ناشناس

شوهرم درون گراست اصلا بهم محبت نمی کنه، موندم چیکار کنم؟

سلام شوهرم خیلی بهم کم توجهی میکنه اصلا باهام رابطه جنسی برقرار نمیکنه قبلا خودم پادرمیانی میکردم دیگه منم پا در میانی نمیکنم اصلا باهم رابطه نداریم کلا خیلی سرد وکم حرفه تا من میخوام حرف بزنم میگه حرف نزن.میگه ازدواج چیز اشتباهی هست وزنان ارزش هیچ ندارن.منم در عوض خیلی بهش محبت میکنم تا شاید اونم درمقابل بهم محبت کنه ولی متاسفانه نمیکنه .ای منو خیلی عذاب میده.خانوادم خیلی حساس اند اگه بخوام جدا شم خدا نکرده سکته میکنن.یک مسله دیگه در مورد بچه هم میگه منم بچه نمیخوام اگه میخوایی از من طلاق بگیر برو هرچقدر دلت میخواد بچه دار شو.خیلی هم درون گراست واصلا با هیچ جا نمیره حتی خونه مامانم اینا هم نمیره.خیلی برام سخت ودرد ناکه لطفا راهنماییم کنید.ممنون
دوشنبه، 21 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

شوهرم درون گراست اصلا بهم محبت نمی کنه، موندم چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 24 ساله )

سلام شوهرم خیلی بهم کم توجهی میکنه اصلا باهام رابطه جنسی برقرار نمیکنه قبلا خودم پادرمیانی میکردم دیگه منم پا در میانی نمیکنم اصلا باهم رابطه نداریم کلا خیلی سرد وکم حرفه تا من میخوام حرف بزنم میگه حرف نزن.میگه ازدواج چیز اشتباهی هست وزنان ارزش هیچ ندارن.منم در عوض خیلی بهش محبت میکنم تا شاید اونم درمقابل بهم محبت کنه ولی متاسفانه نمیکنه .ای منو خیلی عذاب میده.خانوادم خیلی حساس اند اگه بخوام جدا شم خدا نکرده سکته میکنن.یک مسله دیگه در مورد بچه هم میگه منم بچه نمیخوام اگه میخوایی از من طلاق بگیر برو هرچقدر دلت میخواد بچه دار شو.خیلی هم درون گراست واصلا با هیچ جا نمیره حتی خونه مامانم اینا هم نمیره.خیلی برام سخت ودرد ناکه لطفا راهنماییم کنید.ممنون


مشاور: علی محمد صالحی

عرض سلام و ادب.
نکته اول اینکه اگه یک مردی پیدا کردی که به همسرش توجه میکنه، به ما هم معرفی کن، همه مردها تو این زمینه مثل هم هستند، فقط فرقشون اینه که بعضیاشون توجه نکردنشون کمتره، بعضی دیگه توجه نکردنشون بیشتره، ولی وجه اشتراکی که همشون دارن اینه که به اندازه ای که زنها انتظار دارن، به زنشون توجه نمیکنن. نکته دوم، همونطوری که قبلا هم بهت گفتم تیپ شخصیتی همسرت درونگراست، و زیاد اهل حرف زدن و رفت و اومد و ... این چیزا نیست، و قسمت بد ماجرا اینه که تو هم نمیتونی اونو خیلی تغییر بدی یا عوضش کنی، البته منظور من این نیست که پس تو مجبوری با همه کم و کاستیها بسوزی و بسازی و کاری از دستت بر نمیاد، منظورم اینه که نمیتونی شخصیت همسرت رو عوض کنی، ولی میتونی برخی رفتارهاش رو تغییر بدی و از زندگی مشترکتون لذت بیشتری ببرید. اما راهکار اساسی تر اینه که یک روانشناسِ خانواده خوب و متعهد پیدا کنید و تو و همسرت به اتفاق هم پیش اون برید تا مسائل شما بصورت کاملتری بررسی و حل بشه. در هر حال من هم چند نکته میگم، امیدوارم که بهت کمک کنه.
نکته اول، باید به تفاوت زن و مرد توجه کنی، و بدونی که زن و مرد در مسائل زیادی با هم متفاوت هستند، مثالا اگه یه مردی به همسرش یک گل هدیه بده، اون زن خیلی خوشحال میشه و براش معانی زیادی داره، اما اگه یه زنی به شوهرش گل هدیه بده، اون گل برای اون شوهر اصلا معنی و جذابیتی نداره، حالا اگه یک زن چون گل برای خودش معنی خوبی داره و جذابه، بیاد به شوهرش هم گل هدیه بده برای اینکه اونو خوشحال کنه، آیا اون زن موفق میشه شوهر خودش رو خوشحال کنه؟ موفق نمیشه، چون اون زن به شوهرش چیزی هدیه داده که برای خودش جذاب بوده نه برای شوهرش؛  در مورد تو هم که گفتی «منم در عوض خیلی بهش محبت میکنم تا شاید اونم در مقابل بهم محبت کنه ولی متاسفانه نمیکنه»، همین جوره، یعنی تو اون چیزهایی که برای خودت خوشاینده و لذت میبری و دوست داری شوهرت بهت بده رو به شوهرت میدی، و فک میکنی این کارها و محبتها شوهرت هم خوشحال میکنه، در حالی که توجه و محبت، نیاز توست، نه نیاز شوهرت، و این کارها لزوما باعث نمیشه که شوهرت خوشش بیاد و حس خوبی نسبت به تو پیدا کنه، مثل همون قضیه هدیه دادن گله که گفتم بهت. حتی ممکنه محبتهای تو نه تنها خوشحالش نکنه، بلکه از این محبتها ناراحت باشه و اذیت بشه، مثل کسی که دوست داره تنها باشه، ما برای اینکه اون فرد رو از تنهایی در بیاریم و خوشحالش کنیم بریم پیشش چند ساعت حرف بزنیم. خب حالا تو چی کار میتونی بکنی که مسائل زندگیت برطرف بشه و ارتباط بهتری با شوهرت داشته باشی؟ راهش اینه که شیوه ی برطرف کردن نیازهای عاطفی همسرت رو یاد بگیری تا اون هم نیازهای عاطفی تو رو برآورده کنه. اون چیزی که سبب خشنودی شوهرت میشه، و اونو خوشحال میکنه، مهمترین نیازهای عاطفی اون هستند. یعنی اگه تو، نیازهای عاطفی همسرت رو برطرف کنی، سبب خشنودی و خوشحالی اون میشی، همین طور اگه اون بخواد تو رو خوشحال کنه باید مهمترین نیازهای عاطفی تو رو برطرف کنه. یعنی یه جور معامله برد – برده. تو و همسرت میتونید مهترین منبع شادمانی یکدیگه باشید. در حقیقت اگر میخواید ازدواج موفقی داشته باشید، باید مهمترین منبع لذت و شادمانی هم باشید. بنابراین اولین گام در این زمنیه اینه که مهمترین نیازهای عاطفی خودت و همسرت رو کشف کنی و صادقانه بپذیری. برای کمک به تو، من ده نیاز عاطفی اصلی رو میگم. ده نیاز عاطفی عبارتند از: محبت، گفتگو، ارضای جنسی، همراهی در تفریحات، صداقت، جذابیت جسمانی، حمایت مالی، حمایت خانوادگی، تعهد خانوادگی، و تحسین.
وقتی این نیازها در زندگی مشترک برطرف میشن، زوجها بیشترین میزان شادی و لذت رو تجربه میکنن، و در صورت برطرف نشدن، بیشترین میزان ناکامی و ناامیدی در اونها ایجاد میشه. یعنی همین که تو از شوهرت گِله میکنی که به من بی توجهی میکنه، نیاز جنسی منو برآورده نمیکنه و...، بخاطر اینه که نیازهای تو برطرف نمیشه. و همین طور رفتارهای شوهرت هم بخاطر اینه که احتمالا نیازهای عاطفی اصلیش برطرف نمیشه.
در حالی که این ده تا نیاز، تا حدودی در همه وجود دارن، ولی اهمیت هر نیاز در هر فردی نسبت به فرد دیگه متفاوته. بعضی از ارضای نیاز به محبت لذت فراوانی میبرن و بعضی دیگه از برطرف شدن این نیاز لذت زیادی نمیبرن. نکته دیگه اینکه برطرف شدن هر ده نیاز، لازم نیست و همه ی این نیازها اهمیت یکسانی ندارن. و اگر تنها پنج نیاز از میان این ده نیاز برطرف بشه، عشق میان همسران بوجود میاد. بنابراین اگه هر کدوم از زن و شوهر، پنج نیازی که برای هر کدوم در اولویت قرار دارن رو برطرف کنن، مسائلشون حل میشه. پس سوالی که مطرح میشه اینه که از بین این ده تا نیاز، مهمترین نیازهای عاطفی خودت چیه؟ یعنی اگه بخوای 5 تا نیاز اصلی و مهم رو برای خودت مشخص کنی، کدومها رو تعیین میکنی. و همچنین مهمترین نیازهای همسرت چیه؟ پس باید نیازهات رو براساس اهمیتی که برات داره، درجه بندی کنی. و اولین نیاز باید مهمترین نیاز تو باشه. برای اینکه بتونی نیازهات رو درجه بندی کنی، تصور کن، شوهرت تنها یکی از ده نیاز تو رو برطرف میکنه، و به هیچ وجه قادر نیست هیچ نیاز دیگه تو رو برطرف کنه، تحت چنین شرایطی، برطرف شدن کدوم نیاز بیشترین میزان رضایت رو در تو ایجاد میکنه؟ و کدوم نیاز رو از بین اون ده تا نیاز انتخاب میکنی؟ باید به این نیاز، رتبه ی یک بدی، همین روش رو ادامه میدی تا پنج نیاز عاطفی مهم خودت رو رتبه بندی کنی. یعنی در بین نه تای باقیمونده، کدومش برات از همه مهمتره، و بر فرض اینکه شوهرت از بین این نه تا فقط میتونه یکیش رو برآورده کنه، کدومش رو انتخاب میکنی؟ و به همین ترتیب پنچ تا نیاز اصلی خودت رو تشخیص میدی. خب حالا چطور میتونی مهمترین نیازهای شوهرت رو کشف کنی؟ باید از او بپرسی. اگه میخوای بدونی که چه چیزهایی شوهرت رو خوشحال میکنه، باید از شوهرت بپرسی و مهمترین نیازهای اصلیش رو کشف کنی. یعنی 5 تا نیاز اصلی شوهرت رو مثل همینی که برای خودت توضیح دادم رو، بگی و کشف کنی که پنج تا نیاز اصلیش کدوما هستند. مثالا بهش بگی: اگه من بخوام از بین این ده تا نیاز، فقط یکیش رو برآورده کنم و بر فرض، نمیتونم هیچ کدوم دیگه رو برآورده کنم، تو کدوم رو انتخاب میکنی؟ خب اون نیاز میشه اولویت اول شوهرت، بعد میری سراغ اولویت دوم، و همین طور پنج تا نیاز اصلیش رو کشف میکنی. تشخیص نیازهای عاطفی خودت راحتتره، و لازمه تشخیص نیازهای عاطفی اصلی شوهرت اینه که بتونی یه گفتگوی خوب و بدون تنشی با اون برقرار کنی و با بررسی اون ده تا نیاز، پنج تا نیاز اصلی اون کشف کنی. البته ممکنه یکی از نیازهای اصلی خودت یا شوهرت، جزء این ده تا نیاز که من گفتم نباشه، هیچ اشکالی نداره، یعنی لازم نیست حتما جزء این ده تا باشه اگه خارج از این ده تا هم باشه اشکالی نداره. وقتی نیازهای اصلی شوهرت رو شناختی و همون نیازها رو برآورده کردی، مطمئنا اونوقت شوهرت هم خوشحالتر میشه و انگیزه بیشتری برای برآورده کردن نیازهای اصلی تو خواهد داشت.
شاد و موفق و پیروز باشی.

بیشتر بخوانید:
جلب محبّت همسر



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.