با سلام.

بی انگیزگی می تواند علل مختلفی داشته باشد البته شما بیان کردید که به خاطر اتفاقی که برایتان افتاده است بی انگیزه شده اید. باید آن اتفاق را برای خود مورد بررسی قرار دهید . چون من از آن اتفاق اطلاعی ندارم نمی توانم نظری بدهم. اما به صورت کلی بعضی تجربه ها و اتفاقات بد در زندگی که موجب خستگی روانی ما می شوند موجبات بی انگیزگی و کم حوصلگی را در ما بوجود می آورند. به شما توصیه می کنم سعی کنید آن اتفاق را هضم کنید. تمام جوانب آن را در نظر بگیرید و با آن سازگار شوید تا زود تر بتوانید از عواقب منفی آن دور شوید.

اما به صورت کلی برای اینکه بتوانید کارهای مفید انجام دهید و فعال باشید باید با خودتان مبارزه کنید. در مقابل روح بی انگیزه خود بایستید و آن را تغییر دهید. بنابر این سعی کنید که تنها نمانید. تنهایی بیشتر، موجب می شود که افکار منفی به سراغ شما بیاید و این حالت غم و بی انگیزگی افزایش یابد بنابراین با دوستان خود برنامه های تفریحی و غیره قرار دهید. سعی کنید با دوستانتان خوش بگذرد و از ادامه دادن حرف هایی که موجب افزایش غم در شما می شود دوری کنید.

 بنابراین حتما دوستان شاد، با انگیزه و مثبت نگر را با خود همراه کنید نه دوستانی که خودشان هم موجب افزایش بی انگیزگی می شوند. دریافت حمایت اجتماعی از افراد موجب می شود بهتر بتوانید آن مشکلات روحی را کم کنید و به علاوه به شما کمک می کند که در پیدا کردن یک شغل یا انجام یک کار پر انرژی شانس بیشتری داشته باشید.

دوستان می توانند علاوه بر حمایت های عاطفی حمایت ابزاری یعنی همان شغل و غیره را هم برای شما فراهم کنند. همراه دوستانتان به انجام یک کار هنری بپردازید. از دوستان خود بخواهید که اگر گروهی را می شناسند که با علایق شما هماهنگ است حتما به شما معرفی کنند بنابر این سعی کنید فعالیتی را در گروه شروع کنید.

- در زمان هایی که در منزل هستید و افکار منفی به سراغ شما می آیند با آن افکار مبارزه کنید. افکار منفی خود را یادداشت کنید و آن ها را جواب دهید. این افکار مانند دشمنان شما می مانند با آنها مبارزه کنید. مثلا فکری به سراغ شما می آید" اگر کار را شروع کنم موفق نمی شوم" این مانند یک توهین به شماست مانند این است که دشمنی روبه روی شما به شما این حرف را بزند پس در مقابل آن بایستید و بگویید که من می توانم موفق شوم. چند تا از موفقیت های قبلی خود را به یاد بیاورید و با خود تکرار کنید. فکرهایی که به سراغتان می آید را حتما شناسایی کنید. سعی کنید همیشه عادت کنید به اینکه افکار منفی خود را شناسایی کنید و به آنها جواب بدهید. گاهی اوقات هم دور کردن این فکرها می تواند مفید باشد. همین که این فکر به سراغ شما آمد از جای خود بلند شوید و به انجام کار دیگری مشغول شوید مانند تلویزیون دیدن، دویدین، ورزش کردن  و یا موسیقی گوش دادن. به هر حال به ذهنتان اجازه ندهید با ورود هر فکری شما را خسته و بی هدف کند.

-  سعی کنید جنبه های مثبت خود را در نظر بگیرید. موفقیت هایی را که تا کون در زندگی به دست آورده اید. کارهای مفیدی را که انجام داده اید. کمک هایی را که به دیگران کرده اید . آنها را بنویسید و مرتبا با خود تکرار کنید. و کارهایی که فکر می کنید با انجامش به دیگران کمک می شود را نیز مرور کنید. کمک کردن به دیگران باعث افزایش انرژی در شما می شود و راه را برای افزایش فعالیت فراهم کنید. کمک کردن به مادر، مادربزرگ ، خواهر بزرگتر و یا هر کسی که احساس می کنید به کمک شما احتیاج دارد.

- به امکاناتی که در زندگی از آن بهره مند هستید فکر کنید. استعداد ها، امکانات و توانایی هایی که شما دارید و می توانید از آنها به صورت مفید بهره برداری کنید و برای انجام کارها استفاده کنید.

- ورزش را حتما در برنامه خود قرار دهید. انجام فعالیت های فیزیکی می توانند موجب افزایش انرژی در شما شوند و شما را راغب تر کنند به انجام کار. ورزش هم از لحاظ جسمی موجب افزایش انرژی می شود و هم توانایی های ذهنی را بالا می برد بنابر این حتما هر روز ورزش کنید.

- کارهای کوچکی را انتخاب کنید و حتما آن را انجام دهید. مثلا مرتب کردن اتاقتان. پژوهش ها نشان می دهد که تمام کردن یک کار به صورت موفقیت آمیز موجب افزایش هورمون های شادی در مغز می شوند و موجب افزایش شادی و انگیزه می شوند. بنابر این هدف های خیلی بزرگ خود را به قسمت های کوچک تقسیم کنید و به مرور آنها را انجام دهید. بعضی اوقات افراد یک کار خیلی بزرگ را انتخاب می کنند و چون نمی توانند به آن برسند نا امید می شوند چرا که نحوه رسیدن به هدفشان را نمی دانند. هیچ کسی از همان ابتدا یک کار را به صرت کامل انجام نداده و بلد هم نبوده بنابر این تقسیم کار به قسمت های کوچک و کامل کردن تدریجی آن موجب پیروزی و موفقیت می شود. بنابر این کاری را که دوست دارید انجام دهید را انتخاب کنید بر اساس علایق، استعداد ها و امکانات زندگی تان و بعد برای رسیدن به آن و انجام موفقیت آمیز آن برنامه ریزی داشته باشید.

شاید با خود بگویید من حوصله انجام این موارد را ندارم باید بگویم که شما مانند یک بیمار هستید که به پزشک مراجعه می کند و داروهایش را سر موقع مصرف می کند با اینکه شاید اصلا نخواهد ان دارو ها را مصرف کند.بنابر این این جا هم شما باید کارهایی را با اجبار انجام دهید تا کم کم حال شما از این وضع خارج شود. توصیه دیگر من این است که اگر آن اتفاق در زندگیتان خیلی جدی بوده حتما به یک روانشناس مراجعه کنید تا بتوانید به صورت تخصصی تر به رفع مشکلات خود بپردازید.

موفق و پیروز باشید.

بیشتر بخوانید:
ده جمله برای داشتن روحیه شاد