بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید بنده پسر جوانی 24 ساله و به فضل الهی دانشجوی ترم آخر ارشد معماری هستم. دلم پر است و سرم درگیر باز یک علامت سوال بزرگ که ذهنم را درگیر کرده است. خلاصه بگویم که مصدّی وقتتان هم نشوم. بنده بنا به دلایلی قصد داشتم تا چند سال ازدواج نکنم. مثلا تا زمان 26 و 27 سالگی صبر کنم و بعداً اگر عمرم به دنیا بود تصمیم به ازدواج بگیرم. اما ماجرا از این جا شروع شد که به یکی از دخترخانم های همکلاسی کمی علاقمند شدم. بعد برای ازدواج با این خانم از یکی از روحانیون فوق العاده پاک در شهر یزد استخاره گرفتم و استخاره خوب آمد. به همین خاطر مذاکرات و صحبت هایمان را با این خانم برای ازدواج شروع کردیم. همه چیز خوب پیش می رفت که یکباره این خانم به بنده جواب منفی داد که برایم غیرمنتظره بود. بعد از جواب منفی ایشان دو سه ماهی قطع ارتباط کردیم تا اینکه همین چند شب پیش که از مسجد به خانه بر میگشتم، یاد روایتی افتادم که گفت دعا در باران مستجاب است. من هم در همون حالی که داشتم میامدم، زیر همان باران دعا کردم خدایا من و این خانم رو به همدیگه برسون. وقتی رسیدم خونه، برای ارتباط مجدد با این خانم قرآن را جهت استخاره باز کردم و آیه 76 سوره مریم آمد ( و یزید الله الذین اهتدو ...)، با یک روحانی مشورت کردم و گفت که این آیه نشان دهنده خوب بودن این ازدواج است. پس با استخاره (مشورت با خدا) دوباره با زیرپا گذاشتن خود خواهی و منیت، به این خانم ایمیل زدم ولی اون خانم استقبال نکرد. میخوام بگم چرا اینجوری میشه؟ من گلایه ام از خداست. اگر این ازدواج شدنی نیست و قسمت من و اون خانم نیست پس چرا استخاره ها اینجوری میاد؟ مطمئنا خدا عالم به غیب هست و از دل اون خانم و جوابی که میخواد بده خبر داره. اگر اون استخاره ها بد میومد، خب من اصلاً پیشنهاد ازدواج نمی دادم. پس چرا خدا منو بازی میده؟ مگه من چکار کردم؟ توی این مدت دوبار از تهران به پابوس امام رضا(ع) رفتم و در جوار ضریح مقدس اون حضرت راجع به ازدواج عرض حاجت کردم...... نذر کردم.... دعا کردم..... متوسل به امام زمان(عج) شدم..... چرا خدا با من بازی میکنه؟ چرا با اون استخاره ها منو سرگرم به چیزی کرده که شاید شدنی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟