يکشنبه، 28 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

با وجود 23 سال تلاش براي معرفي حضرت علي عليه السلام توسط پيامبر صلي الله عليه وآله و خصوصاً حديث متواتر غدير چرا مسلمانان حضرت علي عليه السلام را کنار زدند؟


پاسخ :
نبي مکرم اسلام حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بارها علي ـ عليه السلام ـ را به عنوان جانشين براي مسلمانان معرفي کردند مهم ترين و آخرين آن ها در غدير خم مي باشد. اما عمده مسلمانان به اين سفارشات توجهي نکردند و عده اي در مدينه در سقيفه بني ساعده جمع شده ابوبکر را به عنوان جانشين آن حضرت برگزيدند. بدون شک عوامل متعددي سبب شد مسلمانان حاضر در سقيفه توجه چنداني به سفارشات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نداشته باشند. به نظر مي رسد تعصبات قبيله اي و حسادت و کينه از علي ـ عليه السلام ـ از مهم ترين عواملي هستند که سبب کنار گذاشتن علي ـ عليه السلام ـ شدند. علاوه بر اين به دو نکته نيز بايد توجه داشت که اولا انتخاب ابوبکر کاملا شتاب زده و با سرعت انجام شد. ثانيا اين اولين بار نبود که مسلمانان از دستور پيامبر سرپيچي مي کردند.
مسلمانان بارها با دستورات صريح پيامبر مخالفت کردند که ما تنها به ذکر چند نمونه به صورت گذرا بسنده مي کنيم.
1. در جنگ احد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ 50 را نفر مأمور کرد بالاي تپه اي که پشت سر مسلمانان قرار داشت مستقر شوند تا دشمن نتواند از پشت، به مسلمانان ضربه بزند حتي پيامبر به آن ها دستور داده بود اگر دشمن بر ما غلبه کرد به ياري ما نياييد.[1] اما پس از شکست اوليه مشرکان، تيراندازان همگي گفتند: غنيمت، غنيمت، عبدالله بن جبير فرمانده آن ها گفت: مگر به ياد نداريد که پيامبر چه گفت؟ اما آن ها گوش ندادند و رفتند.[2]
2. سرپيچي از دستورات پيامبر در صلح حديبيه که بيشترين اعتراض توسط عمر صورت گرفت.[3]
3. عدم توجه به سخن پيامبر در جنگ احزاب. ابن هشام مي نويسد: «دشمن شبي در تب و تاب ترک مدينه بود رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از اصحابش خواست تا يک نفر برخيزد و ببيند دشمن چه مي کند. حذيفه مي گويد: کسي برنخاست تا اين که حضرت مرا به نام صدا زد».[4]
4. تخلف از سپاه اسامه، عليرغم دستورات موکد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ [5]
5. مخالفت با پيامبر در تقسيم غنائم جنگ حنين.[6] و موارد بسيار ديگري که به جهت اختصار به آن ها اشاره نمي شود.
تعصبات قبيله اي: بدون شک جامعه عربستان جامعه اي قبيله اي بود. جامعه اي که افراد آن سخت پايبند مسائل قبيله اي بودند در اين زمينه تعصب خاصي داشتند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در طول دوره 23 ساله رسالت خويش با تعصبات بي جاي قبيلگي مبارزه کرد اما به طور کامل نتوانست اين تعصبات را از بين ببرد. بدون شک ارزش هاي قومي و قبيله اي در سقيفه بار ديگر زنده شد. سخنان حاضران در آن جلسه گوياي همين مطلب است. ابوبکر وقتي به ايراد سخن پرداخت چنين گفت: «ما مهاجرين، اولين کساني بوديم که اسلام را پذيرفتيم. و ديگر مردم در اين قضيه بعد از ما بودند. ما عشيره رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هستيم و با اين وجود ما معتدل ترين اعراب از جهت نسب هستيم...»[7] و عمر در جواب انصار گفت: عرب به شما اجازه نمي دهد شما بر گردن آن ها سوار شويد در حالي که پيامبر از شما نيست و حق از آن ماست.[8] يکي از ارزش هاي قبيله اي که سبب انتخاب ابوبکر شد «ريش سفيدي» و کهولت سن وي بوده است. ريش سفيدي در کنار ساير عوامل در درجه اي از اعتبار قرار داشت که سبب شد سفارشات پيامبر ناديده گرفته شود.
عمر به ابن عباس گفت: «از ولايت علي روي گردان نشدند مگر آن که از کمي سن او ترسيدند»[9]
و ابو عبيده جراح در پاسخ اعتراض علي ـ عليه السلام ـ گفت: «تو هنوز جواني و مردم ريش سفيد قوم را برگزيدند. البته اگر صبر کني و عمري از تو سپري شود با توجه به فضائلي که داري و داماد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هستي آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد.»[10]
بغض و کينه و حسادت نسبت به علي ـ عليه السلام ـ
بدون شک حسادت و کينه اي که نسبت به علي ـ عليه السلام ـ و بني هاشم در دل قريش و بعضي قبايل ديگر بود، يکي از علل اصلي عدم توجه به سفارشات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ محسوب مي شود: در گفتگويي که بين عمر و ابن عباس صورت گرفته مي توان به خوبي اين امر را مشاهده کرد. عمر از ابن عباس مي پرسد: چرا علي ـ عليه السلام ـ به ما ملحق نشد و همکاري نکرد؟ چرا قريش از خاندان شما جانبداري نکرد در حالي که پدرت عم پيامبر و تو خود پسر عم او هستي؟ ابن عباس گفت: نمي دانم، عمر گفت: ولي من مي دانم و از دليل آن آگاهم زيرا قريش مايل نيستند که اجازه دهند نبوت و خلافت در خاندان شما جمع شود براي اين که به اين وسيله احساس غرور و شادماني خواهيد کرد.[11]
در يک مورد عثمان به علي ـ عليه السلام ـ کينه هاي قريش را متذکر شد. و گفت: «گناه من چيست که قريش تو را به جهت اين که 70 نفر از آنان را کشتي دوست ندارد.»[12]
حسکاني روايتي از علي ـ عليه السلام ـ نقل کرده که در اين روايت حضرت به عمار مي فرمايد: «مصداق آيه (أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ؛[13] بلکه به مردم براي آن چه خدا از فضل خويش به آنان عطا کرده رشک مي ورزند)، ما هستيم».[14]
عبدالفتاح عبدالمقصود نيز در اين رابطه مي نويسد: «قريش اگر امروز سروري را براي علي ـ عليه السلام ـ که برترين مردان خود بود نپذيرفت، ديروز هم براي برترين خلق برگزيده جهان نمي پذيرفت، منشأ آن همان سينه هاي پرکينه است.[15] از ديگر عواملي که بغض و کينه نسبت به آن حضرت را تشديد مي کرد شخصيت، ويژگي ها و سوابقي بود که افراد حاضر در سقيفه از علي ـ عليه السلام ـ در ذهن داشتند. عدالتي که از علي ـ عليه السلام ـ سراغ داشتند، براي بسياري از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علي ـ عليه السلام ـ در سال 10 هجري از طرف پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مأمور شد به يمن برود..... هنگامي که علي ـ عليه السلام ـ از يمن به مکه باز مي گشت تا با رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهيان خويش جدا شد و براي ديدار رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ جلوتر از آن ها به مکه آمد. مردي را به جاي خود بر آن ها امير ساخت. آن مرد نيز پس از رفتن علي ـ عليه السلام ـ حلّه ها يي را که از نجران آورده بودند، ميان همراهان خود تقسيم کرد. چون به نزديکي مکه رسيدند علي ـ عليه السلام ـ براي ديدار آن ها از مکه بيرون آمد. و مشاهده کرد که حله ها را پوشيده اند. به شدت ناراحت شد و به جانشين خويش اعتراض کرد و دستور داد حلّه ها را بيرون آورند و در بارها گذاشت.
اين جريان سبب شد که لشکر علي ـ عليه السلام ـ به رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شکايت کنند... رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: اي مردم از علي شکايت نکنيد او در راه خدا سخت تر از آن است که کسي بتواند از او شکايت کند.[16] حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ فرمود: «علت اين که علي ـ عليه السلام ـ را از حقش محروم و خلافت را از وي دور ساختند ترس آنان از شدت و سختي اش در راه حق و قدرت شمشير و بي پروايي او در راه خدا بود.»[17]

بيعت عجولانه
به اين نکته نيز بايد توجه داشت که انتخاب ابوبکر در سقيفه با عجله و شتابزدگي خاصي انجام شد. عمر مي گويد: «انتخاب ابوبکر امري عجولانه بود ولي خداوند شر آن را حفظ کرد.»[18]
سپس گفت: از اين پس هر کس بدون مشورت مسلمين با کسي بيعت کند چنين بيعتي پذيرفته نيست و هر کسي اين گونه رفتار کند بايد کشته شود.[19] مورخان نوشته اند هنوز اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از غسل بدن پيامبر فارغ نشده بودند که علي و عباس سر و صداي مردمي را در مسجد شنيدند که درحال بيعت با ابوبکر بودند.[20]

نتيجه گيري
هر چند علي ـ عليه السلام ـ از طرف پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بارها به عنوان جانشين خويش نام برده بود اما عواملي چون تعصبات قبيلگي، حسادت و بغض و کينه، شخصيتِ عدالت محور علي ـ عليه السلام ـ موجب شدند تا فرد ديگري توسط مسلمانان برگزيده شود. و اين اولين بار نبود که مسلمانان دستورات پيامبر را ناديده مي گرفتند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ تشيع در مسير تاريخ، سيد محمد تقي جعفري.
2ـ نهج البلاغه.

پی نوشتها:
[1]. محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، اساطير، 1362، ج3، ص1020.
[2]. همان.
[3]. همان، ص1122.
[4]. ابن هشام، سيرت رسول الله، ترجمه رفيع الدين اسحاق بن محمد همداني، تهران، خوارزمي، 1360، ج2، ص747.
[5]. احمد بن علي مقريزي، امتاع الاسماع، بيروت، دارالکتب العلميه، 1420، ج14، ص517.
[6]. محمد بن احمد ذهبي، تاريخ الاسلام، بيروت، دارالکتاب العربي، 1413، ج2، ص600.
[7]. سيد محمدتقی جعفري، تشيع در مسير تاريخ، ترجمه سيد محمد تقي آيت اللهي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ ششم، 1372ش، ص62، نقل از انساب الاشراف، ج1، ص582.
[8]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آيت الله مرعشي نجفي، 1404ق، ج6،ص50.
[9]. همان، ج6، ص11.
[10]. همان.
[11]. محمد بن جرير طبري، همان، ص2769.
[12]. ابونعيم، اصفهاني، معرفه الصحابه، الرياض. دارالوطن للنشر، 1419ق، ج1، ص301.
[13]. نساء / 54.
[14]. عبيدالله بن احمد، شواهد التنزيل، تحقيق محمد باقر محمودي، بي جا، مجمع الثقافه الاسلاميه، 1411ق، ج1، ص185.
[15]. عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علي بن ابي طالب، ترجمه محمود طالقاني، بي جا، بي تا، ج1، ص316.
[16]. ابن هشام، السيره النبويه، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، کتابچي، 1375ش، ج2، ص376.
[17]. ابن ابي الحديد، همان، ج4، ص78.
[18]. بخاري، صحيح بخاري، بيروت، دارالفکر، 1410ش، ج8، ص256.
[19]. ابن ابي الحديد، همان، ج20، ص21.
[20]. احمد بن محمد بن عبد ربه، عقد الفريد، بيروت، دارالکتاب العربي، 1403ق، ج4، ص258.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.