ناشناس

دو دلي در انتخاب

سلام من يه دختر ٢٣ سالم حدود دو سال پيش با پسري اشنا شدم كه تمام معيار هايي كه ميخواستم و داشت حدود ٤ ماهي رابطه خوب و سالمي داشتيم و قصد ايشون بسيار جدي بود تا بالاخره متوجه شدم كه ايشون خيانت ميكنند و خلاصه بحث و دعوا تا بالاخره رابطه تموم شد طي اين دو سال اين اقا بار ها رفت و اومد رفت و اومد يا خبرش رسيد كه دوسم داره هنوز و... و من متاسفانه به دليل دوست داشتن خيلي زياد ايشون هر بار بخشيدمش .... در همين حين ادم هاي مختلفي از من خواستگاري كردن ولي من حسم توم مرده و نميتونم كسي و دوست داشته باشم ميترسم از دوست داشتن كسي دوباره كه اين اتفاقا تكرار بشن :) الان حدود ٦ ماهي كه اون اقا به طور كامل از زندگيم حذف كردم ولي هنوزم كه اسمش مياد ميزنم زير گريه يا كسي كه مياد خواستگاري همش با اون مقايسش ميكنم و ميگم نه ... تو مهر پارسال بود كه يكي از پسراي كلاسمون ازم خواستگاري كرد و خيلي جدي و مصمم بود كه من دست رد به سينه ايشون زدم اما ايشون از هر راهي كه بگين اومد براي راضي كردن من ولي من اصلا نميتونم دوسش داشته باشم اما يه هفته اي كه راضي شدم كه با ايشون حداقل اشنا شم ... اما ايشون از بس احساسين من حس بدي بم دست ميده من همش بهشون تذكر ميدم كه ما داريم اشنا ميشم لطفا احساسي برخورد نكنين اما فايده نداره و دايما احساسي حرف ميزنن اين باعث ميشه من همش حس بدي داشته باشم و مادر و پدر من بسيار زياد از اين پسر خوششون مياد زيرا از همه نظر مشكلي نداره و سعي بر راضي كردن منن اما اصرارا داره بد جوري با ذهنم بازي ميكنه و بد جوري حالم و بد ميكنه نميدونم چه كنم خودمم حتي ميدونم كه اين پسر حتي از اوني كه دوسش دارم بهتره ولي از رو ترس و چون اون و هنوز دوست دارم نميتونم حتي ١ لحظه با بودن با اين بنده خدا فكر كنم در حالي كه اين پسر همش ميگه همه كار ميكنم براي داشتنت و خوشبخت كردنت اما اين جملاتش من و متنفرتر ميكنه .... ترو خدا كمكم كنيد بد جوري تو دو راهي موندم و دارم زجر ميكشم:)
جمعه، 26 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

دو دلي در انتخاب

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، ٢٣ ساله )

سلام من يه دختر ٢٣ سالم
حدود دو سال پيش با پسري اشنا شدم كه تمام معيار هايي كه ميخواستم و داشت حدود ٤ ماهي رابطه خوب و سالمي داشتيم و قصد ايشون بسيار جدي بود تا بالاخره متوجه شدم كه ايشون خيانت ميكنند و خلاصه بحث و دعوا تا بالاخره رابطه تموم شد طي اين دو سال اين اقا بار ها رفت و اومد رفت و اومد يا خبرش رسيد كه دوسم داره هنوز و... و من متاسفانه به دليل دوست داشتن خيلي زياد ايشون هر بار بخشيدمش ....
در همين حين ادم هاي مختلفي از من خواستگاري كردن ولي من حسم توم مرده و نميتونم كسي و دوست داشته باشم ميترسم از دوست داشتن كسي دوباره كه اين اتفاقا تكرار بشن :)
الان حدود ٦ ماهي كه اون اقا به طور كامل از زندگيم حذف كردم ولي هنوزم كه اسمش مياد ميزنم زير گريه
يا كسي كه مياد خواستگاري همش با اون مقايسش ميكنم و ميگم نه ...
تو مهر پارسال بود كه يكي از پسراي كلاسمون ازم خواستگاري كرد و خيلي جدي و مصمم بود كه من دست رد به سينه ايشون زدم اما ايشون از هر راهي كه بگين اومد براي راضي كردن من ولي من اصلا نميتونم دوسش داشته باشم اما يه هفته اي كه راضي شدم كه با ايشون حداقل اشنا شم ...
اما ايشون از بس احساسين من حس بدي بم دست ميده من همش بهشون تذكر ميدم كه ما داريم اشنا ميشم لطفا احساسي برخورد نكنين اما فايده نداره و دايما احساسي حرف ميزنن اين باعث ميشه من همش حس بدي داشته باشم
و مادر و پدر من بسيار زياد از اين پسر خوششون مياد زيرا از همه نظر مشكلي نداره و سعي بر راضي كردن منن اما اصرارا داره بد جوري با ذهنم بازي ميكنه و بد جوري حالم و بد ميكنه
نميدونم چه كنم
خودمم حتي ميدونم كه اين پسر حتي از اوني كه دوسش دارم بهتره ولي از رو ترس و چون اون و هنوز دوست دارم نميتونم حتي ١ لحظه با بودن با اين بنده خدا فكر كنم در حالي كه اين پسر همش ميگه همه كار ميكنم براي داشتنت و خوشبخت كردنت اما اين جملاتش من و متنفرتر ميكنه ....
ترو خدا كمكم كنيد بد جوري تو دو راهي موندم و دارم زجر ميكشم:)


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ،احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشته‌اید که شما را به نقطه‌ای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمی‌بینید. فراموش کردن سخت‌ترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاه‌تر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید.همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامه‌مان پیش می‌رود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. افراد زیادی هستد که قبل از این که با یک فرد خاص بمانند، در طول زندگی‌شان با آدم‌های زیادی برای ازدواج رابطه برقرار میکنند وبه دلایل مختلف بهم میخورد.سعی کنید خوش‌بین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم! و خواستگاران زیادی دارم و خواستگاری دارم که من را با تمام وجود دوست دارد و خانواده ام نیز از او خوششان آمده ،تقریبا شناخت کافی از او دارم و...». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود می‌شناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوش‌بین بودم کمکتان می‌کند زودتر فراموش کنید. خیلی‌ها تصمیم می‌گیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصله‌اش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته‌ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده‌اید که توانستید آن را فراموش کنید.چه حسی دارید؟ پنج سال پیش اگر در چنین موقعیتی می‌بودید چه حسی داشتید؟ پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت؟ به این فکر کنید که آن رابطه چه معنا و مفهومی برایتان داشته است.فقط از طریق نوشتن نیست که می‌توانید خودتان را تخلیه کنید. نقاشی، طراحی ،عکاسی، ساخت و ساز و دویدن راه‌های عالی دیگری برای آن هستند. هر چه که باشد، باید از ته قلبتان باشد و چیزی که از آن به دست آید، فوق‌العاده خواهد بود.از جسمتان خوب مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید. وقتی آماده بودید، دوباره در جستجوی عشق باشید. این فرایند ممکن است ماه‌ها طول بکشد یا حتی یک سال. اگر هنوز آماده نیستید، خودتان را مجبور نکنید؛ نه برای خودتان و نه آن فرد جدید منصفانه نیست. بدانید که آدم‌های زیاد دیگری هم هستند که اگر به آنها فرصت دهید، برایتان احترام و ارزش قائلند.خیلی‌ها تصور می‌کنند که اگر وارد رابطه‌های سرسری شوند کمک می‌کند که زودتر فراموش کنند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، حتماً این کار را به دلایل درست انجام دهید: اینکه مثلاً به دنبال محبت هستید، دیدن آدم‌های جدید برایتان جالب است و … دقت کنید که برای جلب حسادت فرد قبلی هیچوقت وارد چنین رابطه‌هایی نشوید چون ارزشش را ندارد.خواهر عزیزم ، زمان بهترین دارو است.به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگی‌تان شود، عشق و خوشبختی بخواهید.تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیام‌های قبلی‌تان را چک نکنید.فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلاً دلیلی ندارد که بگذارید آسیب ببینید و یا با شما بدرفتاری شود. شما لایق بهترین‌ها هستید.هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید. با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید.شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد. به واقعیت وجودی او فکر کنید؛ به جای فکر کردن به خاطرات زیبایی که با هم داشتید و لحظات خوبی که با هم سپری کردید، به همه آن چیزهایی فکر کنید که در طی این مدت، شما را رنج می داد و مکدرتان می کرد. حالا دیگر وقت آن رسیده که خیالپردازی را کنار بگذارید و واقع بین باشید؛ پرده رؤیا را کنار بزنید و به چهره واقعی مردی نگاه کنید که این همه سال شما را فریب داده است.بپذیرید و درک کنید که رابطه ای که بر اساس عشق حقیقی، صمیمیت، صداقت و تعهد بنا نشده باشد، رابطه سالمی نیست و دیر یا زود، از هم می پاشد؛ بنابراین در برابر وسوسه برگشتن و از سر گرفتن رابطه، قاطعانه مقاومت کنید.خوار عزیزم ،هیچ انسانی به خاطر گذشته تلخ خود آینده خود را تباه نمیکند ،پس دلسوزانه و با اراده قوی افکار خود را کنترل کنید و بدانید به مردی که فقط شما را برای اوقات فراغت میخواسته و فردی که مکررخیانت میکرده آن هم قبل از رفتن به زیر یک سقف آیا میتوان اعتماد کرد ؟!آیا این مرد هوس باز ارزش از بین بردن آینده شما را دارد ؟! مظمئن باشید چنین مردانی با زنانی ازدواج میکنند که کمی ساده و با گذشت باشند که در سایه ازدواج ارتباطات فرازناشویی خود را داشته باشند و آن زن چیزی نگوید ؟!آیا شما دوست داشتید جز آن زنان ساده باشید ؟! هیجان عشق بعد از 4 سال میخوابید و شما میماندید و یک زندگی بی هدف و مرد بی تعهد و بی مسئولیت . درگیر این فکر وسواس گونه نشوید که ای کاش او را ترک نکرده بودید. بپذیرید و باور کنید که هیچ انسانی مجاز نیست خود را اسیر کسی کند که مناسب او نیست. عشق، احترام، علاقه، تعتهد و صمیمیت، خصوصیاتی هستندکه در یک رابطه باید متقابل باشند واگر رعایت نشوند، نتیجه ای جز احساس کسالت و پوچی و سرخوردگی ندارند. با خودتان به شکلی منطقی و سازنده مواجه شوید. لزومی ندارد وانمود کنید که غصه ای ندارید اما لازم است که برای فرار از شرایط پیش آمده، شرایط بهینه ای برای خود مهیا کنید. گاهی یک سفر تفریحی به منطقه ای خوش آب و هوا یا ثبت نام در یک کلاس هنری که با ذائقه و استعداد شما همخوانی دارد و یا معاشرت بیشتر با دوستانی که از وضعیت روحی شما باخبرند، می تواند تغییری بزرگ در روحیه تان ایجاد کند. همه یادگاری های رابطه قبلی را از خود دور کنید؛ فراموش کردن یک فرد، مستلزم این است که در آینده زندگی کنید؛ نه در گذشته! همه عکس ها، فیلم ها، هدیه ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می شود را جمع کنید و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. شاید درابتدا کار ناراحت کننده ای باشد اما به تدریج روحیه تان را بهتر خواهد کرد. به جای تمرکز روی غم و غصه های فعلی تان به زمانی فکر کنید که هنوز درگیر این رابطه نشده بودید. حال به این فکر کنید که پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت و به این بیندیشید که آن موقع، غصه ها و رنج امروزتان برایتان چه مفهومی خواهد داشت. پس بدون مقایسه با او ، خواستگارانتان را بررسی کنید .اگر دلسوز زندگی خود هستید به فردی شایسته دل ببندید نه فردی که لایق عشق ورزی نبوده . هیچ گاه فراموش نکنید که او به شما بی احترامی بزرگی کرده است ،مخصوصا قبل از رفتن به زیر یک سقف ! پس برای خودتان ارزش قائل باشید و اوقات شیرین زندگیتان را با به یاد او بودن ،که ارزشش را ندارد ،هدر ندهید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.