ناشناس
روانشناسی: در مقابل افکار مزاحم، وسواس فکری و . . . چه راهکارهایی می دین؟
سلام.
یک مشکل بسیار بزرگ دارم که باید بگم از بچگی باهام بوده.
مشکل حاد من اینه که وقتی یه موضوع ناخوشایند برام پیش میاد، دیگه تا چند روز شدیدا درگیرش هستم و خواب و خوراکی برام نمی ماند.
اون موضوع اونقدر در سرم میچرخد که نزدیک است دیوانه شوم.
تپش قلب، اضطراب شدید، رنگ پریدگی، بی خوابی و از غذا افتادن، کمترین عوارض این افکار مزاحم هست.
شنیدم دارو درمانی هم فقط تا وقتی مصرف کنی خوبه و با قطع مصرف، همون آش و همون کاسه.
لطفا بگید چکار کنم؟ با این افکار مزاحم، شدیدا لاغر و سیاه میشم.
مشاور: خانم امانی
با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! از اینکه مشاورین راسخون را برای راهنمایی انتخاب نمودید از شما سپاسگذاریم.
تلاش فرد مضطرب برای انحراف ذهن باعث میشود افکار با شدت بیشتری به ذهن او بازگردند. اضطراب همچنین به زایش افکار مزاحم دیگر کمک میکند. مثلا می گوییم نه این فکر من مسئله خاصی نیست و بعد از آن مسائل مهم تری رخ می دهد و جای افکار قبلی را می گیرد پس سعی نکنیم این افکار را سرکوب کنیم . بنابراین بهترین راه در درجه اول کنترل اضطراب است. برای کنترل اضراب می توانید تنفس عمیق شبانه را امتحان کنید . شب ها قبل از خواب، ابتدا عمل دم را انجام دهید و هوا را از راه بینی به داخل سینه و شش ها هدایت کنید و هوا را در سینه برای چند ثانیه حبس کنید و سپس آرام از راه دهان هوا را بیرون دهید. این کار را چند بار بسته به توانایی تان انجام دهید . می توانید در حین این عمل به خاطرات خوش و لذت بخشی که داشتید فکر کنید .
برای مبارزه با افکار مزاحم لازم است به چند نکته توجه فرمایید:
تلاش فرد مضطرب برای انحراف ذهن باعث میشود افکار با شدت بیشتری به ذهن او بازگردند. اضطراب همچنین به زایش افکار مزاحم دیگر کمک میکند. مثلا می گوییم نه این فکر من مسئله خاصی نیست و بعد از آن مسائل مهم تری رخ می دهد و جای افکار قبلی را می گیرد پس سعی نکنیم این افکار را سرکوب کنیم . بنابراین بهترین راه در درجه اول کنترل اضطراب است. برای کنترل اضراب می توانید تنفس عمیق شبانه را امتحان کنید . شب ها قبل از خواب، ابتدا عمل دم را انجام دهید و هوا را از راه بینی به داخل سینه و شش ها هدایت کنید و هوا را در سینه برای چند ثانیه حبس کنید و سپس آرام از راه دهان هوا را بیرون دهید. این کار را چند بار بسته به توانایی تان انجام دهید . می توانید در حین این عمل به خاطرات خوش و لذت بخشی که داشتید فکر کنید .
برای مبارزه با افکار مزاحم لازم است به چند نکته توجه فرمایید:
- ریشه های به وجود آمدن این افکار را بررسی کنیم و آن ریشه ها را حل کنیم و رفع نماییم.
- با افکار خود چه مثبت و چه منفی به صورت یک مهمان ناخوانده برخورد کنیم یعنی آن ها را بپذیریم و خود را خارج از افکار منفی بدانیم با آن ها مانند اینکه یک فیلم در ذهن ما پخش می شود برخورد کنیم فیلم را ببینیم و اجازه دهیم خارج شود خیلی وقت خود را به این افکار نمی پردازیم .
- در مرحله بعدی می توانید بدون اینکه از این افکار فرار کنید برای هر یک پاسخی قانع کننده پیدا کنید. مثلا نکنه سلامتم را از دست دهم .پاسخ من تلاش خود را در جهت مراقبت از خود می کنم . یا مثلا ؛ نکنه دیگران نسبت به من فکر بد بکنند. من مواظب اعمال و رفتار خودم هستم و هیچ فردی نیست که همه افراد دور و بر خود را بتواند راضی نگه دارد. وقتی برای تمام افکار مزاحم خود پاسخی منطقی پیدا کنیم ، این افکار از ما فرار خواهند کرد.
- مسئله مهم دیگر این است که در حال زندگی کنیم . کسانی که دائم افکاری را در سر خود نشخوار می کنند و تکرار می کنند که این افکار افسوس گذشته و یا اضطراب آینده را با خود به همراه دارند چون در حال زندگی نمی کنند پس از حال لذت نمی برند و بعدها همین حال می شود گذشته ای که آن را از دست داده اند و تبدیل به فکر مزاحم دیگری می شوند و برجسم و روان ما تاثیر منفی می گذارند.مانند همین شرایطی که شما ذکر نمودید اضطراب بی اشتهایی و به دنبال آن لاغر شدن ، نسبت به خود حس منفی پیدا کردن و ...
- با خود فکر کنید ؛ بیشترین افکاری که شما را رنج می دهند آیا مربوط به شرایطی است که به تازگی پیش آمدند و یا اینکه در گذشته نیز با چنین شرایطی روبه رو بوده اید ؟ آیا از پس آن شرایط با موفقیت بر آمده اید اگر بله پس شما می توانید بر آن ها پیروز شوید و نیازی نیست خود را بیشتر از این نگران موقعیت هایی کنید که در گذشته از پس سخت تر از این ها هم توانسته اید بر بیایید.
- نقاط مثبت و منفی خود را لیست کنید . نقاط مثبت خود را تقویت کنید و سعی کنید از آن ها در جهت مبارزه با افکار منفی خود استفاده نمایید. نقاط ضعف خود را رفع نمایید .و به نقاط قوت تبدیل کنید.
- سعی کنید زندگی خود را با شادی همراه کنید . شرایط شادی آفرینی برای خود فراهم کنید. از جمله می توانید با فعالیت های مفید خود را مشغول کرده و وقتی احساس مفید بودن کنید کمتر ذهنتان درگیر خواهد شد. مثلا در کلاس های مورد علاقه و متناسب با استعدادهای خود شرکت کنید. در مهمانی ها و مجالس عمومی شرکت کنید.
- در صورتی پاسخ مناسبی از دارو درمانی خواهید گرفت که حتما همراه با روان درمانی باشد . پس توصیه می کنم به روانشناس بالینی مراجعه کنید و این روند چند جلسه طول می کشد و روانشناس بالینی علل وسواس فکری شما را جویا خواهند شد و با ارائه تکنیک هایی متناسب با شرایط شما به شما کمک خواهند کرد.
- در صورتی که این روند ادامه پیدا کند و درمان نشود تاثیرات ناگواری بر جسم و روان شما خواهد گذاشت مانند افسردگی و اضطراب شدید. زیرا این افکار ناامیدی را به شما تلقین می کند .