ناشناس

دخترم اضطراب جدایی داره، ممنون میشم راهنمایی کنین.

با سلام و تشکر از سایت عالیتون من با کمک مشاوره و کمک آقای فدایی تقریبا ۸۰ درصد مشکلم حل شده فقط الان مشکل اساسی و مهمم اینه که دخترم تو مهد راحت نمیشینه موقع رفتن گریه میکنه برگشتنی گریه میکنه فقط ساعت های وسط حالش خوبه من بهش میگم که نشستم تو حیاط پشتی و فلان باور میکنه ولی باز استرس داره از ترس حالش به هم میخوره تو کلاس موندم چیکار کنم کادر و معلم خیلی خوبی داره مدرسشون عاشق معلمش هست فقط از اینوه از من جدا بشه ترس داره امروزم میگفت مامان کاش خدا یه کاری میکرد مامانها هیچوقت نمیمردند یا هم اگه قرار باشه بمیرن با بچه ها بمیرن چون بچه ها تنهایی و بدون مامان نمیتونن زنده بمونن تا حالا دخترم هیچ جا تنها نمونده همیشه و همیشه با من بوده شرایط خونواده هامون طوری بود که نشده نگهش دارن هر چند با خانواده شوهرم تو یه ساختمان زندگی میکنیم ولی باز نمیمونه پیش مامان بزرگش اینا موندم چیکار کنم این وابستگیش به من کمتر بشه من خودمم یکی دوماهی میشه استرس اینکه نکنه دخترم رو بدزدن نکنه یه بلا یی سرش بیاد رو دارم ولی به روم نمیارم از تو داغونم یعنی ممکنه این حس درونی من به دخترم هم اثر بذاره من همیشه دلواپس و نگرانم همیشه دلشوره دارم انگاری منتظر یه اتفاق بد هستم دخترم شش سالش هست و اولین باری هست که به کلاس و مدرسه میره ممنون میشم اگه مثل همیشه کمکم کنین
پنجشنبه، 19 مهر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

دخترم اضطراب جدایی داره، ممنون میشم راهنمایی کنین.

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )

با سلام و تشکر از سایت عالیتون
من با کمک مشاوره و کمک آقای فدایی تقریبا ۸۰ درصد مشکلم حل شده فقط الان مشکل اساسی و مهمم اینه که دخترم تو مهد راحت نمیشینه موقع رفتن گریه میکنه برگشتنی گریه میکنه فقط ساعت های وسط حالش خوبه من بهش میگم که نشستم تو حیاط پشتی و فلان باور میکنه ولی باز استرس داره از ترس حالش به هم میخوره تو کلاس موندم چیکار کنم
کادر و معلم خیلی خوبی داره مدرسشون عاشق معلمش هست فقط از اینوه از من جدا بشه ترس داره امروزم میگفت مامان کاش خدا یه کاری میکرد مامانها هیچوقت نمیمردند یا هم اگه قرار باشه بمیرن با بچه ها بمیرن چون بچه ها تنهایی و بدون مامان نمیتونن زنده بمونن
تا حالا دخترم هیچ جا تنها نمونده همیشه و همیشه با من بوده شرایط خونواده هامون طوری بود که نشده نگهش دارن هر چند با خانواده شوهرم تو یه ساختمان زندگی میکنیم ولی باز نمیمونه پیش مامان بزرگش اینا
موندم چیکار کنم این وابستگیش به من کمتر بشه
من خودمم یکی دوماهی میشه استرس اینکه نکنه دخترم رو بدزدن نکنه یه بلا یی سرش بیاد رو دارم ولی به روم نمیارم از تو داغونم یعنی ممکنه این حس درونی من به دخترم هم اثر بذاره من همیشه دلواپس و نگرانم همیشه دلشوره دارم انگاری منتظر یه اتفاق بد هستم
دخترم شش سالش هست و اولین باری هست که به کلاس و مدرسه میره ممنون میشم اگه مثل همیشه کمکم کنین


مشاور: احسان فدایی

با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! ارتباط مجدد شما با ما گویای این است که در صدد انتخاب مسیر صحیح هستید و امیدواریم ما نیز راهنمای خوبی برایتان در مسیر تربیت فرزندتان باشیم.

خواهر محترم! اصل اولی در آموزه‌های دینی و تعالیم اسلامی، پرورش فرزندان در کانون خانواده و دامان مادر است و هیچ الزامی برای فرستادن کودکان به مهد وجود ندارد. البته اسلام در خصوص سپردن فرزندان به مهد، دایه و پرستار ممنوعیت خاصی قائل نشده است، اما اولویت را به پرورش فرزندان در کانون خانواده و دامان مادر می‌دهد. بنابراین، تا ضرورت عقلی و عرفی واقعاً اقتضا نکند، سپردن فرزندان به مهد، دایه و پرستار کار درستی نیست.

دلیل اصلی آن هم این است که مادر نخستین فرد خانواده است که با کودک خود تماس مستقیم دارد. در واقع زندگی کودک با ارتباط زیستی میان او و مادرش آغاز می‌شود. این ارتباط نه تنها در رفع نیازهای کودک مؤثر است، بلکه بر حالات روانی و عاطفی وی نیز بیشترین تأثیر را می‌گذارد. اصولاً رشد طبیعی و روانی کودک در درجه نخست، به وجود مادر وابسته است و تا مدتی طولانی، وی عمده‌ترین نقش را در زندگی بازی می‌کند.

متأسفانه امروزه با تغییر سبک زندگی مردم، بحث اشتغال زنان و ادامه تحصیل آنان باعث شده که فرزندان به جای این که در دامان پُر مِهر و عطوفت مادران‌شان به رشد و نمو بپردازند به مهدها سپرده شوند. این مسئله مسلماً تبعات خاص خود را خواهد داشت و به رابطه بین مادر و کودک خدشه وارد می‌کند؛ چرا که کودک در بخشی از ساعات روز از مهر و محبت مادر محروم می‌گردد و همچنین مجبور است به خاطر رفتن به مهد صبح‌های خیلی زود از خواب ناز بیدار شود. این مسئله به مرور باعث دلزدگی و بی‌میلی کودک از مهد می‌گردد.

اما در وضعیت شما که ظاهرا چاره ای جز گذاشتن فرزندتان در مهدکودک ندارید و سن فرزندتان نیز در سنین پیش دبستانی است، می‌توانید او را در روزهای اول همراهی کنید و بعد کم کم از او جدا شوید؛ با این کار به استقلال او کمک نموده‌اید، در سال بعد نیز که برنامة رفتن به مدرسه را دارد، کار شما آسان‌تر می‌شود.

بنابراین بهترین کار برای ترغیب و تشویق فرزندتان برای رفتن به مهد، می‌توانید چند روز اول او را همراهی کنید و خودتان نیز ساعتی در مهد بمانید و با او بازی کنید و سپس به تدریج از او فاصله بگیرد و از مربیان مهد بخواهید که با نشاط‌افزایی بیشتر در مدرسه و کلاس، تمایل فرزندتان را برای مشارکت در بازی‌های گروهی بیشتر کنند تا او به ماندن رفتن به مهد و ماندن در آن راغب و متمایل گردد. با برخی از همسالان فرزندتان که در همسایه شما هستند طرح دوستی بریزید تا با آنها دوست گردد و به همراه آنان به مهد رود.

ضمنا توصیه می‌کنیم مراقب باشید خودتان دچار استرس نشوید زیرا اگر او احساس کند که شما دچار استرس هستید، ناسازگاری بیشتری از خود نشان می‌دهد. پس در همه حال آرامش خود را برای بالا بردن تحمل فرزندتان حفظ نمایید.

البته راهکارهای دیگری هم وجود دارد که برای آشنایی با آنها شما را به مطالعه کتاب‌هایی که در این زمینه کودک و در زمینه چگونگی رفتار با کودکان نگاشته شده‌است، ارجاع می‌دهیم:

1. گاربر، استیفن و گاربر، ماریان دانیلز، چگونه با کودکم رفتار کنم؟، ترجمة: هومن حسینی نیک و دیگران، تهران: مروارید، 1388.

2. گری، جان، بچه‌ها‌‌ بهشتی هستند، ترجمة: مهدی قراچه داغی، تهران: پیکان، 1390.

3. فیبر، آدل و مازلیش، الین، به بچه‌ها گفتن، از بچه‌ها شنیدن: گفت و شنود با کودکان، ترجمة: فاطمه عباسی فر، تهران: دایره، 1391.

همواره موفق و کامروا باشید.

بیشتر بخوانید:
اضطراب جدایی در دانش‌آموزان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.