علی
با سلام من تقریبا از نوجوانی دچار استرس بودم و از...
با سلام
من تقریبا از نوجوانی دچار استرس بودم و از اینکه بخواهم در جمع حضور پیدا کنم دچار استرس می شدم و چون یک چشم من کمی(خیلی کم)لوچ است و نابینا در بین جامعه مورد مسخره قرار می گرفتم و از همان کودکی ادم عصبانی بودم و در بین خانواده هم به من نسبت به دیگران هم کمتر اعتنا می شد و الان که 32 سالم است و معلم هستم از اینکه در جمع قرار بگیرم دچار استرس می شوم وحتی از اینکه بخواهم در یک مهمانی قرار بگیرم دچار استرس می شوم و احساس حقارت میکنم و فکر می کنم دیگران به من خواهند خندید وگاهی انچنان دچار استرس می شوم که نمی توانم در جمع سرم را بالا بگیرم و هنوز نشده که من در جمع قرار بگیرم و دچار استرس نشوم و معده ام هم داغون شده است و همیشه دل پیچه هستم و تقربا اکثر دوستان و همکارانم هم ازاین وضعیت اگاه هستند و تا حدود زیادی مراعات حال مرا هم می کنند و تا بحال به چندین مشور و روان شناس و روان پزشک مراجعه کرده ام ولی مشکلم حل نشده است و زمانی هم دردوران دانشجویی (اوایل) مشکلم خیلی حاد بود که با مراجعه به روان پزشک و با مصرف دارو از حالت حاد بیرون امدم و فکر می کنم این مشکل جلوی پیشرفت شغلی را گرفته . پیشنهاد های دیگران:نوشتن موقعیت های استرس زا و ثبت احساسات و نوشتن افکار منفی و جایگزینی افکار مثبت -ریلکسیشن-مشاوره حضوری-مصرف دارو
مشاور: سید حبیب الله احمدی
باسلام. راهکارهایی که تحت نظر متخصصین مختلف، دنبال کرده اید، راهکارهای کاملاً موثر و استانداردی برای حل این مسئله هستند که تا کنون روی افراد زیادی در سراسر جهان با مشکل مشابه شما جواب داده است. اینکه در شما این درمان ها اثربخش نبوده است، چند علت احتمالی می تواند داشته باشد؛ اول اینکه ممکن است یک بیماری جسمی مانند اختلال در کارکرد تیروئید و ... وجود داشته باشد که در اثربخشی درمان های روانشناختی و روانپزشکی، اختلال ایجاد کرده است. دومین علت احتمالی، این است که شما داروهایی را برای یک بیماری جسمی مصرف می کنید که عوارض جانبی آن داروها بر روند درمان اختلال اضطرابی شما اثر منفی می گذارد. علت احتمالی سوم که بیشتر از دو علت قبل، محتمل به نظر می رسد این است که در جریان دنبال کردن تکالیف درمانی خود، پشتکار لازم را به خرج نداده اید. دقت داشته باشید که کارکردن روی افکار مولد اضطراب، یکی از موثرترین راهکارهای درمان اضطراب های اینچنینی است، اما اگر تکنیک ها و منطق کار را به خوبی متوجه نشوید یا تمرین کافی را به خرج ندهید، این تکنیک ها اثربخش نخواهد بود. منظور از تمرین کافی این نیست که چندروز، روی افکارتان کار کنید و بعد هم دوباره روند قبل را به پیش بگیرید. تمرین شناختی- رفتاری مستلزم این است که دائماًدر طول روز، افکار خود را چک کنید و با تکنیک هایی که یاد گرفته اید روی آن ها کار کنید و این کار را حداقل چندین ماه با جدیت کامل، دنبال نمایید. همچنین تکنیک ریلکسیشن هم تکنیک خیلی موثری است اما اینکه اثربخش نبوده به احتمال زیاد، ممکن است به این مربوط باشد که استفاده از آن را به خوبی یاد نگرفته باشید. حداقل یک تا دو جلسه ی کامل مشاوره ی حضوری لازم است تا فقط همین یک تکنیک را آموزش ببینید! دلیل احتمالی دیگر نیز این است که روند مشاوره و رواندرمانی خود را به قدر کافی دنبال نکرده اید. حداقل پنج تا ده جلسه ی رواندرمانی تحت نظر یک روانشناس بالینی برای درمان چنین اختلالی لازم است. همچنین در مصرف دارو هم باید به این نکته توجه داشته باشید که اثرات مثبت دارودرمانی حداقل دو تا سه هفته بعد از شروع مصرف، نمایان می شود و باید حداقل چندماه به مصرف دارو ادامه دهید. گاهی لازم است که حتی بیش از یک یا دو سال، مصرف داروی خود را ادامه دهید. دارودرمانی در شرایط فعلی می تواند یک انتخاب خوب برای درمان شما باشد اما به شرطی که در دنبال کردن آن کوتاهی نورزید.