پرسش :
ساليان سال است كه شيعيان ميگويند «صحراي كربلا» در حالي كه نقشههاي ماهوارهاي نشان ميدهد كربلا نه تنها صحرا نيست بلكه سرزميني است سرسبز و با پوشش گياهي فراوان؟
پاسخ :
واژه موجود در كتابهاي تاريخي شيعه «سرزمين كربلا» يا واژه «كربلا» به تنهايي است. اين مطلب را ميتوان در قديميترين كتابهاي تاريخي شيعه همچون تاريخ يعقوبي،[1] تا كتابهايي كه امروزه درباره واقعه عاشورا نوشته ميشوند، ملاحظه نمود.[2] حتي كتابهايي كه از نظر ما مملو از مطالب تحريفي است، نيز كلمه «صحرا» در برخي از آنها وجود ندارد و يا بسيار كم به كار رفته است.[3]
هرچند شما خواننده گرامي قطعا فارس زبان هستيد و با واژههاي زبان مادري خويش آشنا ميباشيد اما تذكر يك نكته خالي از لطف نميباشد:
در هر زباني براي فهم بهتر واژگان آن زبان بهترين راه مراجعه به فرهنگ لغت همان زبان است. در فارسي نيز يكي از بهترين لغتنامهها «لغتنامه دهخدا» است. خلاصه تعريف واژه صحرا در اين لغت چنين است:
واژه صحرا به معناي سرزمين وسيع است و گاه معادل واژه دشت (به عنوان مثال دشت لاله) به كار ميرود اين واژه الزاما به معناي سرزمين خشك و بي آب و علف نيست.
در توضيحي بيشتر و ملموستر بايد گفت: همكنون نيز بسياري از مردم روستايي نقاط مركزي ايران به محدوده خارج از روستا، كلمه صحرا اطلاق ميكنند. مثلا بجاي اينكه بگويند: رفته سر زمين كشاورزي، ميگويد: رفته صحرا. به نظر شما آيا به زمين كشاورزي ميتوان گفت: سرزمين بيآب و علف؟.
معنايي كه در اين شبهه سعي شده از كلمه صحرا برداشت شود (و مجريان شبكههاي ماهوارهاي و يا سايتهاي اينترنتي نيز بر اينگونه فهميدن اصرار دارند تا بتوانند به اهدافشان برسند) در فارسي با عبارت «بيابان» مطرح ميشود. كلمه بيابان ريشه در كلمه: «بيآب» دارد يعني محل فاقد آب.
پی نوشتها:
[1] . رجوع كنيد: تاريخ يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب ابن واضح يعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهيم آيتى ، تهران ، انتشارات علمى و فرهنگى ، چ ششم ، 1371ش، ج2، ص179.
[2] . به عنوان نمونه ر.ك: محمد جواد طبسي، با كاروان حسيني از مدينه تا مدينه، ترجمه: عبدالحسين بينش، قم، فراز انديشه، ج3، ص258؛ علي نظري منفرد، قصه كربلا، قم، سرور، 1379ش، ص211؛ شيخ عباس قمي، در كربلا چه گذشت، ترجمه كمرهاي، قم، مسجد مقدس جمكران، 1372ش، ص256.
[3] . به عنوان مثال ر.ك: محمد تقي سپهر، ناسخ التواريخ، قم، ناصر، 1383ش، ص359.
منبع:سایت انوار طاها
واژه موجود در كتابهاي تاريخي شيعه «سرزمين كربلا» يا واژه «كربلا» به تنهايي است. اين مطلب را ميتوان در قديميترين كتابهاي تاريخي شيعه همچون تاريخ يعقوبي،[1] تا كتابهايي كه امروزه درباره واقعه عاشورا نوشته ميشوند، ملاحظه نمود.[2] حتي كتابهايي كه از نظر ما مملو از مطالب تحريفي است، نيز كلمه «صحرا» در برخي از آنها وجود ندارد و يا بسيار كم به كار رفته است.[3]
هرچند شما خواننده گرامي قطعا فارس زبان هستيد و با واژههاي زبان مادري خويش آشنا ميباشيد اما تذكر يك نكته خالي از لطف نميباشد:
در هر زباني براي فهم بهتر واژگان آن زبان بهترين راه مراجعه به فرهنگ لغت همان زبان است. در فارسي نيز يكي از بهترين لغتنامهها «لغتنامه دهخدا» است. خلاصه تعريف واژه صحرا در اين لغت چنين است:
واژه صحرا به معناي سرزمين وسيع است و گاه معادل واژه دشت (به عنوان مثال دشت لاله) به كار ميرود اين واژه الزاما به معناي سرزمين خشك و بي آب و علف نيست.
در توضيحي بيشتر و ملموستر بايد گفت: همكنون نيز بسياري از مردم روستايي نقاط مركزي ايران به محدوده خارج از روستا، كلمه صحرا اطلاق ميكنند. مثلا بجاي اينكه بگويند: رفته سر زمين كشاورزي، ميگويد: رفته صحرا. به نظر شما آيا به زمين كشاورزي ميتوان گفت: سرزمين بيآب و علف؟.
معنايي كه در اين شبهه سعي شده از كلمه صحرا برداشت شود (و مجريان شبكههاي ماهوارهاي و يا سايتهاي اينترنتي نيز بر اينگونه فهميدن اصرار دارند تا بتوانند به اهدافشان برسند) در فارسي با عبارت «بيابان» مطرح ميشود. كلمه بيابان ريشه در كلمه: «بيآب» دارد يعني محل فاقد آب.
پی نوشتها:
[1] . رجوع كنيد: تاريخ يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب ابن واضح يعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهيم آيتى ، تهران ، انتشارات علمى و فرهنگى ، چ ششم ، 1371ش، ج2، ص179.
[2] . به عنوان نمونه ر.ك: محمد جواد طبسي، با كاروان حسيني از مدينه تا مدينه، ترجمه: عبدالحسين بينش، قم، فراز انديشه، ج3، ص258؛ علي نظري منفرد، قصه كربلا، قم، سرور، 1379ش، ص211؛ شيخ عباس قمي، در كربلا چه گذشت، ترجمه كمرهاي، قم، مسجد مقدس جمكران، 1372ش، ص256.
[3] . به عنوان مثال ر.ك: محمد تقي سپهر، ناسخ التواريخ، قم، ناصر، 1383ش، ص359.
منبع:سایت انوار طاها