احمد

پسری هستم ۲۰ ساله و چاق؛مشکل من گوشه گیری و کم حرفی...

پسری هستم ۲۰ ساله و چاق؛مشکل من گوشه گیری و کم حرفی هسته و بخاطر اینکه مورد مسخره دیگرانم؛با رژیم های غذایی هم نتوانستم کنار بیایم زود رنج و عصبی شده ام و دیگران به من توجهی ندارند؛لطفا بگید چکار کنم
پنجشنبه، 18 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

احمد

پسری هستم ۲۰ ساله و چاق؛مشکل من گوشه گیری و کم حرفی...

احمد ( تحصیلات : فوق دیپلم ، ۲۰ ساله )

پسری هستم ۲۰ ساله و چاق؛مشکل من گوشه گیری و کم حرفی هسته و بخاطر اینکه مورد مسخره دیگرانم؛با رژیم های غذایی هم نتوانستم کنار بیایم
زود رنج و عصبی شده ام و دیگران به من توجهی ندارند؛لطفا بگید چکار کنم


مشاور: سید حبیب الله احمدی

باسلام. راه حل شما به احتمال زیاد در پیمودن همزمان دو مسیر، خلاصه می شود. مسیر اول تلاش تدریجی (نه یکباره و ناگهانی) برای کاهش وزن است و مسیر دوم و مهمتر، کاهش حساسیت و اضطرابتان نسبت به نظرات منفی دیگران است. شاید خودتان هم افراد زیادی را بشناسید که مشکل شما را داشته اند ولی از یک طرف به تدریج، وزنشان را کاهش داده اند و از طرف دیگر، مقبولیت اجتماعی خوبی پیدا کرده اند (حتی زمانی که اضافه وزن زیادی داشته اند). بعضی از این افراد، حتی چهره های سرشناسی در سطح جامعه شده اند. در واقع آنچه که باعث رنج روانی و انزوای اجتماعی شما شده است، خود مسئله ی چاقی نیست بلکه افکار و نگرش شما در مورد اضافه وزنتان است. مطمئناً هرفردی که دارای چاقی و اضافه وزن باشد در طول عمر خود، مخصوصاً‌ در سال های مدرسه،‌ مکرراً مورد تمسخر بعضی از هم سن و سالها قرار می گیرد. اما می بینیم یک نفر تحت تأثیر این تمسخرها خود را می بازد و گوشه گیر می شود و یک نفر دیگر، علی رغم این تمسخرها شبکه ی اجتماعی خوبی برای خود فراهم می کند و روحیه و عملکرد خوبی دارد؛ فکر می کنید تفاوت این دو نفر در چیست؟ علم روانشناسی ثابت کرده است که این تفاوت به افکار و باورها مربوط می شود؛ یعنی آنچه که در هرلحظه در ذهنمان می گوییم یا به اصطلاح عامیانه، همان حدیث نفس. امروزه این یک اصل کاملاً تأیید شده در علم روانشناسی است که هرآنچه که ما در هرلحظه در ذهنمان می گوییم، تأثیر مستقیمی بر احساسات و رفتارمان دارد. گاهی اوقات، سلسله ای از افکار زیانبار و غیرواقع بینانه در ذهن ما جریان می یابد و خودمان هم به آن آگاه نیستیم ولی خلق ما را به شدت، مخدوش می کند و رفتارمان را به شدت محدود. مثلاً شما با تمسخر چند نفر از اطرافیان، مواجه می شوید و در ذهنتان به خودتان می گویید که «همه ی مردم از من بدشان می آید و چون چاق هستم آدم بی ارزشی هستم». احساسی که تحت تأثیر این خودگویی، در شما ایجاد می شود ناراحتی،‌ افسردگی و غمگینی است و رفتاری که احتمالاً به دنبال آن انتخاب خواهید کرد، این است که از محیط های اجتماعی دوری می کنید چون می دانید که اگر در معرض تعامل با هرکسی قرار بگیرید، مطمئناً‌ او شما را آدم بی ارزشی تلقی خواهد کرد. اما یک فرد دیگر را در نظر بگیرید با همین میزان اضافه وزن، که وقتی با تمسخر چند نفر از اطرافیان، مواجه می شود، به خودش می گوید: «هیچ عقل سلیم و منطقی حکم نمی کند که اضافه وزن، نشانه ی کم ارزشی است ... بعضی از آدم ها فقط دنبال یک بهانه و سوژه هستند تا یک نفر بگذارند وسط و مورد تمسخر قرار دهند ... اگر اضافه وزن هم نداشتم شاید یک چیز دیگر را بهانه می کردند تا من یا یک نفر دیگر را مورد تمسخر قرار دهند ... پس تمسخر آن ها نشانه ی ضعف و نقصی در من نیست بلکه نشانه ی ضعف و نقص شخصیت خودشان است ... مطمئناً یک استاد دانشگاه، یک پزشک متخصص، یک قاضی یا هر فردی از اقشار فرهیخته ی جامعه با دیدن من به تمسخر من نمی پردازد ... پس اضافه وزن من نشانه ی کم ارزشی و مسخره بودن من نیست». وقتی که این فکر در ذهن فرد، جریان پیدا می کند هیجان مستقیم ناشی از آن، ممکن است یک دلخوری کوتاه مدت از افرادی باشد که او را مسخره می کنند اما به هیچ وجه، به یک هیجان منفی پایدار و بلندمدت، تبدیل نخواهد شد. خوشبختانه یک کتاب بسیار کاربردی در این زمینه، در دسترس است که توسط یکی از شاخص ترین روانشناسان جهان نوشته شده است. پیشنهاد می کنم حتماً این کتاب را به طور دقیق مطالعه فرمایید و گام به گام، توصیه های آن را تمرین کنید. [هنر و علم عاقلانه خوردن؛‌ نوشته ی دکتر آلبرت الیس].



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.