ناشناس

کلکسیون دردم، لطفا راهنمایی کنید.

با عرض سلام و خسته نباشید. با توجه به اینکه توی ایام امتحانات و کنکور و سن بلوغ قرار دارم وجود یه سری استرسها و فشار های روحی رو مختص به خودم نمیدونم. ولی چیزی که منو با بقیه هم گروه های خودم متفاوت کرده کلکسیونی از چیزای مختلفه که یه سریش که حتی بقیه هم بهش اشاره کردن ایناس: شخصیت ناپایدار ..... داشتن هدف های ذهنی خیلی خوب و انجام ندادن اونها.... روابط اجتماعی ضعیف .... فکر کردن به خودکشی.... خودارضایی..... احساس تمرکز جهان رو خودم یا به عبارت دیگه بازیگر یه فیلم بودن!.... و فراموش نکردن اتفاق های بد زندگیم و تکرار بیش از حد اون ها توی ذهنم و فراموش شدن سریع خاطرات خوب...... و در آخر فکر کنم تمایل شدید به بی تقص بودن و زیاد جلو آیینه بودن و راضی نبودن از قیافم. در صورتی که بقیه میگن نرمال و خوبه. اما من این مشکلات یه شبه برا خودم نساختم و توی یه دوره ی 5 ساله شایدم بیشتر در حال شمارششون بودم. من راجع به یه سری مشکلاتم چند بار به مامانم گفتم و گفت: خب پاشو بیا بریم پیش روانپزشک. اما یه فرصت دیگه به مشکلاتم میدم تا شاید توسط یک بزرگواری همین جا حل شن. خواهشم از شمایی که میخوای به من کمک کنی اینه توی حرفاتون راجع به مشکل(داشتن تصمیم و عزم شدید برای انجام کار ولی اغلب انجام ندادنش به صورت فیزیکی و به جاش انجامش با تخیل) بیشتر بپردازید. من یه مدته قبل خواب فقط دارم میگم همه چی درست میشه. ایشالا که همه چیز برای همه درست شه.
چهارشنبه، 12 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

کلکسیون دردم، لطفا راهنمایی کنید.

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 18 ساله )

با عرض سلام و خسته نباشید. با توجه به اینکه توی ایام امتحانات و کنکور و سن بلوغ قرار دارم وجود یه سری استرسها و فشار های روحی رو مختص به خودم نمیدونم. ولی چیزی که منو با بقیه هم گروه های خودم متفاوت کرده کلکسیونی از چیزای مختلفه که یه سریش که حتی بقیه هم بهش اشاره کردن ایناس:
شخصیت ناپایدار ..... داشتن هدف های ذهنی خیلی خوب و انجام ندادن اونها.... روابط اجتماعی ضعیف .... فکر کردن به خودکشی.... خودارضایی..... احساس تمرکز جهان رو خودم یا به عبارت دیگه بازیگر یه فیلم بودن!.... و فراموش نکردن اتفاق های بد زندگیم و تکرار بیش از حد اون ها توی ذهنم و فراموش شدن سریع خاطرات خوب...... و در آخر فکر کنم تمایل شدید به بی تقص بودن و زیاد جلو آیینه بودن و راضی نبودن از قیافم. در صورتی که بقیه میگن نرمال و خوبه. اما من این مشکلات یه شبه برا خودم نساختم و توی یه دوره ی 5 ساله شایدم بیشتر در حال شمارششون بودم. من راجع به یه سری مشکلاتم چند بار به مامانم گفتم و گفت: خب پاشو بیا بریم پیش روانپزشک. اما یه فرصت دیگه به مشکلاتم میدم تا شاید توسط یک بزرگواری همین جا حل شن. خواهشم از شمایی که میخوای به من کمک کنی اینه توی حرفاتون راجع به مشکل(داشتن تصمیم و عزم شدید برای انجام کار ولی اغلب انجام ندادنش به صورت فیزیکی و به جاش انجامش با تخیل) بیشتر بپردازید. من یه مدته قبل خواب فقط دارم میگم همه چی درست میشه. ایشالا که همه چیز برای همه درست شه.


مشاور: مشاور راسخون

سلام همراه گرامی

بیان کردید کلکسیونی از درد و رنج هستید" و این خیلی سخت است که پسری آن هم در پایان نوجوانی و هویت یابی متحمل این همه رنج باشد. اما جا دارد به شما تبریک گفت به جهت خودآگاهی و شناخت خوبی که از خودتان دارید. اما کاش بیشتر از جزییات زندگی خودتان می گفتید" اینکه چند فرزند و فرزند چندم خانواده هستید و شغل پدر و مادرتان چیست؟ با توجه به اینکه جوان خود آگاهی هستید و همانطور  که می دانید مشکلاتتان یک شبه پدیدار نشده اند و به مرور زمان و بنا به علت یا علل مختلفی به وجود آمده اند" و جا دارد بگویید از کی شروع شده؟ آیا درست از آغاز سن بلوغتان؟ در هر حال نکته مهم و مشترکی که در تمام مشکلات شما (از خودارضایی گرفته تا خودکشی) وجود دارد و در واقع ریشه مشکلاتتان هست و در اولین گام هم باید آن را درمان کرد؛ اضطرابتان است.  با توجه به اینکه شخصیت کمال گرایی دارید متفاوت از دیگران نیستید؛ می خواهید متفاوت باشید و همین ایده آل خواهی (چه در ظاهر و چه در باطن) باعث ایجاد استرس و اضطراب و همچنین به دنبال آن احساس افسردگی و شکست در شما شده است" بنابراین لازم است به اضطراب خود پایان دهید؛ بدین گونه که:

به اضطراب خود حمله کنید:

همه انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه می‌کنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنش‌زا مضطرب می‌شوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیر عادى است.اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و بر انگیختگى فیزیولوژیکى است. به‌طور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.

پایان اضطراب با ورزش منظم:

مطالعات علمی، بارها ارتباط بین ورزش و پایان اضطراب را اثبات کرده‌اند. فعالیت بدنی باعث آزاد شدن اندورفین در مغز می‌شود و اندورفین‌، احساس نگرانی و اضطراب را کم می‌کند.

پایان اضطراب با حذف کافئین:

کافئین در نوشیدنی‌هایی مثل قهوه، چای، نوشابه‌های سیاه و همچنین در شکلات به مقدار زیادی وجود دارد و می‌تواند علایمی شبیه به حمله اضطرابی در بدن ایجاد کند یا باعث تشدید علایم اضطراب ‌شود.

پایان اضطراب با کاهش کربوهیدرات:

کربوهیدرات‌ها (قندها) موجب تشدید اضطراب می‌شوند و تحریک‌پذیری بدن نسبت به محرک‌های خارجی را افزایش می‌دهند. در نتیجه، حملات اضطرابی بیشتر به‌وجود می‌آید. پس قند و شکر کمتری مصرف کنید تا آرامش‌تان حفظ شود.

پایان اضطراب با مصرف ویتامین‌ها:

ویتامین C نقش مهمی در کاهش استرس‌ دارد. ویتامین B هم باعث بهبود عملکرد سیستم عصبی می‌شود.

پایان اضطراب با مصرف امگا۳:

محققان می‌گویند مصرف روغن ماهی و انجام فعالیت بدنی منظم در کنار هم به اندازه استفاده از داروهای ضدافسردگی در درمان این بیماری موثرند.

پایان اضطراب با فعالیت ذهنی:

هیچ چیزی بدتر از این نیست که تمام روز بنشینید و در مورد حمله‌های اضطرابی خود فکر کنید و غصه بخورید.

پایان اضطراب با جادوی کلمات:

همیشه با صدای بلند به خودتان بگویید فردی قوی هستید و از زندگی لذت می‌برید.

پایان اضطراب با مواجهه با استرس‌:

شروع حمله اضطرابی را در خودتان بشناسید و خودتان را در معرض آن قرار دهید. این کار در ابتدا باعث افزایش ترس و اضطراب می‌شود اما نهایتا اثر بسیار خوبی دارد.

بنا بر این همراه جوان؛ تا زمانی که می خواهید بیش از ظرفیتتان از خود انتظار داشته باشید همین می شود که الان هستید" همانطور که برای برداشتن یک وزنه صد کیلویی باید آن را تقسیم بندی کنید؛ چرا که در توان شما نیست یک جا برداشتن این وزنه" لازم است برای بسیاری از کارهای ایده آلتان این گونه رفتار کنید. پس اگر قصد انجام کاری را دارید در ابتدا نگاه به توانایی تان کنید؛ بعد دست به کار شوید"
موفق می شوید.
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مشاوره مرتبط