پرسش :
آيا صحت دارد كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ در روز عاشورا اطراف خيمهها خندق حفر كردند و در آن آتش روشن كردند؟ اگر صحت دارد چرا؟
پاسخ :
مقدمه: در لحظه بروز خطر و جنگها هر انسان غيرتمند و عاقل براي حفظ ناموس و حرم خود حداكثر تلاش را مينمايد و از هيچ كوششي دريغ نميورزد و اين يك روش طبيعي براي حفظ جان است، حتي اگر انسان در حال محاصره نيز باشد براي دفاع از خود چاره انديشي ميكند و اين تلاش براي زنده ماندن و حفظ ناموس يك مسئله غريزي و فطري است كه در همه انسانها خصوصاً در انسانهاي كامل با مصداق كامل وجود دارد.
امام حسين ـ عليه السّلام ـ هم كه كشتي نجات بشريت و چراغ هدايت انسانها است اين درس را در عمل به جهانيان آموخت و در مقابل ظالمان و درّندگان زمان خود به علت كمي يار و سرباز از حربهاي شايسته در راه حفظ ناموس و اهلبيت خود استفاده كرد و به حفر خندق گرداگرد خيمة زنها و اطفال همت گماشت كه در گزارشات تاريخي به آن اشاره شده است. از جمله:
طبري از ابي مخنف چنين نقل ميكند:
1. «وقتي كه حسين ـ عليه السّلام ـ و اصحابش شب كردند نماز شب را به پاي داشتند، نماز خواندند ، استغفار كردند و دعا و راز و نياز كردند»[1]
2. {ضحّاك[2]} گفت: و حسين ـ عليه السّلام ـ (در بامداد عاشورا) اصحاب خود را آماده جنگ كرد و با آنها نماز گزارد در حاليكه سي و دو اسب سوار و چهل پياده نظام داشت. پس زهير بن قين را در طرف راست اصحاب و حبيب بن مظاهر را در سمت چپ اصحاب قرار داد و عَلَم و پرچم را به دست برادرش عباس داد و به گونهاي قرار گرفتند كه خيمهها پشت سرشان قرار داشت، سپس امام ـ عليه السّلام ـ دستور داد تا هيزم و نيهايي كه در پشت خيمه به منظور آتش روشن كردن جمع آوري شده بود، آماده كنند و خود امام حسين ـ عليه السّلام ـ مقداري از آن هيزمها و نيها را خندقي كه شبانه حفر كرده بودند ريختند[3] و گفتند اگر دشمن به ما حمله كند و با ما مقاتله كند، آنها را آتش ميزنيم تا از پشت به ما حمله نكنند. و با آنها رودررو وارد جنگ شويم، پس اين كار را انجام دادند (آتش گرداگرد خيمهها روشن كردند) و اين عمل براي آنها سودمند بود[4] (لذا نتوانستند تا زمان حيات امام حسين ـ عليه السّلام ـ به خيمهها حمله ور شوند).
اين روش امام يك استراتژي نظامي تدافعي موقت براي جنگ روز عاشورا بود كه آنها با دفاع خويش ميخواستند در اثبات هدف خود تلاش نمايند و از حالت انفعالي بيرون بيايند و نشان دهند كه مكتب عاشورا انفعالي نبوده بلكه با شعور و آگاهي كامل بوده.
3. شاهد ديگر بر اين مسأله:
ابو مخنف از ضحاك اينگونه نقل كرده است كه او گفت: وقتي لشكريان عمر سعد به طرف ما آمدند، نگاهشان به آتشي كه در پشت خيمهها براي محافظت از خود و زنان و اطفال روشن كرده بوديم، افتاد در اين هنگام يك مرد اسب سوار به سوي ما آمد و بدون اينكه با ما سخني بگويد به طرف خيمه رفت، نگاهي به خيمهها كرد ولي غير از آتش چيز ديگري نديد پس برگشت و فرياد زد: اي حسين، پيش از آنكه قيامت فرا رسد شتاب كردي به آتش؟ پس امام حسين ـ عليه السّلام ـ فرمود: او كيست؟ مثل اينكه شمر بن ذي الجوشن است! اصحاب گفتند: بله خودش است پس امام فرمود: اي پسر آن زني كه بُز چراني ميكرد تو به دخول در آتش سزاوار تري. پس مسلم بن عوسجه عرض كرد، يابن رسول الله، فدايت شوم آيا او را با تير بزنم؟ او در تيررس من است و تير من به خطا نميرود، اين فاسق از ستمكارترين آنهاست. امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: نه من نميخواهم شروع كننده جنگ باشم.[5]
نتيجه:
امام حسين ـ عليه السّلام ـ براي دفاع از جان خود و ياران تا آخرين لحظه بايد از هر تدبير نظامي و عقلاني استفاده ميكرد و هم چنين براي پس از شهادت موقتاً از تهاجم وحشيانه سپاه دشمن به خيام پيشگيري ميكرد و اين بهترين تدبير و انديشه بود كه امام به آن عمل نمود و علاوه بر اين مسائل امنيتي ديگر نيز در نظر داشت مثلاً پشت خيمهها را در دامنه بلندي زده بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. زندگاني امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، هاشم رسولي محلاتي.
2. قيام امام حسين دكتر سيد جعفر شهيدي.
3. ترجمه مقتل ابي مخنف.
پی نوشتها:
[1] . محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، چاپ دوم، بيروت، 1387 ه . ق، ج 5، ص 422.
[2] . ضحّاك يكي از ياران امام حسين ـ عليه السّلام ـ بود كه در واقعه كربلا جان سالم به در بُرد.
[3] . شيخ مفيد، الارشاد، چاپ دوم، 1378 ق، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2،ص 98.
[4] . شيخ مفيد، الارشاد، چاپ دوم، 1378 ق، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 98.
[5] . محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، چاپ بيروت، دوم، 1378 ق، ج 5، ص 423 و 424.
منبع: اندیشه قم
مقدمه: در لحظه بروز خطر و جنگها هر انسان غيرتمند و عاقل براي حفظ ناموس و حرم خود حداكثر تلاش را مينمايد و از هيچ كوششي دريغ نميورزد و اين يك روش طبيعي براي حفظ جان است، حتي اگر انسان در حال محاصره نيز باشد براي دفاع از خود چاره انديشي ميكند و اين تلاش براي زنده ماندن و حفظ ناموس يك مسئله غريزي و فطري است كه در همه انسانها خصوصاً در انسانهاي كامل با مصداق كامل وجود دارد.
امام حسين ـ عليه السّلام ـ هم كه كشتي نجات بشريت و چراغ هدايت انسانها است اين درس را در عمل به جهانيان آموخت و در مقابل ظالمان و درّندگان زمان خود به علت كمي يار و سرباز از حربهاي شايسته در راه حفظ ناموس و اهلبيت خود استفاده كرد و به حفر خندق گرداگرد خيمة زنها و اطفال همت گماشت كه در گزارشات تاريخي به آن اشاره شده است. از جمله:
طبري از ابي مخنف چنين نقل ميكند:
1. «وقتي كه حسين ـ عليه السّلام ـ و اصحابش شب كردند نماز شب را به پاي داشتند، نماز خواندند ، استغفار كردند و دعا و راز و نياز كردند»[1]
2. {ضحّاك[2]} گفت: و حسين ـ عليه السّلام ـ (در بامداد عاشورا) اصحاب خود را آماده جنگ كرد و با آنها نماز گزارد در حاليكه سي و دو اسب سوار و چهل پياده نظام داشت. پس زهير بن قين را در طرف راست اصحاب و حبيب بن مظاهر را در سمت چپ اصحاب قرار داد و عَلَم و پرچم را به دست برادرش عباس داد و به گونهاي قرار گرفتند كه خيمهها پشت سرشان قرار داشت، سپس امام ـ عليه السّلام ـ دستور داد تا هيزم و نيهايي كه در پشت خيمه به منظور آتش روشن كردن جمع آوري شده بود، آماده كنند و خود امام حسين ـ عليه السّلام ـ مقداري از آن هيزمها و نيها را خندقي كه شبانه حفر كرده بودند ريختند[3] و گفتند اگر دشمن به ما حمله كند و با ما مقاتله كند، آنها را آتش ميزنيم تا از پشت به ما حمله نكنند. و با آنها رودررو وارد جنگ شويم، پس اين كار را انجام دادند (آتش گرداگرد خيمهها روشن كردند) و اين عمل براي آنها سودمند بود[4] (لذا نتوانستند تا زمان حيات امام حسين ـ عليه السّلام ـ به خيمهها حمله ور شوند).
اين روش امام يك استراتژي نظامي تدافعي موقت براي جنگ روز عاشورا بود كه آنها با دفاع خويش ميخواستند در اثبات هدف خود تلاش نمايند و از حالت انفعالي بيرون بيايند و نشان دهند كه مكتب عاشورا انفعالي نبوده بلكه با شعور و آگاهي كامل بوده.
3. شاهد ديگر بر اين مسأله:
ابو مخنف از ضحاك اينگونه نقل كرده است كه او گفت: وقتي لشكريان عمر سعد به طرف ما آمدند، نگاهشان به آتشي كه در پشت خيمهها براي محافظت از خود و زنان و اطفال روشن كرده بوديم، افتاد در اين هنگام يك مرد اسب سوار به سوي ما آمد و بدون اينكه با ما سخني بگويد به طرف خيمه رفت، نگاهي به خيمهها كرد ولي غير از آتش چيز ديگري نديد پس برگشت و فرياد زد: اي حسين، پيش از آنكه قيامت فرا رسد شتاب كردي به آتش؟ پس امام حسين ـ عليه السّلام ـ فرمود: او كيست؟ مثل اينكه شمر بن ذي الجوشن است! اصحاب گفتند: بله خودش است پس امام فرمود: اي پسر آن زني كه بُز چراني ميكرد تو به دخول در آتش سزاوار تري. پس مسلم بن عوسجه عرض كرد، يابن رسول الله، فدايت شوم آيا او را با تير بزنم؟ او در تيررس من است و تير من به خطا نميرود، اين فاسق از ستمكارترين آنهاست. امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: نه من نميخواهم شروع كننده جنگ باشم.[5]
نتيجه:
امام حسين ـ عليه السّلام ـ براي دفاع از جان خود و ياران تا آخرين لحظه بايد از هر تدبير نظامي و عقلاني استفاده ميكرد و هم چنين براي پس از شهادت موقتاً از تهاجم وحشيانه سپاه دشمن به خيام پيشگيري ميكرد و اين بهترين تدبير و انديشه بود كه امام به آن عمل نمود و علاوه بر اين مسائل امنيتي ديگر نيز در نظر داشت مثلاً پشت خيمهها را در دامنه بلندي زده بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. زندگاني امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، هاشم رسولي محلاتي.
2. قيام امام حسين دكتر سيد جعفر شهيدي.
3. ترجمه مقتل ابي مخنف.
پی نوشتها:
[1] . محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، چاپ دوم، بيروت، 1387 ه . ق، ج 5، ص 422.
[2] . ضحّاك يكي از ياران امام حسين ـ عليه السّلام ـ بود كه در واقعه كربلا جان سالم به در بُرد.
[3] . شيخ مفيد، الارشاد، چاپ دوم، 1378 ق، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2،ص 98.
[4] . شيخ مفيد، الارشاد، چاپ دوم، 1378 ق، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 98.
[5] . محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، چاپ بيروت، دوم، 1378 ق، ج 5، ص 423 و 424.
منبع: اندیشه قم