دوشنبه، 22 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

با توجه به اين که مسيحيان مقابل پیامبر-صلی الله علیه وآله- برای جنگ صف آرایی کردند؛ اما قرآن در آيه 82 سوره مائده مي فرمايد: دشمن ترين مردم نسبت به مسلمانان يهود هستند ؟


پاسخ :
پيامبر اکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پس از بعثت در مدت ده سال که در مکه حضور داشتند سه سال تمام به دعوت سرّي پرداختند و بعد از آن به دعوت عمومي دست زدند،.
اولين اقدام نظامی دفاعی پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درقبال مشرکان پس از هجرت و تشکيل حکومت اسلامي و انسجام نيروها در سال دوم صورت گرفت که به جنگ بدر معروف گرديد. بعد از غزوه بدر، غزوه ها و سريه هاي متعددي بين مسلمانان و مخالفان عموما و مشرکان خصوصا انجام پذيرفت که تنها دو جنگ موته و تبوک درمقابل تحرکات نظامی روميان وکشتن سفیر پیامبر(ص) (مسيحيان) روي داد.
پس از قدرت مند شدن نظام اسلامی درمدینه در اوايل سال هشتم هجرت در بسياري از مناطق حجاز امنيت برقرار گردید، پيامبراکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تصميم گرفت دعوت و تبليغ اسلام را در مرزهاي شمال و سرزمين روم شرقي متمرکز کند، به همين روی حارث بن عمير ازدي را همراه نامه اي نزد شرحبيل بن عمرو غسّاني فرمانرواي بصري فرستاد و او را به پذيرش اسلام فراخواند. حارث به دهکده موته که رسيد شرحبيل او را دستگير کرد و گردن زد. اين کار بر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ سخت آمد و در جمادي الاولي سال هشتم هجري سپاهي متشکل از سه هزار نفر به فرماندهي جعفر بن ابي طالب و معاونت زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه بسيج کرد.[1]
آن گاه سپاه اسلام به سوي شام حرکت کرد خبر حرکت مسلمانان به فرمانروايان روم رسيد آنان نيز به گردآوري سپاه پرداختند دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند. جعفر بن ابي طالب سردار سپاه اسلام نيروي خود را تنظيم و فرماندهان جناح ها را تعيين کرد. و پرچم را خود به دست گرفت و به دشمن حمله کرد. پس از نبرد سختي دو دستش قطع و به شهادت رسيد؛ ـ به سفارش پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ زيد بن حارثه جانشین او پرچم را به دست گرفت او هم پس از نبردي سخت وطولانی به شهادت رسید؛ بعد از او عبدالله بن رواحه پرچم را برگرفت و به نبرد پرداخت او نيز مانند دو فرمانده قبلي به شهادت رسيد پس از کشته شدن فرماندهان ارشد انسجام سپاه اسلام به هم ريخت، آنگاه ثابت بن ارقم انصاري پرچم را به دست خالد بن وليد داد، ؛ خالد ازترس جان از ميدان نبرد گريخت. مسلمانان با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشتند و سپاه روم به تعقيب آنان پرداخت.[2]

جنگ تبوک و تصميم قاطع پيامبر(ص)
پيامبر براي جلوگيري از حمله روم به مسلمانان و لکه دار نشدن آوازه نيک رزم آوران مسلمانان و به هدر رفتن زحمات و دستاوردهاي ارزشمندي که از راه جهاد و مبارزه خونين حاصل گرديده بود، تصميم گرفت عليه روم وارد مبارزه شود.
وقتي مسلمانان نداي آن حضرت را شنيدند در جهت اطاعت وي ـ از طريق بذل مال يا جان ـ بريکديگر سبقت مي گرفتند و لشکر عظيمي را تدارک ديدند. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ را در مدينه جانشين خود کرد.[3] و با سي هزار رزمجو به سمت تبوک حرکت کرد.
اما روميان و هم پیمانان از فراواني مسلمانان باخبر شده هراس آنها را فرا گرفت تاب مقامت از دست داده گروه گروه پراکنده شدند؛ اين حادثه انعکاس مثبت در شهرت و آوازه اقتدار نظامي ارتش اسلام در درون جزيرة العرب و جاهاي دور دست بر جاي گذاشت؛ ارتش اسلام بدون هيچ گونه جنگ و درگيري با پيروزي از تبوک بازگشت.

سريّه اسامة بن زيد
حضرت در آخرين روزهاي عمر شريفشان اسامه پسر زيد بن حارثه را ( که پدرش در جنگ موته کشته شده بود) به سرکردگي لشکري تعيين کرد و دستور داد که با مردم مسلمان به همان جا که پدرش کشته شده بود براي جنگ با دشمنان دين به سوي روم برود.[4] و رأي مبارکش بر اين شد که گروهي از سران مهاجر و انصار را در لشکر بفرستند تا هنگام رحلتش کسي درباره زمامداري اختلاف نکند. و طمع به پيشوايي مسلمين نبندد. و راه را براي آن کس که خود به جانشيني منصوب فرموده بود يعني علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ هموار سازد».
پس نبرد مسلمانان با مسيحيان به اين سه نبرد خلاصه مي شود در صورتي که اين نبردها حالت باز دارندگي داشته يعني مسلمانان به سوي آنها مي رفتند علاوه بر اين که اين رويارويي ها يا بدون جنگ و خونريزي پايان يافته يا حداقل کشته ها را به خود ديده است.
به عکس در بسياري از صحنه هاي نبرد حتي اين سه نبرد يهود به طور مستقيم يا غير مستقيم دخالت داشتند که آيه شريفه «لتجدن اشدّ الناس عداوة للذين آمنوا اليهود و الذين اشرکوا...».[5] پرده از خصومت و دشمني يهود نسبت به مسلمانان برداشته و فرموده: «سرسخت ترين دشمنان مؤمنان يهود و مشرکان هستند و...».
در اين آيه کريمه مقايسه اي بين يهوديان و مسيحياني که معاصر پيامبر اسلام بوده اند شده است يهود و مشرکان در يک صف قرار داده شده اند و مسيحيان در صف ديگر.
تاريخ اسلام به خوبي گواه اين حقيقت است، زيرا در بسياري از صحنه هاي نبرد ضد اسلامي، يهود به طور مستقيم يا غير مستقيم دخالت داشتند و از هرگونه کارشکني و دشمني عليه مسلمانان فرو گذار نمي کردند،[6] افراد بسيار کمي از آنها به اسلام گرويدند، در حالي که در غزوات اسلامي، کمتر مسلمانان را مواجه با مسيحيان مي بينيم و نيز افراد زيادي از آنها را مشاهده مي کنيم که به صفوف مسلمين پيوستند.
سپس قرآن دليل اين تفاوت روحيه و خط مشي اجتماعي را طي چند جمله بيان کرده، مي گويد: «مسيحيان معاصر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ امتيازاتي داشتند که در يهود نبود».
نخست اينکه: در ميان آنها جمعي دانشمند بودند که به اندازه دانشمندان دنيا پرست يهود در کتمان حقيقت کوشش نداشتند «ذلک بانّ منهم قسيسين»: اين به خاطر آن است که در ميان آنها کشيشان باتقوي و نرم دل هستند. هر چند گرفتار انحرافاتي بودند ولي باز نسبت به يهود خاضع تر و در برابر پذيرش حق که نمي ورزند، در حالي که اکثريت يهود به خاطر اينکه خود را نژاد برتر مي دانستند، از قبول آيين اسلام خودداري و کارشکني و فتنه مي کردند، اما بزرگان نصارا، با صراحت و شهامت صدا مي زدند: پروردگارا، ما ايمان مي آورديم ما را از گواهان حق قرار بده.
آيات 82 و 83 و 84 و 85 سوره مائده جهت گيري مثبت رهبران مسيحيت نسبت به پيامبر(ص) را تأييد مي کند، در حالي که نفاق و دشمني مردان يهود در تاريخ اسلام بسيار روشن است.
و نيز ملت نصاري بدون مبارزه، پس از تشخيص حقانيت با کمال شيفتگي و شوق به اسلام گرويدند در حالي که هيچ اجبار و اکراهي در کارشان نبوده و مي توانسته اند با جزيه دادن، به دين خود باقي مانده و نسبت به آن پايداري و فداکاري کنند، در عين حال اسلام را بر دين خود ترجيح داده و ايمان آوردند، به خلاف مشرکين، زيرا رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از آنها جزيه نمي پذيرفت، و جز اسلام آوردن از ايشان قبول نمي کرد.[7]
به هر روی تاريخ اسلام گویای این حقیقت است که نصارا (مسيحيان) نسبت به يهود با مسلمانان برخورد منطقی تر داشتند. يهود با اينکه داراي کتاب آسماني بود، اما به خاطر دلبستگي بيش از اندازه به ماديات، و لجاجت و تظاهر به زندگي مسالمت آميز با مسلمانان در مدينه کردندو در باطن با منافقان بودند[8].
اما آن چه در سئوال مطرح شده که مسيحيان بر عليه مسلمانان جنگيدند، و جنگ هاي صليبي را به راه انداختند، از اين روي جنگ هاي طولاني و خونين «صليبي» در گذشته، و تحريکات فراواني که امروز از ناحيه استعمار و کشورهاي به ظاهر مسيحي بر ضد اسلام و مسلمين مي شود، چيزي نيست که برکسي پنهان باشد. مسيحيان زمان پيامبر(ص) صادق تر و مؤمن تر از مسيحيان ظاهري امروز بودند.بیشتر جنگ افروزی ها نیز به یهودیان وعوامل نفوذی آنان برمی گردد؛
قرآن در صدد بيان دشمني و کينه دروني يهوديان است که علاوه بر عدم قبول اسلام با توجه به اين که قبل از بعثت پيامبر(ص) بشارت مي دادند منکر پيامبر(ص) شدند؛ چنان که پيش از آمدن عيسي(ع) منتظر آمدن او بودند، چون عيسي (ع)مبعوث شد اورا انکارش و قصد کشتن اورا را کردند و خداوند عيسي (ع) را به آسمان برد با بعثت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با توجه به اين که بزرگان يهود بر اين عقيده بودند که پيامبري از عرب مبعوث مي شود به نام احمد يا محمد، اما پس از آمدن حضرت، منکر نبوت او شده و تکذيبش کردند، پس از هجرت به مدينه درآغاز با پيامبر(ص) پيمان دوستي مسالمت آميز بستند اما پس از آن پنهاني با مشرکان و دشمنان پيامبر(ص) بر عليه مسلمانان پيمان بستند و عهد شکني کردند و چند بار نقشه ترور پيامبر(ص) را کشيدند. این مسائل وکینه های درونی آنان نسبت به پیامبر(ص) عاملی است که قرآن آنان را نسبت به مسیح دشمن تر به مسلمانان معرفی کرده است؛
درباره ی مسيحيان و رهبران مسيح اين سوابق منفي وجود ندارد،در حال حاضر نيز، صهيونيست هاي يهودي در عداوت و دشمني با اسلام از مسيحيان پيش گام ترند و قرآن به اين حقايق با توجه به علم الهي اشاره مي کند که يهود در دشمني از آنان بدتر است، لشکرکشي آشکار و جنگ، آشکار دفاع آشکار را در پي دارد اما اظهار دوستي و نفاق و دشمني باطني که يهود به آن متصف بوده اند، عداوتي است که قرآن از آن سخن گفته است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- سیره ی رسول خدا ؛ رسول جعفریان
2- تاریخ تحقیقی اسلام؛ یوسفی غرویـ ترجمه عربی ـ

پی نوشتها:
[1]. ابن سعد، الطبقات الکبري، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول،1410ق، ج2، ص99.
[2]. واقدي، المغازي، بيروت، موسسه الاعلمي، چاپ سوم، 1409ق، ج2، ص763.
[3]. شيخ مفيد، الارشاد، قم، کنگره جهاني شيخ مفيد، چاپ اول، 1413ق، ج1، ص8.
[4]. ابن کثير، البداية و النهاية، بيروت، دارالفکر، 1407ق، ج6، ص305.
[5]. مائده / 82.
[6]. ابن هشام، السيرة النبويه، بيروت، دارالمعرفة، بي تا، ج2، ص220.
[7]. طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان، بيروت، موسسه اعلمي، چاپ دوم، 1390ق، ج6، ص80.
[8] . رک : آیتی ،تاریخ پیامبراسلام،
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.