پرسش :
چرا به اسم حضرت علي ـ عليه السلام ـ که در غدير توسط پيامبر اکرم (ص) به امامت نصب گرديد و از بزرگ ترين وقايع تاريخ است در قرآن به صراحت اشاره نشده است؟ خواهش مي کنم با قرآن اثبات کنيد.
پاسخ :
در پاسخ به اين سئوال لازم است دو مطلب اساسي مورد توجه قرار گيرد:
اولاً: گرچه نام اميرالمومنين علي ـ عليه السلام ـ صريحا در آيات قرآن ذکر نشده است، اما قرآن به صورت توصيفي آن حضرت را معرفي نموده است زيرا روش قرآن در معرفي اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ و ديگر ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ اين است که آنان را با توصيف و بيان ويژگي هاي منحصر آنان معرفي نمايد. از جمله در برخي آيات از عصمت آنان سخن به ميان آمده است نظير آيه تطهير «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکمْ تَطْهِيرًا».[1]
در اين آيه شريفه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ که امير المومنين ـ عليه السلام ـ بارزترين شخص آن است، از هر گونه پليدي و عيبي منزه دانسته شده و از هر گونه خطا و اشتباهي معصوم و مصون ذکر شده است. هم چنين در آيه «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنکمْ».[2]
خداوند امر به اطاعت مطلق از اولي الامر نموده است که بيانگر معصوم بودن اولي الامر مي باشد. زيرا در اين آيه اطاعت از سه مرجع، واجب و لازم شمرده شده است: يکي اطاعت از خدا، دوم اطاعت از رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و سوم اطاعت از صاحبان امر حکومت. در اين آيه اطاعت از رسول در رديف اطاعت از خداوند قرار گرفته است و اطاعت از اولي الامر از سنخ اطاعت رسول دانسته شده است چون با واو عطف شده است و در هر کدام از اين سه مورد امر به اطاعت مطلق و بدون استثناء است. بديهي است که لزوم اطاعت و پيروي مطلق از اولي الامر بدون عصمت آنان معقول نمي باشد زيرا اطاعت از انسان غير معصوم و خطاپذير، هر چند که خطاي آنان اندک باشد، مستلزم وجوب اطاعت از جاهل و خطاکار حتي در مواردي است که آنان دچار لغزش شده است و اين با حکمت خداوند سازگار نمي باشد چون اطاعت از او اطاعت از جاهل و عاصي خواهد بود و خداوند هرگز اطاعت چنين فردي را واجب نمي نمايد.
اين سه دسته از آيات به روشني دلالت دارد که جانشينان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حتما مي بايد معصوم از خطا باشند تا همانند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واجب الاطاعة باشند و بر همگان ولايت داشته باشند. اين ويژگي صرفا در امامان معصوم شيعه که اولين آنان امير المومنين ـ عليه السلام ـ است ديده مي شود و هيچ کدام از خلفاي ديگر چنين ويژگي را نداشته و نه کسي مدعي عصمت آنان اند. بنابراين، آيات ياد شده به طور کلي امامت ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ و به خصوص امير المومنين ـ عليه السلام ـ را اثبات مي کند با روش توصيفي.
ثانيا: منابع دين اختصاص به قرآن ندارد بلکه قرآن و سنت در کنار هم منبع دين و مصدر احکام و عقايد ديني است که همه مذاهب اسلامي اين دو منبع را معتبر مي دانند. از اين رو نبايد از نقش سنت يعني قول و فعل و تقرير پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در موضوع امامت غافل بود مخصوصا در فهم و تفسير و تطبيق آيات قرآن حتما سنت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به عنوان اصلي ترين منبع براي تفسير آيات و بيان مصاديق آن مد نظر قرار گيرد. همچنان که قرآن کريم در بيان ديگر ارکان دين مثل: نماز، روزه، حج و... به بيان کليات قضيه اکتفا نموده و جزئيات مسأله توسط پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بيان شده است، در قضيه امامت نيز قرآن اصل موضوع را مطرح نموده و برخي ويژگي هاي مقام امامت را بيان نموده اما تطبيق اين آيات و معرفي مصاديق و خصوصيات اسمي امام را به خود پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واگذار نموده است همانند جزئيات فريضه نماز و تعداد رکعات آن.
بنابراين چون خود قرآن وظيفه تبيين و شرح آيات را به عهده پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گذاشته است «وَأَنزَلْنَا إِلَيْک الذِّکرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»[3] لذا بايد براي فهم منظور آيات و تفسير آن به سخنان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رجوع نمود که فصل الخطاب مي باشد. خوشبختانه در اين رابطه يعني امامت علي ـ عليه السلام ـ و اينکه اين موضوع قبل از هر چيز منشأ قرآني دارد، در احاديث زيادي به نقل از رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در منابع حديثي شيعه و سني نقل شده است که آيه سوم سوره مائده مربوط به جريان غدير و امامت علي ـ عليه السلام ـ است. در اين جا به چند نمونه از اين احاديث اشاره مي نمايم:
1. سيوطي در الدرالمنثور به نقل از ابي سعيد خدري از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل نموده است «لما نصب رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ عليا يوم غدير خم فنادي له بالولايه، هبط جبرئيل بهذه الآيه اليوم اکملت لکم دينکم...»[4] هنگامي که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي را روز غدير خم به جانشيني منصوب نمود و او را به عنوان ولي و سرپرست مردم معرفي کرد، اين آيه را جبرئيل وحي نازل نمود.
2. در روايت ديگر از ابوهريره نقل مي کند که «لما کان يوم غدير خم و هو يوم ثماني عشر من ذي الحجه قال النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ : من کنت مولاه فعلي مولاه، فانزل الله اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا»[5] در روز غدير بيست و هشتم ذي حجه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: هر کس من مولا و پيشواي اويم علي مولاي او است، سپس خداوند آيه اليوم اکملت... را نازل نمود.
3. از ابو سعيد خدري نقل شده است که: ان النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دعا الناس الي علي في غدير خم و ذلک يوم الخميس فدعا عليا فاخذ بضبعيه فرفعها حتي نظر الناس الي بياض ابطي رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ثم لم يتفرقوا حتي نزلت هذه الآيه «اليوم اکملت لکم دينکم...» فقال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ : الله اکبر علي اکمال الدين و اتمام النعمه و رضي الرب برسالتي و بالولاية لعلي من بعدي»[6] پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در غدير مردم را به سوي علي فرا خواند و اين واقعه در روز پنج شنبه بود سپس علي ـ عليه السلام ـ را خواند و دستانش را بلند نمود به گونه اي که مردم سفيدي زير بغل پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مي ديدند، بعد مردم هنوز متفرق نشده بودند که آيه «اليوم اکملت لکم...» پيامبر فرمود: الله اکبر از اينکه دين کامل شد و نعمت تمام گرديد و خداوند به رسالت من و ولايت علي بعد از من، رضايت داد.
4. در روايت ديگر آمده است: «و انزل الله في حجة الوداع و هي آخر عمره ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ (اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا) فامر الامامة من تمام الدين و اقام لهم عليا اماما...؛[7] خداوند در حجة الوداع در آخر عمر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آيه اليوم...» را نازل فرمود و امر اطاعت را موجب کامل شدن دين قرار داد و علي ـ عليه السلام ـ را امام و پيشواي مردم نمود. و ديگر رواياتي که در منابع شيعه و سني در مورد شأن نزول اين آيه نازل شده است همگي تأکيد بر اين مطلب دارد که آيه مورد اشاره در خصوص امر امامت و جانشيني امير المومنين ـ عليه السلام ـ نازل شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ اهلبيت در قرآن و حديث، محمدي ري شهري.
2ـ امامت و رهبري، شهيد مرتضي مطهري.
3ـ بررسي مسائل کل امامت، ابراهيم اميني.
4ـ بررسي شخصيت اهل بيت در قرآن، ولي الله نقي پورفر.
پی نوشتها:
[1]. احزاب / 33.
[2]. نساء / 59.
[3]. نحل / 44.
[4]. الدر المنثور، ج3، ص19.
[5]. همان مدرک.
[6]. البرهان،ج1،ص 445؛ الغدير، ج1، ص232.
[7]. البرهان، ج1، ص425.
منبع: اندیشه قم
در پاسخ به اين سئوال لازم است دو مطلب اساسي مورد توجه قرار گيرد:
اولاً: گرچه نام اميرالمومنين علي ـ عليه السلام ـ صريحا در آيات قرآن ذکر نشده است، اما قرآن به صورت توصيفي آن حضرت را معرفي نموده است زيرا روش قرآن در معرفي اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ و ديگر ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ اين است که آنان را با توصيف و بيان ويژگي هاي منحصر آنان معرفي نمايد. از جمله در برخي آيات از عصمت آنان سخن به ميان آمده است نظير آيه تطهير «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکمْ تَطْهِيرًا».[1]
در اين آيه شريفه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ که امير المومنين ـ عليه السلام ـ بارزترين شخص آن است، از هر گونه پليدي و عيبي منزه دانسته شده و از هر گونه خطا و اشتباهي معصوم و مصون ذکر شده است. هم چنين در آيه «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنکمْ».[2]
خداوند امر به اطاعت مطلق از اولي الامر نموده است که بيانگر معصوم بودن اولي الامر مي باشد. زيرا در اين آيه اطاعت از سه مرجع، واجب و لازم شمرده شده است: يکي اطاعت از خدا، دوم اطاعت از رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و سوم اطاعت از صاحبان امر حکومت. در اين آيه اطاعت از رسول در رديف اطاعت از خداوند قرار گرفته است و اطاعت از اولي الامر از سنخ اطاعت رسول دانسته شده است چون با واو عطف شده است و در هر کدام از اين سه مورد امر به اطاعت مطلق و بدون استثناء است. بديهي است که لزوم اطاعت و پيروي مطلق از اولي الامر بدون عصمت آنان معقول نمي باشد زيرا اطاعت از انسان غير معصوم و خطاپذير، هر چند که خطاي آنان اندک باشد، مستلزم وجوب اطاعت از جاهل و خطاکار حتي در مواردي است که آنان دچار لغزش شده است و اين با حکمت خداوند سازگار نمي باشد چون اطاعت از او اطاعت از جاهل و عاصي خواهد بود و خداوند هرگز اطاعت چنين فردي را واجب نمي نمايد.
اين سه دسته از آيات به روشني دلالت دارد که جانشينان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حتما مي بايد معصوم از خطا باشند تا همانند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واجب الاطاعة باشند و بر همگان ولايت داشته باشند. اين ويژگي صرفا در امامان معصوم شيعه که اولين آنان امير المومنين ـ عليه السلام ـ است ديده مي شود و هيچ کدام از خلفاي ديگر چنين ويژگي را نداشته و نه کسي مدعي عصمت آنان اند. بنابراين، آيات ياد شده به طور کلي امامت ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ و به خصوص امير المومنين ـ عليه السلام ـ را اثبات مي کند با روش توصيفي.
ثانيا: منابع دين اختصاص به قرآن ندارد بلکه قرآن و سنت در کنار هم منبع دين و مصدر احکام و عقايد ديني است که همه مذاهب اسلامي اين دو منبع را معتبر مي دانند. از اين رو نبايد از نقش سنت يعني قول و فعل و تقرير پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در موضوع امامت غافل بود مخصوصا در فهم و تفسير و تطبيق آيات قرآن حتما سنت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به عنوان اصلي ترين منبع براي تفسير آيات و بيان مصاديق آن مد نظر قرار گيرد. همچنان که قرآن کريم در بيان ديگر ارکان دين مثل: نماز، روزه، حج و... به بيان کليات قضيه اکتفا نموده و جزئيات مسأله توسط پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بيان شده است، در قضيه امامت نيز قرآن اصل موضوع را مطرح نموده و برخي ويژگي هاي مقام امامت را بيان نموده اما تطبيق اين آيات و معرفي مصاديق و خصوصيات اسمي امام را به خود پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واگذار نموده است همانند جزئيات فريضه نماز و تعداد رکعات آن.
بنابراين چون خود قرآن وظيفه تبيين و شرح آيات را به عهده پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گذاشته است «وَأَنزَلْنَا إِلَيْک الذِّکرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»[3] لذا بايد براي فهم منظور آيات و تفسير آن به سخنان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رجوع نمود که فصل الخطاب مي باشد. خوشبختانه در اين رابطه يعني امامت علي ـ عليه السلام ـ و اينکه اين موضوع قبل از هر چيز منشأ قرآني دارد، در احاديث زيادي به نقل از رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در منابع حديثي شيعه و سني نقل شده است که آيه سوم سوره مائده مربوط به جريان غدير و امامت علي ـ عليه السلام ـ است. در اين جا به چند نمونه از اين احاديث اشاره مي نمايم:
1. سيوطي در الدرالمنثور به نقل از ابي سعيد خدري از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل نموده است «لما نصب رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ عليا يوم غدير خم فنادي له بالولايه، هبط جبرئيل بهذه الآيه اليوم اکملت لکم دينکم...»[4] هنگامي که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي را روز غدير خم به جانشيني منصوب نمود و او را به عنوان ولي و سرپرست مردم معرفي کرد، اين آيه را جبرئيل وحي نازل نمود.
2. در روايت ديگر از ابوهريره نقل مي کند که «لما کان يوم غدير خم و هو يوم ثماني عشر من ذي الحجه قال النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ : من کنت مولاه فعلي مولاه، فانزل الله اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا»[5] در روز غدير بيست و هشتم ذي حجه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: هر کس من مولا و پيشواي اويم علي مولاي او است، سپس خداوند آيه اليوم اکملت... را نازل نمود.
3. از ابو سعيد خدري نقل شده است که: ان النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دعا الناس الي علي في غدير خم و ذلک يوم الخميس فدعا عليا فاخذ بضبعيه فرفعها حتي نظر الناس الي بياض ابطي رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ثم لم يتفرقوا حتي نزلت هذه الآيه «اليوم اکملت لکم دينکم...» فقال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ : الله اکبر علي اکمال الدين و اتمام النعمه و رضي الرب برسالتي و بالولاية لعلي من بعدي»[6] پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در غدير مردم را به سوي علي فرا خواند و اين واقعه در روز پنج شنبه بود سپس علي ـ عليه السلام ـ را خواند و دستانش را بلند نمود به گونه اي که مردم سفيدي زير بغل پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مي ديدند، بعد مردم هنوز متفرق نشده بودند که آيه «اليوم اکملت لکم...» پيامبر فرمود: الله اکبر از اينکه دين کامل شد و نعمت تمام گرديد و خداوند به رسالت من و ولايت علي بعد از من، رضايت داد.
4. در روايت ديگر آمده است: «و انزل الله في حجة الوداع و هي آخر عمره ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ (اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا) فامر الامامة من تمام الدين و اقام لهم عليا اماما...؛[7] خداوند در حجة الوداع در آخر عمر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آيه اليوم...» را نازل فرمود و امر اطاعت را موجب کامل شدن دين قرار داد و علي ـ عليه السلام ـ را امام و پيشواي مردم نمود. و ديگر رواياتي که در منابع شيعه و سني در مورد شأن نزول اين آيه نازل شده است همگي تأکيد بر اين مطلب دارد که آيه مورد اشاره در خصوص امر امامت و جانشيني امير المومنين ـ عليه السلام ـ نازل شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ اهلبيت در قرآن و حديث، محمدي ري شهري.
2ـ امامت و رهبري، شهيد مرتضي مطهري.
3ـ بررسي مسائل کل امامت، ابراهيم اميني.
4ـ بررسي شخصيت اهل بيت در قرآن، ولي الله نقي پورفر.
پی نوشتها:
[1]. احزاب / 33.
[2]. نساء / 59.
[3]. نحل / 44.
[4]. الدر المنثور، ج3، ص19.
[5]. همان مدرک.
[6]. البرهان،ج1،ص 445؛ الغدير، ج1، ص232.
[7]. البرهان، ج1، ص425.
منبع: اندیشه قم