ناشناس
روانشناسی: نمی دانم چرا دوستانم یک دفعه رهایم می کنند"چیکار کنم این قدر ضربه نخورم؟
من خیلی کم پیش میاد ک با کسی احساس نزدیکی کنم یا ازش خوشم بیاد و باهاش صمیمی بشم تا حالا چندین مورد از دوستان همسن همجنسم ک منم دوست داشتم با اونا دوست بشم خودشونو بهم نزدیک کردند و بهم محبت کرده اند و منم با اونا صمیمی شدم و ن وابسته..ولی بعد از مدتی شاید یکسال،دوسال یا حتی5سال یکدفعه بدون اینکه من دلیلشو بفهمم یا بیدلیل شاید منو رها میکنند و میرن و تاحالا همشون همینطور بودند و من خیلی ضربه میخورم طوری ک انگار عشقمو از دست داده باشم و احساس تنهایی شدید و افسردگی وسواس و اضطراب میکنم و چون تک دخترم و دختری هم در فامیل نداریم بیشتر اینگونه ام و زندگیم مختل میشه و فقط گریه و غصه میشه ،من دیگه نمیتونم ب کسی اعتماد کنم و باهاش دوست بشم و میخام دلیل این رهاشدنها توسط همه رو بفهمم و اینکه چکار کنم اینقدر ضربه نخورم؟
مشاور: احسان فدایی
با سلام و سپاس از همراهی شما خواهر محترم، از این که ما را امین خود دانستید کمال تشکر وقدردانی را داریم. ما قدر ارتباط با شما را می دانیم.
دوستی و ارتباط کم و بیش دارای انگیزههای پنهانی است، اما شناخت این انگیزهها چندان دشوار نیست. در ناخودآگاه انسان وابستگیها و ارتباطات ناشناختهای وجود دارد که سبب میشود دو فرد یکدیگر را برای دوستی یا عشق برگزینند. شاید گاه سالها بگذرد تا کسی به انگیزههای عشق خود یا دیگری پی ببرد. آن چه قطعی است این است که: عشق در هیچ صورت بدون سبب پدید نمیآید، جز این که افراد در تأثیرپذیری از اسباب عشق متفاوتاند. برخی سرسخت و مقاوماند و بعضی شکننده و غیر مقاوم. دلایلی که سبب عشق را فراهم میآورد برخی طبیعی و اختیاری است و بعضی غیر اختیاری است و تنها بخش ناخودآگاه آدمی تصمیم گیرنده است. گاهی لازم است در برابر وضعیت پدید آمده بدان علت که سبب عشق نادرست بوده است، مقاومت کرد و گاه فقط باید به شیوهای درست همراهش شد. دوستی شما با دوستانتان احتمالا جنبه افراطی و نابهنجار به خود میگیرد و برای همین است که دوستانتان از شما دلزده شده و دوری می کنند. علامت این وابستگی علی رغم اینکه خودتان مدعی عدم وابستگی هستید این است که با دوری از آنها دچار افسردگی و اضطراب شده اید و احساس تنهایی شدیدی دارید. البته جای نگرانی نیست و با عمل به چند راهکار خواهید توانست دوستانتان را مجددا به خودتان جذب نمایید. به هر حال در خصوص پیدا کردن دوست و تقویت روابط اجتماعی راهکارهایی را تقدیم می نماییم:
1. سعی کنید روابط اجتماعی خود را با دیگران تقویت کنید و با صفاتی که عرض شد دوستان خوبی انتخاب کنید. برای این کار در وهله اول باید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید. سعی کنید علت ضعف و عدم اعتماد به نفس خود را پیدا کنید و با تمرین و مداومت آن را از بین ببرید. درکنار آن به تواناییهای خود هنگام ارتباط توجه کنید.
2. در رابطه دوستی هرگز نباید از این نکته غافل شد که پیوند دوستی و همدلی همیشه و در همه شرایط محکم و پایدار نمیماند و ممکن است پیشامدها، رشتة رفاقت را قطع کند و این دوستی تبدیل به دشمنی گردد، پس نباید انتظار داشته باشید همیشه رابطه شما با افراد رابطهای مثبت و مؤثر باشد، بلکه بعضی مواقع با حفظ ارزش فردی خود، با دوستان کج اندیش قطع رابطه نمایید.
3. دوست انسان اگر طرف مقابل را فردی بزرگوار بداند در برخوردهایش بزرگوارانه برخورد میکند و حاضر به تحقیر دوست خود نیست و ارزش او را در همه حال حفظ میکند. اما دوستانی چون دوستان شما از این وضعیت فاصله گرفته و از سادگی و وابستگی شما به آنها در جذب احترام و توجه سوء استفاده کردهاند؛ در حالی که احساس ارزشمندی یا عزت نفس نیاز فطری انسان است و در همه حال باید حفظ شود.
4. گاهی دوستی ها بر اساس شناخت همه جانبه و پایه های دینی و معنوی است. در این دوستیها توجه و تمرکز به سیرتها (نه صورت) و صفات نیک و اتحاد در دینداری و باورها سبب می شود که دو نفر به هم پیوند عاطفی بخورند. این افراد به جهت دوستی پرفایده ای که دین بر آنها طرح ریزی کرده از وفاداری، رازداری، مهرورزی، همدلی و همدردی، ایثار، تعاون و... برخوردار میشوند. حمایت و زیارت و دیدار از همدیگر را وظیفه دینی خود می دانند. این دوستیها پایدار است چون شالوده آن که دین است با ثبات است. طبق روایات، مؤمن با دیدار برادر مؤمنش تسکین می یابد و آرام میگیرد. اما اگر دوستی به شکل ناهنجار باشد، سازمان روانی فرد را به هم ریخته و بر غذا خوردن، خواب، روابط اجتماعی، خویشتنداری و مدیریت هیجانی و ذهنی اثر میگذارد.
5. هرچند برخوردار نبودن از دوست و تنها زندگى کردن، علاوه بر مشکلات دنیوى، خسارتها و ناگوارىهایى را در سراى دیگر به دنبال دارد، اما هرگز نباید فراموش کرد که دوستى با افراد ناشایست و همنشینى با گناهکاران و افراد ناباب، به مراتب از نداشتن دوست زیان بارتر است؛ زیرا کسى که دوست خوب ندارد، از برکات دوست و تجربیات او، هنر و کمالات مادى و معنوى که ممکن بود بر اثر دوستى با افراد شایسته نصیبش شود محروم مى گردد و مجبور مىشود یک تنه در راههاى پرپیچ وخم و صعب العبور زندگى گام بردارد، اما آن کس که دوست بد و ناشایست دارد، نه تنها به رشد و درجات عالى از کمال نمىرسد، بلکه ارزشهاى وجودى و فضایل ذاتى و انسانى خود را نیز که قانون خلقت در اختیارش قرار داده است از دست مىدهد و در نتیجه به محرومیتها و مشکلات دنیوى و نیز عذابهاى اخروى گرفتار مىشود.
6. نکته آخر اینکه سعی کنید در انتخاب دوست دچار کمالگرایی نشوید، بهطوری که این تصور را از انتخاب دوست داشته باشید که یک دوست باید جامع جمیع صفات و روحیات مطابق با شما باشد. در واقع نباید آنقدر در انتخاب دوست کمالگونه برخورد که از انتخاب آن ناتوان ماند و هیچ دوستی برای انسان باقی نماند. بلکه اگر احساس کردید فردی تا حدودی به صفات و شرایط شما نزدیک است میتوانید با او طبق معیارهای دوستی سالم طرح دوستی بریزید. با برقراری دوستی میان دوستان متعدد خواهید توانست در زمانهای لازم با دوستانتان به گردش نیز بروید. در پایان توصیه می کنیم دوستی را در حد تعادل حفظ کنید و قانون دوری و دوستی را همیشه رعایت نمایید.
موفق و پیروز باشید.
بیشتر بخوانید:
نکاتی درباره دوستی و دوست یابی
دوستی و ارتباط کم و بیش دارای انگیزههای پنهانی است، اما شناخت این انگیزهها چندان دشوار نیست. در ناخودآگاه انسان وابستگیها و ارتباطات ناشناختهای وجود دارد که سبب میشود دو فرد یکدیگر را برای دوستی یا عشق برگزینند. شاید گاه سالها بگذرد تا کسی به انگیزههای عشق خود یا دیگری پی ببرد. آن چه قطعی است این است که: عشق در هیچ صورت بدون سبب پدید نمیآید، جز این که افراد در تأثیرپذیری از اسباب عشق متفاوتاند. برخی سرسخت و مقاوماند و بعضی شکننده و غیر مقاوم. دلایلی که سبب عشق را فراهم میآورد برخی طبیعی و اختیاری است و بعضی غیر اختیاری است و تنها بخش ناخودآگاه آدمی تصمیم گیرنده است. گاهی لازم است در برابر وضعیت پدید آمده بدان علت که سبب عشق نادرست بوده است، مقاومت کرد و گاه فقط باید به شیوهای درست همراهش شد. دوستی شما با دوستانتان احتمالا جنبه افراطی و نابهنجار به خود میگیرد و برای همین است که دوستانتان از شما دلزده شده و دوری می کنند. علامت این وابستگی علی رغم اینکه خودتان مدعی عدم وابستگی هستید این است که با دوری از آنها دچار افسردگی و اضطراب شده اید و احساس تنهایی شدیدی دارید. البته جای نگرانی نیست و با عمل به چند راهکار خواهید توانست دوستانتان را مجددا به خودتان جذب نمایید. به هر حال در خصوص پیدا کردن دوست و تقویت روابط اجتماعی راهکارهایی را تقدیم می نماییم:
1. سعی کنید روابط اجتماعی خود را با دیگران تقویت کنید و با صفاتی که عرض شد دوستان خوبی انتخاب کنید. برای این کار در وهله اول باید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید. سعی کنید علت ضعف و عدم اعتماد به نفس خود را پیدا کنید و با تمرین و مداومت آن را از بین ببرید. درکنار آن به تواناییهای خود هنگام ارتباط توجه کنید.
2. در رابطه دوستی هرگز نباید از این نکته غافل شد که پیوند دوستی و همدلی همیشه و در همه شرایط محکم و پایدار نمیماند و ممکن است پیشامدها، رشتة رفاقت را قطع کند و این دوستی تبدیل به دشمنی گردد، پس نباید انتظار داشته باشید همیشه رابطه شما با افراد رابطهای مثبت و مؤثر باشد، بلکه بعضی مواقع با حفظ ارزش فردی خود، با دوستان کج اندیش قطع رابطه نمایید.
3. دوست انسان اگر طرف مقابل را فردی بزرگوار بداند در برخوردهایش بزرگوارانه برخورد میکند و حاضر به تحقیر دوست خود نیست و ارزش او را در همه حال حفظ میکند. اما دوستانی چون دوستان شما از این وضعیت فاصله گرفته و از سادگی و وابستگی شما به آنها در جذب احترام و توجه سوء استفاده کردهاند؛ در حالی که احساس ارزشمندی یا عزت نفس نیاز فطری انسان است و در همه حال باید حفظ شود.
4. گاهی دوستی ها بر اساس شناخت همه جانبه و پایه های دینی و معنوی است. در این دوستیها توجه و تمرکز به سیرتها (نه صورت) و صفات نیک و اتحاد در دینداری و باورها سبب می شود که دو نفر به هم پیوند عاطفی بخورند. این افراد به جهت دوستی پرفایده ای که دین بر آنها طرح ریزی کرده از وفاداری، رازداری، مهرورزی، همدلی و همدردی، ایثار، تعاون و... برخوردار میشوند. حمایت و زیارت و دیدار از همدیگر را وظیفه دینی خود می دانند. این دوستیها پایدار است چون شالوده آن که دین است با ثبات است. طبق روایات، مؤمن با دیدار برادر مؤمنش تسکین می یابد و آرام میگیرد. اما اگر دوستی به شکل ناهنجار باشد، سازمان روانی فرد را به هم ریخته و بر غذا خوردن، خواب، روابط اجتماعی، خویشتنداری و مدیریت هیجانی و ذهنی اثر میگذارد.
5. هرچند برخوردار نبودن از دوست و تنها زندگى کردن، علاوه بر مشکلات دنیوى، خسارتها و ناگوارىهایى را در سراى دیگر به دنبال دارد، اما هرگز نباید فراموش کرد که دوستى با افراد ناشایست و همنشینى با گناهکاران و افراد ناباب، به مراتب از نداشتن دوست زیان بارتر است؛ زیرا کسى که دوست خوب ندارد، از برکات دوست و تجربیات او، هنر و کمالات مادى و معنوى که ممکن بود بر اثر دوستى با افراد شایسته نصیبش شود محروم مى گردد و مجبور مىشود یک تنه در راههاى پرپیچ وخم و صعب العبور زندگى گام بردارد، اما آن کس که دوست بد و ناشایست دارد، نه تنها به رشد و درجات عالى از کمال نمىرسد، بلکه ارزشهاى وجودى و فضایل ذاتى و انسانى خود را نیز که قانون خلقت در اختیارش قرار داده است از دست مىدهد و در نتیجه به محرومیتها و مشکلات دنیوى و نیز عذابهاى اخروى گرفتار مىشود.
6. نکته آخر اینکه سعی کنید در انتخاب دوست دچار کمالگرایی نشوید، بهطوری که این تصور را از انتخاب دوست داشته باشید که یک دوست باید جامع جمیع صفات و روحیات مطابق با شما باشد. در واقع نباید آنقدر در انتخاب دوست کمالگونه برخورد که از انتخاب آن ناتوان ماند و هیچ دوستی برای انسان باقی نماند. بلکه اگر احساس کردید فردی تا حدودی به صفات و شرایط شما نزدیک است میتوانید با او طبق معیارهای دوستی سالم طرح دوستی بریزید. با برقراری دوستی میان دوستان متعدد خواهید توانست در زمانهای لازم با دوستانتان به گردش نیز بروید. در پایان توصیه می کنیم دوستی را در حد تعادل حفظ کنید و قانون دوری و دوستی را همیشه رعایت نمایید.
موفق و پیروز باشید.
بیشتر بخوانید:
نکاتی درباره دوستی و دوست یابی