ناشناس
ازدواج
سلام خسته نباشید
من مدتی است ک یکی از خانواده های دور مادرم ب خواستگاری من امده است و من از قبل راضی نبودم وبعده صحبت هم بازم دو دل بودم و هنوز هم هستم و انگشتر و نشون اوردن اما فعلا ازدواج نکردیم میخاستم...
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، باید با خودتان روراست باشید ،ملاک های خود را بررسی کنید .همه این تردیدها طبیعی هستند اما چیزی که طبیعی نیست، نادیده گرفتن آنها است. اگر سعی کنید تردیدهایتان را پس بزنید یا آنها را توجیه کنید، بزرگترین ضربه را به خودتان زده اید. شما وقتی وارد زندگی مشترک می شوید، باید همه سوال هایتان را پاسخ داده باشید و با کمترین ابهامی (نمی گوییم هیچ ابهامی) وارد زندگی مشترک شوید. هرچند برخی از افرادی که تمایلات وسواسی دارند، پی در پی دچار تردید می شوند. ما اینجا درباره آنها صحبت نمی کنیم. بنا را بر این میگذاریم که شما ازجمله افرادی هستید که به احساسات درونی خود بی توجهی می کنند و با کله توی یک ماجرای مبهم می پرند! آن هم ماجرای مهمی مثل ازدواج!وقتی نسبت به یک نفر شک و تردید داریم لازم است با شناخت بیشتر و با زمان بیشتر و با زمان بیشتر و پرس وجو بیشتر بر تردیدها غلبه کنیم و گرنه تردیدها مشکلی را حل نمی کند. برخی اوقات ما به تردیدهای خود توجه نمی کنیم چون اعتماد به نفس ما پایین است.گاهی اوقات این تردیدها با مسائل جدی مرتبط است که مستقیما بر ازدواج تاثیر گذار است. حتی ممکن است دقیق ندانید نسبت به چه چیزی شک دارید. طبیعی است چون شما تجربه کمی دارید بنابراین دلیل خیلی از تردیدهایتان را نمی فهمید و فقط می دانید یک چیزی درست نیست، قلبتان رضا نمی دهد یا به قدر کافی آرام و مطمئن و خوشحال نیستید. در این جور مواقع گاهی خلوت و تفکر با خود و یا مشورت از اقوام و یا نزدیکان و یا یک مشاور خبره می تواند شما را یاری دهد تا سرمنشا این احساستان را پیدا کنید.در این جا نمونه ای از تردیدها را برایتان می گوییم که بی توجهی به آنها جدا خطرناک است .برخی از افراد به نظر می رسد که تفاهم بسیار زیادی با هم دارند و به دلیل همین تفاهم به آنها پیشنهاد می شود که با هم ازدواج کنند. اما با وجود تفاهم زیادی که با هم دارن، علاقه ای میانشان نیست یا بهتر است بگوییم برای یکدیگر جذاب نیستند و به هم کشش ندارند. معمولا به این افراد به غلط توصیه میکنند که ازدواج کنند تا پس از ازدواج علاقه و محبت بین آنها ایجاد شود. اما واقعیت این است که اگر علاقه و محبتی بین دو نفر به طور خاص وجود نداشته باشد، با ازدواج هم آن علاقه ایجاد نخواهد شد. اگر کشش جنسی وجود نداشته باشد، اگر تمایل هیجانی برای با هم بودن نداشته باشید ، یک جای کار می لنگد و حتی اگر درست عین در و تخته هم با یکدیگر جور شوید، باز بعد از مدتی همدیگر را دلزده می کنید چون عشق و جذابیت چسب های رابطه زوج ها هستند و در صورت نبودنشان رابطه از هم می پاشد. در بسیاری از ازدواج های بین خویشاوندان یا ازدواج هایی که توسط پدر و مادر ترتیب داده می شود می توانیم این اشتباه را مشاهده کنیم. درست است که تفاهم در ازدواج لازم است. اما کافی نیست. ازدواج زمانی به سامانی موفق خواهد رسید که سه عنصر علاقه، تعهد و تفاهم همزمان با هم وجود داشته باشد.یکی از باورهای بسیار رایج و غلط در اکثر فرهنگ ها این است که ما می توانیم با عشق، توجه و تلاش همسر خود را تغییر دهیم! به خصوص خانم ها مستعد پذیرش این باور غلط در زمان اشنایی و ازدواج هستند. خیلی ها فکر می کنند آدم ها به مرور زمان، مثلا بعد از ازدواج یا بچه دار شدن تغییر می کنند و به اصطلاح خودشان درست می شوند. اما هیچ کس قابل تغییر نیست. آدم ها حتی وقتی خودشان ضرورت تغییر را هم حس می کنند، باز به سختی تغییر می کنند چه رسد به این که ضرورتی به تغییر نبینند و بخواهند به زور کسی دیگر عوض شوند!بسیاری از ما امیدواریم که با ازدواج همه چیز به خیر و خوشی خواهد گذشت. حتی اگر قبل از ازدواج مسایل و مشکلات وجود داشته باشد و رابطه دو طرف غیر صمیمانه باشد باز فکر می کنیم که با ازدواج همه چیز حل خواهد شد. اما لازم است که به این نکته توجه کنیم که آنچه در خلال آشنایی از فرد می بینیم به احتمال بسیار زیاد بعد از ازدواج نیز تداوم خواهد یافت.خیلی ها می گویند من می خواهم با خودش زندگی کنم، نه خانواده اش. این اشتباه ترین حرفی است که ممکن است بزنید. اگر نسبت به ایشان تردیدتان از بین نرفت و این دل چرکین تان می کند، به هشدار قلبتان گوش دهید و برای ازدواج دست نگه دارید. برای خودتان ملاک هایی را تعیین کنید؛ مثلا: ایمان ،اخلاق،و تناسب فکری و فرهنگی و...اگر شما ملاک ها را خوب انتخاب و تطبیق دهید، زندگی مسیر موفقیت آمیزی خواهد داشت.مثلا: وقتی می خواهید یک پارچه ای برای خودتان بخرید،خوب اگر در جنسش دقت نکنید بعدا به درد شما نخواهد خورد،منتها اگر جنسش را بپسندید، دیگر تردیدی در انتخاب نخواهید داشت، ازدواج هم همین طور هست. با انتخاب درست و انتخاب فرد متناسب با ملاکهایتان، زندگی خوبی را می توان انتظار داشت.پس سعی کنید اول ملاک و شرایط خوب و متعادل و عقل پسند را با مشورت تعیین کنید، و طبق آن وارد زندگی شوید.در عین حال اطلاعات و آگاهی های جامعی در مورد ازدواج و مهارت های زندگی بدست بیاورید و نگران هم نباشید تا با یک توکل عالی و مشورت خوب، تصمیم محکم و نه تردید در انتخاب همسرتان، داشته باشید.بنابراین با توصیه های گفته شده ،کمی دست نگه دارید و وضعیت خود را در این رابطه مشخص سازید و اگر ابهام ها و تردید شما کمتر نشد و چک کردید که این تردید ناشی از شخصیت شما نباشد بلکه به دلیل نپذیرفتن شرایط آن آقاست ،بهتر است قید این ازدواج را بزنید چرا که ازدواجی که از اول شما تمایل دارید که حتی جواب آزمایش منفی باشد ،ناشی از عدم علاقه به شکل گیری این ازدواج است و باید خودتان و ایشان را هرچه سریعتر از این بلاتکلیفی نجات دهید .و با خودتان روراست باشید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما