ناشناس

با سلام و خسته نباشید ، دارم دیوونه میشم کمک کنید ،...

با سلام و خسته نباشید ، دارم دیوونه میشم کمک کنید ، ترس از جن دارم ، تا پارسال اصلا به این موجودات اعتقادی نداشتم تا اینکه از روی شرط بندی با چندتا از دوستان به تنهایی وارد یک خونه مخروبه و قدیمی شدم اونجا از قبل توسط دوستان طراحی شده بود برای ترساندن افراد یعنی با استفاده از بلندگوهایی که از قبل جاسازی شده بود و نور پردازی هایی که انجام داده بودن مکان وحشت ناکی رو درست کرده بودن ،من وقتی وارد شدم مطمئن به خودم مشغول به کشت و گزار شدم که صداهای هول ناکی رو شنید و تصاویری که ظاهر میشدن و بعد محو ، چنان ترسی برمن وارد شد که اگه چیز تیزی در دسترسم بود خودمو میکشتم تا این وضع تمام بشه ، اون شب به پایان رسید و من از اون زمان با اینکه میدونم همه چیز ساختگی بوده اما ترس و وحشت عجبی دارم که حتی جرأت چند دقیقه تنهایی رو ندارم و با کوچکترین صدا قلبم شروع به تپش میکنه با اینکه حدود یک سال میگزره هنوز ترسم برطرف نشده البته کمی کمتر شده اما هنوز از شب و تنهایی ترس وحشتناکی دارم منو راهنمایی کنید تا به زندگی عادی برگردم
چهارشنبه، 24 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با سلام و خسته نباشید ، دارم دیوونه میشم کمک کنید ،...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

با سلام و خسته نباشید ، دارم دیوونه میشم کمک کنید ، ترس از جن دارم ، تا پارسال اصلا به این موجودات اعتقادی نداشتم تا اینکه از روی شرط بندی با چندتا از دوستان به تنهایی وارد یک خونه مخروبه و قدیمی شدم اونجا از قبل توسط دوستان طراحی شده بود برای ترساندن افراد یعنی با استفاده از بلندگوهایی که از قبل جاسازی شده بود و نور پردازی هایی که انجام داده بودن مکان وحشت ناکی رو درست کرده بودن ،من وقتی وارد شدم مطمئن به خودم مشغول به کشت و گزار شدم که صداهای هول ناکی رو شنید و تصاویری که ظاهر میشدن و بعد محو ، چنان ترسی برمن وارد شد که اگه چیز تیزی در دسترسم بود خودمو میکشتم تا این وضع تمام بشه ، اون شب به پایان رسید و من از اون زمان با اینکه میدونم همه چیز ساختگی بوده اما ترس و وحشت عجبی دارم که حتی جرأت چند دقیقه تنهایی رو ندارم و با کوچکترین صدا قلبم شروع به تپش میکنه با اینکه حدود یک سال میگزره هنوز ترسم برطرف نشده البته کمی کمتر شده اما هنوز از شب و تنهایی ترس وحشتناکی دارم منو راهنمایی کنید تا به زندگی عادی برگردم


مشاور: خانم صالحی

با سلام خدمت برادر عزیز. اول اینکه امیدوارم از این حادثه ناخوشایند تجربه ای به دست بیاری که تو رو از خطرهای بزرگتر حفظ کنه. گاهی اصرار بر باورهایی که درست یا غلط بودنشون تاثیری توی زندگی ما نداره یا اصرار برای اثبات ادعامون یا عدم مهارت در نه گفتن به تقاضای غلط دوستانمون به قیمت جون و سلامتی امون تموم میشه. حالا جن باشه یا نباشه، چه تاثیری توی زندگی تو داره؟ اثباتش چه کمکی به تو و آینده ات می کنه؟ امیدوارم واقعا درس لازم رو گرفته باشی و از این به بعد خودت و سلامت روح و روانت رو بر سر مسائل بیهوده به مخاطره نندازی. تو احتمالا دچار استرس پس از سانحه هستی البته علایمت رو کامل شرح ندادی. اینکه کابوس های وحشتناک هم می بینی یا چند ماهه این علایم ادامه داره؟ اما بهتره به روانشناس بالینی مراجعه کنی تا با تکنیک های مناسب استرس شما را از بین ببره. کاری که خودت می تونی انجام بدی اینه که حساسیت ذهنت رو نسبت به این موضوع از بین ببری تا ذهنت با اون مثل یه خاطره معمول برخورد کنه و کنار گذاشته بشه. باید اینقدر این خاطره رو مرور کنی که وقتی بهش فکر می کنی یا در موردش صحبت می کنی احساس ترس و وحشتی توش نباشه. مثلا چندین بار واقعه اون شب رو برای دوستان و اطرافیانت تعریف کن. اون قدر تعریفش کن تا برات عادی بشه. یا با همون دوستات دوباره به همون مکان برین و با هم صحنه سازی ها رو انجام بدین . مثلا یکبار روز برین بعد که عادی شد شب برین. البته همه با هم. و توی فضای خنده و شوخی. از تمرینات ریلکسیشن و آرام سازی هم می تونی استفاده کنی. و این رو هم بدون ما انسانیم و اشرف مخلوقات. هر موجودی در عالم هستی انرژی، قدرت و مقامش پایین تر از ماست و قدرت انسان بیش از همه موجودات عالمه. و دیگه این که وقتی خودت رو به خدا بسپاری ، چه کسی قدرت صدمه زدن به تو رو داره؟ در پناه خدا باشی.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.