پرسش :
به نظر شما چرا استکبار اين همه نسبت به انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي ايران توطئه و دشمني مي کند ؟
پاسخ :
انقلاب اسلامی ایران با تكیه بر اسلام با ارائه الگویی عینی و عملی از یك نظام سیاسی و اجتماعی مبتنی بر ارزشهای الهی و انسانی از یك معادلات سیاسی استكبار را در ادامه سیاست سلطه و تقسیم استعماری جهان به هم زد و با ساختار فرهنگی دینی خود فرهنگ استعماری غرب را زیر سؤال برد و از سوی دیگر روند انقلاب اسلامی با آگاهیهای عمیقی كه میان ملتهای مسلمان جهان بویژه در كشورهای اسلامی بوجود آورد، زمینه تحولات سیاسی ریشهدار و بینشها و گرایشهای سیاسی چشمگیری را فراهم آورد به همین جهت نظام استكباری غرب به نابودی انقلاب اسلامی ایران همت گماشته است چرا كه انقلاب اسلامی تهدید بزرگی در برابر منافع كشورهای استعماری خصوصاً آمریكا و اسرائیل است. برژينسكی از نظریهپردازان آمریكائی میگوید: «تجدید حیات اسلام بنیادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشی از ایران یك مخاطره مستمرّ برای منافع ما در منطقهای كه حیات جهان غرب كاملاً به آن وابسته است ایجاد كرده است بنیادگرایی اسلامی پدیدهای كه به طور عمده در گزارشها و بررسیها اطلاعاتی ما به آن بیتوجهی شده است امروزه آشكارا نظم و ثبات موجود را تهدید میكند.[1]
اگر بخواهیم اشارهای گذرا به علل دشمنی آمریكا و اسرائیل با انقلاب اسلامی داشته باشیم میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. اسلامی بودن انقلاب اسلامی ایران: امروز به اعتراف صریح نظریهپردازان غربی درگیری اصلی بین فرهنگ دینی انقلاب و نظام اسلامی با فرهنگ غربی است لذا هانتیگتون (نظریه پرداز آمریكائی) چنین میگوید: «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است.[2] و ریچارد نیكلسون «رئیس جمهور اسبق آمریكا» مینویسد: «اسلام بنیادگرا بر پایه یك اعتقاد قومی استوار است و جذابیت آن نیز از اعتقادات مذهبی نشأت میگیرد نه سكولاریسم غربی وقتی ارزشهای سكولار اسلامی قادر به رقابت با اعتقادات مذهبی بنیادگرایان نیست در رویارویی تمدنها صرف این واقعیت كه ملت آمریكا نیرومندترین و غنیترین ملت تاریخ میباشد كافی نیست.»[3]
مقام معظم رهبری در این رابطه فرمودند: «امروز دشمنی اردوگاه استكبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است آنها با اسلام دشمن هستند كه به جمهوری اسلامی ایران فشار وارد میكنند والله آمریكا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پایبندی به اسلام ناب محمّدی ـ صلی الله علیه و آله ـ ناراحت نیست او میخواهد شما از این پایبندی دست بردارید.»[4]
2. تاکيد بر استقلال و نفی سلطه قدرتهای بزرگ از جمله آمریكا. نوام چامسگی نویسنده مشهور آمریكایی معتقد است كه دشمنیها، توطئهها و مخالفتهای آمریكا علیه ایران به دلیل استقلال و تن در ندادن این کشور به سلطه و استعمار آمریكا است و چنین اظهار میدارد كه «تا زمانی كه ایران مستقل باقی بماند و در برابر سلطه آمریكا سر تسلیم فرود نیاورد دشمنیها و مخالفتهای آمریكا ادامه خواهد داشت جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریكا غیر قابل پذیرش است چون از استقلال خود چشمپوشی نمیكند.»[5] مارتین اینرایك معاون خاورمیانهای وزارت خارجه آمریكا با اشاره به ناهمخوانی سیاستهای جمهوری اسلامی با ایالات متحده گستاخانه تأكید میكند: «مجازات و تنبیه انقلاب اسلامی درس عبرتی برای كشورهایی خواهد بود كه در مسیر استقلال و رهایی از سلطه آمریكا گام برمیدارند.»[6]
3. حمایت از نهضتهای آزادیبخش و مستضعفان جهان: انقلاب اسلامی ایران با آگاهیهای عمیقی كه در میان ملتهای مسلمان بوجود آورد زمینه تحولات سیاسی ریشهدار و حركتها و سازماندهیهای سیاسی چشمگیری را فراهم آورد. پدیده كاملاً نوظهور مقاوت در لبنان با الهام از انقلاب اسلامی، جهاد اسلامی در مصر و دیگر كشورهای اسلامی برای غرب بیش از آنچه كه تصور میكرد وحشتناك و طلیعه جهنمی سوزان برای استكبار بود . الكساندر هیگ (وزیر دفاع اسبق آمریكا) چنین میگوید: به نظر من خطرناكتر و مهمتر از این مشكلات بینالمللی عواقب گسترش بنیادگرایی اسلامی است كه در ایران پا گرفته و اكنون عراق و رژیمهای عرب میانهرو را در منطقه تهدید میكند، میباشد اگر این از كنترل خارج شود منافع ابرقدرتها را به خطرناكترین وجه به مخاطره خواهد انداخت.»[7] موشه دایان وزیر خارجه وقت رژیم اشغالگر قدس نیز پیآمدهای انقلاب اسلامی را به زلزله تشبیه كرد و گفت: «اثرات این تحولات بر روابط سایر كشورها قابل ملاحظه خواهد بود.»[8]
4. مبارزه و دشمنی با اسرائیل و حمایت از ملت ستمدیده و مظلوم فلسطین: جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی خود را براساس «نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی كشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر قرار داده است.»[9] و از آنجا كه «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در كل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد بنابراین در عین خودداری كامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستكبرین در هر نقطه از جهان حمایت میكند.»[10]
و از طرفي يکي از مهمترين مصاديق مبارزات حق طلبانه اي که جمهوري اسلامي ايران از آن حمايت مي کند مبارزات مردم مظلوم فلسطين مي باشد . این امری است كه از ناحیه غرب خصوصاً آمریكا پذیرفته نیست، چرا كه آمریكا بیشترین حمایتها و كمكها را به اسرائیل مینماید و دفاع مردم مظلوم فلسطین از آب و خاكشان را حركتی تروریستی قلمداد مینماید. نیكسون رئیس جمهور وقت آمریكا میگوید: «تعهّد ما به بقاء و امنیت اسرائیل ریشهدار است ما متحدانی براساس نوشتهای رسمی نیستیم بلكه چیزی قویتر ما را به هم پیوند داده است: تعهّد اخلاقی...، تعهّد ما به اسرائیل از میراث جنگ جهانی دوم و منافع اخلاقی و ایدئولوژیكی ما در تضمین بقای دمكراسیهای تحت فشار سرچشمه میگیرد، هیچ رئیس جمهور و یا كنگره آمریكا هرگز اجازه نخواهد داد كه كشور اسرائیل نابود شود.»[11] مرحوم امام فرمودند: «تمام گرفتاریهای شرق از اجانب است، از غرب است، از آمریكاست الان تمام گرفتاریهای ما از آمریكاست، تمام گرفتاریهای مسلمین از آمریكاست از این آمریكاست كه صهیونیسم را آنطور تقویت كرده و آنطور تقویت میكند و برادران ما را فوج فوج میكشند.»[12] با روشن شدن علل دشمنی آمریكا و اسرائیل با انقلاب اسلامی، روشن میشود كه در رأس دشمنان انقلاب اسلامی آمریكا قرار دارد كه داعیهدار رهبری جهان است و اسرائیل پایگاهی است برای حفظ منافع آمریكا در منطقه و به تعبیر دیگر اسرائیل بازرس اطلاعاتی و امنیتی آمریكا در منطقه است كه ضامن منافع آمریكا در ابعاد سیاسی و امنیتی و اقتصادی بویژه تسلّط بر منابع انرژی و نقاط استراتژیك منطقه است. البته نباید از نفوذ لابیهای صهیونیستی در كشور آمریكا غافل بود بطوری كه «در آمریكا بیش از 300 سازمان كوچك و بزرگ صهیونیستی وجود دارد كه از دستاندركاران فعالیتهای سیاسی در سطح مختلف آمریكا می باشند و یهودیان با جمعیت كم تر از 3 درصد بیش از 80 درصد ثروت آمریكا را به طور مستقیم و غیرمستقیم در اختیار دارند.»[13] لذا بوش رئیس جمهور سابق آمریكا «آمریكا و اسرائیل را دو روح در یك بدن نامید و دفاع از آزادی و امنیت اسرائیل را خدمت به منافع آمریكا دانست.»[14]
سخن خویش را با كلامی از مرحوم امام به پایان میبریم كه فرمودند: «نكته مهمی كه همه ما باید به آن توجه كنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است كه دشمنان ما و جهانخواران تاكی و تا كجا ما را تحمّل میكنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمیشناسند... آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول كند و خانه عزّت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین را با دستهای خود ویران نماید آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان یك ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدّی كه آنها آقا باشند و ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولیّ و قیّم باشند ما جیرهخوار و حافظ منافع آنها، نه یك ایران با هویت ایران اسلامی.»[15]
پی نوشتها:
[1] . محسن داودی، ستیز غرب با آنچه بنیادگرایی اسلامی مینامد، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1368، ص 70.
[2] . نفوذ و استعاله، معاونت سیاسی نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه ثارالله، تهران، 78، ص 27.
[3] . ریچارد نیكلسون، فرصت را از دست ندهید، انتشارات طرح نو 71، ص 196.
[4] . فرهنگ و تهاجم فرهنگی، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامی، 75، ص 119.
[5] . رسالت، 27/2/1380.
[6] . كیهان، 26/1/1378.
[7] . اطلاعات، 1/12/61.
[8] . انقلاب اسلامی در چشمانداز دیگران، سازمان تبلیغات اسلامی 75، ص 112.
[9] . قانون اساسی، اصل 152.
[10] . قانون اساسی، اصل 154.
[11] . ریچارد نیكسون، فرصت را از دست ندهید، ترجمه حسین نژاد، انتشارات طرح نو 71، ص 216.
[12] . صحیفه نور، ج 10، ص 76.
[13] . كیهان، 7/10/1381.
[14] . جمهوری اسلامی، 30/2/1383.
[15] . صحیفه نور، ج 20، ص 237.
منبع: اندیشه قم
انقلاب اسلامی ایران با تكیه بر اسلام با ارائه الگویی عینی و عملی از یك نظام سیاسی و اجتماعی مبتنی بر ارزشهای الهی و انسانی از یك معادلات سیاسی استكبار را در ادامه سیاست سلطه و تقسیم استعماری جهان به هم زد و با ساختار فرهنگی دینی خود فرهنگ استعماری غرب را زیر سؤال برد و از سوی دیگر روند انقلاب اسلامی با آگاهیهای عمیقی كه میان ملتهای مسلمان جهان بویژه در كشورهای اسلامی بوجود آورد، زمینه تحولات سیاسی ریشهدار و بینشها و گرایشهای سیاسی چشمگیری را فراهم آورد به همین جهت نظام استكباری غرب به نابودی انقلاب اسلامی ایران همت گماشته است چرا كه انقلاب اسلامی تهدید بزرگی در برابر منافع كشورهای استعماری خصوصاً آمریكا و اسرائیل است. برژينسكی از نظریهپردازان آمریكائی میگوید: «تجدید حیات اسلام بنیادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشی از ایران یك مخاطره مستمرّ برای منافع ما در منطقهای كه حیات جهان غرب كاملاً به آن وابسته است ایجاد كرده است بنیادگرایی اسلامی پدیدهای كه به طور عمده در گزارشها و بررسیها اطلاعاتی ما به آن بیتوجهی شده است امروزه آشكارا نظم و ثبات موجود را تهدید میكند.[1]
اگر بخواهیم اشارهای گذرا به علل دشمنی آمریكا و اسرائیل با انقلاب اسلامی داشته باشیم میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. اسلامی بودن انقلاب اسلامی ایران: امروز به اعتراف صریح نظریهپردازان غربی درگیری اصلی بین فرهنگ دینی انقلاب و نظام اسلامی با فرهنگ غربی است لذا هانتیگتون (نظریه پرداز آمریكائی) چنین میگوید: «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است.[2] و ریچارد نیكلسون «رئیس جمهور اسبق آمریكا» مینویسد: «اسلام بنیادگرا بر پایه یك اعتقاد قومی استوار است و جذابیت آن نیز از اعتقادات مذهبی نشأت میگیرد نه سكولاریسم غربی وقتی ارزشهای سكولار اسلامی قادر به رقابت با اعتقادات مذهبی بنیادگرایان نیست در رویارویی تمدنها صرف این واقعیت كه ملت آمریكا نیرومندترین و غنیترین ملت تاریخ میباشد كافی نیست.»[3]
مقام معظم رهبری در این رابطه فرمودند: «امروز دشمنی اردوگاه استكبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است آنها با اسلام دشمن هستند كه به جمهوری اسلامی ایران فشار وارد میكنند والله آمریكا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پایبندی به اسلام ناب محمّدی ـ صلی الله علیه و آله ـ ناراحت نیست او میخواهد شما از این پایبندی دست بردارید.»[4]
2. تاکيد بر استقلال و نفی سلطه قدرتهای بزرگ از جمله آمریكا. نوام چامسگی نویسنده مشهور آمریكایی معتقد است كه دشمنیها، توطئهها و مخالفتهای آمریكا علیه ایران به دلیل استقلال و تن در ندادن این کشور به سلطه و استعمار آمریكا است و چنین اظهار میدارد كه «تا زمانی كه ایران مستقل باقی بماند و در برابر سلطه آمریكا سر تسلیم فرود نیاورد دشمنیها و مخالفتهای آمریكا ادامه خواهد داشت جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریكا غیر قابل پذیرش است چون از استقلال خود چشمپوشی نمیكند.»[5] مارتین اینرایك معاون خاورمیانهای وزارت خارجه آمریكا با اشاره به ناهمخوانی سیاستهای جمهوری اسلامی با ایالات متحده گستاخانه تأكید میكند: «مجازات و تنبیه انقلاب اسلامی درس عبرتی برای كشورهایی خواهد بود كه در مسیر استقلال و رهایی از سلطه آمریكا گام برمیدارند.»[6]
3. حمایت از نهضتهای آزادیبخش و مستضعفان جهان: انقلاب اسلامی ایران با آگاهیهای عمیقی كه در میان ملتهای مسلمان بوجود آورد زمینه تحولات سیاسی ریشهدار و حركتها و سازماندهیهای سیاسی چشمگیری را فراهم آورد. پدیده كاملاً نوظهور مقاوت در لبنان با الهام از انقلاب اسلامی، جهاد اسلامی در مصر و دیگر كشورهای اسلامی برای غرب بیش از آنچه كه تصور میكرد وحشتناك و طلیعه جهنمی سوزان برای استكبار بود . الكساندر هیگ (وزیر دفاع اسبق آمریكا) چنین میگوید: به نظر من خطرناكتر و مهمتر از این مشكلات بینالمللی عواقب گسترش بنیادگرایی اسلامی است كه در ایران پا گرفته و اكنون عراق و رژیمهای عرب میانهرو را در منطقه تهدید میكند، میباشد اگر این از كنترل خارج شود منافع ابرقدرتها را به خطرناكترین وجه به مخاطره خواهد انداخت.»[7] موشه دایان وزیر خارجه وقت رژیم اشغالگر قدس نیز پیآمدهای انقلاب اسلامی را به زلزله تشبیه كرد و گفت: «اثرات این تحولات بر روابط سایر كشورها قابل ملاحظه خواهد بود.»[8]
4. مبارزه و دشمنی با اسرائیل و حمایت از ملت ستمدیده و مظلوم فلسطین: جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی خود را براساس «نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی كشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر قرار داده است.»[9] و از آنجا كه «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در كل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد بنابراین در عین خودداری كامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستكبرین در هر نقطه از جهان حمایت میكند.»[10]
و از طرفي يکي از مهمترين مصاديق مبارزات حق طلبانه اي که جمهوري اسلامي ايران از آن حمايت مي کند مبارزات مردم مظلوم فلسطين مي باشد . این امری است كه از ناحیه غرب خصوصاً آمریكا پذیرفته نیست، چرا كه آمریكا بیشترین حمایتها و كمكها را به اسرائیل مینماید و دفاع مردم مظلوم فلسطین از آب و خاكشان را حركتی تروریستی قلمداد مینماید. نیكسون رئیس جمهور وقت آمریكا میگوید: «تعهّد ما به بقاء و امنیت اسرائیل ریشهدار است ما متحدانی براساس نوشتهای رسمی نیستیم بلكه چیزی قویتر ما را به هم پیوند داده است: تعهّد اخلاقی...، تعهّد ما به اسرائیل از میراث جنگ جهانی دوم و منافع اخلاقی و ایدئولوژیكی ما در تضمین بقای دمكراسیهای تحت فشار سرچشمه میگیرد، هیچ رئیس جمهور و یا كنگره آمریكا هرگز اجازه نخواهد داد كه كشور اسرائیل نابود شود.»[11] مرحوم امام فرمودند: «تمام گرفتاریهای شرق از اجانب است، از غرب است، از آمریكاست الان تمام گرفتاریهای ما از آمریكاست، تمام گرفتاریهای مسلمین از آمریكاست از این آمریكاست كه صهیونیسم را آنطور تقویت كرده و آنطور تقویت میكند و برادران ما را فوج فوج میكشند.»[12] با روشن شدن علل دشمنی آمریكا و اسرائیل با انقلاب اسلامی، روشن میشود كه در رأس دشمنان انقلاب اسلامی آمریكا قرار دارد كه داعیهدار رهبری جهان است و اسرائیل پایگاهی است برای حفظ منافع آمریكا در منطقه و به تعبیر دیگر اسرائیل بازرس اطلاعاتی و امنیتی آمریكا در منطقه است كه ضامن منافع آمریكا در ابعاد سیاسی و امنیتی و اقتصادی بویژه تسلّط بر منابع انرژی و نقاط استراتژیك منطقه است. البته نباید از نفوذ لابیهای صهیونیستی در كشور آمریكا غافل بود بطوری كه «در آمریكا بیش از 300 سازمان كوچك و بزرگ صهیونیستی وجود دارد كه از دستاندركاران فعالیتهای سیاسی در سطح مختلف آمریكا می باشند و یهودیان با جمعیت كم تر از 3 درصد بیش از 80 درصد ثروت آمریكا را به طور مستقیم و غیرمستقیم در اختیار دارند.»[13] لذا بوش رئیس جمهور سابق آمریكا «آمریكا و اسرائیل را دو روح در یك بدن نامید و دفاع از آزادی و امنیت اسرائیل را خدمت به منافع آمریكا دانست.»[14]
سخن خویش را با كلامی از مرحوم امام به پایان میبریم كه فرمودند: «نكته مهمی كه همه ما باید به آن توجه كنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است كه دشمنان ما و جهانخواران تاكی و تا كجا ما را تحمّل میكنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمیشناسند... آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول كند و خانه عزّت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین را با دستهای خود ویران نماید آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان یك ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدّی كه آنها آقا باشند و ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولیّ و قیّم باشند ما جیرهخوار و حافظ منافع آنها، نه یك ایران با هویت ایران اسلامی.»[15]
پی نوشتها:
[1] . محسن داودی، ستیز غرب با آنچه بنیادگرایی اسلامی مینامد، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1368، ص 70.
[2] . نفوذ و استعاله، معاونت سیاسی نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه ثارالله، تهران، 78، ص 27.
[3] . ریچارد نیكلسون، فرصت را از دست ندهید، انتشارات طرح نو 71، ص 196.
[4] . فرهنگ و تهاجم فرهنگی، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامی، 75، ص 119.
[5] . رسالت، 27/2/1380.
[6] . كیهان، 26/1/1378.
[7] . اطلاعات، 1/12/61.
[8] . انقلاب اسلامی در چشمانداز دیگران، سازمان تبلیغات اسلامی 75، ص 112.
[9] . قانون اساسی، اصل 152.
[10] . قانون اساسی، اصل 154.
[11] . ریچارد نیكسون، فرصت را از دست ندهید، ترجمه حسین نژاد، انتشارات طرح نو 71، ص 216.
[12] . صحیفه نور، ج 10، ص 76.
[13] . كیهان، 7/10/1381.
[14] . جمهوری اسلامی، 30/2/1383.
[15] . صحیفه نور، ج 20، ص 237.
منبع: اندیشه قم