ناشناس
سلام خسته نباشید این چندبار است که من دارم به شما...
سلام خسته نباشید
این چندبار است که من دارم به شما نامه مینویسم و از شما کمک میخواهم,اما شما جواب ندادین,خواهش میکنم اینبار را جواب بدین و منو از سردر گمی نجات بدین.
من دختری 22 ساله دانشجوی ترم 4 هستم.من به یکی از استادام خیلی علاقه دارم تا حدی که خوشبختی ام را فقط در کنار او میبینم و فقط و فقط به ازدواج با او فکر میکنم و غیر از او اصلا و ابدا نمی توانم به هیچکس حتی برای لحظه ای فکر کنم و انقدر این علاقه ام عمیق است که برای کلاس درس و دیدنش همیشه لحظه شماری میکنم و اگر اورا یک هفته نبینم دلتنگش میشوم.خانواده ام کاملا در جریان این علاقه من هستند,شب و روز به او فکر میکنم.استادم مجرد 32 ساله فوق لیسانس است.البته میدانم که از لحاظ فرهنگ,عقاید و اعتقادات,خانواده,وضعیت مالی و خیلی چیزهای دیگر به هم می آییم.می دانم که او هم به من علاقه دارد چون رفتارش با من نسبت به بقیه دانشجویان متفاوت است مثلا در امتحان پایان ترم به بقیه دانشجویان نهایتا سه نمره اضافه کرد اما به من حدود هفت تا هشت نمره اضافه کرد و بعد از اعلام نمرات خودش به من گفت من به شما خیلی بیشتر از بقیه نمره اضافه کرده ام و خیلی رفتارهای دیگری که نشان میده او هم به من علاقه دارد من نمی دانم چطور او را متوجه این احساس و علاقه ام کنم واقعا خسته شده ام از این وابستگی و دلبستگی می ترسم از اینکه اگر خدای نکرده او ازدواج کند,من واقعا روانی میشوم خواهش میکنم کمکم کنید و به من بگید که چیکار کنم.ممنونم لطفا زودتر جواب بدین
مشاور: خانم سعیده صفری
با سلام. خواهر عزیزم به مواردی که در ادامه ذکر خواهم کرد توجه کنید و با دقت آنها را در این برحه ی زمانی خاص باشرایط خود تطبیق دهید. در امر ازدواج بدون تردید علاقه به شخص مقابل نقش بسیار مهمی دارد چنانکه بر روی کارت های ازدواج نیز تصویر دو قلب که به هم پیوند خورده اند دیده می شود. هیچگاه بر روی کارت های دعوت عقد و عروسی ، شاهد نبوده ایم که دو مغز را به هم بچسبانند و بنویسند پیوندتان مبارک.... زیرا ازدواج پیوند قلب هاست نه مغزها . شما اولین معیار ازدواج را کاملاً دارا هستید علاقه ی زیادی به شخص مقابل دارید. و اگر این دلدادگی پشتوانه ی عقلانی و منطقی نیز داشته باشد پایدار می ماند ولی چنانچه دل به سمت کس رفت بدون اینکه پشتوانه ی فکری و معرفتی در کار باشد ، این احساس است و احساس زودگذر. و واقعیت امر این است که بسیاری از مشکلات پس از ازدواج ، از همین دلباختگی های به قول مولانا رنگی ناشی می شود: عشق هایی کس پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود استاد جوان دانشگاه شما ممکن است خصوصیات مطلوب اجتماعی بسیاری داشته باشد که شما جذب او شده اید . حال خود بررسی کنید سایر ویژگی هایی که منجر به یک ازدواج موفق خواهد شد در او وجود دارد، یا صرفاً به خاطر موقعیت و پرستیژ اجتماعی جذب او شده اید ؟ در سوالتان مطرح کرده اید که در بسیاری از زمینه ها با وی هماهنگی دارید . برایم واضح نیست مگر شما به غیر از محیط دانشگاه تماس دیگری نیز با او داشته ايد ... افراد در محیط های خاص همچون محیط های کار و تحصیل تحت تاثیر فرهنگ و جو حاکم بر این محیط ها به شیوه ی بسیار متفاوتی از آنچه واقعا هستند رفتار خواهند کرد. پس به شناختی که در این فضا کسب کرده اید اطمینان زیادی نداشته باشید. نیاز به صمیمیت یکی از نیازهای اساسی این دوره ی زندگی شما می باشد نیاز خود را به صمیمیت و ابراز علاقه بشناسید. و بدانید در واقع آنچه كه براي سلامت روان ما اهميت دارد دستيابي به يك خواسته يا تمايل خاص نيست، بلكه دستيابي به راهي براي ارضاي نيازي است كه در پشت آن خواسته يا تمايل، نهفته است. نكته اي كه مي تواند به شما در اين زمينه، در اين برهه ی خاص كمك مي كند تا احساس خوبي داشته باشيد، ارضاي نياز به صميميت در شما است و نه لزوماً صميميت و ازدواج با استادتان . پس حتی كه اگر شما يك دوست خانم و همكفو از لحاظ شخصيتي هم داشته باشيد مي توانيد به احساس خوبي دست يابيد و نياز به صميميت خود را به شكل مناسبتري پاسخ گوييد. و حتی به طور منفی نیز این اتفاق ممکن است بیفتد مثلا اگر در یک زمان کوتاه با فردی دیگر از جنس مخالف یک رابطه ی کاری ، علمی و ... را آغاز کرده و اهداف ، علایق و خصوصیات شخصیتیتان تا حدودی مشابه هم باشد مطمئن باشید جذب او خواهید شد و نسبت به شخص قبل بی تفاوت می مانید. پس نیاز به صمیمیت را در این دوره جدی بگیرید . در ضمن توجه داشته باشید که جنس زن و مرد اگر با هم به هر عنوان ارتباط پیدا کنند چه ارتباط تحصیلی ، کاری و یا فرهنگی به طور ناخودآگاه، دو طرفه یا یک طرفه جذب یکدیگر خواهند شد و در بسیاری موارد به اثبات رسیده است که معمولاً هنگامی که رابطه ی دو جنس مخالف تا حدی رنگ صمیمیت پیدا کند، احتمال بروز این عشق های آتشین وجود دارد. و احتمال اینکه صمیمیت در این دوره تعبیری یک طرفه باشد نیز هست. در مراحل ابتدایی رابطه با تفسیر یک گفته ، لبخند ، صحبت در تنهایی یا گرفتن نمره بالا از او استنباط کرده اید که او را دوست دارید و از احساس طرف مقابلتان نسبت به خود اطمینان ندارید.... هیجانات خود را بشناسید و بپذیرید که احساستان یک احساس فرازمینی وغیرعادی نیست؛ بلکه یک هیجان نسبتاً رایج است که در این دوره ی سنی ، برای هرکسی و در مورد اشخاص متفاوت ممکن است پیش بیاید. و با ذکر همه ی این تفاسیر در آخرین مرحله اگر از نگرش مثبت وی نسبت به خود مطمئن هستید و شناخت کامل و کافی نسبت به او حاصل کردید ، تنها راهی که بتوانید علاقه ی خود را به شکلی کاملاً غیر مستقیم به او بفهمانید این است که شخص قابل اعتماد، کسی که با وی و در عین حال با شما رابطه ی خوبی داشته باشد و خود متاهل باشد بیابید و از او بخواهید به طور غیر مستقیم نظراستادتان را درمورد ازدواج بپرسد سپس اگر قصد این کار را داشت شما را به صورت یک گزینه و فقط یک گزینه پیشنهادی به وی معرفی کند و انتخاب را برعهده ی خود او بگذارید. این کار چندین مزیت دارد : تکلیف شما روشن خواهد شد و اگر نظر وی مثبت بود پیشنهاد از سمت خود ایشان مطرح می گردد و اگر منفی بود هیچ لطمه ای به غرور و احساس شما نمی خورد. ولی تاکید می کنم این پیشنهاد را در مرحله ای که ازانتخابتان از لحاظ منطقی مطمئن شدید عملی کنید و در انتخاب شخص واسطه بسیار با احتیاط عمل کنید. موفق باشید.