ناشناس

چیکار کنم خیلی خسته شدم به خاطر اتفاقات بخاطر انتظار روزای خوب که نمیرسه؟

سلام خسته نباشید یه سوال داشتم این که مشاوره آدم میره و خسته و از همه چیز بریده میگه یه امتحانه ما که صلاحمونو نمیدونیم این واقعا چیه به نظر من آدم چون جای کسی نیست میتونه نظر بده چون واقعا زندگی سخته آدم به یه جایی می رسه که می گه ای کاش به دنیا نیومده بودم چرا من به دنیا امدم واقعا من الان این نظر دارم و خسته شدم از این همه امید واهی الان درست میشه یعنی دوست داشتم الان میمردم انقدر انتظار نمیکشیدم از بچگی سختی رنج تحمل کن نه از بچگی چیزی فهمیدیم نه از جوونی واقعا این دنیا برا چیه من که میکم برا زجر وعذابه اینا که میگن سختی آدم میسازه اشتباهه روحیم واقعا خسته شده نمیدنم چیکار کنم خیلی خسته شدم به خاطر اتفاقات بخاطر انتظار روزای خوب که نمیرسه
يکشنبه، 13 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چیکار کنم خیلی خسته شدم به خاطر اتفاقات بخاطر انتظار روزای خوب که نمیرسه؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )

سلام خسته نباشید یه سوال داشتم این که مشاوره آدم میره و خسته و از همه چیز بریده میگه یه امتحانه ما که صلاحمونو نمیدونیم این واقعا چیه به نظر من آدم چون جای کسی نیست میتونه نظر بده چون واقعا زندگی سخته آدم به یه جایی می رسه که می گه ای کاش به دنیا نیومده بودم چرا من به دنیا امدم واقعا من الان این نظر دارم و خسته شدم از این همه امید واهی الان درست میشه یعنی دوست داشتم الان میمردم انقدر انتظار نمیکشیدم از بچگی سختی رنج تحمل کن نه از بچگی چیزی فهمیدیم نه از جوونی واقعا این دنیا برا چیه من که میکم برا زجر وعذابه اینا که میگن سختی آدم میسازه اشتباهه روحیم واقعا خسته شده نمیدنم چیکار کنم خیلی خسته شدم به خاطر اتفاقات بخاطر انتظار روزای خوب که نمیرسه


مشاور: احسان فدایی

پاسخ
با سلام و تشکر از ارتباط شما با مشاورین «راسخون»
خواهر گرامی! وضعیت شما را می فهمیم و به شما حق می دهیم که در شرایطی قرار گرفته باشید که احساس کنید پایان زندگی همین جاست و تا کنون از زندگی تان لذتی نبرده باشید. بله! این احساس سراغ خیلی از افراد می آید و این طبیعی است که ما باید با آن مقابله کنیم و الا به پوچی و بی هدفی می رسیم.
در ابتدا در مورد مشاوره فرمودید. در این خصوص باید عرض نمایید مشاوره عبارت است از: (رابطه حرفه ای بین یک مشاور آموزش دیده و مُراجع. این رابطه معمولا میان دو نفر است اگر چه بعضی مواقع مشاوره با بیش از دو نفر صورت می گیرد. این رابطه برای کمک کردن به مُراجعان جهت درک و روشن کردن نظرات آنها در مورد محیط زندگی خود و یاد دادن راه رسیدن به اهداف انتخاب شده فردی ازطریق انتخاب راههای سنجیده و با معنای فردی، و حل مشکلات هیجانی و میان فردی برگزار می شود.)(1)
مشاوره به صورت اندرز دادن، نصیحت کردن، مشورت و نظایر آن در طول تاریخ تمدن بشر وجود داشته است. دین اسلام نیز اهمیت ویژه ای برای آن در نظر گرفته و پیروان خود را به آن تشویق می کند. تا آنجا که یک سوره از صد و چهارده سوره قرآن به نام «شوری» نامگذاری شده است. و آیات متعددی به این موضوع پرداخته و آن را از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار داده اند. خداوند تبارک و تعالی خطاب به پیامبر اکرم می فرماید: وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ(2) ای پیامبر در کارها با مسلمانان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن و انجام بده. ائمه معصومین علیهم السلام نیز مشاوره را از زوایای مختلف مورد توجه قرار داده و در احادیث خود به بهترین وجه بیان کرده اند. پیامبر اعظم می فرماید: المشاورة حصن من الندامه و امن من الملامة. مشورت حصار پشیمانی و ایمنی از ملامت است.(3)
آنچه امروز به عنوان مشاوره مطرح است و در اول این گفتار آن را تعریف کردیم. شکل تکامل یافته و تخصصی همان مشورت و اندرز است. با این تفاوت که مشاوره اکنون یک علم است و یک تخصص در کنار علوم دیگر. به همین خاطر لازم است امتیاز آن را از علوم مشابه اش بازشناسیم.
خواهر محترم! وظیفه مشاور بازشناسی توانمندی ها و استعدادهای شما و باز کردن افق موفقیت در مقابل شماست. پس امید دادن بی جا ممنوع است بلکه واقعیت ها در مشاوره باید بیان شود. پس مشاور باید به شما در بازشناسی راه صحیح کمک کند نه اینکه کسی را اجبار به رفتن در مسیر خاصی نماید.
اما در مورد ناامیدی از زندگی باید عرض کنیم بسیاری از نا امیدی ها ناشی از عدم برنامه ریزی و عجله است. انسان دوست دارد زود به ثروت برسد و مشکلات پیش روی او فوراً حل شود. در حالی که این عالم، عالم اسباب و علل است و هر کاری از طریق خود انجام می شود. انسان با برنامه ریزی صحیح بر اساس داشته ها و توانمندی ها و با تکیه بر پشتکار و توکل بر خداوند موفق خواهد شد.
جوان مؤمنی که برای همه کارش برنامه دارد ناامیدی به سراغش نخواهد آمد.. او برای کار، زندگی، درس، مطالعه،عبادت، ورزش، تفریح، خواب و ... برنامه دارد و هر لحظه در حال پیمودن مسیر کمال و رسیدن به قرب الهی است، چرا نا امید شود؟ از چه نا امید شود؟ قرب الهی آن قدر لذیذ و زیباست که کسی در این مسیر خسته نخواهد شد چه رسد به نا امیدی. آیا عاشقی که در پی معشوق است و او را روبروی خود می بیند و به سوی او می رود از دیدن او نا امید می شود؟
جوان مؤمن تلاشش را می کند و بقیه را به خدا می سپارد، اگر به مصلحت او بود خدا می دهد و اگر نبود که هیچ. دیگر جای اعتراض نیست. چه بسیار ثروتمندانی که آب خوش از گلویشان پایین نمی رود و چه بسیار انسان های معمولی و با قناعتی که با لذت زندگی می کنند.
چند نکته :
الف) نا امیدی معمولاً از سرگردانی نشأت می گیرد و انسانی که نداند« از کجا آمده؟ آمدنش برای چه بوده؟ و در نهایت به کجا می رود ؟» سرگردان است. اگر این سه سؤال برای انسان حل شد، اصلاً نا امیدی برایش معنا ندارد.
پس از حل شدن این سه سؤال ، آرزوهای بلند دنیوی نیز کم شده و ریشه های نا امیدی نیز قطع می گردد.
ب) گرفتاری های دنیوی به صلاح ما بوده و در سازندگی ما بسیار مؤثر است. با دیدن سختی ها نباید نا امید شد. مولوی در مثنوی داستانی آورده به این مضمون که :اگر شخصی بر گلیم چوب می زند ، می خواهد گرد و غبار آن را بگیرد و قصد ندارد گلیم را کتک بزند. مصیبت ها و گرفتاری ها از این باب است. یعنی اگر بخواهد گرد و غبار غفلت و زنگار از دل ها زدوده شود راه آن تازیانه مصیبت و گرفتاری است. البته گرفتاری ها هم دوره ای دارد و خواهد گذشت. انّ مع العسر یسراً.
ج) توجه به این که خداوند، عالِم، آگاه و رازق است و از احوال ما با خبر می باشد نیز در رفع نا امیدی مؤثر است. اگر ما به وظیفه خود که بندگی خداوند است عمل کنیم، قطعاً خداوند هم روزی معنوی و مادی بندگانش را افزایش خواهد داد. «من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب» کسی که تقوای الهی پیشه کند خداوند برای او راه چاره قرار می دهد و او را از جایی که گمان نمی کند روزی خواهد داد.(سوره طلاق/2و3).
د) توجه به خداوند و از حدود بندگی خارج نشدن در زمان نا امیدی و گرفتاری بسیار ارزشمند بوده و دوره این سختی نیز خواهد گذشت. این مسأله امتحان سخت الهی است که با صبر و یاری جستن از خداوند از آن بیرون خواهید آمد.
ه) به این نکته نیز توجه داشته باشیم که «اقبال و ادبار در زندگی هر انسانی دیده می شود. اقبال یعنی «روح انسان به معنویات مایل است و از آن لذت می برد و ادبار یعنی روح انسان به معنویات تمایل ندارد و گویا به آن پشت کرده و مطالبه ندارد. در زمان ادبار گفته اند که به واجبات عمل کنید تا زمان آن بگذرد. بالاخره روح انسان در این دنیای مادی حالات مختلف دارد.
با توجه به نکات بیان شده، برای رهایی از این احساس نا امیدی، لازم است تا در شناخت و رفتار خود این راهکارها را نهادینه نمایید:
1- توقع از خویش را با واقعیات و توانایى‏هاى فردى و شرایط محیطى و اجتماعى تنظیم مى‏کند و با جدیت نشاط و روحیه بالا به فعالیت و تلاش مى‏پردازد.
2-همواره به آرمان‏هاى دست نیافتنى نیندیشید بلکه موفقیت‏هاى خود را نیز در نظر گیرید.
3- خواست‏ها و تمایلات خود را در سطح توانایى‏ها تنزل دهید.
4- نشاط خود را همواره حفظ کنید و هرگز خود را مریض و ضعیف به حساب نیاورید. براى حفظ نشاط همه روزه ورزش کنید.
5- مشکلات را عادى بدانید و به همان اندازه آنها را بپذیرید که کامیابى‏ها را پذیرا هستید.
6- براى رشد معنویت باید براى خود برنامه‏ریزى کنید. البته برنامه سنگین نریزید بلکه اندک ولى در اجراى آن مداومت و جدیت داشته باشید
7-براى شرکت در فعالیت‏هاى فرهنگى هر قدر مى‏توانید تلاش کنید هر چند بسیار اندک و اگر در حال حاضر نمى‏توانید، در فرصت‏هاى دیگر این کار را انجام دهید.
8- همواره از خداوند در همه امور مدد جویید و نسبت به آنچه او مقدر مى‏فرماید راضى باشید. توکل به خداوند در همه امور زندگى و اعتماد و اعتقاد به قضا و قدر الهى‏، امیدواری را در شما تقویت خواهد کرد.
موفق و پیروز باشید.
---------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1. جورج و کریستیانی، مشاوره نظریه ها و کاربرد اهداف ـ فرایندهای مشاوره و روان درمانگری، مترجمان: رضا فلاحی، محسن حاجیلو، چاپ چهارم، چاپ نور حکمت، ص10.
2. آل عمران : 159.
3. نهج الفصاحه، حدیث شماره 3095
بیشتر بخوانید:

با احساس پوچی چه کنیم؟



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.