار غریبه واقف گشته اند و عرفا بر بنده که به بصر حق بصیر شده عبدالبصیر اطلاق کرده اند چنان که بر هر کس به سمع حق سمیع شده عبدالسمیع اطلاق نموده اند و در حدیث قدسی است که فرمود: «اَلعَبدُ یَتقرَّبُ اِلیَّ بِالنَّوافِلِ حتّی کُنتُ سَمعَه وَ بَصَرَهُ وَ یَدَهُ فی فَبی یَسمَعُ و بی یُبصِرُ بی یَبطِشُ».


اگر کسی مکسر "سمیعٌ بصیر" را بر کاغذ سرخی بنویسد و در گوش خود بگذارد خدا گوش او را می گشاید و روزی می فرماید به او حفظ و فهم را و اگر بیاندازد آن را در روغن گل و آن روغن را به گوش ناشنوا بریزد از مرض ناشنوایی عافیت یابد؛ صورت مکسر این دو اسم این است:

ب

ص

ی

ر

س

م

ی

ع

ی

ع

ب

ص

ی

ر

س

م

س

م

ی

ع

ب

ص

ی

ر

ی

ر

س

م

ی

ع

ب

ص

ب

ص

ی

ر

س

م

ی

ع

ی

ع

ب

ص

ی

ر

س

م

س

م

ی

ع

ب

ص

ی

ر

ی

ر

س

م

ی

ع

ب

ص

  شکل شماره(1)
 

و همراه داشتن مکسر بصیر نیز فواید بسیار دارد و صورت آن این است:

ب

ص

ی

ر

ی

ر

ب

ص

ر

ی

ص

ب

ص

ب

ر

ی

  شکل شماره(2)
 

و در آیه ی مبارکه ی «و اُفَوِّضُ امری الَی اللهِ انَّ اللهَ بَصیرُ بِالعِبادِ» فواید بسیار است و از آن جمله اگر کسی تا پانزده روز هزار و هفتصد و هشتاد بار این آیه را بخواند هر مطلبی که داشته باشد برآورده شود و اگر نشد تا چهل روز بخواند که مجرّب است و اگر کسی دردی داشته باشد یا امر مشکلی پیش آید در شب جمعه غسل کند پس چهار رکعت نماز به دو سلام به جا آورد و در رکعت اوّل بعداز حمد صدبار بگوید: «وَ اُفَوِّضُ اَمرِی الَی اللهِ انَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعِبادِ» و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه بگوید «نصرٌ مِنَ الله وَ فَتحٌ قریبٌ» و در رکعت سوم بعد از حمد صدمرتبه بگوید «اَلا اِلَی اللهِ تَصیرُالاُمورِ» و در رکعت چهارم بعد از حمد صدمرتبه بگوید «اِنّا فتَحنا لَکَ فَتحاً مُبینا» و بعد از سلام صد مرتبه بگوید «غُفرانَکَ رَبَّنا وَ اِلیکَ المَصیرُ» پس سر به سجده بگذارد و صدمرتبه بگوید «اَستَغفِرُاللهَ وَ اَتوبُ اِلیهِ» هنوز سر از سجده برنداشته باشد که حاجتش برآورده شود.
 

پژوهه در مفهوم البصیر از مترجم

این واژه یکی از اسمای خداوند به معنی «بینا» می باشد، که وزن صرفی آن- صفت مشبهه- مقتضی دوام در آن است. این اسم در قرآن کریم چهل و دوبار ذکر شده است که ده بار آن با صفت سمیع، پنج بار با صفت خبیر و هفت بار به طور مطلق و در مقام اعلام علم خداوند به عباد آمده است.

«البصیر» اشاره به بینایی پروردگار در تمام امور ظاهری و مخفی دارد، در واقع سمع و بصر در خداوند تبارک و تعالی عبارت از علم و ادراک و عدم نیاز او به چشم و گوش است زیرا که به ذات خود درک می نماید و هیچ موجودی از حیطه ی اقتدار او خارج نیست و اگر موجودات برای دیدن و شنیدن محتاج به چشم و گوش هستند به خاطر محدودیت وجودی و فقدان کمال خود آنهاست.

در چگونگی استناد این اسم و اسم «السمیع» به خداوند آرای گوناگونی وجود دارد؛

1) بنابر نظر تجسّم در خداوند و مباشرتش با اجسام این صفت از گونه ی صفاتی است که با آلت حسّی برای مُدرکش حاصل می شود. این رأی به لحاظ عدم جسم داشتن خداوند از بنیاد سست است.

2) برگشت این صفت به علم مطلق است و به معنی علم به مُبصَرات می باشد. این رأی مبتنی بر عدم علم خداوند به جزئیات است.

3) مفهوم اسم بصیر غیر از اسم علیم است، لذا گویای نوعی ادراکِ افزون بر نفسِ صفت علم است.

رأی صحیح در این بین نظر سوم است زیرا علاوه بر بحث های توقیفیت اسما چون صفت بَصَر و سَمع از گونه ی کمال های وجودی است و در معلول متحقّق می باشد بنا به قاعده ی امکان اشراف این گونه صفات در مرتبه ی اعلی و بالتَبع در واجب الوجود متحقّق است، افزون بر این که مفهوم بَصَر و سمع در مرتبه ی ادنی، قرین آلت و در مرتبه ی فوق بدون آلت ملحوظ است. لطیفه ای که در اطلاق این گونه اسما بر خداوند، به خصوص در مرتبه ی ذات وجود دارد، این است که حضرت ذات در مقام محض تجرّد علمش-بنا به قاعده ی کل مجرّد عاقل- از ذاتش تبعیّت نموده و صِرف العلم است که بالتبع علم حضوری خواهد بود. و چون بنا به نظر حکمت حقّه و معارف مأثوره ی شیعه علم به جزئیات در مقام ذات قبل از ایجاد ملحوظ است صفت بَصَر و سَمع در همان مرتبه ی ذات بر او متحّقق است، چه معرفت حاصل از بَصَر و سَمع برخلاف نظر مشهور از صفت علم به نحو جزئی است؛ بنابراین صفت علم خداوند در مقام تعلّق به جزئیات به بَصَر و سَمع بازمی گردد نه بالعکس.

 
نویسنده: ملاحبیب الله شریف کاشانی
مترجم و شارح: استاد محمد رسول دریایی 

منبع:شریف کاشانی، ملاحبیب الله؛ (1383)، خواص و مفاهیم اسماء الله الحُسنی(نامهای زیبای خداوند)، ترجمه ی محمدرسول دریایی، تهران: نشر صائب، چاپ ششم.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.