دکترین عزت؛ راهبرد رهبرمعظم انقلاب در سیاست خارجی

آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران، نقش اساسی در سیاست خارجی ایران دارا می باشند. جدای از جایگاه سیاسی، اندیشه ی ایشان در حوزه سیاست خارجی و امور بین المللی درخورتوجه و تامل
چهارشنبه، 28 آبان 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دکترین عزت؛ راهبرد رهبرمعظم انقلاب در سیاست خارجی
 دکترین عزت؛ راهبرد رهبرمعظم انقلاب در سیاست خارجی

 






 

مقدمه

آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران، نقش اساسی در سیاست خارجی ایران دارا می باشند. جدای از جایگاه سیاسی، اندیشه ی ایشان در حوزه سیاست خارجی و امور بین المللی درخورتوجه و تامل برای همه علاقه مندان و پژوهشگران این حوزه می باشد. توجه ایشان به ساختار بین المللی، بازیگران بین المللی و روابط بین المللی رویکرد جدیدی را بیان می دارد و دارای ابتکار است. فهم اندیشه های او می تواند به فهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران کمک کند و برای مجریان سیاست خارجی می توان یک برنامه باشد.

ساختار نظام بین المللی

رهبر معظم انقلاب بعد از پیدا شدن تمدّن جدید صنعتی و شیوع ابزارهای صنعتی و به تبع آن، شیوع فرهنگ سلطه در عالم[1] و بروز پدیده ی استعمار بعد از قرن هفدهم و هجدهم میلادی را پدید آورنده ی آفت هایی می دانند که یکی از آنها شکل گیری نظم جهانی مبتنی بر دو قطب اصلی است. یک قطب سلطه گر و قطب دیگر سلطه پذیر. این نظم جهانی مسما به نام نظام سلطه می باشد.[2] قطب سلطه گر در ادبیات رایج ایران به استکبار نیز مشهور است.

ویژگی های نظام بین المللی

قطب سلطه گر و مستکبر دارای توانایی های مادی از جمله توانایی اقتصادی، نظامی، تبلیغاتی می باشد که به پشتوانه ی قدرت خود، این حق را برای خود قائل است تا در امور داخلی ملت ها و دولت های دیگر دخالت مالکانه کند[3]و به دنبال حکومت بر جهان باشد.[4] در اقتصاد، فرهنگ، سیاست‌ورزى، تربیت، سبک زندگى ملتها دخالت می کنند و به دنبال آن هستند که همه‌چیزِ دنیا در اختیار آنها باشد.[5] بازیگران در قطب سلطه گر یا استکبار تنها به بازیگران دولتی منحصر نمی شوند بلکه شبکه های صهیونیستی، مراکز پولی و تجاری بین المللی، کمپانی های ملی و یا چند ملیتی، دولت آمریکا، کشورهای اروپایی و حتی برخی از متحدین و تابعین قدرت های بزرگ به خصوص آمریکا در مناطق جهان را می توان در قطب و یا جبهه ی سلطه و استکبار تعریف نمود.[6] البته مظهر نظام سلطه امروز دولت آمریکا می باشد.[7]

تغییر هندسه جهانی

از نگاه آیت الله خامنه ای این نظام جهانی به سمت تغییر و تحول در حرکت است. تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بین‌الملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسه‌ی سیاسی و اقتصادی دنیا تغییر اساسی و بنیادی کرد. یا قبل از آن، در دورانی که اروپائی‌ها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدی در دنیا به وجود آمد، شکل عمومی دنیا عوض شد. و امروز تحولاتی که مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومی دنیا[8]. آرامش ظاهری جبهه‌ی مسلط جهانی - یعنی قدرتهای سنتی‌ای كه در دنیا حاكم بودند، چه قدرت آمریكا، چه قدرتهای اروپایی؛ و یك آرامشی داشتند اینها از لحاظ اقتصادی، از لحاظ رسانه‌ای، از لحاظ استقرار اجتماعی در داخل كشورهایشان و یك آرامشی بظاهر بر زندگی اینها حاكم بود - امروز به‌هم خورده است.[9] یکی از نشانه های این تحول، افول وجهه ی آمریکاست.[10] نشانه های این افول در بحران اقتصادی و بدهی های آمریکا، شکست سیاست های منطقه ای و جهانی، منفور شدن وجهه ی آمریکا در بین مردم جهان، مشکلات اجتماعی و وجود نارضایتی هایی مثل جنبش 99درصدی ها و... دیده می شود.[11] از سوی دیگر تضعیف رژیم صهیونیستی به عنوان یکی دیگر از نمادهای قطب سلطه گر، نشانه ای از ضعف عمومی این جبهه یا قطب است.[12]
از نشانه های دیگر این تغییر، تحولات جهان اسلام و بیداری اسلامی و تغییرات در کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا می باشد.[13] همچنین سربرآوردن قدرت های جدید در عرصه ی بین الملل نیز مشاهده می شود. در کنار بازیگران سنتی، بازیگران جدیدی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین وارد عرصه شده اند و در تلاشند جایگاه خود را در نظم جدید پیش رو، تثبیت کنند.[14] برآمدن قدرتهای جدید با بروز ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است. چشم‌انداز تحولات جهانی، نویدبخش یک نظام چند وجهی است که در آن، قطبهای سنتی قدرت جای خود را به مجموعه‌ای از کشورها و فرهنگها و تمدنهای متنوع و با خاستگاههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی می دهند.[15]
به طور کلی به چالش کشیدن نظام سلطه دو بعد دارد و ماهیت این رابطه و نظام را تغییر می دهد که در نابودی سلطه گری یا سلطه پذیری است. همچنان که اگر سلطه‌گر وجود نداشته باشد، نظام سلطه از بین خواهد رفت، اگر سلطه‌پذیر هم سلطه‌ی دشمن و سلطه‌گر را نپذیرد، باز این نظام به هم خواهد خورد.[16] نقش ایران در نظام بین الملل و تغییر هندسه ی جهانی نیز در به چالش کشیدن رابطه سلطه گر و سلطه پذیر تعریف می گردد. این به چالش کشیدن به معنی آن است که نه ظلم می کند و نه ظلم می پذیرد. رهبر انقلاب می گویند:
"انقلاب یك نظم جدیدی را برای بشریّت ارائه كرده.... یك مفهوم جهانی، یك حقیقت جهانی، یك حقیقت بشری به وسیله‌ی انقلاب پیام داده شد كه هر كسی در دنیا آن را بشنود احساس میكند كه به این پیام دلبسته است. آن پیام چیست؟ اگر بخواهیم آن پیام را در شكل اجتماعی و انسانی آن در یك جمله بیان بكنیم: مقابله‌ی با نظام سلطه است؛ این پیام انقلاب است. نظام سلطه، نظام تقسیم دنیا به ظالم و به مظلوم است؛ منطق انقلاب كه منطق اسلام است، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ نباید ظلم كنید و نباید بگذارید به شما ظلم بشود"[17]
این راهبرد در تعارض با منافع و استراتژی قطب سلطه گر قرار گرفت چرا که عملا به دنبال تغییر نظم جهانی حاکم برآمده است. رهبر انقلاب با برشمردن چندین موضوع به عنوان پیام های ایجابی انقلاب اسلامی، تنها یک پیام سلبی برای انقلاب قائل می شوند و آن پیام عدم تسلیم در برابر نظام سلطه است.[18] این به چالش کشیدن نظم موجود، باعث ایجاد جبهه‌ى متحدى از مستکبران در مقابل جمهورى اسلامى شده است.[19]
به چالش کشیدن نظم موجود جهانی و در جبهه ی مقابل سلطه گران، نیازمند راهبرد اساسی در سیاست خارجی است.

دکترین عزت، راهبرد اصلی سیاست خارجی

آیت الله خامنه ای در تعریف عزت می گویند: عزت به معنای ساخت مستحکم درونی یک فرد یا یک جامعه است که او را در مقابله‌ی با دشمن، در مقابله‌ی با موانع، دارای اقتدار میکند و بر چالشها غلبه میبخشد.
وقتی که عزت شامل حال یک انسان، یک فرد یا یک جامعه میشود، مثل یک حصار عمل میکند، مثل یک باروی مستحکم عمل میکند؛ نفوذ در او، محاصره‌ی او، نابود کردن او برای دشمنان دشوار میشود؛ انسان را از نفوذ و غلبه‌ی دشمن محفوظ نگه می دارد.[20]
از سوی دیگر برای جایابی و تثبیت ایران در هندسه ی جدید جهانی نیز، عزت نقش آفرینی می کند.

عزت یک اصل در سیاست خارجی

در برنامه ی چشم انداز بیست ساله ی کشور ابلاغی 13 آبان 1382 از سوی رهبر انقلاب عنوان شده است که جامعه ی ایرانی در افق این چشم انداز اینگونه است: ... دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
در برنامه های مختلف توسعه پنجساله ی کشور نیز از عزت، حکمت و مصلحت به عنوان یک اصل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یاد می شود.
آیت الله خامنه ای نسبت بین حکمت و مصلحت و عزت را اینگونه بیان می دارند که: حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجه‌ی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحله‌ی باورهای قلبی و نه در مرحله‌ی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکان‌پذیر است.

تعریف عزت

عزت به معنای ساخت مستحکم درونی یک فرد یا یک جامعه است که او را در مقابله‌ی با دشمن، در مقابله‌ی با موانع، دارای اقتدار میکند و بر چالش ها غلبه می بخشد. وقتی که عزت شامل حال یک انسان، یک فرد یا یک جامعه میشود، مثل یک حصار عمل میکند، مثل یک باروی مستحکم عمل میکند؛ نفوذ در او، محاصره‌ی او، نابود کردن او برای دشمنان دشوار میشود؛ انسان را از نفوذ و غلبه‌ی دشمن محفوظ نگه می دارد.
یعنی در تعریف آیت الله خامنه ای عزت در مقابل دشمن تعریف می گردد. ایشان در سخنان مختلف خود استقلال و عزت را همراه یک دیگر بیان می کنند و به نوعی استقلال و عزت به نوعی همزمانی و هم معنایی دارد. البته ایشان در یکی سخنان خود به نوعی نسبت استقلال و عزت را بیان می دارند. ایشان می گویند:
استقلال این است که یک ملت به هویت خود و به عزت خود معتقد و برای او اهمیت قائل باشد، برای حفظ او تلاش و کار کند و در مقابل متعرضین و مستهزئین، شرمنده‏ی اظهارات و جایگاه خود نباشد. و از سوی دیگر یکی از مولفه های عملی عزت ملی را استقلال رای در تعامل خود با قدرت ها و کشورهای مختلف داشته باشد.

مبنای دینی عزت

در اندیشه ی دینی، عزت ازآن خدا، پیامبر و مومنین است و تنها با تمسک به اسلام و مجاهدت در راه آن، عزت برای افراد فراهم می گردد. چگونه به عزت رسیدن در منطق قرآن، عزت واقعی و کامل متعلق به خداوند و متعلق به هر کسی است که در جبهه‌ی خدائی قرار میگیرد. در مصاف بین حق و باطل، بین جبهه‌ی خدا و جبهه‌ی شیطان، عزت متعلق به کسانی است که در جبهه‌ی خدائی قرار میگیرند. این، منطق قرآن است. در سوره‌ی فاطر میفرماید: «من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعا». در سوره‌ی منافقون میفرماید: «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لیکنّ المنافقین لایعلمون»؛ عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پیامبر و به مؤمنین است. [21]
تمسک به دین خدا و مجاهدت و هزینه دادن در این راه عزت آور است.[22] از این رو مردم مبنای اصلی عزت آفرینی می شوند[23] چرا که حضور، تمسک، ایمان و مجاهدت ایشان در راه خدا، عزت آفرین است.[24]
رهبر انقلاب در سخنان خود اشاره کرده اند که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی منادی عزت بود و ملت این پیام را پذیرفت و در این عرصه قدم گذاشت و حضور پیدا نمود[25] و در این راه مجاهدت نمود. پیام انقلاب پیام اسلام بود و عزت واقعی در تمسک به اسلام است. و این ملت مومن است که عزت مند است و به دنبال عزت است. حضور مردم به نظام سیاسی عزت می بخشد و مردم از نظام سیاسی، عزت می خواهند و این اتفاق نمی افتد مگر آنکه نظام سیاسی مومن به ایمان مردم باشد و در راه خدا مجاهدت نماید.

مولفه های عملی عزت ملی

رهبری عزت ملی دارای ترجمه‏ی عملی در همه‏ی عرصه‏های زندگی می دانند و مولفه های آن را بیان می کنند[26]:

1. مدیریت کشور: مولفه ی اصلی عزت ملی در مدیریت کشور آن است که یک دولت، یک نظام، به ملت خود متکی باشد، به مردم متکی باشد. این مسئله آن را می توان در با کلیدواژه مردمسالاری دینی در دیدگاه های مقام معظم رهبری رویت کرد. ایشان مردم‌سالاری دینی با شرکت مردم، حضور مردم، اراده‌ی مردم، ارتباط فکری و عقلانی و عاطفی مردم با تحولات کشور صورت میگیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست.[27] از سوی دیگر در نحوه‏ی اداره‏ی کشور و ارتباط با انسانها، باید تک‏تک انسانها در یک جامعه مورد احترام قرار بگیرند.
2. سیاست خارجی: یک ملت عزتمند باید عرصه ی خارجی دارای استقلال رای باشد. یک ملت در سیاستهای گوناگون و در تعاملش با کشورهای دیگر و دولتها و قدرتها این است که از استقلالِ رأی برخوردار باشد. یک دولت، یک نظام در مقابل قدرتها آن‏چنان ظهور کند که نتوانند در هیچ مسئله‏ای اراده‏ی خودشان را بر او تحمیل کنند.[28]
3. اقتصاد: رسیدن یک کشور و ملت به قدرت خودکفایی. یعنی بتواند اگر چیزی از دنیا نیاز دارد، می‏گیرد، چیزی هم دنیا به او نیاز داشته باشد و در مقابل از او بگیرد؛ مغلوب نباشد، مقهور نباشد و راهکار اصلی رهبری در اقتصاد ذیل مفهوم اقتصاد مقاومتی تعریف می گردد و حضور مردم در اقتصاد مردمی کردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتی است. آیت الله خامنه ای همچنین می گویند:
«وظیفه‌ی همه‌ی ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم؛ این یکی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئه‌ی دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند.»[29]
4. علم و فناوری: عزت ملی در عرصه‌ی علم به این است که جوان دانشجوی او، پژوهشگر او، عالمِ محقق او سعی کند مرزهای علم را درنوردد مطلبی که رهبر انقلاب ذیل مفهوم نهضت نرم‌افزاری و تولید علم مطرح کردند. رهبری در رابطه با حضور مردم در این عرصه می فرمایند:
«یکی از صحنه‌های بسیار مهم دیگری که مردم عزیز ما در آن نقش ایفاء کردند و کسی هم تصور نمیکرد که این صحنه اینجور برای نقش‌آفرینی ظرفیت داشته باشد، عرصه‌ی علم و فناوری است. کی خیال میکرد جوانان ما اینجور وارد این میدان شوند؟ بمجرد اینکه نهضت تولید علم و جنبش نرم‌افزاری با نخبگان و زبدگان دانشگاهی مطرح شد، آنچنان حرکت عظیمی به وجود آمد که شد یک گفتمان عمومی، شد یک حرکت همگانی.»[30]
5. فرهنگ: عزت ملی در عرصه ی فرهنگ آن است که یک ملت به سنتهای خود پایبند باشد، برای آن‏ها ارج قائل باشد، مقلد فرهنگهای بیگانه و مهاجم نشود. رهبر انقلاب موارد متعددی را در این رابطه بیان می دارند از حفظ زبان فارسی تا سنت ها و رفتارهای بومی.[31] ایشان در عرصه فرهنگ حجم گسترده ای از توصیه ها و هشدارهای را بیان نموده اند که یکی از مهمترین کلیدواژه ی آن تهاجم فرهنگی بوده است. از سوی دیگر ایشان مهمترین عنصر برای قدرتمند شدن کشور که منتج به تثبیت جایگاه ایران اسلامی در نظم نوین جهانی می گردد را فرهنگ می دانند.[32] ایشان در یکی از سخنان خود عزت را اینگونه تعبیر می کنند که عزت ملی عبارت است از اینکه یک ملت در خود و از خود احساس حقارت نکند.

جمع‌بندی

در نگاه رهبر انقلاب، عزتمندی نقش اساسی بازی می کند. گاه عزت در سخنان ایشان به استقلال بسیار نزدیک می شود به گونه ای که انسان این دو را یکسان و یا همزمان می پندارد. یعنی ملت مستقل؛ عزتمند است و ملت عزتمند؛ مستقل. در اساس عزت در مقابل دشمنان و بیگانگان تعریف می گردد به گونه ای که رهبری در یک تقسیم بندی از خودی و غیر خودی، خودی ها را دغدغه مند نسبت به استقلال و عزت کشور می دانند. عزت در سخنان رهبری بعد فرهنگی قدرتمندی دارد که عبارت است از اعتماد به نفس که حس ما می توانیم را برای حرکت به سوی استقلال، پیشرفت و اعتلای جامعه فراهم می کند. اما این راهبرد سیاست خارجی، درون زاست و برآمده از درون است. عزت مولفه هایی دارد که تکمیل کننده ی ابعاد استحکام درونی کشور است. استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و مردم محور و مردم مبنا بودن، از مولفه های جدی عزت است که البته اسلام درون مایه ی آن می باشد. یعنی ملت مومن حامی نظام سیاسی مومن با برنامه های سیاسی و اقتصادی و علمی و فرهنگی مومن می باشند. از این رو عزت ملی یک راهبرد سیاست خارجی درون زا برای بازی در عرصه ی بین المللی و جایابی در هندسه جدید جهانی است.

پي‌نوشت‌ها:

[1] 1392/6/26
[2] 1393/2/31
[3] 1388/8/12
[4] 1392/11/28
[5] 1393/2/31
[6] 1388/6/4
[7] 1392/11/28
[8] 1391/5/22
[9] 1392/12/15
[10] 1391/5/22
[11] 1391/1/1 و 1390/11/14
[12] 1391/5/3
[13] 1391/5/22
[14] 1393/5/22
[15] 1391/6/9
[16] 1389/7/14
[17] 1392/6/26
[18] 1392/11/28
[19] 1393/2/31
[20] 1391/3/14
[21] 1391/3/14
[22] 1387/7/4
[23] 1392/3/8
[24] 1382/1/1
[25] 1391/3/14
[26] 1388/3/14
[27] 1388/1/1
[28] 1388/3/14
[29] 1392/1/1
[30] 1390/7/20
[31] 1388/2/22
[32] 1393/6/13
туризм и отдых
обзоры недвижимости

منبع مقاله : تبیین



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط