دوست عزیز، دختر مورد نظر با توجه به مشکلاتی که داشته و شکست های زود هنگام او احتمالاً دچار افسردگی شدید شده و همین باعث بدبینی و منفی نگری او به زندگی گشته است. مضافاً به اینکه شاید زندگی فعلی اش هم خواست واقعی خودش نبوده باشد و به اصرار دیگران تن به این ازدواج داده باشد. پس به جای اینکه به او سرکوفت زده شود که عصبی است و رفتارهایش هم دست خودش نیست بهتر است همسرش بیشتر به او محبت و توجه نشان دهد. بیشتر او را درک کند. سعی کند زندگی فعلی اش را در چشمش خوب کند و این مهم حاصل نمی شود مگر با رسیدگی به نیازهای روحی، عاطفی، جسمی و مادی این دختر خانم. لازم است در مورد زندگی گذشته و مشکلاتی که این خانم داشته دیگر صحبتی نشود و اینجا وظیفه ی همسرش بسیار سنگین است که این احساس عدم خوشبختی را از بین ببرد و قطعاً جهت درمان این دختر خانم و مشاوره ی او باید سریعاً اقدام شود. مشکلات ایشان توسط مشاور باید یکی یکی بررسی و رفع گردد. اگر به همین حال رها شود اوضاع بدتر هم می شود. شوهر این دختر خانم باید خیلی صبور باشد تا همسرش واقعاً او را بپذیرد و به او اعتماد کند. شکست قبلی این خانم او را بدبین کرده و ممکن است مدام زندگی گذشته برای او تداعی شود و اجازه ندهد شرایط شاید خوب فعلی را ببیند و درک کند. پس همسرش به تنهایی نمی تواند به او کمک کند. باید حتماً این دختر خانم به کمک همسرش و با کمک مشاور مشکلات خود را حل نماید. در حال حاضر همسرش نباید از حرف زدن محبت آمیز با او سرد، در رفتارهای گاهاً نامناسبش و بردن او به گردش و تفریح و هر آنچه که باعث خوشحالی او می شود دریغ کند. قطعاً محبت، توجه و قدردانی همسرش از او می تواند این خانم را به زندگی امیدوار کند. خواهشاً از گذشته دیگر با این خانم صحبت نشود. مشاوره و مراجعه به پزشک فراموش نشود. اگر راهکارهای فوق را انجام دهید قطعاً با توكل به خداي متعال مشکل این دختر خانم به زودی حل خواهد شد. اين سوال توسط فرهنگسراي پرسش پاسخ داده شده است . www.porsesh.ir