پرسش :
در مورد علت قيام امام حسين ـ عليه السّلام ـ و وقايع عاشورا دچار مشكل شده ام لطفاً با توضيحات و ارائه مطالب در مورد عاشورا و كربلا مرا راهنمايي كنيد؟
پاسخ :
نهضت كربلا به عنوان يك نهضت مقدس دینی و يك حركت الهی وانقلابي، پايدار ترين نهضت در فرهنگ سياسي شيعه است. اين نهضت عظيم در جهت احياي احكام دين، و اصلاح امت رسول الله و جايگزين كردن حكومتي الهي به جاي نظام اموي بوده است... كوچكترين ترديدي وجود ندارد كه امام علي ـ عليه السّلام ـ حق خويش را پس از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ از دست رفته ديد اما خار دو چشم و استخوان در گلو سكوت كرد بعد از عمر، انتظار آن را داشت تا حق به حق دار باز گردد. در اين باره خود (امام) و شيعيانش نظير مقداد و عمار تلاش كردند، اما اين تلاش ها به جايي نرسيد. پس از آن در دورة عثمان، امام چنين احساس كرد كه در شرايط جديد، رهبري جامعه چشم انداز موفقي ندارد با اين حال اصرار مردم او را اميدوار كرد. اين اميد در طي چهار سال و نه ماه اقدامات سخت امام براي رهبري صحيح بر باد رفت. تلاش محدود و نوميدانه امام حسن ـ عليه السّلام ـ هم به سرعت در هم شكسته شد. اكنون بايد انتظار بيست ساله اي تا مرگ معاويه مطرح مي شد. امام حسين ـ عليه السّلام ـ اين مدت را صبر كرد گرچه در اين مدت اعتراضاتي بر معاويه در زمينه هاي سياسي به ويژه قتل برخي شيعيان داشت.
در سال هاي آخر حيات ننگين معاويه سخن از ولايتعهدي يزيد به ميان آمد، امام حسين ـ عليه السّلام ـ مخالفت كرد، اما چندان اميدي نبود با اين حال امام در مقام امامت نمي توانست تحمل كند. با روي كار آمدن يزيد امام از روي اعتراض به مكه آمد. در اينجا بود كه روزنة اميدي از سمت شرق گشوده شد و حمايت هاي گسترده اي كه خبر آنها به امام رسيد اين امر را تا اندازه اي تأييد مي كرد.[1]
عوامل پيدايش نهضت امام حسين ـ عليه السّلام ـ را مي توان در موارد ذيل عنوان نمود:
1. مخالفت با بيعت يزيد:
درخواست بيعت از امام حسين ـ عليه السّلام ـ براي يزيد و وارد آوردن فشار به آن حضرت به اين منظور، نخستين عامل قيام امام حسين به شمار مي رود. مورخان مي گويند پس از مرگ معاويه در نيمة ماه رجب سال 60 هجري يزيد به «وليد بن عْتبة بن ابي سفيان»، حاكم مدينه نوشت كه از حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ براي خلافت او بيعت بگيرد و به وي فرصت تأخير در اين كار را ندهد.[2]
2. دعوت كوفيان از امام حسين ـ عليه السّلام ـ :
امام حسين ـ عليه السّلام ـ سوم شعبان وارد مكه شد و به افشاي ماهيّت ضدّ اسلامي رژيم وقت پرداخت مردم كوفه كه خاطرة حكومت عدل علي ـ عليه السّلام ـ در حدود بيست سال پيش را در خاطر داشتند و آثار تعليم و تربيت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در آن شهر به كلي از ميان نرفته بود دور هم گرد آمدند و با ارزيابي اوضاع تصميم گرفتند از اطاعت يزيد سرباز زده از حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ جهت رهبري خود دعوت كنند و از او پيروي نمايند. از اين رو به نامه نگاري پرداختند و مجموع نامه هايي كه به تدريج به دست امام رسيد بالغ بر دوازده هزار نامه گرديد.[3]
3. امر به معروف و نهي از منكر
امام حسين ـ عليه السّلام ـ از روز نخست از مدينه با شعار امر به معروف و نهي از منكر حركت كرد. منطق امام حسين ـ عليه السّلام ـ اين بود كه چون جهان اسلام را منكرات و فساد و آلودگي فرا گرفته، و حكومت وقت به صورت سرچشمة فساد در آمده است، او به حكم مسئوليت شرعي و وظيفة الهي خود بايد قيام كند.[4]
گفتني است در روز عاشورا و در آن قطعه از زمان، مسائل زيادي اتفاق افتاده است و به تعبير شهيد مطهري (ره) هيچ قضيه اي در تاريخ به اندازة حادثه كربلا تاريخ معتبر ندارد. معتبرترين مورخين اسلامي از همان قرن اول و دوم قضايا را با سندهاي معتبر نقل كردند»[5] از اين رو هر آن كسي كه اهل تاريخ و تحقيق و تحليل باشد به راحتي مي تواند قضايا و مسايل مطابق با واقع را از قضاياي كاذب و تحريف شده جدا كند. اما كربلا با اين تاريخ درخشان و معتبري كه دارد، متأسفانه تحريفاتي نيز در آن صورت گرفته است و گاهي قضايايي جعل شده است.
شهيد مطهري (ره) مي نويسد: «متأسفانه در واقعة تاريخي كربلا تحريفاتي صورت گرفته است و همين تحريف ها سبب شده است كه اين سند بزرگ تاريخي و اين منبع بزرگ تربيتي براي ما بي اثر و يا كم اثر شود و در مواقعي اثر معكوس ببخشد،[6] بنابراين به يقين بعضي از نوحه هايي كه خوانده مي شود و برخي از مسايلي كه گفته مي شود از آفت تحريف بي بهره نمي باشند. اكنون به طور نمونه بعضي از قضايايي را كه به واقعه ي كربلا نسبت مي دهند ذكر مي كنيم:
1. يكي از معروف ترين قضايا كه حتي يك كتاب تاريخ به آن گواهي نمي دهد، قصة ليلا مادر حضرت علي اكبر است. البته ايشان مادري به نام ليلا داشته اند، ولي حتي يك مورخ نگفته است كه ليلا در كربلا بوده است. اما ما چه قدر روضة ليلا و علي اكبر خوانديم،روضة آمدن ليلا به بالين علي اكبر و ...»[7]
2. از اين بالاتر مي گويند: در همان گرماگرم روز عاشورا كه مي دانيم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند امام فرمود حجلة عروسي راه بياندازيد، من مي خواهم عروسي قاسم را با يكي از دخترهايم، لااقل شبيهش را هم كه شده در اينجا ببينم. (حالا قاسم يك بچة سيزده ساله است) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را كه نمي توانم به گور ببرم. شما را به خدا ببينيد، يك حرفي است كه اگر به زن دهاتي بگويي، به او بر مي خورد... اين قضيه نيز در هيچ كتابي از كتاب هاي تاريخي معتبر وجود ندارد.[8] از اين دسته مسايل و نيز مطالبي كه هيچ اهل تحليل و خردمندي حاضر به پذيرش آن نيست مي توان نمونه هاي ديگري ذكر كرد ولي اين بدان معنا نيست كه پيروان مكتب عاشورا نسبت به اتفاقات و ديگر مسايل ناب و واقعي كربلا نيز با ديده ي ترديد بنگرند و هر آنچه را از واقعة كربلا و قضاياي عاشورا بشنوند يا مطالعه كنند حمل بر جعل و تحريف نمايند. چرا كه اصولاً مسايل و قضاياي عاشوراي حسيني مورد اتفاق همگان است و تاريخ هاي معتبر بر آنها دلالت مي كند.
از مهم ترين اصول كربلا اين است كه عزت خواهي جايگاه والايي دارد و هر نوحه يا روضه اي كه از آن ذلّت تراوش كند از منظر امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش مردود خواهد بود. عاشورائيان براي پست و مقام و ثروت قيام نكردند و قيام آنها قيامي الهي و اسلامي بود و هر كتاب يا نوحه و روضه اي كه پيامي غير از اين را تداعي كند از دايرة حقيقت خارج است. از قطعيات واقعة كربلا آن است كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ و ياران اندكش آخرين قطره خونشان را نثار اسلام كردند و مرگ با عزّت را بر زندگي با ذلّت مقدم نمودند. به يقين حضرت عباس ـ عليه السّلام ـ نسبت به امام حسين ـ عليه السّلام ـ باوفا بود و هيچ وعده و پيشنهادي نتوانست او را از اسلام و حسينش جدا كند و در نهايت با دستاني قلم شده و صورتي خونين شربت شهادت را نوشيد و نيز از مسلمات تاريخ است كه يزيديان از هيچ جنايتي دست بردار نبودند از اين رو سر شهدا را از تنشان جدا كردند و خيمه هاي سپاه اسلام را آتش زدند و اهل بيت امام را به اسارت بردند.[9]
امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: ما دوازده نفر بوديم و تمام ما دوازده نفر را به يك زنجير بسته بودند كه يك سر زنجير به بازوي من و سر ديگر آن به بازوي عمه ام زينب بسته بود.[10] و از قومي خونريز و بي رحم جز جنايت و بي رحمي انتظار نمي رود از اين رو آزار و اذيت اهل بيت و شلاق (تازيانه) خوردن حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ نيز ثبت شده است.[11] و قدر مسلّم آن است كه زينت هاي آنها را بردند، و حتي متعرض لباس هاي آنها شدند.[12]
خلاصه سخن مي توان علل قيام امام حسين ـ عليه السّلام ـ را در مخالفت با يزيد، دعوت كوفيان از امام حسين ـ عليه السّلام ـ و امر به معروف و نهي از منكر خلاصه كرد و در مورد وقايع عاشورا مي گوييم اين قطعه از تاريخ سندهاي معتبري دارد گر چه متأسفانه برخي مسايل آن تحريف شده است ولي با اين وصف مسايل مطابق با واقع آن بسيار است و نمي توان به بهانة آن كه برخي از مداح ها يا نوحه خوان ها مطالبي تحريف شده بيان مي كنند از قضاياي حقيقي چشم پوشي كرد. در مورد حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ مي توان گفت باتوجه به اين كه او سرپرستي اهل بيت را بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش بر عهده داشت نسبت به ساير بانوان آزار و اذيت بيشتري نيز ديده است از اين رو تازيانه خوردن آن حضرت را توسط آن قوم بي رحم نيز ثبت كرده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حماسة حسيني،شهيد مطهري.
2. عاشورا پژوهشي، سردرودي.
3. الارشاد، شيخ مفيد.
پی نوشتها:
[1] . جعفريان، رسول، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، انتشارات انصاريان، چاپ پنجم، 1381، ص227.
[2] . مفيد، محمدبن نعمان، الارشاد، قم، مكتبة بصيرتي، ص 200.
[3] . همان، ص 203؛ پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، چاپ نهم، ص 166-163.
[4] . همان.
[5] . مطهري، مرتضي، حماسةحسيني، انتشارات صدرا، چاپ سي و هفتم، ج اول، ص 71.
[6] . همان، ص 77.
[7] . همان، ص 68.
[8] . همان، ص 69.
[9] . مفيد، محمدبن نعمان، الارشاد، مراجعه شود با رسولي محلاتي، سيد هاشم، ترجمه و شرح انتشارات علميه اسلاميه، ص 24.
[10] . حماسه حسيني، همان، ص 52.
[11] . احمدي، ذبيح الله، گلچين احمدي، چهار جلدي، انتشارات مشهور، چاپ پانزدهم، ج4، ص208.
[12] . شريف القرشي، باقر، حياة الامام الحسين ـ عليه السّلام ـ 3 جلدي، ناشر مدرسةالعلميه الايرواني، المطبعة الباقري، ج 3، ص 301.
منبع: اندیشه قم
نهضت كربلا به عنوان يك نهضت مقدس دینی و يك حركت الهی وانقلابي، پايدار ترين نهضت در فرهنگ سياسي شيعه است. اين نهضت عظيم در جهت احياي احكام دين، و اصلاح امت رسول الله و جايگزين كردن حكومتي الهي به جاي نظام اموي بوده است... كوچكترين ترديدي وجود ندارد كه امام علي ـ عليه السّلام ـ حق خويش را پس از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ از دست رفته ديد اما خار دو چشم و استخوان در گلو سكوت كرد بعد از عمر، انتظار آن را داشت تا حق به حق دار باز گردد. در اين باره خود (امام) و شيعيانش نظير مقداد و عمار تلاش كردند، اما اين تلاش ها به جايي نرسيد. پس از آن در دورة عثمان، امام چنين احساس كرد كه در شرايط جديد، رهبري جامعه چشم انداز موفقي ندارد با اين حال اصرار مردم او را اميدوار كرد. اين اميد در طي چهار سال و نه ماه اقدامات سخت امام براي رهبري صحيح بر باد رفت. تلاش محدود و نوميدانه امام حسن ـ عليه السّلام ـ هم به سرعت در هم شكسته شد. اكنون بايد انتظار بيست ساله اي تا مرگ معاويه مطرح مي شد. امام حسين ـ عليه السّلام ـ اين مدت را صبر كرد گرچه در اين مدت اعتراضاتي بر معاويه در زمينه هاي سياسي به ويژه قتل برخي شيعيان داشت.
در سال هاي آخر حيات ننگين معاويه سخن از ولايتعهدي يزيد به ميان آمد، امام حسين ـ عليه السّلام ـ مخالفت كرد، اما چندان اميدي نبود با اين حال امام در مقام امامت نمي توانست تحمل كند. با روي كار آمدن يزيد امام از روي اعتراض به مكه آمد. در اينجا بود كه روزنة اميدي از سمت شرق گشوده شد و حمايت هاي گسترده اي كه خبر آنها به امام رسيد اين امر را تا اندازه اي تأييد مي كرد.[1]
عوامل پيدايش نهضت امام حسين ـ عليه السّلام ـ را مي توان در موارد ذيل عنوان نمود:
1. مخالفت با بيعت يزيد:
درخواست بيعت از امام حسين ـ عليه السّلام ـ براي يزيد و وارد آوردن فشار به آن حضرت به اين منظور، نخستين عامل قيام امام حسين به شمار مي رود. مورخان مي گويند پس از مرگ معاويه در نيمة ماه رجب سال 60 هجري يزيد به «وليد بن عْتبة بن ابي سفيان»، حاكم مدينه نوشت كه از حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ براي خلافت او بيعت بگيرد و به وي فرصت تأخير در اين كار را ندهد.[2]
2. دعوت كوفيان از امام حسين ـ عليه السّلام ـ :
امام حسين ـ عليه السّلام ـ سوم شعبان وارد مكه شد و به افشاي ماهيّت ضدّ اسلامي رژيم وقت پرداخت مردم كوفه كه خاطرة حكومت عدل علي ـ عليه السّلام ـ در حدود بيست سال پيش را در خاطر داشتند و آثار تعليم و تربيت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در آن شهر به كلي از ميان نرفته بود دور هم گرد آمدند و با ارزيابي اوضاع تصميم گرفتند از اطاعت يزيد سرباز زده از حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ جهت رهبري خود دعوت كنند و از او پيروي نمايند. از اين رو به نامه نگاري پرداختند و مجموع نامه هايي كه به تدريج به دست امام رسيد بالغ بر دوازده هزار نامه گرديد.[3]
3. امر به معروف و نهي از منكر
امام حسين ـ عليه السّلام ـ از روز نخست از مدينه با شعار امر به معروف و نهي از منكر حركت كرد. منطق امام حسين ـ عليه السّلام ـ اين بود كه چون جهان اسلام را منكرات و فساد و آلودگي فرا گرفته، و حكومت وقت به صورت سرچشمة فساد در آمده است، او به حكم مسئوليت شرعي و وظيفة الهي خود بايد قيام كند.[4]
گفتني است در روز عاشورا و در آن قطعه از زمان، مسائل زيادي اتفاق افتاده است و به تعبير شهيد مطهري (ره) هيچ قضيه اي در تاريخ به اندازة حادثه كربلا تاريخ معتبر ندارد. معتبرترين مورخين اسلامي از همان قرن اول و دوم قضايا را با سندهاي معتبر نقل كردند»[5] از اين رو هر آن كسي كه اهل تاريخ و تحقيق و تحليل باشد به راحتي مي تواند قضايا و مسايل مطابق با واقع را از قضاياي كاذب و تحريف شده جدا كند. اما كربلا با اين تاريخ درخشان و معتبري كه دارد، متأسفانه تحريفاتي نيز در آن صورت گرفته است و گاهي قضايايي جعل شده است.
شهيد مطهري (ره) مي نويسد: «متأسفانه در واقعة تاريخي كربلا تحريفاتي صورت گرفته است و همين تحريف ها سبب شده است كه اين سند بزرگ تاريخي و اين منبع بزرگ تربيتي براي ما بي اثر و يا كم اثر شود و در مواقعي اثر معكوس ببخشد،[6] بنابراين به يقين بعضي از نوحه هايي كه خوانده مي شود و برخي از مسايلي كه گفته مي شود از آفت تحريف بي بهره نمي باشند. اكنون به طور نمونه بعضي از قضايايي را كه به واقعه ي كربلا نسبت مي دهند ذكر مي كنيم:
1. يكي از معروف ترين قضايا كه حتي يك كتاب تاريخ به آن گواهي نمي دهد، قصة ليلا مادر حضرت علي اكبر است. البته ايشان مادري به نام ليلا داشته اند، ولي حتي يك مورخ نگفته است كه ليلا در كربلا بوده است. اما ما چه قدر روضة ليلا و علي اكبر خوانديم،روضة آمدن ليلا به بالين علي اكبر و ...»[7]
2. از اين بالاتر مي گويند: در همان گرماگرم روز عاشورا كه مي دانيم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند امام فرمود حجلة عروسي راه بياندازيد، من مي خواهم عروسي قاسم را با يكي از دخترهايم، لااقل شبيهش را هم كه شده در اينجا ببينم. (حالا قاسم يك بچة سيزده ساله است) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را كه نمي توانم به گور ببرم. شما را به خدا ببينيد، يك حرفي است كه اگر به زن دهاتي بگويي، به او بر مي خورد... اين قضيه نيز در هيچ كتابي از كتاب هاي تاريخي معتبر وجود ندارد.[8] از اين دسته مسايل و نيز مطالبي كه هيچ اهل تحليل و خردمندي حاضر به پذيرش آن نيست مي توان نمونه هاي ديگري ذكر كرد ولي اين بدان معنا نيست كه پيروان مكتب عاشورا نسبت به اتفاقات و ديگر مسايل ناب و واقعي كربلا نيز با ديده ي ترديد بنگرند و هر آنچه را از واقعة كربلا و قضاياي عاشورا بشنوند يا مطالعه كنند حمل بر جعل و تحريف نمايند. چرا كه اصولاً مسايل و قضاياي عاشوراي حسيني مورد اتفاق همگان است و تاريخ هاي معتبر بر آنها دلالت مي كند.
از مهم ترين اصول كربلا اين است كه عزت خواهي جايگاه والايي دارد و هر نوحه يا روضه اي كه از آن ذلّت تراوش كند از منظر امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش مردود خواهد بود. عاشورائيان براي پست و مقام و ثروت قيام نكردند و قيام آنها قيامي الهي و اسلامي بود و هر كتاب يا نوحه و روضه اي كه پيامي غير از اين را تداعي كند از دايرة حقيقت خارج است. از قطعيات واقعة كربلا آن است كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ و ياران اندكش آخرين قطره خونشان را نثار اسلام كردند و مرگ با عزّت را بر زندگي با ذلّت مقدم نمودند. به يقين حضرت عباس ـ عليه السّلام ـ نسبت به امام حسين ـ عليه السّلام ـ باوفا بود و هيچ وعده و پيشنهادي نتوانست او را از اسلام و حسينش جدا كند و در نهايت با دستاني قلم شده و صورتي خونين شربت شهادت را نوشيد و نيز از مسلمات تاريخ است كه يزيديان از هيچ جنايتي دست بردار نبودند از اين رو سر شهدا را از تنشان جدا كردند و خيمه هاي سپاه اسلام را آتش زدند و اهل بيت امام را به اسارت بردند.[9]
امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: ما دوازده نفر بوديم و تمام ما دوازده نفر را به يك زنجير بسته بودند كه يك سر زنجير به بازوي من و سر ديگر آن به بازوي عمه ام زينب بسته بود.[10] و از قومي خونريز و بي رحم جز جنايت و بي رحمي انتظار نمي رود از اين رو آزار و اذيت اهل بيت و شلاق (تازيانه) خوردن حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ نيز ثبت شده است.[11] و قدر مسلّم آن است كه زينت هاي آنها را بردند، و حتي متعرض لباس هاي آنها شدند.[12]
خلاصه سخن مي توان علل قيام امام حسين ـ عليه السّلام ـ را در مخالفت با يزيد، دعوت كوفيان از امام حسين ـ عليه السّلام ـ و امر به معروف و نهي از منكر خلاصه كرد و در مورد وقايع عاشورا مي گوييم اين قطعه از تاريخ سندهاي معتبري دارد گر چه متأسفانه برخي مسايل آن تحريف شده است ولي با اين وصف مسايل مطابق با واقع آن بسيار است و نمي توان به بهانة آن كه برخي از مداح ها يا نوحه خوان ها مطالبي تحريف شده بيان مي كنند از قضاياي حقيقي چشم پوشي كرد. در مورد حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ مي توان گفت باتوجه به اين كه او سرپرستي اهل بيت را بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش بر عهده داشت نسبت به ساير بانوان آزار و اذيت بيشتري نيز ديده است از اين رو تازيانه خوردن آن حضرت را توسط آن قوم بي رحم نيز ثبت كرده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حماسة حسيني،شهيد مطهري.
2. عاشورا پژوهشي، سردرودي.
3. الارشاد، شيخ مفيد.
پی نوشتها:
[1] . جعفريان، رسول، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، انتشارات انصاريان، چاپ پنجم، 1381، ص227.
[2] . مفيد، محمدبن نعمان، الارشاد، قم، مكتبة بصيرتي، ص 200.
[3] . همان، ص 203؛ پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، چاپ نهم، ص 166-163.
[4] . همان.
[5] . مطهري، مرتضي، حماسةحسيني، انتشارات صدرا، چاپ سي و هفتم، ج اول، ص 71.
[6] . همان، ص 77.
[7] . همان، ص 68.
[8] . همان، ص 69.
[9] . مفيد، محمدبن نعمان، الارشاد، مراجعه شود با رسولي محلاتي، سيد هاشم، ترجمه و شرح انتشارات علميه اسلاميه، ص 24.
[10] . حماسه حسيني، همان، ص 52.
[11] . احمدي، ذبيح الله، گلچين احمدي، چهار جلدي، انتشارات مشهور، چاپ پانزدهم، ج4، ص208.
[12] . شريف القرشي، باقر، حياة الامام الحسين ـ عليه السّلام ـ 3 جلدي، ناشر مدرسةالعلميه الايرواني، المطبعة الباقري، ج 3، ص 301.
منبع: اندیشه قم