پرسش :
آيا اين روايت معتبر است كه شب قدر همان فاطمه زهراست؟
پاسخ :
دو روايت در منابع روايي و تفسيري آمده است که در آن ليلة القدر به صديقه طاهره ـ سلام الله عليها ـ تأويل شده و حضرت زهرا ليلة القدر خوانده شده است.
1.مرسله تفسير فرات كوفي
حدثنا محمد بن القاسم بن عبيد معنعنا عن ابي عبد الله ـ عليه السلام ـ إنه قال: «انا انزلناه في ليلة القدر [1] الليلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک ليلة القدر و انما سميت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها» ؛
فرات كوفي در كتاب روايي تفسير قرآن مي گويد : محمد بن قاسم از امام صادق به صورت مرسل اين گونه روايت کرد که حضرت فرموده است:
«مراد از ليله فاطمه و مراد از قدر خداوند است؛ پس هر کس فاطمه را به درستي بشناسد، شب قدر را درک کرده است و فاطمه به آن جهت فاطمه ناميده شده است که خلق از کنه معرفتش بريده شده و عاجزاند».[2]
اين روايت از نظر سندي همانطوري که اشاره شد ، مرسل بوده و از اين حيث اعتباري ندارد.
2. روايت كليني در اصول كافي
کافي مرحوم کليني آن را با ذکر سلسله سند از علي بن ابراهيم ـ از اصحاب امام هادي ع[3] از محمدبن علي اشعري قمي ثقه[4] از ابوعلي حسن بن راشد ـ از اصحاب جواد و امام هادي ع[5] از يعقوب بن جعفربن ابراهيم جعفري[6] نقل کرده است؛ راوياني که در سلسله سند اين روايت واقع شده است، در کتب رجالي مورد اعتماد و برخي از آنها علاوه بر اين که ثقه هستند ، از علماي بزرگ شيعه و از اصحاب ائمه ـ عليهم السلام ـ مي باشند؛ نظير علي بن ابراهيم و ابوعلي حسن بن راشد مولي آل مهلب.
روايت اين است : يعقوب بن جعفر مي گويد: ما در مزرعه عريض (بيرون شهر مدينه) کنار امام موسي بن جعفر بوديم که مردی نصراني از شام خدمت آن حضرت شرفياب شد و از حضرت سؤالاتي نمود؛ بعد از رد و بدل شدن سئوال و جواب هايي ميان امام و آن مرد نصراني؛ مرد نصراني از تفسير بطن و تأويل آيات اول سوره دخان که مي فرمايد: «حم و الکتاب المبين انا انزلناه في ليلة مبارکة انا کنا منذرين فيها يفرق من کل امرحکيم» از امام سؤال کرد ؟
حضرت فرمود:
«منظور از «حم» محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است که در کتاب هود ثبت شده است و مراد از «کتاب مبين» اميرالمومنين است و مقصود از «ليلة» فاطمه است و اما قول خداوند که: «در آن ممتاز شود هر امر محکمي» معنايش آن است که برآيد از فاطمه خير بسياري: مرد حکيم و مرد حکيم و مرد حکيم. سپس آن مردان حکيم را توصيف مى فرمايد که همان پيشوايان معصوم از نسل فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مى باشند».[7]
بنابراين با توجه به روايت دوم مي توان گفت روايت اول هم كه از نظر سندي ضعيف بوده با اين روايت معتبر، مستند مي شود.
توضيح بيشتر:
همان طوري که در حديث دوم اشاره شده تأويل «ليلة القدر» به فاطمه تفسير بطني از بطون قرآن است نه تفسير ظاهري و لذا جمود بر ظاهر قرآن صحيح نيست و وجه اين که ائمه ـ عليهم السلام ـ «ليلة القدر» را به فاطمه تأويل نموده اند ، شايد اين باشد که فاطمه ـ سلام الله عليها ـ همان طوري که حتي قبرش مخفي است شخصيت او نيز همانند شب قدر از حيث منزلت و عظمت مجهول است و از اين جهت مردم از کنه معرفت ايشان عاجز مي باشند ؛ چنان که در ادامه حديث اول آمده است که فاطمه، فاطمه ناميده شده است براي اين که مردم از رسيدن به کنه معرفتش بريده شده.
و بدون شک فاطمه زهرا به دليل آيات قرآن کريم از قبيل آيه تطهير، مباهله، مودت، و روايات متواتر، معصوم و عدل قرآن، خود قرآن ناطقي است که جز مطهّران و پاکان، از لحاظ باطن نمي تواند آن را مسّ کند و به شاخسار معرفتش دست يابند و او ليلة القدري است که از يک سو يازده قرآن ناطق (يازده امام معصوم از فرزندان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ) در آن نازل شده و از سوي ديگر صاحب قلبي است که خزينه آيات قرآن صامت و حامل کلام الله مجيد با حقايق، بطون، لطايف و ظواهر آن مي باشد. چنان که خود آن حضرت در دعاي تعقيب نماز ظهر مي فرمايد:
«الحمدلله الذي بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به و العمل له و الرغبة اليه و الطاعة لامره و الحمد لله الذي لم يجعلني جاحدة لشئ من کتابه و لا متحيرا في شئ من امره»[8] ؛ «حمد و سپاس خداي را که به سبب نعمت و تفضل او به معرفت، علم و عمل به آن رسيدم به مرتبه اي که بايد مي رسيدم سپاس خداي را که مرا منکر چيزي از کتاب و معارف خود و متحير و سرگردان در چيزي از فرمان خود قرار نداد».
تأويل «ليلة مبارکه» به حضرت فاطمه بدين مناسبت است که خداى متعال از سويى شب را مايه آرامش دانسته «وجَعَلَ اللَّيلَ سَکنـًا» (انعام، 96) و از سوى ديگر شب قدر را شبى مبارک و مايه سلامت قرار داده و سرنوشت ها را به آن پيوند داده ؛خداوند فاطمه را که ام ابيها مي باشد مايه آرامش اميرمؤمنان و محور عواطف اهل بيت ـ عليهم السلام ـ قرار داده است، و نسل مبارک او موجب تداوم نسل رسول خدا و مايه استمرار امر ولايت و پيشوايى دين و پاسدارى از خطّه ناب توحيد گرديده است.
يعني در شب نزول قرآن کريم است که خداوند متعال مقرر فرمود که اميرمؤمنان علي و يازده فرزند معصومش جانشينان الهي رسول خدا باشند و با توجه به اينکه يازده امام از فرزندان حضرت زهرا و اميرمؤمنان علي مي باشد، پس شب قدر شبي است که امامت فرزندان حضرت زهرا مقدر گرديد.
در نتيجه بايد گفت بطن آياتي که به معصومين و از جمله فاطمه ـ سلام الله عليها ـ تأويل شده است با ظاهر آن تطابق دارد، زيرا نزول قرآن در شب قدر، براى هدايت خلق، آگاهى آنان به شريعت و دين و پيدا کردن آرامش قلبي و رفع اضطراب ها است و اين مهم بدون وجود امام و پيشواي آگاه در هر زمان، امکان ندارد و همان گونه که ظرف نزول قرآن کريم شب قدر است، ظرف وجودى يازده امام معصوم ـ عليهم السلام ـ و آرامش خاطر امام علي ـ عليه السلام ـ فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ الاسرارالفاطميه، الشيخ محمد فاضل المسعودي، ص12، قم، موسسه زائر، 1420ق.
2ـ هزار و يک کلمه، ج4، ص501، حسن حسن زاده آملي، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1379ش.
3ـ تفسير برهان، سيد هاشم بحراني، ج5، ص8، تهران، بنياد بعثت، 1416ق.
4ـ تفسير کنز الدقايق، ج12، ص117، محمدبن محمدرضا مشهدي، تهران، وزارت ارشاد اسلامي، 1368ش.
پی نوشتها:
[1]. قدر / 1.
[2]. فرات کوفي، ابوالقاسم، تفسير فرات کوفي، تهران، سازمان چاپ و نشر وزارت ارشاد، 1410ق، ج1، ص581.
[3]. علامه جابلقي، سيدعلي اصغر، طرائف المقال، قم، مکتبة آية الله مرعشي نجفي، ج1، ص208؛ خويي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال، ج11، ص189.
[4]. نجاشي، رجال نجاشي، قم، جامعه مدرسين، چاپ پنجم، 1416ق، ص349.
[5]. طوسي، محمد، رجال طوسي، قم، جامعه مدرسين، 1415ق، ص375.
[6]. جواهري، محمد، المفيد من معجم رجال الحديث، قم، مکتبة المحلاتي، چاپ دوم، 1424ق، ص673.
[7]. کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، (کتاب حجت)، قم، اسوه، چاپ سوم، 1375ش، ج3، ص386.
[8]. سيد بن طاووس، فلاح السائل، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، بي تا، ص173.
منبع: اندیشه قم
دو روايت در منابع روايي و تفسيري آمده است که در آن ليلة القدر به صديقه طاهره ـ سلام الله عليها ـ تأويل شده و حضرت زهرا ليلة القدر خوانده شده است.
1.مرسله تفسير فرات كوفي
حدثنا محمد بن القاسم بن عبيد معنعنا عن ابي عبد الله ـ عليه السلام ـ إنه قال: «انا انزلناه في ليلة القدر [1] الليلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک ليلة القدر و انما سميت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها» ؛
فرات كوفي در كتاب روايي تفسير قرآن مي گويد : محمد بن قاسم از امام صادق به صورت مرسل اين گونه روايت کرد که حضرت فرموده است:
«مراد از ليله فاطمه و مراد از قدر خداوند است؛ پس هر کس فاطمه را به درستي بشناسد، شب قدر را درک کرده است و فاطمه به آن جهت فاطمه ناميده شده است که خلق از کنه معرفتش بريده شده و عاجزاند».[2]
اين روايت از نظر سندي همانطوري که اشاره شد ، مرسل بوده و از اين حيث اعتباري ندارد.
2. روايت كليني در اصول كافي
کافي مرحوم کليني آن را با ذکر سلسله سند از علي بن ابراهيم ـ از اصحاب امام هادي ع[3] از محمدبن علي اشعري قمي ثقه[4] از ابوعلي حسن بن راشد ـ از اصحاب جواد و امام هادي ع[5] از يعقوب بن جعفربن ابراهيم جعفري[6] نقل کرده است؛ راوياني که در سلسله سند اين روايت واقع شده است، در کتب رجالي مورد اعتماد و برخي از آنها علاوه بر اين که ثقه هستند ، از علماي بزرگ شيعه و از اصحاب ائمه ـ عليهم السلام ـ مي باشند؛ نظير علي بن ابراهيم و ابوعلي حسن بن راشد مولي آل مهلب.
روايت اين است : يعقوب بن جعفر مي گويد: ما در مزرعه عريض (بيرون شهر مدينه) کنار امام موسي بن جعفر بوديم که مردی نصراني از شام خدمت آن حضرت شرفياب شد و از حضرت سؤالاتي نمود؛ بعد از رد و بدل شدن سئوال و جواب هايي ميان امام و آن مرد نصراني؛ مرد نصراني از تفسير بطن و تأويل آيات اول سوره دخان که مي فرمايد: «حم و الکتاب المبين انا انزلناه في ليلة مبارکة انا کنا منذرين فيها يفرق من کل امرحکيم» از امام سؤال کرد ؟
حضرت فرمود:
«منظور از «حم» محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است که در کتاب هود ثبت شده است و مراد از «کتاب مبين» اميرالمومنين است و مقصود از «ليلة» فاطمه است و اما قول خداوند که: «در آن ممتاز شود هر امر محکمي» معنايش آن است که برآيد از فاطمه خير بسياري: مرد حکيم و مرد حکيم و مرد حکيم. سپس آن مردان حکيم را توصيف مى فرمايد که همان پيشوايان معصوم از نسل فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مى باشند».[7]
بنابراين با توجه به روايت دوم مي توان گفت روايت اول هم كه از نظر سندي ضعيف بوده با اين روايت معتبر، مستند مي شود.
توضيح بيشتر:
همان طوري که در حديث دوم اشاره شده تأويل «ليلة القدر» به فاطمه تفسير بطني از بطون قرآن است نه تفسير ظاهري و لذا جمود بر ظاهر قرآن صحيح نيست و وجه اين که ائمه ـ عليهم السلام ـ «ليلة القدر» را به فاطمه تأويل نموده اند ، شايد اين باشد که فاطمه ـ سلام الله عليها ـ همان طوري که حتي قبرش مخفي است شخصيت او نيز همانند شب قدر از حيث منزلت و عظمت مجهول است و از اين جهت مردم از کنه معرفت ايشان عاجز مي باشند ؛ چنان که در ادامه حديث اول آمده است که فاطمه، فاطمه ناميده شده است براي اين که مردم از رسيدن به کنه معرفتش بريده شده.
و بدون شک فاطمه زهرا به دليل آيات قرآن کريم از قبيل آيه تطهير، مباهله، مودت، و روايات متواتر، معصوم و عدل قرآن، خود قرآن ناطقي است که جز مطهّران و پاکان، از لحاظ باطن نمي تواند آن را مسّ کند و به شاخسار معرفتش دست يابند و او ليلة القدري است که از يک سو يازده قرآن ناطق (يازده امام معصوم از فرزندان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ) در آن نازل شده و از سوي ديگر صاحب قلبي است که خزينه آيات قرآن صامت و حامل کلام الله مجيد با حقايق، بطون، لطايف و ظواهر آن مي باشد. چنان که خود آن حضرت در دعاي تعقيب نماز ظهر مي فرمايد:
«الحمدلله الذي بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به و العمل له و الرغبة اليه و الطاعة لامره و الحمد لله الذي لم يجعلني جاحدة لشئ من کتابه و لا متحيرا في شئ من امره»[8] ؛ «حمد و سپاس خداي را که به سبب نعمت و تفضل او به معرفت، علم و عمل به آن رسيدم به مرتبه اي که بايد مي رسيدم سپاس خداي را که مرا منکر چيزي از کتاب و معارف خود و متحير و سرگردان در چيزي از فرمان خود قرار نداد».
تأويل «ليلة مبارکه» به حضرت فاطمه بدين مناسبت است که خداى متعال از سويى شب را مايه آرامش دانسته «وجَعَلَ اللَّيلَ سَکنـًا» (انعام، 96) و از سوى ديگر شب قدر را شبى مبارک و مايه سلامت قرار داده و سرنوشت ها را به آن پيوند داده ؛خداوند فاطمه را که ام ابيها مي باشد مايه آرامش اميرمؤمنان و محور عواطف اهل بيت ـ عليهم السلام ـ قرار داده است، و نسل مبارک او موجب تداوم نسل رسول خدا و مايه استمرار امر ولايت و پيشوايى دين و پاسدارى از خطّه ناب توحيد گرديده است.
يعني در شب نزول قرآن کريم است که خداوند متعال مقرر فرمود که اميرمؤمنان علي و يازده فرزند معصومش جانشينان الهي رسول خدا باشند و با توجه به اينکه يازده امام از فرزندان حضرت زهرا و اميرمؤمنان علي مي باشد، پس شب قدر شبي است که امامت فرزندان حضرت زهرا مقدر گرديد.
در نتيجه بايد گفت بطن آياتي که به معصومين و از جمله فاطمه ـ سلام الله عليها ـ تأويل شده است با ظاهر آن تطابق دارد، زيرا نزول قرآن در شب قدر، براى هدايت خلق، آگاهى آنان به شريعت و دين و پيدا کردن آرامش قلبي و رفع اضطراب ها است و اين مهم بدون وجود امام و پيشواي آگاه در هر زمان، امکان ندارد و همان گونه که ظرف نزول قرآن کريم شب قدر است، ظرف وجودى يازده امام معصوم ـ عليهم السلام ـ و آرامش خاطر امام علي ـ عليه السلام ـ فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ الاسرارالفاطميه، الشيخ محمد فاضل المسعودي، ص12، قم، موسسه زائر، 1420ق.
2ـ هزار و يک کلمه، ج4، ص501، حسن حسن زاده آملي، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1379ش.
3ـ تفسير برهان، سيد هاشم بحراني، ج5، ص8، تهران، بنياد بعثت، 1416ق.
4ـ تفسير کنز الدقايق، ج12، ص117، محمدبن محمدرضا مشهدي، تهران، وزارت ارشاد اسلامي، 1368ش.
پی نوشتها:
[1]. قدر / 1.
[2]. فرات کوفي، ابوالقاسم، تفسير فرات کوفي، تهران، سازمان چاپ و نشر وزارت ارشاد، 1410ق، ج1، ص581.
[3]. علامه جابلقي، سيدعلي اصغر، طرائف المقال، قم، مکتبة آية الله مرعشي نجفي، ج1، ص208؛ خويي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال، ج11، ص189.
[4]. نجاشي، رجال نجاشي، قم، جامعه مدرسين، چاپ پنجم، 1416ق، ص349.
[5]. طوسي، محمد، رجال طوسي، قم، جامعه مدرسين، 1415ق، ص375.
[6]. جواهري، محمد، المفيد من معجم رجال الحديث، قم، مکتبة المحلاتي، چاپ دوم، 1424ق، ص673.
[7]. کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، (کتاب حجت)، قم، اسوه، چاپ سوم، 1375ش، ج3، ص386.
[8]. سيد بن طاووس، فلاح السائل، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، بي تا، ص173.
منبع: اندیشه قم