B

وسواس

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و تشکر از سایت خوبتون. من دختر ۲۰ساله ای هستم مجرد از چند سال پیش حدودا۴سال گذشته تغییرات عجیبی در رفتار من رخ داد ب طوری ک کوچکترین مسله ای در ذهن من شاخ و برگ پیدا میکنه و خیلی سخت میتونم فراموش کنم و بسیار اذیت میشم.از سالهای پیش در ذهن خویش با پسری رویا ساختم تا اینکه سال گذشته از من خواستگاری کردن در آغاز بسیار خوشحال بودم ولی از یک ساعت مشخص ب طور مداوم افکاری در ذهن من رد و بدل میشد از نظر ظاهری مشکلی نداشت فقط کمی جلوی سرش خالی بود از یک ساعت مشخص ب اونور افکاری در رابطه با موهای ایشون در ذهن من نقش میبست ک بسیار بسیار اذیتم میکرد تا اینکه سر مسایلی این موضوع بهم خورد اکنون دوباره افکاری در این رابطه دارم ک اگه نتوانم فراموشش کنم چه میشود فکر میکنم در زتدگی آینده من اثر میگذارد و فکر کردن ب ایشون گناه است چون من دختری مقید ب دین هستم یا با خود میگویم دیگر نمیتوانم فردی را دوست داشته باشم و از زتدکی کنار او لذت ببرم با خود میگویم دخترانی ک هر روز با یک پسر رفت و آمد دارن چگونه بر خود غلبه میکنن یا مورد دیگر ک برای کار کردن با جاهای مختلف صحبت میکنم اما ب محض آن افکارم اذیتم میکند ک تو نمیتوانی چند ساعت دور از خانواده باشی .کسل کننده است.اذیت میشوی‌.تنهاییو...با این ک بسیار دوست دارم همانند سالهای پیش دختری قوی و جسور باشم لطفا در رابطه با این دو مسله ازدواجم در آینده و کار کردنم راهنماییم کنین‌ سپاس از شما در پناه ایزد منان
جمعه، 12 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

B

وسواس

B ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 20 ساله )

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و تشکر از سایت خوبتون.
من دختر ۲۰ساله ای هستم مجرد
از چند سال پیش حدودا۴سال گذشته تغییرات عجیبی در رفتار من رخ داد ب طوری ک کوچکترین مسله ای در ذهن من شاخ و برگ پیدا میکنه و خیلی سخت میتونم فراموش کنم و بسیار اذیت میشم.از سالهای پیش در ذهن خویش با پسری رویا ساختم تا اینکه سال گذشته از من خواستگاری کردن در آغاز بسیار خوشحال بودم ولی از یک ساعت مشخص ب طور مداوم افکاری در ذهن من رد و بدل میشد از نظر ظاهری مشکلی نداشت فقط کمی جلوی سرش خالی بود
از یک ساعت مشخص ب اونور افکاری در رابطه با موهای ایشون در ذهن من نقش میبست ک بسیار بسیار اذیتم میکرد تا اینکه سر مسایلی این موضوع بهم خورد اکنون دوباره افکاری در این رابطه دارم ک اگه نتوانم فراموشش کنم چه میشود فکر میکنم در زتدگی آینده من اثر میگذارد و فکر کردن ب ایشون گناه است چون من دختری مقید ب دین هستم یا با خود میگویم دیگر نمیتوانم فردی را دوست داشته باشم و از زتدکی کنار او لذت ببرم با خود میگویم دخترانی ک هر روز با یک پسر رفت و آمد دارن چگونه بر خود غلبه میکنن یا مورد دیگر ک برای کار کردن با جاهای مختلف صحبت میکنم اما ب محض آن افکارم اذیتم میکند ک تو نمیتوانی چند ساعت دور از خانواده باشی .کسل کننده است.اذیت میشوی‌.تنهاییو...با این ک بسیار دوست دارم همانند سالهای پیش دختری قوی و جسور باشم لطفا در رابطه با این دو مسله ازدواجم در آینده و کار کردنم راهنماییم کنین‌
سپاس از شما
در پناه ایزد منان


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم، تفکر بیش از حد می تواند باعث بروز اشکالات اساسی در اعمال انسان شود، به ویژه برای افرادی که در استرس و ناامیدی بسرمی برند، به اضطراب و افسردگیشان منجر خواهد شد. افكار بدي كه بدون اختيار به ذهن انسان مي آيد، اگرچه مربوط به خدا و اولياي دين باشد، گناه و پليدي براي انسان ندارد. نبايد با آن ها درگير شد. نسبت به آن ها حساسيت نداشته باشيد. اگر به ذهن تان آمد، نگران نباشيد؛ چون اين افكار در اختيار شما نيست؛ در اسلام آنچه غير اختياري باشد، تكليف و عذاب ندارد.زندگي خود را با حركت در مسير استعدادتان هدفمند و با نشاط نماييد. تفريح سالم، ارتباط فاميلي و صله رحم و نيز ورزش را در زندگي خود تقويت كنيد. به نيازهاي طبيعي خود توجه كنيد. براي ارضاي مشروع آن ها اقدام كنيد. از درگيري دروني بپرهيزيد تا آهسته آهسته كاهش يافته و از بين بروند. در صورتي كه از نظر عبادي بر خود فشار آورده ايد، به صورت متعادل و محدود عمل كنيد.خداي دانا و مهربان مي داند كه اين افكار در اختيار شما نيست و آن ها را دوست نداريد؛ حساسيت نشان دادن به اين افكار و جنگيدن با آن ها يا ترسيدن از آن ها يا دعا براي رفع آن، سبب تداوم و تقويت آن ها مي گردد، بنابراين توجهي به اين افكار نداشته باشيد.در ادامه، توصیه هایی برای توقف تفکر بیش از حد و آرامش یافتن در زمان حال به شما پیشنهاد می شود.همۀ ما برای مثبت بودن بیشترین تلاش خود رامی کنیم، ولی گاهی هم الگوهای منفی فکری باعث نابودی لحظات زیبای زندگیمان می شود.ما ممکن است در گذشته اشتباهاتی کرده باشیم که باعث نگرانی و تنش ما در زمان حال باشد و این موضوع می تواند در آینده به نتایج منفی منجر شود. ما احتمالاً بیش از اندازه به تجزیه و تحلیل تجارب معمولی و تعاملاتمان می پردازیم و این در حالی است که بسیاری از مشغولیات ذهنی ما، حتی وجود خارجی هم ندارند. بسیاری از مواقع به محض این که اتفاق بدی رخ می دهد، ما آن را با اتفاقات بد گذشته پیوند می دهیم و شروع به احساس ناراحتی و غم می کنیم و شاید همین حالا در مورد بسیاری از مشکلات که احتمال می دهیم به نتایج منفی برسد، به خود سخت بگیریم و مضطرب باشیم.نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید. اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام افسردگی و منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد. اگر در این مورد شک دارید و مطمئن نیستید، از دوستان وعزیزان خود صادقانه بخواهید که به شما واقعیت را بگویند زیرا آنها گاهی شما را بهتر از خودتان مشاهده می کنند.اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. این موضوع بسیار ساده به نظر می رسد ولی هنگامی که ذهن ما شروع به تفکر منفی می کند، ما به نوعی جنون کشیده می شویم که کنترل آن نیز مشکل است ولی باید بدانیم که در این هنگام ما به آرامش ذهنی و بدنی نیازمندیم.اگر واقعا احساس نیاز به بیان مسائل خود دارید، می توانید آنها را بنویسید و به وسیلۀ ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است. این نوع ژورنالیک آزاد می تواند بسیار سودمند باشد.شما اکنون می دانید که بدن و ذهن خود را به وسیلۀ کنترل تنفس و کمتر صحبت کردن چگونه آرام نگاه دارید ولی گاهی انرژی درونی بدن شما باید به گونه ای تخلیه شود که در این موارد یک پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با حیوانات خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن می تواند مفید باشد. فعالیت هایی که جاذب هر دو حالات ذهنی و بدنی باشد، بهتر است زیرا شما نیاز به بیرون رفتن از الگوهای وسواسی فکری دارید تا وضعیت حضور در زمان حال در شما به جریان افتد.علاوه بر فعالیت های فیزیکی، تمریناتی که باعث تحریک مغز شود نیز برای هدایت و تغییر مناسب الگوهای فکری موثر است. بازی های گوناگون فکری، یادگیری زبان یا موسیقی و یا هر گونه هنری که بتواند سرگرم کننده باشد، شما را از تفکرات بیش از حدتان منحرف می سازد.یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است. احساس گناه در شکست های گذشته و نگرانی در مورد موضوعات آینده می تواند انرژی و اوقات شما را تحلیل برد ولی به وسیلۀ توجه به اکنون، شما به عشقی که شایستگی آن را برای خود دارید خواهید رسید. لائو تزو می گوید: "اگر شما افسرده هستید در گذشته زندگی می کنید. اگر شما مضطرب هستید، درآینده زندگی می کنید ولی اگر آرامش دارید، در زمان حال بسر می برید." با توجه به استراتژی هایی که در بالاتر برای داشتن یک ذهن آرام ذکر شد، شما می توانید با تمرکز حواس یا شکلی از مدیتیشن که بدون قضاوت و تفکرست، مشاهده گر زمان حالتان باشید. اگر در این حالت افکار مزاحم و نگران کننده به ذهن شما هجوم آورد، آن را نادیده بگیرید و اجازه دهید که با احترام تمام و بدون هیچ گونه تقلایی از ذهنتان عبور کند. انرژی افکارتان را آزاد سازید و فضای درونی آرام برای خود ایجاد کنید.هنگامی که ما نگران هستیم، اساساً به کنترل جریان زندگی امید داریم زیرا به نتایج یک وضعیت اهمیت می دهیم و می خواهیم همه چیز بر وفق مرادمان باشد و در نتیجه از وقوع اشتباهات و تغییر نتایج وحشت داریم. در واقع ما بر وقایع زندگیمان کنترل زیادی نداریم.تسلیم، شکلی از آزادی و آرامش است زیرا شما مایلید که به جریان زندگی اعتماد کنید و می دانید همه چیز در زمان، مکان و شرایط مناسب اتفاق خواهد افتاد و شما در جایی قرار دارید که باید باشید. . نکته‌ی مهم این است که حداقل ۱۵ دقیقه، کاری را انجام دهید که از آن لذت می‌برید تا به این وسیله، واکنش‌های خود را به افکار منفی ، به تأخیر بیندازید. در پایان دوره‌ی تأخیر، آن تمایل را دوباره ارزیابی کنید. در بسیاری از موارد، تمایل به افکار منفی، دیگر آن شدت قبل را نخواهد داشت. سعی کنید زمان مقاومت در برابر تمایل را افزایش دهید. هر قدر بیشتر تمایل را به تأخیر بیندازید، احتمال کاهش آن بیشتر می‌شود وقتی این افکار و نگرانی‌ها به سراغ‌تان آمد، همگی آنها را یادداشت کنید.همانطور که تمایل ادامه‌ می‌یابد، شما هم به نوشتن ادامه دهید، هدف‌تان این باشد که دقیقا، افکارتان را ثبت کنید.نوشتن همه‌ی اینها به شما کمک می‌کند شاهد منفی بودن فکری‌تان باشید.صدها بار نوشتن جملات تکراری که به زبان می‌آورید، به کم کردن قدرت آنها کمک می‌کند.نوشتن افکار به مراتب سخت‌تر از خود فکر کردن است، بنابراین، افکار وسواس‌گونه‌ی شما به زودی ناپدید می‌شوند.هر روز برای این «دوره‌ی نگرانی»، یک یا دو مهلت ۱۰ دقیقه‌ای تعیین کنید تا خودتان را وقف وسواس‌های فکری کنید. زمان و مکان تعیین کنید (مثلا، در اتاق نشیمن از ساعت ۸:۰۰ تا ۸:۱۰ و از ۵:۰۰ تا ۵:۱۰) این ساعات با ساعات خواب، فاصله‌ی کافی دارند و موجب نگرانی شما قبل از خواب نمی‌شوند.در طول دوره‌ی نگرانی، فقط روی افکار و تمایلات منفی تمرکز کنید. سعی نکنید آنها را اصلاح کنید. در پایان دوره‌ی نگرانی، چند نفس آرام‌بخش بکشید، اجازه دهید آن افکار و تمایلات از مغز شما بیرون بروند، سپس فعالیت‌های عادی و روزمره‌تان را ادامه دهید. در پایان اگر عملکرد زندگی شما بسیار آسیب دیده میتوانید برای بررسی بیشتر و یک مصاحبه بالینی به نزد روانپزشک بروید ،شاید لازم باشد برای وسواس فکری خود دارو مصرف کنید . با آرزوی موفقیت و سعادت برای شما در زندگی



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.