شنبه، 5 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چه فرقي است ميان سخن امام علي(ع) با ابوبكر كه مي گفتند ما را از خلافت معذور بداريد؟


پاسخ :
بعضى ها مي گويند نظير آنچه در مورد خليفه اول گفته شده كه از مردم مى خواست بيعت خود را باز پس بگيرند چون بهترين آنها نيست، در مورد على(عليه السلام)نيز در همين نهج البلاغه آمده است كه بعد از قتل عثمان به مردم چنين فرمود: «دَعُونى وَ الْتَمِسُوا غَيْرى... وَ اِنْ تَرَكْتُمُونى فَاَنا كَاَحَدِكُمْ وَ لَعَلّى اَسْمَعُكُمْ وَ اَطْوَعُكُمْ لِمَنْ وَ لَّيْتُمُوهُ اَمْرَكُمْ وَ اَنَا لَكُمْ وزيراً خَيْر لَكُمْ مِنّى اَميراً»; (مرا واگذاريد و به سراغ ديگرى برويد... و اگر مرا رها كنيد همچون يكى از شما هستم و شايد من شنواتر و مطيع تر از شما نسبت به كسى كه او را براى حكومت انتخاب مى كنيد باشم; و من وزير و مشاور شما باشم براى شما بهتر از آن است كه امير و رهبرتان گردم).
در اين جا «ابن ابى الحديد» سخنى دارد و ما هم سخنى، سخن او اين است كه مى گويد: «شيعه اماميّه از اين ايراد پاسخ گفته اند كه ميان گفتار «ابوبكر» و اين گفتار «على»(ع) تفاوت بسيار است. ابوبكر گفت من بهترين شما نيستم بنابراين صلاحيت براى خلافت ندارم زيرا خليفه بايد از همه، صالح تر باشد ولى على(ع) هرگز چنين سخنى را نگفت او نمى خواست با پذيرش خلافت، فتنه جويان فتنه برپا كنند».(1)
سپس ابن ابى الحديد مى افزايد: «اين سخن در صورتى صحيح است كه افضليت، شرط امامت باشد (اشاره به اين كه ممكن است كسى بگويد لازم نيست امام افضل باشد، سخنى كه منطق و عقل آن را هرگز نمى پسندد و گفتن آن مايه شرمندگى است)».
ولى ما مى گوييم مطلب فراتر از اين است. اگر در همان خطبه 92 كه به آن استدلال كرده اند دقّت كنيم و تعبيراتى كه در ميان اين جمله ها وجود دارد و در مقام استدلال حذف شده است در نظر بگيريم، دليل گفتار على(عليه السلام)بسيار روشن مى شود. او با صراحت مى فرمايد: «فَاِنّا مُستَقْبِلُونَ اَمْراً لَهُ وُجُوه وَ اَلْوان لا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَ لا تَثْبُتُ عَلَيْهِ الْعُقُولُ»; (اين كه مى گويم مرا رها كنيد و به سراغ ديگرى برويد براى اين است كه ما به استقبال چيزى مى رويم كه چهره مختلف و جهات گوناگونى دارد. دلها در برابر آن استوار و عقلها ثابت نمى ماند) (اشاره به اين كه در دستورات اسلام و تعاليم پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)در طول اين مدّت تغييراتى داده شده كه من ناچارم دست به اصلاحات انقلابى بزنم و با مخالفتهاى گروهى از شما روبه رو شوم) آن گاه مى افزايد: «وَ اِنَّ الآفاقَ قَدْ اَغامَتْ وَ الْمحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ»; (چرا كه چهره آفاق (حقيقت) را ابرهاى تيره فرا گرفته و راه مستقيم حق، گم شده و ناشناخته مانده است).
سپس با صراحت جمله اى را بيان مى كند كه جان مطلب در آن است، مى فرمايد: «وَاعْلَمُوا اَنّى اِنْ اَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ ما اَعْلَمُ وَلَمْ اُصْغَ اِلى قَوْلِ الْقائِلِ وَعَتْبِ الْعاتِبِ»; (بدانيد اگر من دعوت شما را بپذيرم طبق آنچه مى دانم با شما رفتار مى كنم و به سخن اين و آن و سرزنش سرزنش كنندگان گوش فرا نخواهم داد) (بنابراين، بيعت با من براى شما بسيار سنگين است اگر آمادگى نداريد به سراغ ديگرى برويد).
شاهد اين كه امام على(ع) افضليت را در امر خلافت لازم و واجب مى شمرد، اين است كه در خطبه ديگرى مى فرمايد: «اَيُّهَا النّاسُ اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بِهذَا الاَمْرِ اَقْواهُمْ عَلَيْهِ وَ اَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فيهِ»; (اى مردم شايسته ترين مردم براى امامت و خلافت نيرومندترين آنها نسبت به آن و آگاهترين مردم نسبت به اوامر الهى است).(2)
بنابراين مقايسه كلام امام على(ع) با آنچه از ابوبكر نقل شده به اصطلاح قياس مع الفارق است زيرا هيچ شباهتى در ميان اين دو كلام نيست.
اين سخن را با گفتار ديگرى كه «ابن ابى الحديد» در مقام توجيه كلام خليفه اوّل آورده است پايان مى دهيم. او مى گويد: «آنهايى كه افضليت را در امامت شرط نمى دانند نه تنها در مورد اين روايت مشكلى ندارند بلكه آن را به كلى از دلايل اعتقاد خود مى شمرند كه خليفه اوّل گفته است من به امامت انتخاب شده ام در حالى كه بهترين شما نيستم. و آنها كه روايت اَقِيْلُونى را پذيرفته اند گفته اند: اين سخن جدّى نبوده است و هدف اين بود كه مردم را بيازمايد و ببيند تا چه اندازه با او موافق يا مخالف، دوست يا دشمن هستند».(3)
سستى اين گونه توجيهات بركسى پوشيده نيست چرا كه اعتراف هركسى را بايد بر معناى واقعى آن حمل كرد و توجيه، نياز به قرينه روشنى دارد كه در اين جا وجود ندارد و به تعبيرى ديگر: اين اعتراف در هر محكمه اى به عنوان يك اعتراف واقعى پذيرفته مى شود و هيچ عذرى در مقابل آن پذيرفته نيست مگر اين كه با مدرك روشنى همراه باشد.(4)

پی نوشتها:
(1) . شرح ابن ابي الحديد ، جلد 1، صفحه 169.
(2) . نهج البلاغه ، خطبه 173.
(3) . شرح ابن ابي الحديد ، جلد 1، صفحه 169.
(4) . پيام امام علي (ع) ، جلد 1، ص 342.
منبع:سایت انوار طاها


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.