چهارشنبه، 15 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

از لحاظ شخصيتی محمدرضا پهلوی چه ويژگی هايی داشت که در برابر امواج انقلاب اسلامی طاقت نياورد لذا تصميم به فرار گرفت و در نهايت رژيم هم سقوط کرد ؟


پاسخ :
26 دی ماه مصادف است با سالروز فرار شاه دیکتاتور ایران در سال 57 که به مثابه آخرین تیشه ها به رژیم 2500 ساله شاهنشاهی بود . در واقع فرار محمدرضا پهلوی را باید یکی از حلقه های تکمیل کننده پیروزی انقلاب اسلامی ایران دانست که نخستین حلقه های آن همزمان با آغاز انقلاب اسلامی در سال 41 تشکیل شد و پس از فراز و فرودهای مختلف و تحولاتی که از سر گذراند از 19 دی ماه 56 و به دنبال اهانت به رهبر انقلاب در روزنامه اطلاعات بار دیگر اوج گرفت و در ادامه به فرار شاه در 26 دی 57 منجر گردید و با ورود امام خمینی در 12 بهمن 57 و سرنگونی کامل این رژیم در 22 بهمن 57 این این زنجیره کامل شد و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی دانست .
ویژگی های شخصیتی و روانی محمد رضا پهلوی که آخرین شاه از سلسله نظام فاسد شاهنشاهی در ایران به شمار می آید به گونه ای بود که با وجود ظالم ، خائن و فاسد بودن اکثریت قریب به اتفاق شاهان در طول تاریخ ، وی به تنهایی روی تمامی شاهان سابق را سفید نموده بود که برخی از این ویژگی ها به این شرح می باشند[1] :
1 - روحيه ديکتاتوري
2 - فقدان اعتماد به نفس که ناشی از تربیت او در یک محیط زنانه و سپس قرار داشتن در کنار پدری مستبد بود .
3 - بلند پروازي که ناشی از خودشيفتگي و عقده خود بزرگ ‌بيني ارثي از رضاخان و در کنار آن، پايين بودن ضريب هوشي و فکري محمدرضا بود که باعث تخيل افراطي و بلند پروازي در نحوه رفتار و مديريت او شده بود. فريدون هويدا، در كتاب سقوط شاه مي‏نويسد: «توهمات عظمت‌گرايانه شاه به قدري او را از حقايق دور ساخته بود كه حتي سازمان «سيا» نيز ضمن گزارش محرمانه‌اي در سال 1976.1355ش. شاه را به عنوان مردي كه خطرات ناشي از عقده خود بزرگ‌ بيني او را تهديد مي‏كند، توصيف كرده بود».[2]
4 - بي‏اعتقادي مذهبي ناشی از تربیت خانوادگی غلط و غیر مذهبی ، سياست اسلام‌ ستيزي و غرب‌زدگي رضا شاه و تحصيل در غرب که از سوي انگليسي‌ها و براي آشنا ساختن وي با فرهنگ و ارزش‏هاي غربي انجام شد و باعث شد تا شاه به شدت، فردي بي‏اعتقاد به مذهب گرديد.[3]
5 – فساد مالی و اخلاقی و هوس‌راني که ناشی از عقده‏ها و کمبودهاي عاطفي دوران کودکي و پرورش در محيط فاسد و بي‏اعتقادي مذهبي بود . [4]
6 - فقدان پايگاه مردمي
7 - بيگانه پرستي و وابستگي به غرب در جنبه ‏هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي، امنيتي و نظامي
8 - ترس و وحشت که ناشی از محيط خانوادگي، فقدان پايگاه مردمي، بيگانه‌پرستي و خيانت‏هاي متعدد به کشور بود اين موضوع، تأثيرات مهمي بر شيوه مديريت و نحوه تصميم‌گيري وي داشت. ثريا اسفندياري، همسر دوم شاه، مي‌نويسد: «در دوران سه‌ساله حكومت دكتر مصدق، محمدرضا، هنگام خواب، سلاح كمري زير بالشش مي‌گذاشت و شب‌هنگام، مرا بيدار نموده، اتاق خوابمان را عوض مي‌نمود و نيز در خوردن غذا، دچار دلهره مي‌شد؛ زيرا مي‌ترسيد در آن سم ريخته باشند».[5]
تجربه پهلوی ها در فرار :
با توجه به روحیاتی که از شاه بر شمردیم شاید آمادگی و اشتیاق شاه برای فرار در مواقع بحرانی چندان غریب نباشد . وی در کارنامه خود پیش از فرار آخر ، تجربه دیگری نیز داشت که البته این تجربه برای او موفقیت آمیز بود و با بازگشت او به قدرت با حمایت آمریکایی ها همراه شد . این تجربه مربوط به جريان كودتاي آمريکايي 28 مرداد 1332ش. می شد که شاه براي در امان ‌ماندن از عواقب شكست كودتا، با وحشت از ايران فرار كرد. به نوشته سرهنگ غلامرضا منصور رحماني، شتاب و دستپاچگي شاه در هنگام فرار، به حدي بود كه او حتي نتوانست لباسش را مرتب كند؛ چنان كه حتي جوراب نيز به پا نداشت .[6]
سي.‌ام. وودهاوس، يك مقام امنيتي و بلند‌پايه اينتليجنس ‌سرويس انگلستان و طراح اصلي كودتاي چكمه يا آژاكس - كه عليه دكتر محمد مصدق برنامه‌ريزي و اجرا شد - مي‌نويسد: «در طرح كودتا، فرار شاه از ايران، پيش ‌بيني نشده بود؛ امّا خود محمدرضا اصرار كرد كه برنامه فرار از ايران، در صورت شكست، به طرح اضافه شود».[7]
بر اساس همین تجربه موفقیت آمیز برای شاه بود که وی گمان می کرد که شاید خروج او از کشور بار دیگر زمینه را برای بازگشت و تحکیم دوباره استبداد او با کمک دوباره آمریکا و غرب فراهم نماید غافل از اینکه شرایط 57 غیر از شرایط سال 32 بوده و این بار ملت ایران با بیداری اسلامی خود خواب بازگشت پهلوی ها و غربی ها به ایران را بدون تعبیر خواهند گذاشت چنانکه آخرین اقدامات آمریکایی ها در طراحی کودتای آمریکایی برای شکست انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن 57 که با حضور مخفیانه ژنرال هایزر در تهران رقم خورده بود با درایت رهبران انقلاب و به ویژه فرمان امام خمینی مبنی بر لزوم شکستن حکومت نظامی و هوشیاری مردم ناکام ماند .
همین روحیه ترس و آماده فرار بودن را در فرزند محمد رضا موسوم به رضا ربع پهلوی که با ثروت بي‌حسابی كه از ايران دزديده و در نقاط خوش آب ‌و هواي اروپا و امريكا، به خوش‌گذراني مي‌پردازد و در عین حال مدعی تاج و تخت سلطنت ایران نیز می باشد می توان مشاهده کرد . احمدعلي مسعود انصاري، مسئول سابق امور مالي رضا پهلوي در خارج از ايران مي‌نويسد: «در سال 1986م. چندتن از دوستان از طريق نيكسون و يارانش به فكر پياده‌كردن طرحي ضربتي براي به دست گرفتن حكومت ايران افتادند؛ نخست به ديدار نيكسون رفتند. با حمايت جان كانلي و جمعي از مقامات نظامي امريكا، طرحي با عنوان كيش تهيه شد. بر طبق طرح، قرار بود كه با حمايت نيروهاي امريكا در منطقه، رضا، غافلگيرانه در جزيره كيش پياده شود و به جمهوري اسلامي اعلام جنگ كند. اين طرح... را با رضا در ميان گذاشتند. وي بي‌آنكه در مورد طرح و جزئيات و اهدافش بپرسد، اولين سؤالي كه مطرح كرد، اين بود كه خوب براي فرار چه فكري كرده‌ايد و اگر موفق نشديم، چگونه مي‌توانم از آن جا فرار كنم؟ به او گفتند: قربان! شما قرار است برويد ايران را بگيريد و از همين ‌حالا به فكر فرار و نجات جان خودتان هستيد؟ بدين‌ ترتيب، بار ديگر طرحي قبل از اجرا، در مرحله اوليه خود عقيم ماند؛ البته كساني كه با روحيه پدر وي آشنا هستند، مي‌دانند كه او هم همين خصوصيت را داشت... »[8]

پی نوشتها:
[1] برای مطالعه مفصل تر در این زمینه رک : آنها چرا فرار مي‏کنند؟ ، عليرضا محمدي ، نشريه پرسمان ، شماره 72 - دي 1387
[2] فريدون هويدا، سقوط شاه، انتشارات اطلاعات، تهران 1373، ص 156؛ همچنین ر.ک: سقوط (مجموعه مقالات بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي)، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاي سياسي، تهران 1384، ص 307
[3] رک : راديو 24 ساعته لس آنجلس، 21.11.1378؛ نقل از هفته نامه پنجشنبه، سال سوم، شماره 95، ص11 اظهار نظر فرح در باره بی اعتقادی محمد رضا پهلوی نسبت به دین و مذهب
[4] رک : تاج‌الملوک، آيرملو، انتشارات به‌آفرين، تهران1380، روانشناسي شخصيت محمدرضا پهلوي ، گراهام، رابرت؛ ايران سراب قدرت، ترجمه فيروزه فيروزنيا، کتاب تهران، 1358، ص 204- 208 ، روح‌الله حسينيان، فساد دربار ، جشن‏هاي 2500 ساله شاهنشاهي، موسسه مطالعات و پژوهش‏هاي سياسي
[5] ثريا اسفندياري، كاخ تنهايي (خاطرات ثريا اسفندياري)، ترجمه: اميرهوشنگ كاووسي، نشر البرز، تهران، چاپ سوم، ص197
[6] حسين‌قلي سررشته، خاطرات من، نويسنده، چاپ اول، تهران 1367، ص108
[7] سي. ام وودهاوس، شرح عمليات چكمه (اسرار كودتاي 28 مرداد)، ترجمه نظام‌الدين بندري، نشر راهنما، چاپ دوم، تهران 1368، ص77 و 84
[8] احمدعلي مسعود انصاري، پس از سقوط (سرگذشت خاندان پهلوي در دوره آوارگي)، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، چاپ اول، تهران 1371، ص243-244
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.