ناشناس

چطور به خانمم بگم هر حرفی رو نزنه؟

با سلام با راهنمایی شما مشکل من با مادرم و حتی مشکل مادرم با خانومم حل شد دیگه بحث و بد بینی مادرم کم شده ولی خانومم گاهی اوقات حرفهای میزنه ک اصلا درست نیست من خودمم میدانم از سادگیش هست ولی سنش پایین نیست ک بتونم ی جوری توجیه کنم و مجبور بهش بگم و خانومم گوش میکنه دیگه تکرار نمیکنه ولی میگه من فکر نمیکردم حرفم کسی رو ناراحت کنه ب طور مثال مادرم غذا درست کرده بعد میگه من غذا ترش نمیخورم بهش میگم نگو هر چی هست بگو خوبه سعی نکن ایراد بگیری کمکم کنید طور خانومم رو بفهمونم هر حرفی رو نزنه
يکشنبه، 30 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چطور به خانمم بگم هر حرفی رو نزنه؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

با سلام با راهنمایی شما مشکل من با مادرم و حتی مشکل مادرم با خانومم حل شد دیگه بحث و بد بینی مادرم کم شده ولی خانومم گاهی اوقات حرفهای میزنه ک اصلا درست نیست من خودمم میدانم از سادگیش هست ولی سنش پایین نیست ک بتونم ی جوری توجیه کنم و مجبور بهش بگم و خانومم گوش میکنه دیگه تکرار نمیکنه ولی میگه من فکر نمیکردم حرفم کسی رو ناراحت کنه ب طور مثال مادرم غذا درست کرده بعد میگه من غذا ترش نمیخورم بهش میگم نگو هر چی هست بگو خوبه سعی نکن ایراد بگیری کمکم کنید طور خانومم رو بفهمونم هر حرفی رو نزنه


مشاور: علی محمد صالحی

سلام و عرض ادب.
خوشحالم که مشکل و مسائلی که مطرح کرده بودی، حل شد. راجع به این مسئله ای که در مورد خانمت مطرح کردی، همون نکته ای که دفعه قبل در مورد مادر شما گفتم، در مورد خانمت هم صدق میکنه، اگر خاطرت باشه گفتم: «در قدم اول مادرتون رو همین طور که هستند بپذیرید و قبول کنید»، در مورد همسرت هم میگم این خانم، کسی هست که تو از اون خوشت اومد، و اونو انتخاب کردی و باهاش ازدواج کردی، و اونو همین طوری که الان هست بعنوان همسرت پذیرفتی، منظورم اینه که الان هم، در قدم اول اونو همین طوری که هست بپذیری و قبول کنی، حتی اگه بخاطر سادگیش برخی رفتارها رو انجام بده. یعنی اگر ما اطرافیانمون رو، همونطوری که هستند بپذیریم و قبول کنیم، دیگه از برخی رفتارهاشون خیلی اذیت نمیشیم. اما تفاوتی که میان مادر شما و همسرت هست اینه که، من به شما گفتم هرچی مادرت گفت باهاش همراهی کن و بپذیر و سعی نکن با بحث و گفتگو ذهینتش رو تغییر بدی، ولی در مورد همسرت میتونی با گفتگوی مهرورزانه، نسبت به این مسئله ای که گفتی باهاش بصورت منطقی صحبت کنی و در مورد نگرانیت باهاش حرف بزنی و بگی که نگرانی اصلیت بخاطر چیه، شاید هم به او گفته باشی. در هر حال من درکت میکنم و میدونم نگرانی که مبادا، بخاطر حرف خانمت، دوباره مادر شما بدبین بشه و مسئله ای ایجاد بشه، ولی بهرحال در ارتباطات ممکنه گاهی این نکات پیش بیاد، و خانوم شما هم یک انسانه و برای هر انسانی ممکنه پیش بیاد که فکر کنه گفتن این حرف اشکالی نداره، و اون حرف رو بزنه و بعد از بیان اون، متوجه بشه که نباید اون حرف رو میزده، و خوبی خانم شما اینه که بعد از تذکر شما، بدون حرف و مسئله ای گوش میکنه و دیگه تکرار هم نمیکنه، منظورم اینه که اگر بیش از حد بخاطر نگرانی از مادرت، حساسیت نشون بدی، ممکنه از اون طرف، خانمت ناراحت بشه. خلاصه اینکه تو بعنوان مردی که بین مادر و همسرش قرار گرفته و هر دو طرف هم اونو دوست دارن و ازش انتظار دارند، میبایست ارتباط میان مادر و همسرت رو مدیریت کنی و اجازه ندی کدورتی پیش بیاد.
موفق و شاد و سربلند باشید
 
بیشتر بخوانید:
مهارتهای ارتباطی و حل مسئله



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.