ناشناس
ممکنه یه پسرو به خودم وابسته یا عاشق کنم؟
سلام و خسته نباشین ...مرسی از مشاوره خوبتون...من یه سوالی داشتم اونم اینه ک من با شخصی صحبت کردم گفتن ک میتونی مثلا اون پسر رو به خودت وابسته کنی یا اونو عاشق خودت کنی ...این راه ممکنه؟؟؟ چون من مادرم هم در جریان هستن ایشون هم میگن ک پسر خوبیه از همه نظر...ولی مشکل اینجاست ک ایشون به فکر ازدواج نیست...البته قبلا یه رابژه ای با کسی داشته و قول ازدواج به هم داده بودن ولی دختره بعد ۳ سال بهشون خیانت میکنه و میزاره میره..از اون ب بعد میگمن دور عشقو عاشقیو خط کشیدم و دگ ب کسی قول نمیدم...یا میگ وقتی ب یکی قول میدی ک میای خاستگایش طرف دگ دلش قرص میشه هر کاری دلش میخواد انجام میده زیر زیرکی اخرشم میگ فلانی منو میگیره دگ...نمیدونم این موضوع ربطی به این داره ک میترسه بهم قول بده یا نه؟!؟ یا من میتونم کاری کنم که ایشون عاشق من بشن یا نه؟
مشاور: علی محمد صالحی
باعرض سلام مجدد و متشکر از لطف شما.
در مورد سوال شما که « اون پسر رو به خودت وابسته کنی یا اونو عاشق خودت کنی ...این راه ممکنه؟؟؟»
باید بگم فعلا شما به اون وابسته شدید تا اون به شما، ثانیا ممکنه که شما اونو وابسته کنی ولی عاشق بعیده، چون عشق چیزی نیست که بخواهی به زور کسی رو عاشق خودت کنی، برعکس هرچه در این مسیر بیشتر تقلا کنی که اونو عاشق خودت کنی، بیشتر دور میشه، و اگه بخواهی بیش از حد به اون نزدیک بشی و به قول شما عاشق خودت کنی، فک میکنه ارزش شما کمتر از اونه که بخاطرش به التماس افتادی، و بیشتر ناز میکنه، اصلا برای همینه که معمولا مرد، به خواستگاری زن میره، بخاطر اینکه ارزش و حرمت زن حفظ بشه، و در مواردی که زن خودشو برای ازدواج عرضه کنه، مرد احساس میکنه که شاید زن کمبودی داره که خودش پیش قدم شده و...،
در مورد ازدواج، همانطور که قبلا گفتم ازدواج باید با کسی صورت بگیره که دو طرف از هر نظر برای هم مناسب باشند، چون ازدواج امر بسیار حساس و مهمی هست و اصلی ترین عامل طلاق و اختلاف ها، بخاطر همین انتخاب نامناسب همسر است که بعد از ازدواج متوجه میشن انتخاب درستی نکردند، یا باید بسوزن و بسازند یا جدا بشن، که در هر دو صورت، از جهت روحی و روانی ضربه های سختی متحمل خواهند شد.
شما هنوز بسیار جوان و شاداب هستید و فرصت های زیادی پیش رو دارید و نباید بخاطر یک احساسی که به فردی پیدا کردید و مادرتان هم تایید کرده که جوان خوبیه، آینده خودتون رو خدای ناکرده بخطر بندازید.
من فرد مورد نظر شما رو نمیشناسم و نمیتونم قضاوتی داشته باشم، فقط میگم صِرف اینکه ایشون با شما برخورد خوبی داره و مودبه و ...، دلیلی بر اینکه فرد مناسبی برای ازدواج هم هست، نمیشود. من یک مثال بزنم، شما به یک مهمانی خیلی مهمی دعوت میشید و وقتی اونجا میرید میبینید افراد و جوانهای زیادی هستند، خب تو این مهمونی خیلی مهم، رفتار، غذا خوردن، صحبت کردن و...، آدمها چه جوریه؟ آیا در این مهمونی کسی هست که بی ادبی کنه، بلند بلند حرف بزنه، فحش بده، عصبانی بشه و ...، خیر، همه مودب و مهربون و با اخلاق و شیک و پیک، آیا این رفتارهای خیلی مودب و خوب تو این مهمونی مهم، دلیل این میشه که همه این آدما واقعا به همین اندازه هم، خوب و مودب هستند؟ خیر، چون اینجا مهمونی مهمیه و اقتضای اینو داره که همه به همین صورت باشن و الا آدم نمیتونه از مهمونی لذت ببره؛ در واقع هر زمان شما این فرد مورد نظر رو دیدید برای اون و شما، حکم همین مهمونی رو داشته که در نهایت ادب و احترام و لباس شیک و ...، باهم برخورد داشتید، برای اینکه از حضور هم بهره ببرید، پس اینجور ملاقات ها نمیتونه ملاک خوبی یا بدیِ طرف مقابل باشه.
اما با توجه به اینکه شما اصرار زیادی بر ازدواج دارید من چند ملاک رو براتون به صورت خلاصه میگم تا ببینید چقدر شما برای هم مناسب هستید:
- اولین ملاک، اولین باری است که دو طرف همدیگر رو میبینن، اگه طرف مقابل در اولین بار که اونو میبینم از هر لحاظ به دل من بنشینه، این نشونه خوبیه که طرف مقابل تا حدودی برای من مناسبه.
- ملاک دیگه، دو طرف باید از جهت فکری به هم نزدیک باشند، یعنی بر روی مسائلی که براشون مهمه، و حساس هستند مثل محل زندگی، کارمند بودن زن، وضعیت پوشش و...، توافق داشته باشند، مثالا شما برات مهمه که بعد از ازدواج ادامه تحصیل بدی یا سرکار بری، ولی اگر طرف مقابل مخالف باشه یعنی از جهت فکری توافق ندارید، یا برعکس مرد میگه باید خونه بابام زندگی کنیم، شما مخالف باشید یعنی توافق فکری ندارید، پس برای ازدواج، باید بر هر چیزی که دو طرف براشون مهمه توافق داشته باشند.
- ملاک دیگه، هم کفوی خانواده های دو طرفه، که باید از جهت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و.. به هم نزدیک باشند و شبیه باشند، هر چه فاصله دو خانواده در این جنبه ها بیشتر باشه ریسک ازدواج هم بیشتر میشه، یا مثالا یک خانواده آذری است دیگری فارس باز ریسک ازدواج بالاست و ... .
این سه ملاک اصلیه، در کنار این ملاک ها، نکات مهم دیگه ای هست، مثل اینکه سن مرد بهتره سه تا هفت سال بیشتر از زن باشه، همچنین بهتره تحصیلات مرد یک رتبه بالاتر از زن باشد.
در کنار این ملاکها، اگه دو طرف خواستند اطلاعات بیشتری در مورد مناسب هم بودن یا نبودن، بدست بیارن، دو طرف پیش روانشناس میرن و تست شخصیت میدن و روانشناس شخصیت اونها رو با هم مقایسه میکنه ببینه برای هم مناسب هستند یا خیر.
بازهم میگم شما هنوز بسیار جوان هستید و فرصت های زیادی پیش روی شماست، تصمیم گیری برای ازدواج باید براساس عقل و منطق باشه، نه براساس احساسات، مواظب باشید برمبنای احساسات تصمیم گیری نکنید.
موفق و شاد و سربلند باشید.