پرسش :
پيوندها، تحليلها و رهيافتهای عاشورا و انتظار را بیان کنید.
پاسخ :
امام مهدى عليه السلام، ادامه امام حسين عليه السلام است و انتظار، ادامه عاشورا و برآمده از آن.
امام مهدى عليه السلام، فرزند امام حسين عليه السلام است و فرهنگ انتظار، برآمده از فرهنگ عاشورا و انتظارِ حسين ديگرى را كشيدن. اين دو پيوندى ديرين و مستحكم با يكديگر دارند.
يكى پشتوانه فرهنگى و زمينه ساز، براى ديگرى است؛
يكى رمز حيات شيعه است و ديگرى رمز بقاى آن؛
يكى رمز قيام و بهپا خاستن شيعه است و ديگرى عامل حفظ واستمرار آن؛
حضرت مهدى عليه السلام وارث عاشورا است؛ همچنان كه امام حسين عليه السلام وارث پيامبران است؛
عاشورا، دريچه اى به انتظار است و انتظار، تجلّى آرزوها و آمال كربلا؛
فرهنگ عاشورا، دستمايه اساسى ومايه شكوفايى و بالندگى منتظران مهدى عليه السلام در عصر انتظار است.
پيوند عاشورا و انتظار و حسين و مهدى، پيوند والد و ماولد و نورٌ على نور است.
انتظار، كربلايى ديگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق و باطل است در زمانى ديگر؛ با اين تفاوت كه اين بار، حق پيروز است و چهره باطل، براى هميشه دفن مى شود. انتظار همان كربلا است در وسعت همه زمين و در مقطع ديگرى از تاريخ. در اين مقطع، فكرهاى رشيد از هر فرقه و ملتى، گلبانگ دعوت مهدوى را - كه با ساخت و فطرت انسان ها همگون است - لبيک مى گويند.
انتظار، ثمره كربلا است. بدون كربلا انتظار بى معنا است. ياران مهدى، همه كربلايى اند و در فراز و فرود تاريخ، غربال شده و آبديده اند. مگر مى توان بى عاشورا، انتظارى ديگر داشت؟ انتظار بى عاشورا، انتظار بى پشتوانه است.
عاشورا، انتظار برآورده نشده شيعه است و انتظار، عاشوراى برآورده شده شيعه.
حركتى جهانى و به وسعت آمال همه انسان هاى تاريخ، پشتوانه و عقبه اى مى خواهد به استحكام كربلا كه هرگز به سردى و خاموشى نگرايد.(۱)
انتظار، ادامه عاشورا، غدير و بعثت است و ظهور، روز فرج و مخرج حسين(۲) و ثمره خون او كه در شريان تاريخ به جوش آمده است.
انتظار، بشارتى است به حق، بر همه دردها و آلام شيعه در كربلا و تاريخ.
مهدى عليه السلام، همان كسى است كه بارى را كه حسين عليه السلام در مسير كوفه، در كربلا به زمين گذاشت؛ به كوفه مى رساند.
مهدى عليه السلام پرچم افتاده حسين عليه السلام را بر خواهد افراشت و آرمان هاى بلند او را تحقّق خواهد بخشيد.
مهدى عليه السلام، بذرى را كه حسين عليه السلام در كربلا كاشت و ديگر امامان آن را بارور كردند و خودش در دوران غيبت به حراست آن همت گماشت، با دستان پرتوانش غرس خواهد كرد.
انتظار و عاشورا، دو بال پرواز شيعه است؛ اگر اين دو نبود، چشمه غدير مى خشكيد.
اين پيوندهاى روشن و گويا، از نگاه نامحرمان نيز مخفى نمانده تا آن جا كه مى گويند: شيعه با دو نگاه همراه است: نگاه سرخ و نگاه سبز؛ عاشورا و ظهور، با الهام از يكى انقلاب مى كند و با ديگرى آن را استمرار مى بخشد.(۳)
براى ما دورماندگان از صحنه عاشورا، يک راه بيشتر نمانده و آن ثبت نام در كلاس انتظار و درآمدن در خيل منتظران است كه حقيقت انتظار، همان در خيمه حسين عليه السلام بودن است. آنان كه در كربلا چكاچک شمشيرها را نچشيدند، بايد مرارت انتظار را به جان بخرند. عاشورایيان، پيمان خود را به آخر بردند و مهدويان با كولهبار فرهنگ شهادت، چشمانتظارند تا آن عهدى كه با خدا و رسول بر پاسدارى از حرم و حريم ثار الله بسته اند، به انجام برسانند: (فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر).(۴)
يكم. پيوندها
پيوند دو فرهنگ عاشورا و انتظار از دلايل و شواهد متعددى برخوردار است. در اينجا ضمن بيان آنها، به تحليل و رهيافت هاى برخاسته از آنها نيز خواهيم پرداخت.(۵)
۱. مهدى عليه السلام، فرزند حسين عليه السلام
صدها روايت، در اين باب وارد شده است كه در آنها تأكيد شده، امام مهدى عليه السلام نهمين فرزند حضرت حسين عليه السلام است: (قائم هذه الامة هو التاسع من ولدى).(۶)
۲. مهدى عليه السلام، خونخواه حسين عليه السلام
در روايات متعددى، وارد شده است:
(القائم منّا اذا قام طلب بثار الحسين)؛(۷)
(بهذا القائم انتقم منهم)؛(۸)
امام باقر عليه السلام در مورد آيه (و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً فلا يسرف فى القتل)(۹) مى فرمايد: مقصود از (من قتل مظلوماً)، حسين بن على است كه مظلوم كشته شد و ما اولياى او هستيم و قائم ما چون قيام كند، در طلب انتقام خون حسين عليه السلام برمىآيد... مقتول حسين عليه السلام و ولىّ او قائم عليه السلام است.(۱۰)
۳. ياد حسين عليه السلام، كلام نخستين مهدى عليه السلام
آن گاه كه مهدى موعود ظهور كند، بين ركن و مقام مى ايستد و چنين ندا مى دهد:
(الا يا اهل العالم! انا الامام القائم؛
الا يا اهل العالم! انا الصمصام المنتقم؛
الا يا اهل العالم! ان جدّى الحسين قتلوه عطشاناً؛
الا يا اهل العالم! ان جدّى الحسين طرحوه عرياناً؛
الا يا اهل العالم! ان جدّى الحسين سحقوه عدواناً).(۱۱)
۴. يا لثارات الحسين، شعار ياران مهدى عليه السلام
فضل بن شاذان نقل مى كند كه شعار ياران مهدى عليه السلام، «يا لثارات الحسين؛ اى خونخواهان حسين» است:
(انّ شعار اصحاب المهدى عليه السلام يا لثارات الحسين عليه السلام).(۱۲)
۵. يارى حسين عليه السلام، يارى مهدى عليه السلام
حضرت سكينه سلام الله عليها نقل مى كند: امام حسين عليه السلام شبى در كربلا، خطاب به ياران خود فرمود: (... و قد قال جدى رسول الله صلى الله عليه و آله: ولدى حسينٌ يقتل بطفّ كربلا غريباً وحيداً عطشاناً فريداً. فمن نصره فقد نصرنى ونصر ولده الحجة ولو نصرنا بلسانه فهو فى حزبنا يوم القيامة؛ همانا جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: فرزند من حسين در زمين كربلا، غريب و تنها، عطشان و بىكس، كشته مى شود. كسى كه او را يارى كند، مرا و فرزندش مهدى را يارى كرده است و هر كس به زبان خود، ما را يارى كند، فرداى قيامت در حزب ما خواهد بود).(۱۳)
۶. يكسانى القاب حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام
القاب (ثار الله)، (الوتر الموتور) و (الطريد الشريد)، القاب مشترک حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام است: (ولكن صاحب هذا الامر الطريد الشريد الموتور بابيه..).(۱۴)
(السلام عليک يا باب الله والسلام عليك يا ثار الله).(۱۵)
(المترقب الخائف والولى الناصح، سفينة النجاة... والوتر الموتور).(۱۶)
۷. زيارت عاشورا
زيارت عاشورا - كه زيارت مخصوص امام حسين عليه السلام است - در دو قسمت، از خون خواهى حسين عليه السلام در ركاب امام مهدى عليه السلام خبر مى دهد:
(ان يرزقنى طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد صلى الله عليه و آله) و (ان يرزقنى طلب ثارى (كم) مع امام هدىً ظاهر ناطق بالحق منكم).
۸. روز عاشورا و ياد مهدى عليه السلام
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: يكديگر را در روز عاشورا اين گونه تعزيت دهيد:
(اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين وجعلنا واياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدى من آل محمد عليه السلام؛ خداوند اجر ما و شما را در مصيبت حسين عليه السلام بزرگ گرداند و ما و شما را، از كسانى قرار دهد كه به همراه ولىاش، امام مهدى از آل محمد عليهم السلام، طلب خون آن حضرت كرده، به خون خواهى او برخيزيم).(۱۷)
۹. عاشورا روز ظهور مهدى عليه السلام
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (كانّى بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن والمقام وبين يديه جبرئيل ينادى....(۱۸)؛ گويا قائم را مى بينم كه روز عاشورا، روز شنبه بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل پيش روى او ندا مى كند...)
امام صادق عليه السلام نيز فرمود: (ان القائم صلوات الله عليه ينادى باسمه ليلة ثلاث وعشرين ويقوم يوم عاشوراء يوم قتل فيه الحسين بن على(۱۹)؛ قائم - درود خدا بر او باد - در شب بيست و سوم ماه رمضان به نامش ندا مى شود و در روز عاشورا، روزى كه حسين بن على در آن كشته شد، قيام خواهد كرد).
۱۰. ميلاد حسين عليه السلام و ياد مهدى عليه السلام
در توقيع مبارک امام عسكرى عليه السلام براى قاسم بن علاء همدانى آمده است كه: در روز تولد امام حسين عليه السلام، اين دعا را بخوان: (اللهم انى اسئلک بحق المولود فى هذا اليوم الموعود بشهادته قبل استهلاله وولادته بكته السماءُ ومن فيها والارض ومَن عليها... المعوّض من قتله ان الائمة من نسله والشّفاء فى تربته والفوز معه فى أوبته والأوصياء من عترته بعد قائمهم وغيبته؛ خداوندا! من تو را به مقام مولود اين روز مى خوانم. او پيش از آن كه به دنيا چشم بگشايد و قبل از آن كه تولد يابد، وعده و خبر شهادتش داده شد. آسمان و هر كس در آن بود و زمين و هر كس بر روى آن بود، بر او گريه كرد.... او كه در عوض شهادت او، ائمه از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد، فوز و رستگارى با او، در روز رجوع و بازگشت او و بازگشت اوصياء از خاندان او، بعد از قائم آنان و سپرى شدن غيبت او مى باشد).(۲۰)
۱۱. ميلاد مهدى عليه السلام و ياد حسين عليه السلام
شيخ عباس قمى در مفاتيح الجنان مى نويسد:
بافضيلتترين اعمال شب نيمه شعبان - كه باعث آمرزش گناهان است - زيارت امام حسين عليه السلام مى باشد. هر كه مى خواهد، روح ۱۲۴ هزار پيامبر با او مصافحه كند، امام حسين عليه السلام را زيارت كند. اقل زيارت آن حضرت آن است كه به بالاى بامى رود و به سمت راست و چپ نگاه كند؛ سپس سر به جانب آسمان بلند كند و حضرت را با اين كلمات زيارت كند: (السلام عليک يا اباعبدالله، السلام عليك ورحمة الله و بركاته).
در قسمت (زيارات) نيز مى نويسد: احاديث بسيارى در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در نيمه شعبان وارد شده است. و بس است در اين باب آنچه كه به چندين سند معتبر از حضرت امام زين العابدين عليه السلام و امام جعفر صادق عليه السلام وارد شده كه: هر كه بخواهد با او ۱۲۴ هزار پيامبر، مصافحه كنند، زيارت كند قبر ابى عبدالله الحسين عليه السلام را در نيمه شعبان. به درستى كه ملائكه و ارواح پيامبران، رخصت مى طلبند و به زيارت آن حضرت مى آيند. پس خوشا به حال آن كه مصافحه كند با ايشان، و ايشان مصافحه كنند با او. پنج پيامبر اولوالعزم (نوح، ابراهيم، موسى و عيسى عليهم السلام و محمد صلى الله عليه و آله) نيز با ايشاناند.(۲۱)
۱۲. شب قدر و ياد حسين عليه السلام
شب قدر، متعلق به امام زمان عليه السلام است و در اين شب يكى از اعمال مستحبى، زيارت امام حسين عليه السلام است. شيخ عباس قمى مى نويسد:
(بدان كه احاديث در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در ماه مبارک رمضان - خصوصاً شب اول و نيمه و آخر آن و به خصوص شب قدر - بسيار است. از حضرت امام محمد تقى عليه السلام منقول است كه هر كه زيارت كند، امام حسين عليه السلام را در شب بيست و سوم ماه رمضان - و آن شبى است كه اميد است شب قدر باشد و در آن شب هر امر محكمى جدا و مقدّر مى شود - مصافحه كند با او روح ۱۲۴ هزار ملک و پيغمبر كه همه رخصت مى طلبند از خداوند در زيارت آن حضرت در اين شب.
از حضرت صادق عليه السلام مروى است: چون شب قدر مى شود، منادى از آسمان هفتم از بطن عرش ندا مى كند كه حق تعالى هر كسى را كه به زيارت قبر حسين عليه السلام آمده، آمرزيد.
و در روايت ديگر است كه هر كه شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو ركعت نماز بگزارد، نزد آن حضرت يا آنچه كه ميسر شود و از حق تعالى بهشت و پناه از آتش را بخواهد؛ خداوند به او بهشت و پناه از آتش را عطا فرمايد. ابن قولويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را در ماه رمضان ودر راه زيارت بميرد، حسابى نخواهد داشت و به او بگويند كه بدون خوف و بيم داخل بهشت شو).
۱۳. حسين عليه السلام در كلام مهدى عليه السلام
در دعاى ندبه آمده است : (اين الطالب بدم المقتول بكربلا) و (اين الحسن، اين الحسين واين ابناء الحسين).
و در زيارت منسوب به ناحيه مقدسه آمده است : (فلئن اخرتنى الدهور وعاقنى عن نصرك المقدور ولم اكن لمن حاربك محارباً ولمن نصب لك العداوة مناصباً فَلَأَنْدُبَنَّكَ صباحاً ومساءً ولَاَبْكِيَنَّ لك بدل الدموع دماً؛ اگر زمانه مرا به تأخير انداخت و مقدورات از ياريت بازم داشت و نتوانستم در ركاب تو با دشمنانت بجنگم، ولى از بام تا شام در ياد تو سرشک غم از ديده مى بارم وبه جاى اشک، خون مى گريم).(۲۲)
۱۴. زيارت حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام در عيدها
در عيدهاى اسلامى فطر، قربان و غدير؛ زيارت اين دو امام، وارد شده است.(۲۳)
۱۵. كوفه، پايگاه مشترک حسين عليه السلام، مهدى عليه السلام
امام حسين عليه السلام از مكه به سمت كوفه رفت و حضرت مهدى عليه السلام از مكه به سوى كوفه خواهد رفت و مقر حكومت خود را در كوفه قرار خواهد داد؛ يعنى، راه نيمه سيد الشهدا عليه السلام را به پايان خواهد رساند.(۲۴)
۱۶. فرشتگان ياور حسين عليه السلام، ياوران مهدى عليه السلام
شيخ صدوق از امام رضا عليه السلام نقل مى كند:
(ولقد نزل الى الارض من الملائكة اربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل فهم عند قبره شعث غُبرٌ الى ان يقوم القائم فيكونون من انصاره وشِعارُهم يا لثاراتِ الحسين؛(۲۵) به تحقيق چهار هزار فرشته براى نصرت و يارى حسين عليه السلام به زمين فرود آمدند. آنان هنگامى كه نازل شدند، ديدند حسين عليه السلام كشته شده است، از اين رو، ژوليده و غبارآلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت كردند و همچنان هستند تا اين كه قائم، قيام كند و آنان از ياوران و سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان يا لثارات الحسين است).
۱۷. رجعت حسين عليه السلام در دولت مهدى عليه السلام
امام محمد باقر عليه السلام مى فرمايند: امام حسين عليه السلام شب عاشورا به اصحابش فرمود: (... فابشروا بالجنة، فوالله انما نمكث ماشاء الله تعالى بعد ما يجرى علينا، ثم يخرجنا الله وايّاكم حين يظهر قائمنا فينتقم من الظالمين، وانا وانتم نشاهدهم فى السلاسل والاغلال وانواع العذاب والنكال...؛ بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم كه بعد از آنچه بر ما جارى شود، مكث خواهيم كرد آن قدر كه خداى تعالى خواسته باشد، پس بيرون مى آورد ما و شما را در آن هنگامى كه قائم ما ظاهر شود، پس انتقام خواهد كشيد از ظالمان، و ما و شما مشاهده خواهيم كرد ايشان را در سلاسل و اغلال و گرفتار به انواع عذاب و نكال...).(۲۶)
و امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، دوباره از (رجعت) خود سخن گفته، مى فرمايد: (من اولين كسى خواهم بود كه زمين شكافته مى شود و رجعت مى كنم).(۲۷)
۱۸. حسين عليه السلام در سوگ مهدى عليه السلام
امام صادق عليه السلام درباره آيه شريفه (ثم رددنا لكم الكرة عليهم)(۲۸) مى فرمايد: (مقصود زنده شدن دوباره امام حسين عليه السلام و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است؛ در حالى كه كلاهخودهايى طلايى بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسين عليه السلام را اطلاع مى دهند تا مؤمنان به شک و شبهه نيفتند).
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (حسين عليه السلام با اصحابش مى آيند و هفتاد پيامبر آنان را همراهى مى كنند؛ چنان كه همراه موسى عليه السلام هفتاد نفر فرستاده شدند. آن گاه حضرت قائم عليه السلام انگشتر را به وى مى سپارد و امام حسين عليه السلام غسل و كفن، حنوط و دفن حضرت قائم را بر عهده مى گيرد).(۲۹)
۱۹. مهدى عليه السلام و زنده نگه داشتن ياد عاشورا
در اين باب، داستان هاى متعددى است كه از ميان آنها، داستان علامه بحر العلوم(۳۰)، گواه خوبى بر عشق و علاقه وافر حضرت حجت عليه السلام به عزادارى و زنده نگه داشتن ياد عاشورا و شهداى كربلا است.
۲۰. مهدى عليه السلام و سفارش به زيارت عاشورا
محدث نورى رحمه الله حكايت سيد رشتى را چنين نقل مى كند كه حضرت به سيد دستور خواندن نافله (خصوصاً نافله شب)، زيارت جامعه و زيارت عاشورا را مى دهد و بعد از آن مى فرمايد: شما چرا نافله نمى خوانيد؟ نافله، نافله، نافله! شما چرا عاشورا نمى خوانيد؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا! و بعد فرمود: شما چرا جامعه نمى خوانيد؟ جامعه، جامعه، جامعه!(۳۱)
۲۱. مهدى عليه السلام در سوگ حسين عليه السلام
علامه امينى رحمه الله در الغدير(۳۲) مى گويد: در ميان اصحاب ما مشهور است كه در هر مجلسى قصيده ابن عرندس خوانده شود، موجب تشريف فرمايى حضرت بقية الله - روحى له الفداه - به آن مجلس مى شود. ما براى تيمن و تبرک چند بيت اين قصيده را ذكر مى كنيم.
ايقتل ظمْآناً حسين بكربلا * * * و فى كلّ عضو من انامله بحر
و والدهُ الساقى على الحَوْض فى غدٍ * * * و فاطمة ماء الفرات لها مهر
فوالهف نفسى للحسين و ما جنى * * * عليه غداة الطف فى حربه الشمر
۲۲. مصيبت حسين عليه السلام و تعجيل در فرج
صاحب مكيال المكارم مى گويد: يكى از دوستان صالحم برايم نقل كرد كه مولايمان حضرت حجت عليه السلام را در خواب ديدار كرده بود و حضرتش سخنى فرموده بود كه مضمونش اين است: (انى لادعوا لمؤمن يذكر مصيبة جدى الشهيد، ثم يدعو لى بتعجيل الفرج والتأييد؛ همانا من براى هر شيعه اى كه مصيبت جد شهيدم را ياد كند و سپس براى تعجيل فرج و تأييد (امر من) دعا كند، من (نيز) براى او دعا خواهم كرد).(۳۳)
۲۳. سختى مصيبت
مصيبت حسين عليه السلام سختترين مصيبت ها است:
(...فرزند تو به مصيبتى گرفتار مى شود كه مصيبت ها در كنار آن كوچک خواهد بود).(۳۴)
(لا يوم كيومک يا ابا عبد اللَّه).(۳۵)
مهدى عليه السلام نيز مصيبتش طولانى و محنتش شديد است. او شاهد همه رنج ها و مصيبت هايى است كه بر تمامى انسان ها و فرد فرد شيعيانش وارد مى شود:
(انا غير مهملين لمراعاتكم ولا ناسين لذكركم...؛(۳۶) ما در رسيدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده ايم.)
۲۴. اصلاحگرى
امام حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام دو اصلاحگر سترگاند. حسين عليه السلام مى گويد: (انما خرجت لطلب الاصلاح).
در مورد مهدى نيز آمده است: (ليصلح الامة بعد فساده(۳۷)؛ خداوند به وسيله حضرت مهدى عليه السلام اين امت را پس از آن كه تباه شده اند، اصلاح مى كند).
۲۵. بيعت نكردن با طاغوت
امام حسين عليه السلام مى فرمايد: (لا واللَّه لا اعطيكم اعطاء الذليل ولا افرّ فرار العبيد؛ نه به خدا قسم دستم را از روى خوارى و ذلّت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمى كنم.)
مهدى عليه السلام نيز بيعت هيچ طاغوتى را به گردن ندارد.
(ما منّا احدٌ الاَّ ويقع فى عنقه بيعة لطاغية زمانه الاّ القائم... لئلا يكون لاحد فى عنقه بيعة اذا خرج ذاك التاسع من ولد اخى الحسين؛(۳۸) هر كدام از ما (اهل بيت عليهم السلام) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوت هاى زمان را (از روى تقيه) به عهده داريم، مگر قائم... تا هنگامى كه قيام مى كند بر گردنش بيعت حاكمى نباشد او نهمين فرزند برادرم حسين است.)
۲۶. آرزوى شهادت در ركاب حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام
دو آرزو در روايات ما مطلوب است؛ يكى بودن در كربلا و شهادت در ركاب حسين و ديگرى فيض جهاد و شهادت در ركاب امام مهدى عليه السلام:
(يا ليتنى كنت معكم فافوز فوزاً عظيما).(۳۹)
(اللهم انى اجدّد له فى صبيحة يومى هذا... واجعلنى من انصاره... والمستشهدين بين يديه... فاخرجنى من قبرى مؤتزراً كفنى شاهراً سيفى...).(۴۰)
دوم. تحليلها
۱. عاشورا، پشتوانه فرهنگى انتظار
فرهنگ عاشورا، زمينه ساز فرهنگ انتظار است. انتظار، ادامه عاشورا است و چشم به راه حسين ديگرى نشستن در كربلايى به وسعت جهان.
فرهنگ عاشورا، آن چنان در روح انسان ها، رسوخ كرده و آتش عشقش، شراره اى در دل ها انداخته كه بدون ترديد، مؤثرترين و پايدارترين عنصر فرهنگ ساز، براى شيعيان و تمامى انسان هاى آزاده عالم است. به گفته امام راحل رحمه الله: (ما هر چه داريم از محرم و صفر داريم).
۲. اشتراک در اهداف
هدف مهدى عليه السلام، نجات انسان ها از بردگى فكرى و برداشتن زنجيرهاى اسارت از آنان است.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛ هنگامى كه قائم قيام كند، هر آينه باطل از بين مى رود).(۴۱)
هدف امام حسين عليه السلام نيز در زيارت اربعين چنين بيان شده است:
(وبذل مهجة فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضالة؛ خون خود را تقديم تو كرد، تا انسان ها را از نادانى و گمراهى رهايى بخشد).
پس هدف هر دو، احياى دين و جلوگيرى از انحطاط ارزش ها است.
۳. مشابهت در زمانه
حسين عليه السلام زمانه خود را چنين توصيف مى كند: (الا ترون انّ الحق لايعمل به وانّ الهوى لايترك عنه؛ آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل خوددارى نمى گردد)،(۴۲) (فان السنة قد اميتت وانّ البدعة قد احييت؛ همانا در شرايطى هستيم كه سنت پيامبر، از بين رفته و بدعت ها زنده شده است). (و على الاسلام السلام اذا قد بليت الامة براعٍ مثل يزيد؛ اگر حاكم امت، فردى همچون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند).
زمانه مهدى عليه السلام نيز چنين است: (يعطف الهوى على الهدى، اذا عطفوا الهدى على الهوى ويعطف الرأى على القرآن، اذا عطفوا القرآن على الرأى... ويحيى ميّت الكتاب والسنة؛ چون مهدى قيام كند، خواهش هاى نفسانى را به هدايت آسمانى، باز گرداند؛ پس از آنكه رستگارى را به هواى نفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع رأى خود گردانده باشند... پس مهدى به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت، چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروک مانده، زنده خواهد ساخت).(۴۳)
زمانه مهدى عليه السلام و حسين عليه السلام، در انحراف فكرى، فساد اجتماعى، رواج بى دينى و بدعت در سطح جهانى، مشابه يكديگر است.
مشابهت در زمانه، ابعاد متعددى دارد؛ از تبليغات جبهه باطل گرفته تا حاكميت خلفاى جور و غربت دين در عرصه زندگى و جامعه. تبليغات بنى اميه و معاويه عليه اهل بيت عليهم السلام و امام حسين عليه السلام(۴۴)، شباهت زيادى به تبليغات كشورهاى استكبارى و صهيونيستها، عليه ايران اسلامى دارد.
۴. مشابهت در ياران
ياران امام حسين عليه السلام بهترين ياران و فدايى او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسليم نسبت به امام خود و سبقت در اجراى خواسته ها و فرامين او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت يگانه دوران بودند.
ياران امام مهدى عليه السلام نيز چنيناند: (هم اطوع له من الامة لسيدها؛ آنها مطيعتر از كنيز نسبت به مولاى خود هستند).(۴۵)
(كدّادون جاحدون فى طاعته؛(۴۶) ياران مهدى عليه السلام در فرمانبردارى از حضرتش، بسيار كوشا و مصمماند).
(لهم يسبهم الاولون ولايدركهم الآخرون؛(۴۷) (آنان در شايستگى ها و امتيازات بر اوج رفيعىاند) نه از نسل هاى گذشته، كسى از آنان پيشى گرفته و نه از آيندگان، كسى به مقام والاى آنان مى رسد).
(رهبان بالليل ليوث بالنهار، كَاَنَّ قلوبهم زبر الحديد؛ عابدان شب و شيران روزند، (در شجاعت) قلوبشان همچون پاره هاى آهن است).(۴۸)
۵. ضرورت درگيرى و نبرد
درگيرى بين حق و باطل، ايمان و كفر، يک ضرورت است؛ چون حقيقت ايمان، حركت و رويش و خصلت كفر، ايستادگى و ماندگى است.
ساده انديشى است اگر گمان شود، مسائل و مشكلات، تنها با گفتوگو حل مى شود. بايد به فكر پس از گفتوگو هم بود كه اگر زير بار حق نرفتند و يا خواستند بر ظلم خود باقى بمانند، چه بايد كرد؟ پس از گفتوگو و دو گروه شدن، مخاصمه و درگيرى هم هست يا نه؟ (فاذا هم فريقان يختصمون...).(۴۹) به راستى آيا مشكل اسرائيل و فلسطين، با گفتوگو حل مى شود؟ آيا آمريكا با گفتوگو حاضر است، از خوى استكبارى خود دست بردارد؟
نبرد حسين عليه السلام و يزيد، جنگ مهدى عليه السلام و مستكبران، نبرد حق و باطل است؛ يكى در محدوده كربلا و ديگرى در وسعت همه زمين.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (ليس شأنه الا السيف؛(۵۰) او فقط شمشير را مى شناسد).
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (يكفّون سيوفهم حتى يرضى الله عزّ وجلّ؛(۵۱) ياران قائم شمشيرهاى خويش را بر زمين نمى نهند تا اين كه خداى عزوجل راضى شود).
۶. منتظران مهدى عليه السلام، پرورش يافتگان مكتب عاشورا
ياران مهدى عليه السلام، همه عاشورايىاند و در مكتب حسين عليه السلام پرورش يافته و باليدهاند.
كسانى مى توانند در ركاب مهدى عليه السلام باشند و امام حق را يارى رسانند كه در مكتب عاشورا آبديده شده و معيار جنگ و صلح را از او آموخته باشند كه حسين عليه السلام خود معيار سلم و حرب و تولاّ و تبرّا است.
۷. سختى و مشكلات راه
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (قيام امام زمان عليه السلام نشانه هايى دارد). راوى پرسيد: آنها چيستند؟ امام صادق عليه السلام فرمود: (ذلك قول الله عزوجل (ولنبلونكم بشىء من الخوف والجوع)(۵۲) لو قد خرج قائمنا، لم يكن الا العَلَق والعَرَق والقوم على السروج؛(۵۳) اين سخن خداوند است كه (شما را با گرسنگى و ترس آزمايش مى كند)؛ هنگامى كه قائم ما قيام كند، خون است و عرق ريختن و سوار بر مركب ها بودن در ميدان هاى مبارزه).
۸. پيوستن و جدا شدن ياران
به كاروان حسين عليه السلام كسانى پيوستند كه اميد پيوستنشان نبود، همچون زهير و حرّ كه يكى عثمانى بود و در صفين بر عليه على عليه السلام شمشير زده و ديگرى فرمانده سپاه عمر سعد بود. و كسانى به بهانه هاى واهى نپيوستند، همچون طرماح بن عدى و يا پيوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در كنار حسين عليه السلام را نداشتند؛ چه آنانى كه در ميانه راه جدا شدند و چه آنانى كه در كربلا، از ميدان معركه گريختند.
در مورد ياران مهدى عليه السلام نيز داريم:
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (اذا خرج القائم يخرج من هذا الامر من كان يُرى انه من اهله ودخل فيه شبه عبدة الشمس والقمر؛(۵۴) هنگامى كه قائم قيام كند از امر (ولايت) او كسانى بيرون مى روند كه همواره چنين به نظر مى رسيد از ياران او باشند. و به امر (ولايت) او درمىآيند آنانى كه شبيه خورشيد پرستان و ماه پرستانند.)
در مورد يهوديان جزيرة العرب، نيز داريم كه منتظر آمدن پيامبر بودند. اما وقتى آمد، به او كافر شدند. (فلما جائهم ما عرفوا كفروا به)(۵۵) از حسين نيز تقاضا كردند كه بيايد و نامه ها نوشتند، اما هنگامى كه آمد، به او پشت كردند و خون او را ريختند.
۹. الهام پذيرى هر دو فرهنگ
حسين عليه السلام با شهادت خود، پايه گذار فرهنگ شهادت شد و اين فرهنگ، آن چنان در فرهنگ مسلمين ريشه دواند و در دلها جا باز كرد كه به عنوان الگو، سرآغاز بسيارى از حركتها و قيامهاى حق طلبانه در سرزمين پهناور اسلامى بر عليه خلفا و حاكمان ستمگر شد. در عراق، بصره و كوفه (سليمان بن صرد، مختار، زيد بن على)، در حجاز، مدينه و مكه، در خراسان (يحيى بن زيد).(۵۶) و هنوز هم همه عدالت خواهان و مردان تاريخ، مى گويند بايد پا جاى پاى حسين و شهداى كربلا گذاشت (گاندى).
انتظار نيز به عنوان يكى از بزرگترين، قوىترين و انگيزهسازترين آرمانهاى انسانى، نقش بىبديلى در از بين بردن يأس و نااميدى و پيروزى نهايى مظلومان بر مستكبران دارد (ونريدان نمن... ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين). همچنان كه مى تواند به عنوان يک راهبرد اساسى و كليدى در تمامى ابعاد سياسى - اجتماعى، تربيتى و فكرى يک جامعه تأثيرگذار باشد.
از طرف ديگر منتظر ظهور مصلح، خود بايد صالح باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: (ان لنا دولة يجىء بها الله اذا شاء ثم قال: من سرّه ان يكون من اصحاب القائم عليه السلام فلينتظر وليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر؛(۵۷) ما دولت و حكومتى داريم و خداوند، هرگاه بخواهد اين دولت ظهور خواهد كرد و اگر كسى خوشحال و خشنود مى شود كه از ياران مهدى عليه السلام باشد؛ پس منتظر باشد و در حال انتظار، اهل ورع و اجتناب از گناهان و اهل محاسن و مكارم اخلاق باشد).
(يخرج اناسٌ من المشرق ويوطئون للمهدى سلطانه؛ گروهى از مشرق زمين به پا خاسته و زمينه ساز حكومت امام مهدى عليه السلام مى شوند).
۱۰. زوال دولتهاى باطل
حسين عليه السلام، با شهادت خود، باعث رسوايى و در نتيجه نابودى دولت بنى اميه شد. مهدى عليه السلام نيز با ظهور خود، باعث رسوايى و تزلزل تمامى دولت هاى مستكبر، خواهد شد:
(اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛(۵۸) هنگامى كه قائم قيام كند، هر دولت باطلى از بين مى رود).
در دعاى ندبه، ندا سر مىدهيم:
(اين قاصم شوكة المعتدين؟ اين هادم ابنية الشرك والنفاق؟ اين مبيد اهل الفسوق والعصيان والطغيان؟...؛(۵۹) كجا است درهم شكننده شوكت متجاوزان؟ كجا است ويران كننده بناهاى شرک و نفاق؟ كجا است نابود كننده اهل نادرستى و عصيان و طغيان؟...).
در روايات نيز آمده است:
(ولايكون ملك الا للاسلام؛(۶۰) در آن روز حكومتى جز حكومت اسلام، نخواهد بود).
(يبلغ سلطانه المشرق والمغرب؛(۶۱) دولت مهدى عليه السلام شرق و غرب جهان را فرا گيرد).
(اذا قام القائم لايبقى ارض الاّ نودى فيها شهادة ان لا اله الا الله وان محمداً رسول الله؛(۶۲) هنگامى كه مهدى عليه السلام قيام كند زمينى باقى نمى ماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد).
۱۱. تكيه بر سنتهاى الهى
سنت خداوند چنين است كه تا تحولّى در وجود انسان ها پديد نيايد، وضعيت جامعه و اجتماع آنان، دگرگون نخواهد شد: (ان الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بانفسهم)(۶۳) وسنت هاى الهى تخلف ناپذير است: (ولن تجد لسنة الله تبديلاً).(۶۴)
ظهور مهدى عليه السلام زمينه هاى مردمى وعدّه و عُدّهاى را مى طلبد كه بايد فراهم شود و اين به عهده ما است؛ گرچه اگر ما كارى نكنيم، ظلم فراگير و باطل خود زمينه ساز عدالت و حق خواهد بود؛ چون باطل رفتنى است: (قل جاء الحق وزهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً).(۶۵)
البته اين بدان معنا نيست كه از امدادهاى غيبى و معجزات استفاده نمى شود؛ بلكه امدادهاى غيبى نيز از سنتهاى الهى است. و فرآيند خاص خود را دارد. به شهادت قرآن، پس از به كار گرفتن تمامى استعدادها، تلاش ها، تحمل سختى ها و شدايد و طلب ودرخواست انسان ها، امداد و عنايت الهى فرا خواهد رسيد: (ان تنصروا الله ينصركم)(۶۶) و (... ام حسبتم ان تدخلوا الجنة ولما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم البأساء والضراء وزلزلوا حتى يقول الرسول والذين آمنوا معه متى نصر الله الا انّ نصر الله قريب).(۶۷)
از شرايط اساسى ظهور حضرت حجّت زمينه هاى مردمى است:
(ان المهدى لايخرج حتى تقتل النفس الزكية... فاتى الناس المهدى فزفّوه كما تزّف العروس).(۶۸)
(...انّه لايخرج حتّى لايكون غائب احب الى الناس منه ممّا يلقون من الشرّ).(۶۹)
۱۲. نقش زنان
نقش زنان، در هيچ حركتى از حركت هاى اسلامى و شيعى - از صدر اسلام تاكنون - به اهميت و برجستگى نقش زن در قيام عاشورا نبوده است.
عاشورا، تنها صحنه اى است كه در آن زن، در متن قرار داد و نه حاشيه و نقش زن شيعى در آن، پررنگ و پرحضور است و شايد يكى از رمزهاى جاودانگى آن همين باشد. نقش حضرت زينب علیها السلام، اين شيرزن دريادل كربلا و همسر و دختران امام حسين عليه السلام - به عنوان پيامآوران واقعه عاشورا - از جايگاه خاصى برخوردار است. نقش ام وهب، دلهم (زن زهير)، طوعه، مارى(۷۰) و حتى زنان قبيله بنى همدان(۷۱)، غير قابل كتمان است.
مرحوم حاج شيخ ملاسلطان على تبريزى - كه از جمله عابدان و زاهدان بود - در عالم رؤيا خدمت امام زمان عليه السلام رسيد و عرض كرد: آيا اين كه فرموديد: (فلأندبنك صباحاً ومساءً ولأبكين لك بدل الدموع دماً) صحيح است؟ فرمود: آرى، صحيح است.
عرض كردم: آن كدام مصيبت است كه به جاى اشک، خون گريه مى كرديد؟ آيا مصيبت حضرت على اكبر است؟
حضرت فرمود: اگر على اكبر هم بود، در اين مصيبت خون مى گريست.
- آيا مصيبت حضرت عباس است؟
- اگر عباس هم بود، در اين مصيبت خون مى گريست.
- آيا مصيبت حضرت سيدالشهدا عليه السلام است؟
- اگر سيدالشهدا عليه السلام هم بود، در اين مصيبت خون مى گريست.
- پس كدام مصيبت است؟
- مصيبت اسيرى زينب.(۷۲)
در قيام حضرت مهدى عليه السلام نيز چنين است و زنان از جايگاه ويژهاى برخوردار خواهند بود. نقش زن در عصر ظهور، همچون نقش مدعيان امروز و طرفداران حقوق زن نيست كه او را تا سرحد يک كالا و وسيلهاى براى لذت طلبى و عيّاشى تنزل دادهاند.
جابر بن يزيد جعفى از امام باقر عليه السلام نقل مى كند:
ويجىء والله ثلاث مأة وبضعة عشر رجلاً فيهم خمسون امرأة يجتمعون بمكة على غير ميعاد قزعاً كقزع الخريف؛(۷۳) به خدا سوگند ۳۱۳ نفر مى آيند كه پنجاه تن از آنان زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلى، در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد).
ام سلمه نيز از پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله چنين روايت كرده است: (يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس اليه كالطير الوارد المتفرقة حتى يجتمع اليه ثلاث مأة واربعة عشر رجلاً فيه نسوة فيظهر على كل جبار وابن جبار(۷۴)؛ در آن هنگام پناهندهاى به حرم امن الهى پناه مىآورد و مردم همانند كبوترانى كه از چهار سمت به يک سو هجوم مىبرند به سوى او جمع مىشوند تا اين كه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده نفر گرد آمده كه برخى از آنان زن مىباشند كه بر هر ستمگر و ستمگر زادهاى پيروز مىشوند).
۱۳. دشوارى حفظ دين
در دوران امام حسين عليه السلام بر اساس بدعت هاى خلفا و تبليغات بنى اميه، دين بى ارزش و بازار دنيا پررونق بود: (الناس عبيد الدنيا والدين على السنتهم ما درّت معايشهم فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الديّانون؛ مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان مى باشد، مادامى كه زندگى دنياى آنها تأمين شود. اما همين كه در بوته امتحان قرار گرفتند، دينداران كم خواهند بود).(۷۵)
اگر نبود حسين عليه السلام - اين خط روشن ولايت و وارث پيامبران - چراغ دين، آخرين كورسوهاى خود را مى زد.
در عصر انتظار نيز حفظ دين، از سختترين كارها است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (ان لصاحب هذا الامر غيبة، المتمسّك فيها بدينه كالخارط لشوک القتاد بيده - ثم اوْمأ ابوعبدالله عليه السلام بيده هكذا. قال: فايّكم تمسّك شوْك القتاد - ثمّ اطوق مليّاً ثمّ قال: ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتّق الله عبد عند غيبته وليتمسّك بدينه؛(۷۶) براى صاحب اين امر (حضرت مهدى عليه السلام) غيبتى خواهد بود. هر كس در روزگار غيبت او دين خود را حفظ كند، مانند كسى است كه تيغهاى تيزگ ياه قتاد را با دستش صاف و هموار سازد؛ سپس حضرت با دست (مبارک) خويش اشاره فرمود كه چگونه با دست، تيغهاى قتاد را بايد هموار ساخت. آن گاه افزود: كدام يک از شما تا به حال توانسته است، خارهاى خنجرگونه قتاد را به دست بگيرد؟ سپس حضرت سر به زير افكند و مدتى سكوت كرد؛ آن گاه افزود: براى صاحب اين امر، غيبتى است كه در روزگار دشوار غيبت، هر بنده خدايى بايد تقوا پيشه كند و دينش را حفظ نمايد).
در روايتى ديگر، آمده است:
(منْ ثَبتَ على ولايتنا فى غيبة قائمنا، اعطاه الله اجْر الف شهيد مثل شهداء بدر واحد؛(۷۷) كسى كه در روزگار قائم ما، در امر ولايت ما ثابت قدم و استوار باقى بماند و نلغزد، چنان است كه خداوند پاداش هزار شهيد مانند شهداى جنگ هاى بدر و احد به آنان عطا مى فرمايد).
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (يأتى على الناس زمانٌ يغيب عنهم امامهم. فيا طوبى للثابتين على امرنا فى ذلك الزمان؛(۷۸) روزگارى بر مردم خواهد آمد كه امام و پيشواى ايشان از (چشم) آنان غايب و پنهان مى گردد. پس خوشا بر احوال كسانى كه در آن زمان (غيبت در امر ولايت) ثابت قدم و استوار مى مانند).
حضرت در ادامه، فضايل فراوانى براى كسانى كه دين خود را حفظ مى كنند، بيان مى دارد كه اين فضايل زياد، به جهت سنگينى و عظمت كار آنان است.
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمود: (اللهمّ لقّنى اخوانى، مرتين... لاحدهم اشدّ بقيةً على دينه من خرط القتاد فى الليلة الظلماء او كالقابض على جمْر الغضاء، اولئك مصابيح الدجى ينجيهم الله من كل فتنة غبراء مظلمة؛(۷۹) بارالها! مرا به ديدار برادرانم نايل گردان... هر يک از ايشان در پايدارى و استوارى در دين، از كسى كه در دل تيره شب، شاخه پرتيغ گياه قتاد را، با كف دست صاف و هموار مى سازد، پايدارتر است؛ يا همانند كسى كه صبورانه پاره آتشى را بر دست گيرد و در آن حال در دين خويش استوار باشد. آرى، ايشان چراغهاى هدايت (در شب تاريک و ديجور) هستند. خداوند ايشان را از هر فتنه تيره و تار رهايى مى بخشد).
۱۴. سازش ناپذيرى
حسين عليه السلام در ردّ درخواست يزيد بر بيعت، با قاطعيت مى گويد: (مثلى لا يبايع مثله)؛(۸۰) حضرت مهدى عليه السلام نيز با هيچ كس سر سازش ندارد. امام باقر و صادق عليهما السلام مى فرمايند: (ليس شأنه الاّ السيف؛ او فقط شمشير را مى شناسد)(۸۱)، (يقتل اعداء الله حتى يرضى الله؛ دشمنان خدا را مى كشد تا خدا راضى گردد).(۸۲)
۱۵. تلاش جهت جذب و نيروسازى
حسين عليه السلام، مدام به فكر جذب نيرو و تربيت و سازندگى بود. و با نامه به شهرهاى مختلف و سفرهاى خود و با زندگى ساده و انفاق هاى خود، سعى در جذب و تأليف قلوب و تربيت و پرورش آنان داشت. او دو سال پيش از مردن معاويه، در (منا)، جمعى بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامى فضايل اهل بيت علیهم السلام را به همراه ويژگى هاى دشمنان آنان، از قرآن بر آنان خواند.
آن حضرت در دوره يزيد، در سفر خود از مكه به كربلا، از سياست جذب نيرو چشم نپوشيد و افرادى همچون زهير و حرّ را جذب نمود.
مهدى عليه السلام فرزند حسين عليه السلام نيز در ميان ما و در حال تلاش و نيروسازى است و لحظه اى از اين مهم غافل نيست:
(ان يكون صاحبكم المظلوم، المجحود حقه، صاحب هذا الامر يتردد بينهم ويمشى فى اسواقهم ويطأ فرشهم ولايعرفونه حتى يأذن الله له ان يعرّفهم نفسه؛(۸۳) صاحب اين امر... در ميان آنان راه مىرود، در بازارهايشان رفت و آمد مىكند. روى فرشهايشان گام برمىدارد؛ ولى او را نمىشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفى كند.
در جلد دوم موسوعه امام مهدى (تأليف شهيد محمد صدر) داستانهايى شنيدنى وموثق در اين باره آمده است.
۱۶. انتظار
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله از خيلى پيشترها، خبر شهادت امام حسين عليه السلام را داده بود. امام على عليه السلام نيز مى فرمود: (هيهنا مناخ ركاب و مصارع عشاق). اين اخبار تا آن جا بود كه كسانى، از مدت ها پيش در منطقه كربلا اقامت گزيده و منتظر يارى فرزند رسول خدا بودند و سرانجام به آرزوى خود رسيدند.(۸۴)
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و تمامى ائمه عليهم السلام، بشارت ظهور مهدى عليه السلام و دولت كريمه او را داده اند و بايد منتظر بود كه: (افضل الاعمال انتظار الفرج).
۱۷. طلب يارى
فرياد استنصار و طلب يارى حسين عليه السلام، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش مى رسد: (هل من ناصرٍ ينصرنى؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله).
فرياد استنصار مهدى عليه السلام، نيز همواره بلند است. آيا كسى هست كه مهدى آل محمد را يارى كند؟ آيا كسى هست عشق مرا در دلها زنده كند؟ و انسانهاى بريده از مرا، با من پيوند زند؟
مىگويند با شنيدن فرياد (هل من ناصر حسينى)، گهواره على اصغر تكان خورد! آيا با شنيدن (هل من ناصر مهدوى) نيز، دلى هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيمانى ببندد و به كمک او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟!
(او در روز ظهور خود به ديوار كعبه تكيه داده بانگ برمىدارد: (اى مردم! ما از خداوند يارى مىجوييم. هر كه مىخواهد ما را اجابت كند... از شما مىخواهم كه به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما - كه حق قرابت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مىباشد - ما را كمک كنيد و كسانى را كه به ما ظلم مىكنند، از ما بازداريد كه ما را ترسانده و بر ما ظلم كردهاند. از شهر و فرزندانمان جدا كرده، بر ما ستم روا داشتند و شوريدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آوريد! ما را تنها نگذاشته، خوارمان نكنيد. ياريمان كنيد كه خداوند شما را يارى مىكند).(۸۵)
۱۸. تدبير و مديريت
مديريت حسين عليه السلام، مديريتى بىنظير است. اين كه جماعتى اندک در برابر سپاهى سى هزار نفرى، از پگاه صبح تا هنگام عصر مقاومت كنند؛ حكايت از مديريت عالى و تدبير بلند حسين عليه السلام دارد. او با تشكيل ميمنه و ميسره و علمدار و قرار گرفتن خود در قلب سپاه، به عنوان فرمانده و قرار دادن خيمه ها در جايگاهى مناسب - به طورى كه پشت آن نهرى خشک شده باشد - و ريختن نى و هيزم در آن و آتش زدن آنها در فرصتى مناسب و خيمه ها را در كنار هم بستن و... به طورى كه دشمن نتواند آنها را محاصره كند و تنها از روبه رو با آنها بجنگد، نشان داد كه از تدبير و مديريتى بىنظير برخوردار است. امام با تسلّطى شگرف تمامى صحنه ها را زير نظر داشت و همچون يک فرمانده پيروز تا آخرين لحظه، ذرّهاى ترس و واهمه به خود راه نداد. او در شب عاشورا از تمام منطقه نبرد، بازديد كرد و با گفتوگوىِ با اصحاب و اهل حرم همه آنان را به آمادگى و وسعت رسانيد و خود و اهل بيت و اصحابش، با عبادت و دعا شب را به صبح رساندند. كسانى كه صبح پركارى دارند، بايد شب ها را بهپا خيزند و با خالق خود به راز و نياز بپردازند.
(يا ايها المزّمّل قم الليل... إن لك فى النهار سبحاً طويلا)(۸۶)
مهدى عليه السلام نيز در مديريت و تدبير، همچون جدّ بزرگوار خود حسين عليه السلام است. تشكيل يک حكومت جهانى و اداره همه انسان ها مديريتى مى خواهد سترگ، به عظمت سينه مهدى عليه السلام كه: آلة الرياسة سعة الصدر.
سوّم. رهيافتها
با پيوندها به تحليل مىرسيم و با تحليلها به رهيافتها. هر كدام از تحليلها، مىتواند پيامآور رهيافت يا رهيافتهايى باشد. آن جا كه يوسف عليه السلام با خواب عزيز مصر، به دو برنامه هفت ساله مىرسد و مصر را از قحطى و گرسنگى نجات مىدهد. چرا نتوان با اين همه پيوند و تحليل، به رهيافتها و در نتيجه به برنامهريزى و موضعگيرى مناسب رسيد؟!
اين رهيافتها (همچون سيره تربيتى، اخلاقى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و مديريتى آن حضرت)، مىتواند اساس برنامهريزىهاى راهبردى و كلان جامعه منتظر و حكومت دينى باشد.
۱. تبيين فرهنگ عاشورا
اگر عاشورا، پشتوانه فرهنگى انتظار است؛ پس در جهت تبيين حركت عاشورا و نيز برگزارى هر چه باشكوهتر مراسم عاشورا و معرفى اسوههاى جاويدان آن، بايد تلاش دو چندان كرد.
خيلى فرق است بين اين كه به عاشورا، به عنوان پشتوانه و عقبه فرهنگى و الهامپذيرِ انتظار نگاه شود؛ يا يک سنت برخاسته از عواطف و احساسات قومى.
رسانههاى عمومى - به خصوص صدا و سيما -، حوزههاى علميه و مراكز فرهنگى، نقشى حياتى و اساسى در غنا بخشيدن به اين فرهنگ دارند.
كربلا، دانشگاه بزرگى است با كلاسها و درسهاى بسيار. ابعاد و آموزههاى اين دانشگاه بزرگ، هنوز هم بر بسيارى پوشيده است. بايد در اين درياى عميقِ گسترده پربار، غوّاصانى ماهر و زبردست، به صيد بپردازند تا لؤلؤها و مرواريدهاى گرانبهاى آن را به چنگ آورده، در اختيار خواستاران و خريداران قرار دهند.
هنوز هم اين حركت عظيم و منشور بىنهايت، زواياى پنهان و ابعاد گستردهاى دارد كه تنها بر عاشقان رخ مىنمايد. اين غزال گريز پا در كمند هر كس نمىافتد! پرورش يافتگان مكتب مهدوى، امام حسين عليه السلام را به عنوان معيار سلم و حرب و منشأ الهامپذيرى مىدانند. بايد اين معيار براى همگان به خوبى تبيين شود.
۲. تبيين دين
عصر حسين عليه السلام، عصر غربت دين بود و عصر انتظار نيز چنين است. قيام حسين و فرزندش مهدى عليه السلام براى احياى دين است. منتظر مهدى، بايد از دين و ضرورت، قلمرو، و زبان آن و... تحليلى عميق داشته باشد؛ تا در اين عصر - كه عصر شبهات و فتنهها است - بتواند زمينه ساز حركت مهدى عليه السلام باشد.
۳. الگو سازى
حسين عليه السلام و يارانش الگوى منتظراناند؛ از اين رو بايد در مبانى فكرى و ويژگىهاى رفتارى و تربيتى آنان، درنگى شايسته كرد.
۴. فرهنگ بسيح
ضرورتِ درگيرى و نبرد، بايستگى فرهنگ بسيج را به عنوان يک راهبرد اساسى، فراروى حكومت دينى قرار مىدهد. تقويت اين نهاد مقدس، زمينه سازى براى ظهور است.
بايد از كسانى كه در هشت سال دفاع مقدس، از نبرد نهراسيدند و سختىها و مشكلات راه را به جان خريدند، تجليل كرد و سينما و ادبيات دفاع مقدس را نه به عنوان يک تفنن، كه به عنوان يک ضرورت و هدف راهبردى نظام، پى گرفت. بسيج برخاسته از فرهنگ جبهه و شهادت است. و به گفته امام راحل، مدرسه عشق است. اين رهيافت شاخصه و معيار اساسى در انتخاب مسؤولان و كارگزاران است. ترويج اين فرهنگ و نهادينه كردن آن، باعث مىشود كه هر كس تكليف خود را با مهدى عليه السلام روشن كند؛ تا در اوج نبرد با اسبى كه در خيمه مخفى كرده، فرار نكند و مهدى عليه السلام را همچون حسين عليه السلام تنها نگذارد.
۵. معرفت امام
كسانى مىتوانند شعار خود را «يا لثارات الحسين» قرار دهند كه به مقام «ابوّت با امام» رسيده باشند تا بتوانند خونخواه او باشند؛ اين ممكن نيست مگر با معرفت به حق امام عليه السلام. شعار «يا لثارات الحسين» فقط يک شعار برخاسته از عواطف و عصبيتهاى قومى و نژادى نيست؛ بلكه برخاسته از معرفت به حق ولايت امام است. اين معرفت، معرفت به حسب و نسب و فضايل آنان نيست؛ بلكه عرفان به حق ولايت آنان است. (الست اولى بكم من انفكسم) و (النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم). آنان از ما به ما آگاه تر و مهربانتراند و از همه كششهاى نفسانى آزادند.
اين شعار، شعار كسانى است كه در تولد دوم(۸۷) خود، رسول و امام را به ابوّت برگزيدند و با درک اضطرار به وحى و حجّت، از همه تقليدها، تلقينها، هوسها، غريزهها و... جدا شدند و در اين تولد دوباره، رسول و امام را به عنوان مربى خود انتخاب كردند كه: (انا وعلىٌّ ابوا هذه الامة).
اين درک از امام و اين آگاهى از حق ولايت ايشان، ما را به مقام ابوّت و در نتيجه خونخواهى آنان مىرساند؛ آن هم نه پدر جسمانى من كه پدر روحانى، مربى، هادى و پيشواى من؛ آن هم پدرى كه مصباح، سفينه(۸۸)، ميزان(۸۹)، وارث(۹۰)، امين(۹۱) و اسوه(۹۲) است و سبب سعادت و رستگارى(۹۳)، امنيت، حفظ، نجات(۹۴)، عزت، قبولى اعمال(۹۵) من و... است.
اين نگاه به امام و آگاهى از شؤون و آثار ولايت آنان، ثمرات و بارهاى زيادى با خود دارد و فاصله گرفتن از آن، ضررهاى جبران ناپذيرى با خود به همراه دارد. از گامهاى اساسى تمامى مراكز فرهنگى و آموزشى، تبيين دقيق اين معنا از امامت - به عنوان ركن ركين اعتقادى انقلاب - است.
۶. عزّت
عزّت، اساس حركت حسينى و مهدوى است و مىتواند اساس سياست راهبردى حكومت دينى در سطح روابط بينالمللى باشد. حكومت دينى - به عنوان زمينه ساز دولت كريمه مهدوى - از هرگونه رابطه و مذاكره اى كه شائبه ذلّت داشته باشد، پرهيز مىكند. منتظر دولت عزيز (تعزّ بها الاسلام واهله)(۹۶)، خود بايد عزيز باشد. حسين عليه السلام هم مىفرمود: (هيهات منّا الذلة).
۷. تنشزدايى
حسين عليه السلام آغاز كننده جنگ نبود - گرچه دشمن در تيررس او بود - چرا كه درگيرى، پس از تبيين و اتمام حجت است؛ آن هم پس از آن كه دشمن آغاز كننده باشد.
منتظران مهدى نيز دو سياست عزّت و تنشزدايى را با هم دارند.
۸. آمادگى
ضرورت درگيرى و نبرد، بايستگى آمادگى و تجهيز را با خود دارد. بايد از الان به فكر عِدّه و عُدّه بود و با تهيه نيرو و اسلحه، در انديشه روز مصاف حق و باطل بود تا اين بار وعده خداوند به دست منتظران تحقّق يابد. آمادگى براى نبرد نهايى، از مهمترين سياستهاى راهبردى حكومتهاى دينى است.
۹. جذب نيرو و تبليغ
آن جا كه حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام از جذب نيرو و تبليغ دين دست نمىكشند؛ تكليف منتظران و پيروان آنان مشخص است. جذب نيرو و تبليغ در سطح داخلى و خارجى، از تكاليف عمده حكومتهاى دينى، به عنوان زمينه سازان دولت كريمه مهدوى است.
۱۰. اخلاق
فرياد «هل من ناصر» حسينى و مهدوى، همواره به گوش مىرسد. بايد اين فرياد را پاسخ گفت؛ اما چگونه؟ اميرالمؤمنين عليه السلام و امام صادق عليه السلام اين چگونگى را پاسخ مىدهند:
(اعينونى بورع واجتهاد وعفة وسداد(۹۷)؛ با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى مرا يارى دهيد).
(من سرّه ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر وليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر(۹۸)؛ كسى كه دوست دارد، از ياران قائم باشد؛ بايد منتظر باشد و در همان حال، از گناهان اجتناب ورزد و خود را به اخلاق نيكو بيارايد.)
ترويج اخلاق و فضايل اخلاقى، به عنوان راهبردى اساسى در حكومت دينى مطرح است. اين سياست كلان و راهبردى به همراه راه كارهاى اجرايى آن مىتواند به عنوان يک هدف و معيارى براى نقد تمامى ارگانهاى فرهنگى و آموزشى - تبليغى باشد.
۱۱. عنايت بيشتر به زنان
با توجه به نقش زنان در قيام مهدى عليه السلام و حضور آنان در دولت كريمه، بايد براى رشد، اعتلا و بالندگى اين قشر مهم و مظلوم در طول تاريخ، سرمايهگذارى جدى صورت گيرد. به نظر مىرسد تاكنون آن گونه كه شايسته و درخور منزلت زنان است، كارى بايسته براى آنان صورت نگرفته است. هنوز در سطح حوزهها، مراكز علمى - فرهنگى و مديريتهاى ميانى و كلان جامعه، نقش زن در حاشيه است. بايد براى تربيت و تحصيل زنان، سرمايهگذارىهاى اساسى صورت گيرد. غفلت از اين نگاه راهبردى، ضرر و زيانهاى جبران ناپذيرى به انقلاب اسلامى وارد ساخته است. از اين رو تلاش دو چندان و عزمى جزم را جهت جبران اين ضايعه مىطلبد.
پىنوشتها:
(۱) پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: (ان لقتل الحسين حرارةً فى قلوب المؤمنين لا تبرد ابداً). مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۸، ب ۴۹ ابواب المزار، ح ۱۳.
(۲) فاجعل لنا من امرنا فرجاً ومخرجاً يا ارحم الراحمين دعاى امام حسين عليه السلام. پيامبر در جاى ديگر مى فرمايد: (ان للحسين فى بواطن المومنين معرفهً مكتومة) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۷۲. امام صادق عليه السلام نيز فرموده است: (من اراد الله به الخير قذف فى قلبه حبّ الحسين وحبّ زيارته ومن اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسين وبغض زيارته) كامل الزيارات، ص ۱۴۳.
(۳) ر.ک: مجله موعود، دكتر بلخارى، شماره هاى ۲۶ و۲۵.
(۴) احزاب (۳۳)، آيه ۲۳.
(۵) به برخى از اين پيوندها در شماره قبلى همين مجله (موعود) در مقاله (حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام) اشاره شده است.
(۶) ر.ک: منتخب الاثر، ص ۱۳۹ - ۱۴۰ و ۲۶۴ - ۲۵۴.
(۷) بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۵۰.
(۸) دلائل الامامة، طبرى، ص ۲۳۹.
(۹) اسراء (۱۷)، آيه ۳۳.
(۱۰) تفسير برهان، ج ۲، ص ۴۱۹.
(۱۱) الزام الناصب فى اثبات الحجة الغائب، يزدى حائرى پور، ج ۲، ص ۲۸۲.
(۱۲) النجم الثاقب، ص ۴۶۹ ونيز ر.ک: مستدرک الوسائل، ج ۱، پ ۴۷، (به نقل از امام صادق عليه السلام).
(۱۳) معالى السبطين، ج ۱، ص ۲۰۸؛ رياض القدس، ج ۱، ص ۲۶۳؛ وقايع الايام خيابانى، ص ۲۸۴؛ ناسخ التواريخ، ج ۲، ص ۱۵۸ (به نقل از سحاب رحمت، ص ۳۴۳).
(۱۴) كمال الدين، ج ۱، ص ۳۱۸.
(۱۵) مصباح الزائر، سيد بن طاووس، به نقل از ربيع الانام فى ادعية خير الانام، ص ۳۶۷.
(۱۶) مفاتيح الجنان، زيارت حضرت صاحب الامر عليه السلام.
(۱۷) مصباح المتهجد، مفاتيح الجنان.
(۱۸) الغيبة، شيخ طوسى، ص ۲۷۴.
(۱۹) همان.
(۲۰) مجله انتظار، ش ۲، ص ۱۸۲ ونيز ر.ک: حماسه عاشورا به بيان حضرت مهدى، ص ۱۱۵.
(۲۱) مجله انتظار، ش ۲، ص ۱۸۳.
(۲۲) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۷۲. البته چنانچه دعاى ندبه از جانب امام زمان عليه السلام باشد.
(۲۳) ر.ک: مفاتيح الجنان، در اعمال هر يک از اين روزها.
(۲۴) مجله انتظار، ش ۲، ص ۱۷۸.
(۲۵) امالى صدوق، مجلس ۲۷؛ بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۵.
(۲۶) گزيده كفاية المهتدى، ص ۱۰۵ و۱۰۶، ح ۱۹.
(۲۷) بحار الانوار ج ۵۳، ص ۶۲ ؛ ايقاظ، ص ۳۵۲؛ فوز اكبر، ص ۳۶.
(۲۸) اسراء، ۶.
(۲۹) ايقاظ، ص ۳۶۸.
(۳۰) ر.ک: مجله انتظار، شماره ۲، ص ۱۸۸ و نيز ر.ک: صالحان صالح، ص ۱۸۷ و خلاصه العبقرى الحسان، صص ۲۴۲ ۲۱۹ ۱۸۷ ۱۱۰ ۳۴ و پادشه خوبان و سوگمندان ولايى.
(۳۱) النجم الثاقب، ص ۶۰، مفاتيح الجنان بعد از زيارت جامعه.
(۳۲) الغدير، ج ۷، ص ۱۴.
(۳۳) مكيال المكارم، ج ۲، ص ۴۶.
(۳۴) بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۵، به نقل از مكيال المكارم.
(۳۵) همان، ج ۴۵، ص ۱۸.
(۳۶) احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۵۹۶.
(۳۷) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۳ (به نقل از رسول اكرم صلى الله عليه و آله).
(۳۸) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲ ونيز ر.ک: همان، ص ۱۳۵ و كمال الدين، ص ۴۸۰.
(۳۹) مفاتيح الجنان، زيارت مطلقه امام حسين عليه السلام.
(۴۰) همان، دعاى عهد.
(۴۱) كافى، ج ۸، ص ۲۷۸.
(۴۲) تحف العقول، ص ۲۴۵.
(۴۳) نهج البلاغه، خ ۱۳۸.
(۴۴) تبليغات بنى اميه تا آن جا بود كه مردم شام، بنى اميه را اهل بيت پيامبر مى دانستند. عبدالله بن على وقتى از شام برگشت، گفت: انهم ما علموا لرسول الله قرابة ولااهل بيت يرثونه غيربنى امية. مسعودى نيز در مروج الذهب (ج ۳، ص ۴۴) نقل مى كند: (از يكى از بزرگان اهل شام كه اهل رأى و عقل بود سؤال شد: ابوتراب كيست كه اين خطيب او را لعن مى كند؟ جواب داد: من فكر مى كنم يكى از دزدان فتنه انگيز باشد.
ابن ابى الحديد، از امام باقر عليه السلام نقل مى كند: سختترين زمان براى شيعيان ما زمان معاويه بود كه در هر شهرى آنها را مى يافتند به قتل مى رساندند و دست و پاى آنها را مى بريدند تا در زمان حاكميت عبيدالله بن زياد و حجاج در كوفه كه مردم بيشتر دوست داشتند به آنها كافر و زنديق بگويند تا شيعه على عليه السلام. (زمينه هاى قيام امام حسين عليه السلام، ص ۲۵۰).
(۴۵) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
(۴۶) همان، ص ۳۱۱.
(۴۷) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام، ج ۳، ص ۱۰۰ (به نقل از مستدرک حاكم، ج ۵۴ ۴).
(۴۸) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۶.
(۴۹) نمل (۲۷)، آيه ۴۵.
(۵۰) الغيبة، نعمانى، ص ۲۳۳.
(۵۱) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۷.
(۵۲) كمال الدين، ج ۲، ص ۶۹۴.
(۵۳) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۹ (امام رضا عليه السلام).
(۵۴) الغيبة نعمانى، ص ۱۷۱؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۴.
(۵۵) بقره (۲)، آيه ۸۹.
(۵۶) ر.ک: پيامدهاى عاشورا، سيد ابوالفضل اردكانى.
(۵۷) منتخب الاثر، ص ۴۹۷، فصل ۱۰، باب ۲، ح ۹.
(۵۸) كافى، ج ۸، ص ۳۸ (امام باقر عليه السلام).
(۵۹) دعاى ندبه.
(۶۰) الملاحم والفتن، ج ۲، ص ۶۶.
(۶۱) كمال الدين، ج ۱، ص ۳۳۱ (امام باقر عليه السلام).
(۶۲) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۰ (امام صادق عليه السلام).
(۶۳) رعد (۱۳)، آيه ۱۱.
(۶۴) احزاب، ۶۲.
(۶۵) اسراء، ۸۱.
(۶۶) محمد(۴۷)، آيه ۷.
(۶۷) بقره (۲)، آيه ۲۱۴.
(۶۸) معجم احاديث الامام المهدى، ج ۱، ص ۴۷۸؛ الملاحم والفتن، سيد ابن طاووس ص ۱۳۹، ب ۶۳.
(۶۹) عقد الدرر، ص ۹۴.
(۷۰) وى اهل بصره و خانهاش، كانون شيعيان امام على عليه السلام بود. از آن كانون تنى چند به يارى حسين عليه السلام شتافتند و شهيد شدند؛ گرچه خود وى نيامد.
(۷۱) پس از مردن يزيد، برخى از بزرگان و اشراف كوفه تصميم گرفتند عمرسعد را به عنوان امير خود برگزينند. زنان قبيله بنى همدان تا اين خبر را شنيدند، هلهله كنان داخل مسجد شدند و از اين كار ممانعت كردند. آنان مى گفتند شما مى خواهيد كسى را حاكم كنيد كه فرزند رسول خدا را به شهادت رسانده است؟
(۷۲) العبقرى الحسان، ج ۱، ص ۹۸.
(۷۳) بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۲۲۳.
(۷۴) مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۵؛ معجم احاديث الامام المهدى، ج ۱، ص ۵۰۰.
(۷۵) تحف العقول، ص ۲۴۹؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲.
(۷۶) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۵.
(۷۷) همان، ج ۵۳، ص ۱۳۵.
(۷۸) همان.
(۷۹) همان، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
(۸۰) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵.
(۸۱) كمال الدين، ج ۱، ص ۳۳۱.
(۸۲) الغيبة شيخ طوسى، ص ۳۲.
(۸۳) الغيبة نعمانى، ص ۸۴ ونيز ر.ك: همان، ص ۷۲.
(۸۴) ر.ك: تاريخ دمشق، ابن عساكر، ج ۱۴، ص ۲۱۶ و نيز ر.ک: ص ۲۲۴.
(۸۵) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۸.
(۸۶) مزمل (۷۳)، آيات ۱ - ۵.
(۸۷) لن يلج فى ملكوت السماء من لا يولد مرتين (از كلمات حضرت مسيح عليه السلام). به ملكوت آسمان راه نمى يابد؛ مگر كسى كه دو بار متولد شود. تولد اول ما در مُلک است و در اين تولد پدر ما همان پدر شناسنامه اى ما است. با تولد دوم و درآمدن از شكم غريزه ها و تقليدها مى توان به ملكوت آسمان راه يافت و در اين تولد رسول و على، پدر ما و مربى ما هستند.
(۸۸) ان الحسين مصباح الهدى وسفينة النجاة.
(۸۹) علىٌ ميزان الاعمال.
(۹۰) اشاره به زيارت وارث كه ائمه عليهم السلام وارث فرهنگ وحى اند واز آن پاسدارى كرده و آن را از دستبرد حوادث حفظ مى كنند.
(۹۱) اشاره به زيارت امين الله.
(۹۲) لكم فىّ اسوة. از سخنان امام حسين عليه السلام.
(۹۳) و فاز الفائزون بولايتكم مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.
(۹۴) ولاية على بن ابى طالب حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى.
(۹۵) بموالاتكم تقبل الطاعة المفترضة مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.
(۹۶) مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح.
(۹۷) نهج البلاغه، نامه ۴۵.
(۹۸) منتخب الاثر، ص ۴۹۷.
امام مهدى عليه السلام، ادامه امام حسين عليه السلام است و انتظار، ادامه عاشورا و برآمده از آن.
امام مهدى عليه السلام، فرزند امام حسين عليه السلام است و فرهنگ انتظار، برآمده از فرهنگ عاشورا و انتظارِ حسين ديگرى را كشيدن. اين دو پيوندى ديرين و مستحكم با يكديگر دارند.
يكى پشتوانه فرهنگى و زمينه ساز، براى ديگرى است؛
يكى رمز حيات شيعه است و ديگرى رمز بقاى آن؛
يكى رمز قيام و بهپا خاستن شيعه است و ديگرى عامل حفظ واستمرار آن؛
حضرت مهدى عليه السلام وارث عاشورا است؛ همچنان كه امام حسين عليه السلام وارث پيامبران است؛
عاشورا، دريچه اى به انتظار است و انتظار، تجلّى آرزوها و آمال كربلا؛
فرهنگ عاشورا، دستمايه اساسى ومايه شكوفايى و بالندگى منتظران مهدى عليه السلام در عصر انتظار است.
پيوند عاشورا و انتظار و حسين و مهدى، پيوند والد و ماولد و نورٌ على نور است.
انتظار، كربلايى ديگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق و باطل است در زمانى ديگر؛ با اين تفاوت كه اين بار، حق پيروز است و چهره باطل، براى هميشه دفن مى شود. انتظار همان كربلا است در وسعت همه زمين و در مقطع ديگرى از تاريخ. در اين مقطع، فكرهاى رشيد از هر فرقه و ملتى، گلبانگ دعوت مهدوى را - كه با ساخت و فطرت انسان ها همگون است - لبيک مى گويند.
انتظار، ثمره كربلا است. بدون كربلا انتظار بى معنا است. ياران مهدى، همه كربلايى اند و در فراز و فرود تاريخ، غربال شده و آبديده اند. مگر مى توان بى عاشورا، انتظارى ديگر داشت؟ انتظار بى عاشورا، انتظار بى پشتوانه است.
عاشورا، انتظار برآورده نشده شيعه است و انتظار، عاشوراى برآورده شده شيعه.
حركتى جهانى و به وسعت آمال همه انسان هاى تاريخ، پشتوانه و عقبه اى مى خواهد به استحكام كربلا كه هرگز به سردى و خاموشى نگرايد.(۱)
انتظار، ادامه عاشورا، غدير و بعثت است و ظهور، روز فرج و مخرج حسين(۲) و ثمره خون او كه در شريان تاريخ به جوش آمده است.
انتظار، بشارتى است به حق، بر همه دردها و آلام شيعه در كربلا و تاريخ.
مهدى عليه السلام، همان كسى است كه بارى را كه حسين عليه السلام در مسير كوفه، در كربلا به زمين گذاشت؛ به كوفه مى رساند.
مهدى عليه السلام پرچم افتاده حسين عليه السلام را بر خواهد افراشت و آرمان هاى بلند او را تحقّق خواهد بخشيد.
مهدى عليه السلام، بذرى را كه حسين عليه السلام در كربلا كاشت و ديگر امامان آن را بارور كردند و خودش در دوران غيبت به حراست آن همت گماشت، با دستان پرتوانش غرس خواهد كرد.
انتظار و عاشورا، دو بال پرواز شيعه است؛ اگر اين دو نبود، چشمه غدير مى خشكيد.
اين پيوندهاى روشن و گويا، از نگاه نامحرمان نيز مخفى نمانده تا آن جا كه مى گويند: شيعه با دو نگاه همراه است: نگاه سرخ و نگاه سبز؛ عاشورا و ظهور، با الهام از يكى انقلاب مى كند و با ديگرى آن را استمرار مى بخشد.(۳)
براى ما دورماندگان از صحنه عاشورا، يک راه بيشتر نمانده و آن ثبت نام در كلاس انتظار و درآمدن در خيل منتظران است كه حقيقت انتظار، همان در خيمه حسين عليه السلام بودن است. آنان كه در كربلا چكاچک شمشيرها را نچشيدند، بايد مرارت انتظار را به جان بخرند. عاشورایيان، پيمان خود را به آخر بردند و مهدويان با كولهبار فرهنگ شهادت، چشمانتظارند تا آن عهدى كه با خدا و رسول بر پاسدارى از حرم و حريم ثار الله بسته اند، به انجام برسانند: (فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر).(۴)
يكم. پيوندها
پيوند دو فرهنگ عاشورا و انتظار از دلايل و شواهد متعددى برخوردار است. در اينجا ضمن بيان آنها، به تحليل و رهيافت هاى برخاسته از آنها نيز خواهيم پرداخت.(۵)
۱. مهدى عليه السلام، فرزند حسين عليه السلام
صدها روايت، در اين باب وارد شده است كه در آنها تأكيد شده، امام مهدى عليه السلام نهمين فرزند حضرت حسين عليه السلام است: (قائم هذه الامة هو التاسع من ولدى).(۶)
۲. مهدى عليه السلام، خونخواه حسين عليه السلام
در روايات متعددى، وارد شده است:
(القائم منّا اذا قام طلب بثار الحسين)؛(۷)
(بهذا القائم انتقم منهم)؛(۸)
امام باقر عليه السلام در مورد آيه (و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً فلا يسرف فى القتل)(۹) مى فرمايد: مقصود از (من قتل مظلوماً)، حسين بن على است كه مظلوم كشته شد و ما اولياى او هستيم و قائم ما چون قيام كند، در طلب انتقام خون حسين عليه السلام برمىآيد... مقتول حسين عليه السلام و ولىّ او قائم عليه السلام است.(۱۰)
۳. ياد حسين عليه السلام، كلام نخستين مهدى عليه السلام
آن گاه كه مهدى موعود ظهور كند، بين ركن و مقام مى ايستد و چنين ندا مى دهد:
(الا يا اهل العالم! انا الامام القائم؛
الا يا اهل العالم! انا الصمصام المنتقم؛
الا يا اهل العالم! ان جدّى الحسين قتلوه عطشاناً؛
الا يا اهل العالم! ان جدّى الحسين طرحوه عرياناً؛
الا يا اهل العالم! ان جدّى الحسين سحقوه عدواناً).(۱۱)
۴. يا لثارات الحسين، شعار ياران مهدى عليه السلام
فضل بن شاذان نقل مى كند كه شعار ياران مهدى عليه السلام، «يا لثارات الحسين؛ اى خونخواهان حسين» است:
(انّ شعار اصحاب المهدى عليه السلام يا لثارات الحسين عليه السلام).(۱۲)
۵. يارى حسين عليه السلام، يارى مهدى عليه السلام
حضرت سكينه سلام الله عليها نقل مى كند: امام حسين عليه السلام شبى در كربلا، خطاب به ياران خود فرمود: (... و قد قال جدى رسول الله صلى الله عليه و آله: ولدى حسينٌ يقتل بطفّ كربلا غريباً وحيداً عطشاناً فريداً. فمن نصره فقد نصرنى ونصر ولده الحجة ولو نصرنا بلسانه فهو فى حزبنا يوم القيامة؛ همانا جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: فرزند من حسين در زمين كربلا، غريب و تنها، عطشان و بىكس، كشته مى شود. كسى كه او را يارى كند، مرا و فرزندش مهدى را يارى كرده است و هر كس به زبان خود، ما را يارى كند، فرداى قيامت در حزب ما خواهد بود).(۱۳)
۶. يكسانى القاب حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام
القاب (ثار الله)، (الوتر الموتور) و (الطريد الشريد)، القاب مشترک حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام است: (ولكن صاحب هذا الامر الطريد الشريد الموتور بابيه..).(۱۴)
(السلام عليک يا باب الله والسلام عليك يا ثار الله).(۱۵)
(المترقب الخائف والولى الناصح، سفينة النجاة... والوتر الموتور).(۱۶)
۷. زيارت عاشورا
زيارت عاشورا - كه زيارت مخصوص امام حسين عليه السلام است - در دو قسمت، از خون خواهى حسين عليه السلام در ركاب امام مهدى عليه السلام خبر مى دهد:
(ان يرزقنى طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد صلى الله عليه و آله) و (ان يرزقنى طلب ثارى (كم) مع امام هدىً ظاهر ناطق بالحق منكم).
۸. روز عاشورا و ياد مهدى عليه السلام
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: يكديگر را در روز عاشورا اين گونه تعزيت دهيد:
(اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين وجعلنا واياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدى من آل محمد عليه السلام؛ خداوند اجر ما و شما را در مصيبت حسين عليه السلام بزرگ گرداند و ما و شما را، از كسانى قرار دهد كه به همراه ولىاش، امام مهدى از آل محمد عليهم السلام، طلب خون آن حضرت كرده، به خون خواهى او برخيزيم).(۱۷)
۹. عاشورا روز ظهور مهدى عليه السلام
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (كانّى بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن والمقام وبين يديه جبرئيل ينادى....(۱۸)؛ گويا قائم را مى بينم كه روز عاشورا، روز شنبه بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل پيش روى او ندا مى كند...)
امام صادق عليه السلام نيز فرمود: (ان القائم صلوات الله عليه ينادى باسمه ليلة ثلاث وعشرين ويقوم يوم عاشوراء يوم قتل فيه الحسين بن على(۱۹)؛ قائم - درود خدا بر او باد - در شب بيست و سوم ماه رمضان به نامش ندا مى شود و در روز عاشورا، روزى كه حسين بن على در آن كشته شد، قيام خواهد كرد).
۱۰. ميلاد حسين عليه السلام و ياد مهدى عليه السلام
در توقيع مبارک امام عسكرى عليه السلام براى قاسم بن علاء همدانى آمده است كه: در روز تولد امام حسين عليه السلام، اين دعا را بخوان: (اللهم انى اسئلک بحق المولود فى هذا اليوم الموعود بشهادته قبل استهلاله وولادته بكته السماءُ ومن فيها والارض ومَن عليها... المعوّض من قتله ان الائمة من نسله والشّفاء فى تربته والفوز معه فى أوبته والأوصياء من عترته بعد قائمهم وغيبته؛ خداوندا! من تو را به مقام مولود اين روز مى خوانم. او پيش از آن كه به دنيا چشم بگشايد و قبل از آن كه تولد يابد، وعده و خبر شهادتش داده شد. آسمان و هر كس در آن بود و زمين و هر كس بر روى آن بود، بر او گريه كرد.... او كه در عوض شهادت او، ائمه از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد، فوز و رستگارى با او، در روز رجوع و بازگشت او و بازگشت اوصياء از خاندان او، بعد از قائم آنان و سپرى شدن غيبت او مى باشد).(۲۰)
۱۱. ميلاد مهدى عليه السلام و ياد حسين عليه السلام
شيخ عباس قمى در مفاتيح الجنان مى نويسد:
بافضيلتترين اعمال شب نيمه شعبان - كه باعث آمرزش گناهان است - زيارت امام حسين عليه السلام مى باشد. هر كه مى خواهد، روح ۱۲۴ هزار پيامبر با او مصافحه كند، امام حسين عليه السلام را زيارت كند. اقل زيارت آن حضرت آن است كه به بالاى بامى رود و به سمت راست و چپ نگاه كند؛ سپس سر به جانب آسمان بلند كند و حضرت را با اين كلمات زيارت كند: (السلام عليک يا اباعبدالله، السلام عليك ورحمة الله و بركاته).
در قسمت (زيارات) نيز مى نويسد: احاديث بسيارى در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در نيمه شعبان وارد شده است. و بس است در اين باب آنچه كه به چندين سند معتبر از حضرت امام زين العابدين عليه السلام و امام جعفر صادق عليه السلام وارد شده كه: هر كه بخواهد با او ۱۲۴ هزار پيامبر، مصافحه كنند، زيارت كند قبر ابى عبدالله الحسين عليه السلام را در نيمه شعبان. به درستى كه ملائكه و ارواح پيامبران، رخصت مى طلبند و به زيارت آن حضرت مى آيند. پس خوشا به حال آن كه مصافحه كند با ايشان، و ايشان مصافحه كنند با او. پنج پيامبر اولوالعزم (نوح، ابراهيم، موسى و عيسى عليهم السلام و محمد صلى الله عليه و آله) نيز با ايشاناند.(۲۱)
۱۲. شب قدر و ياد حسين عليه السلام
شب قدر، متعلق به امام زمان عليه السلام است و در اين شب يكى از اعمال مستحبى، زيارت امام حسين عليه السلام است. شيخ عباس قمى مى نويسد:
(بدان كه احاديث در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در ماه مبارک رمضان - خصوصاً شب اول و نيمه و آخر آن و به خصوص شب قدر - بسيار است. از حضرت امام محمد تقى عليه السلام منقول است كه هر كه زيارت كند، امام حسين عليه السلام را در شب بيست و سوم ماه رمضان - و آن شبى است كه اميد است شب قدر باشد و در آن شب هر امر محكمى جدا و مقدّر مى شود - مصافحه كند با او روح ۱۲۴ هزار ملک و پيغمبر كه همه رخصت مى طلبند از خداوند در زيارت آن حضرت در اين شب.
از حضرت صادق عليه السلام مروى است: چون شب قدر مى شود، منادى از آسمان هفتم از بطن عرش ندا مى كند كه حق تعالى هر كسى را كه به زيارت قبر حسين عليه السلام آمده، آمرزيد.
و در روايت ديگر است كه هر كه شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو ركعت نماز بگزارد، نزد آن حضرت يا آنچه كه ميسر شود و از حق تعالى بهشت و پناه از آتش را بخواهد؛ خداوند به او بهشت و پناه از آتش را عطا فرمايد. ابن قولويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را در ماه رمضان ودر راه زيارت بميرد، حسابى نخواهد داشت و به او بگويند كه بدون خوف و بيم داخل بهشت شو).
۱۳. حسين عليه السلام در كلام مهدى عليه السلام
در دعاى ندبه آمده است : (اين الطالب بدم المقتول بكربلا) و (اين الحسن، اين الحسين واين ابناء الحسين).
و در زيارت منسوب به ناحيه مقدسه آمده است : (فلئن اخرتنى الدهور وعاقنى عن نصرك المقدور ولم اكن لمن حاربك محارباً ولمن نصب لك العداوة مناصباً فَلَأَنْدُبَنَّكَ صباحاً ومساءً ولَاَبْكِيَنَّ لك بدل الدموع دماً؛ اگر زمانه مرا به تأخير انداخت و مقدورات از ياريت بازم داشت و نتوانستم در ركاب تو با دشمنانت بجنگم، ولى از بام تا شام در ياد تو سرشک غم از ديده مى بارم وبه جاى اشک، خون مى گريم).(۲۲)
۱۴. زيارت حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام در عيدها
در عيدهاى اسلامى فطر، قربان و غدير؛ زيارت اين دو امام، وارد شده است.(۲۳)
۱۵. كوفه، پايگاه مشترک حسين عليه السلام، مهدى عليه السلام
امام حسين عليه السلام از مكه به سمت كوفه رفت و حضرت مهدى عليه السلام از مكه به سوى كوفه خواهد رفت و مقر حكومت خود را در كوفه قرار خواهد داد؛ يعنى، راه نيمه سيد الشهدا عليه السلام را به پايان خواهد رساند.(۲۴)
۱۶. فرشتگان ياور حسين عليه السلام، ياوران مهدى عليه السلام
شيخ صدوق از امام رضا عليه السلام نقل مى كند:
(ولقد نزل الى الارض من الملائكة اربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل فهم عند قبره شعث غُبرٌ الى ان يقوم القائم فيكونون من انصاره وشِعارُهم يا لثاراتِ الحسين؛(۲۵) به تحقيق چهار هزار فرشته براى نصرت و يارى حسين عليه السلام به زمين فرود آمدند. آنان هنگامى كه نازل شدند، ديدند حسين عليه السلام كشته شده است، از اين رو، ژوليده و غبارآلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت كردند و همچنان هستند تا اين كه قائم، قيام كند و آنان از ياوران و سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان يا لثارات الحسين است).
۱۷. رجعت حسين عليه السلام در دولت مهدى عليه السلام
امام محمد باقر عليه السلام مى فرمايند: امام حسين عليه السلام شب عاشورا به اصحابش فرمود: (... فابشروا بالجنة، فوالله انما نمكث ماشاء الله تعالى بعد ما يجرى علينا، ثم يخرجنا الله وايّاكم حين يظهر قائمنا فينتقم من الظالمين، وانا وانتم نشاهدهم فى السلاسل والاغلال وانواع العذاب والنكال...؛ بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم كه بعد از آنچه بر ما جارى شود، مكث خواهيم كرد آن قدر كه خداى تعالى خواسته باشد، پس بيرون مى آورد ما و شما را در آن هنگامى كه قائم ما ظاهر شود، پس انتقام خواهد كشيد از ظالمان، و ما و شما مشاهده خواهيم كرد ايشان را در سلاسل و اغلال و گرفتار به انواع عذاب و نكال...).(۲۶)
و امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، دوباره از (رجعت) خود سخن گفته، مى فرمايد: (من اولين كسى خواهم بود كه زمين شكافته مى شود و رجعت مى كنم).(۲۷)
۱۸. حسين عليه السلام در سوگ مهدى عليه السلام
امام صادق عليه السلام درباره آيه شريفه (ثم رددنا لكم الكرة عليهم)(۲۸) مى فرمايد: (مقصود زنده شدن دوباره امام حسين عليه السلام و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است؛ در حالى كه كلاهخودهايى طلايى بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسين عليه السلام را اطلاع مى دهند تا مؤمنان به شک و شبهه نيفتند).
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (حسين عليه السلام با اصحابش مى آيند و هفتاد پيامبر آنان را همراهى مى كنند؛ چنان كه همراه موسى عليه السلام هفتاد نفر فرستاده شدند. آن گاه حضرت قائم عليه السلام انگشتر را به وى مى سپارد و امام حسين عليه السلام غسل و كفن، حنوط و دفن حضرت قائم را بر عهده مى گيرد).(۲۹)
۱۹. مهدى عليه السلام و زنده نگه داشتن ياد عاشورا
در اين باب، داستان هاى متعددى است كه از ميان آنها، داستان علامه بحر العلوم(۳۰)، گواه خوبى بر عشق و علاقه وافر حضرت حجت عليه السلام به عزادارى و زنده نگه داشتن ياد عاشورا و شهداى كربلا است.
۲۰. مهدى عليه السلام و سفارش به زيارت عاشورا
محدث نورى رحمه الله حكايت سيد رشتى را چنين نقل مى كند كه حضرت به سيد دستور خواندن نافله (خصوصاً نافله شب)، زيارت جامعه و زيارت عاشورا را مى دهد و بعد از آن مى فرمايد: شما چرا نافله نمى خوانيد؟ نافله، نافله، نافله! شما چرا عاشورا نمى خوانيد؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا! و بعد فرمود: شما چرا جامعه نمى خوانيد؟ جامعه، جامعه، جامعه!(۳۱)
۲۱. مهدى عليه السلام در سوگ حسين عليه السلام
علامه امينى رحمه الله در الغدير(۳۲) مى گويد: در ميان اصحاب ما مشهور است كه در هر مجلسى قصيده ابن عرندس خوانده شود، موجب تشريف فرمايى حضرت بقية الله - روحى له الفداه - به آن مجلس مى شود. ما براى تيمن و تبرک چند بيت اين قصيده را ذكر مى كنيم.
ايقتل ظمْآناً حسين بكربلا * * * و فى كلّ عضو من انامله بحر
و والدهُ الساقى على الحَوْض فى غدٍ * * * و فاطمة ماء الفرات لها مهر
فوالهف نفسى للحسين و ما جنى * * * عليه غداة الطف فى حربه الشمر
۲۲. مصيبت حسين عليه السلام و تعجيل در فرج
صاحب مكيال المكارم مى گويد: يكى از دوستان صالحم برايم نقل كرد كه مولايمان حضرت حجت عليه السلام را در خواب ديدار كرده بود و حضرتش سخنى فرموده بود كه مضمونش اين است: (انى لادعوا لمؤمن يذكر مصيبة جدى الشهيد، ثم يدعو لى بتعجيل الفرج والتأييد؛ همانا من براى هر شيعه اى كه مصيبت جد شهيدم را ياد كند و سپس براى تعجيل فرج و تأييد (امر من) دعا كند، من (نيز) براى او دعا خواهم كرد).(۳۳)
۲۳. سختى مصيبت
مصيبت حسين عليه السلام سختترين مصيبت ها است:
(...فرزند تو به مصيبتى گرفتار مى شود كه مصيبت ها در كنار آن كوچک خواهد بود).(۳۴)
(لا يوم كيومک يا ابا عبد اللَّه).(۳۵)
مهدى عليه السلام نيز مصيبتش طولانى و محنتش شديد است. او شاهد همه رنج ها و مصيبت هايى است كه بر تمامى انسان ها و فرد فرد شيعيانش وارد مى شود:
(انا غير مهملين لمراعاتكم ولا ناسين لذكركم...؛(۳۶) ما در رسيدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده ايم.)
۲۴. اصلاحگرى
امام حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام دو اصلاحگر سترگاند. حسين عليه السلام مى گويد: (انما خرجت لطلب الاصلاح).
در مورد مهدى نيز آمده است: (ليصلح الامة بعد فساده(۳۷)؛ خداوند به وسيله حضرت مهدى عليه السلام اين امت را پس از آن كه تباه شده اند، اصلاح مى كند).
۲۵. بيعت نكردن با طاغوت
امام حسين عليه السلام مى فرمايد: (لا واللَّه لا اعطيكم اعطاء الذليل ولا افرّ فرار العبيد؛ نه به خدا قسم دستم را از روى خوارى و ذلّت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمى كنم.)
مهدى عليه السلام نيز بيعت هيچ طاغوتى را به گردن ندارد.
(ما منّا احدٌ الاَّ ويقع فى عنقه بيعة لطاغية زمانه الاّ القائم... لئلا يكون لاحد فى عنقه بيعة اذا خرج ذاك التاسع من ولد اخى الحسين؛(۳۸) هر كدام از ما (اهل بيت عليهم السلام) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوت هاى زمان را (از روى تقيه) به عهده داريم، مگر قائم... تا هنگامى كه قيام مى كند بر گردنش بيعت حاكمى نباشد او نهمين فرزند برادرم حسين است.)
۲۶. آرزوى شهادت در ركاب حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام
دو آرزو در روايات ما مطلوب است؛ يكى بودن در كربلا و شهادت در ركاب حسين و ديگرى فيض جهاد و شهادت در ركاب امام مهدى عليه السلام:
(يا ليتنى كنت معكم فافوز فوزاً عظيما).(۳۹)
(اللهم انى اجدّد له فى صبيحة يومى هذا... واجعلنى من انصاره... والمستشهدين بين يديه... فاخرجنى من قبرى مؤتزراً كفنى شاهراً سيفى...).(۴۰)
دوم. تحليلها
۱. عاشورا، پشتوانه فرهنگى انتظار
فرهنگ عاشورا، زمينه ساز فرهنگ انتظار است. انتظار، ادامه عاشورا است و چشم به راه حسين ديگرى نشستن در كربلايى به وسعت جهان.
فرهنگ عاشورا، آن چنان در روح انسان ها، رسوخ كرده و آتش عشقش، شراره اى در دل ها انداخته كه بدون ترديد، مؤثرترين و پايدارترين عنصر فرهنگ ساز، براى شيعيان و تمامى انسان هاى آزاده عالم است. به گفته امام راحل رحمه الله: (ما هر چه داريم از محرم و صفر داريم).
۲. اشتراک در اهداف
هدف مهدى عليه السلام، نجات انسان ها از بردگى فكرى و برداشتن زنجيرهاى اسارت از آنان است.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛ هنگامى كه قائم قيام كند، هر آينه باطل از بين مى رود).(۴۱)
هدف امام حسين عليه السلام نيز در زيارت اربعين چنين بيان شده است:
(وبذل مهجة فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضالة؛ خون خود را تقديم تو كرد، تا انسان ها را از نادانى و گمراهى رهايى بخشد).
پس هدف هر دو، احياى دين و جلوگيرى از انحطاط ارزش ها است.
۳. مشابهت در زمانه
حسين عليه السلام زمانه خود را چنين توصيف مى كند: (الا ترون انّ الحق لايعمل به وانّ الهوى لايترك عنه؛ آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل خوددارى نمى گردد)،(۴۲) (فان السنة قد اميتت وانّ البدعة قد احييت؛ همانا در شرايطى هستيم كه سنت پيامبر، از بين رفته و بدعت ها زنده شده است). (و على الاسلام السلام اذا قد بليت الامة براعٍ مثل يزيد؛ اگر حاكم امت، فردى همچون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند).
زمانه مهدى عليه السلام نيز چنين است: (يعطف الهوى على الهدى، اذا عطفوا الهدى على الهوى ويعطف الرأى على القرآن، اذا عطفوا القرآن على الرأى... ويحيى ميّت الكتاب والسنة؛ چون مهدى قيام كند، خواهش هاى نفسانى را به هدايت آسمانى، باز گرداند؛ پس از آنكه رستگارى را به هواى نفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع رأى خود گردانده باشند... پس مهدى به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت، چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروک مانده، زنده خواهد ساخت).(۴۳)
زمانه مهدى عليه السلام و حسين عليه السلام، در انحراف فكرى، فساد اجتماعى، رواج بى دينى و بدعت در سطح جهانى، مشابه يكديگر است.
مشابهت در زمانه، ابعاد متعددى دارد؛ از تبليغات جبهه باطل گرفته تا حاكميت خلفاى جور و غربت دين در عرصه زندگى و جامعه. تبليغات بنى اميه و معاويه عليه اهل بيت عليهم السلام و امام حسين عليه السلام(۴۴)، شباهت زيادى به تبليغات كشورهاى استكبارى و صهيونيستها، عليه ايران اسلامى دارد.
۴. مشابهت در ياران
ياران امام حسين عليه السلام بهترين ياران و فدايى او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسليم نسبت به امام خود و سبقت در اجراى خواسته ها و فرامين او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت يگانه دوران بودند.
ياران امام مهدى عليه السلام نيز چنيناند: (هم اطوع له من الامة لسيدها؛ آنها مطيعتر از كنيز نسبت به مولاى خود هستند).(۴۵)
(كدّادون جاحدون فى طاعته؛(۴۶) ياران مهدى عليه السلام در فرمانبردارى از حضرتش، بسيار كوشا و مصمماند).
(لهم يسبهم الاولون ولايدركهم الآخرون؛(۴۷) (آنان در شايستگى ها و امتيازات بر اوج رفيعىاند) نه از نسل هاى گذشته، كسى از آنان پيشى گرفته و نه از آيندگان، كسى به مقام والاى آنان مى رسد).
(رهبان بالليل ليوث بالنهار، كَاَنَّ قلوبهم زبر الحديد؛ عابدان شب و شيران روزند، (در شجاعت) قلوبشان همچون پاره هاى آهن است).(۴۸)
۵. ضرورت درگيرى و نبرد
درگيرى بين حق و باطل، ايمان و كفر، يک ضرورت است؛ چون حقيقت ايمان، حركت و رويش و خصلت كفر، ايستادگى و ماندگى است.
ساده انديشى است اگر گمان شود، مسائل و مشكلات، تنها با گفتوگو حل مى شود. بايد به فكر پس از گفتوگو هم بود كه اگر زير بار حق نرفتند و يا خواستند بر ظلم خود باقى بمانند، چه بايد كرد؟ پس از گفتوگو و دو گروه شدن، مخاصمه و درگيرى هم هست يا نه؟ (فاذا هم فريقان يختصمون...).(۴۹) به راستى آيا مشكل اسرائيل و فلسطين، با گفتوگو حل مى شود؟ آيا آمريكا با گفتوگو حاضر است، از خوى استكبارى خود دست بردارد؟
نبرد حسين عليه السلام و يزيد، جنگ مهدى عليه السلام و مستكبران، نبرد حق و باطل است؛ يكى در محدوده كربلا و ديگرى در وسعت همه زمين.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (ليس شأنه الا السيف؛(۵۰) او فقط شمشير را مى شناسد).
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (يكفّون سيوفهم حتى يرضى الله عزّ وجلّ؛(۵۱) ياران قائم شمشيرهاى خويش را بر زمين نمى نهند تا اين كه خداى عزوجل راضى شود).
۶. منتظران مهدى عليه السلام، پرورش يافتگان مكتب عاشورا
ياران مهدى عليه السلام، همه عاشورايىاند و در مكتب حسين عليه السلام پرورش يافته و باليدهاند.
كسانى مى توانند در ركاب مهدى عليه السلام باشند و امام حق را يارى رسانند كه در مكتب عاشورا آبديده شده و معيار جنگ و صلح را از او آموخته باشند كه حسين عليه السلام خود معيار سلم و حرب و تولاّ و تبرّا است.
۷. سختى و مشكلات راه
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (قيام امام زمان عليه السلام نشانه هايى دارد). راوى پرسيد: آنها چيستند؟ امام صادق عليه السلام فرمود: (ذلك قول الله عزوجل (ولنبلونكم بشىء من الخوف والجوع)(۵۲) لو قد خرج قائمنا، لم يكن الا العَلَق والعَرَق والقوم على السروج؛(۵۳) اين سخن خداوند است كه (شما را با گرسنگى و ترس آزمايش مى كند)؛ هنگامى كه قائم ما قيام كند، خون است و عرق ريختن و سوار بر مركب ها بودن در ميدان هاى مبارزه).
۸. پيوستن و جدا شدن ياران
به كاروان حسين عليه السلام كسانى پيوستند كه اميد پيوستنشان نبود، همچون زهير و حرّ كه يكى عثمانى بود و در صفين بر عليه على عليه السلام شمشير زده و ديگرى فرمانده سپاه عمر سعد بود. و كسانى به بهانه هاى واهى نپيوستند، همچون طرماح بن عدى و يا پيوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در كنار حسين عليه السلام را نداشتند؛ چه آنانى كه در ميانه راه جدا شدند و چه آنانى كه در كربلا، از ميدان معركه گريختند.
در مورد ياران مهدى عليه السلام نيز داريم:
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (اذا خرج القائم يخرج من هذا الامر من كان يُرى انه من اهله ودخل فيه شبه عبدة الشمس والقمر؛(۵۴) هنگامى كه قائم قيام كند از امر (ولايت) او كسانى بيرون مى روند كه همواره چنين به نظر مى رسيد از ياران او باشند. و به امر (ولايت) او درمىآيند آنانى كه شبيه خورشيد پرستان و ماه پرستانند.)
در مورد يهوديان جزيرة العرب، نيز داريم كه منتظر آمدن پيامبر بودند. اما وقتى آمد، به او كافر شدند. (فلما جائهم ما عرفوا كفروا به)(۵۵) از حسين نيز تقاضا كردند كه بيايد و نامه ها نوشتند، اما هنگامى كه آمد، به او پشت كردند و خون او را ريختند.
۹. الهام پذيرى هر دو فرهنگ
حسين عليه السلام با شهادت خود، پايه گذار فرهنگ شهادت شد و اين فرهنگ، آن چنان در فرهنگ مسلمين ريشه دواند و در دلها جا باز كرد كه به عنوان الگو، سرآغاز بسيارى از حركتها و قيامهاى حق طلبانه در سرزمين پهناور اسلامى بر عليه خلفا و حاكمان ستمگر شد. در عراق، بصره و كوفه (سليمان بن صرد، مختار، زيد بن على)، در حجاز، مدينه و مكه، در خراسان (يحيى بن زيد).(۵۶) و هنوز هم همه عدالت خواهان و مردان تاريخ، مى گويند بايد پا جاى پاى حسين و شهداى كربلا گذاشت (گاندى).
انتظار نيز به عنوان يكى از بزرگترين، قوىترين و انگيزهسازترين آرمانهاى انسانى، نقش بىبديلى در از بين بردن يأس و نااميدى و پيروزى نهايى مظلومان بر مستكبران دارد (ونريدان نمن... ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين). همچنان كه مى تواند به عنوان يک راهبرد اساسى و كليدى در تمامى ابعاد سياسى - اجتماعى، تربيتى و فكرى يک جامعه تأثيرگذار باشد.
از طرف ديگر منتظر ظهور مصلح، خود بايد صالح باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: (ان لنا دولة يجىء بها الله اذا شاء ثم قال: من سرّه ان يكون من اصحاب القائم عليه السلام فلينتظر وليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر؛(۵۷) ما دولت و حكومتى داريم و خداوند، هرگاه بخواهد اين دولت ظهور خواهد كرد و اگر كسى خوشحال و خشنود مى شود كه از ياران مهدى عليه السلام باشد؛ پس منتظر باشد و در حال انتظار، اهل ورع و اجتناب از گناهان و اهل محاسن و مكارم اخلاق باشد).
(يخرج اناسٌ من المشرق ويوطئون للمهدى سلطانه؛ گروهى از مشرق زمين به پا خاسته و زمينه ساز حكومت امام مهدى عليه السلام مى شوند).
۱۰. زوال دولتهاى باطل
حسين عليه السلام، با شهادت خود، باعث رسوايى و در نتيجه نابودى دولت بنى اميه شد. مهدى عليه السلام نيز با ظهور خود، باعث رسوايى و تزلزل تمامى دولت هاى مستكبر، خواهد شد:
(اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛(۵۸) هنگامى كه قائم قيام كند، هر دولت باطلى از بين مى رود).
در دعاى ندبه، ندا سر مىدهيم:
(اين قاصم شوكة المعتدين؟ اين هادم ابنية الشرك والنفاق؟ اين مبيد اهل الفسوق والعصيان والطغيان؟...؛(۵۹) كجا است درهم شكننده شوكت متجاوزان؟ كجا است ويران كننده بناهاى شرک و نفاق؟ كجا است نابود كننده اهل نادرستى و عصيان و طغيان؟...).
در روايات نيز آمده است:
(ولايكون ملك الا للاسلام؛(۶۰) در آن روز حكومتى جز حكومت اسلام، نخواهد بود).
(يبلغ سلطانه المشرق والمغرب؛(۶۱) دولت مهدى عليه السلام شرق و غرب جهان را فرا گيرد).
(اذا قام القائم لايبقى ارض الاّ نودى فيها شهادة ان لا اله الا الله وان محمداً رسول الله؛(۶۲) هنگامى كه مهدى عليه السلام قيام كند زمينى باقى نمى ماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد).
۱۱. تكيه بر سنتهاى الهى
سنت خداوند چنين است كه تا تحولّى در وجود انسان ها پديد نيايد، وضعيت جامعه و اجتماع آنان، دگرگون نخواهد شد: (ان الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بانفسهم)(۶۳) وسنت هاى الهى تخلف ناپذير است: (ولن تجد لسنة الله تبديلاً).(۶۴)
ظهور مهدى عليه السلام زمينه هاى مردمى وعدّه و عُدّهاى را مى طلبد كه بايد فراهم شود و اين به عهده ما است؛ گرچه اگر ما كارى نكنيم، ظلم فراگير و باطل خود زمينه ساز عدالت و حق خواهد بود؛ چون باطل رفتنى است: (قل جاء الحق وزهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً).(۶۵)
البته اين بدان معنا نيست كه از امدادهاى غيبى و معجزات استفاده نمى شود؛ بلكه امدادهاى غيبى نيز از سنتهاى الهى است. و فرآيند خاص خود را دارد. به شهادت قرآن، پس از به كار گرفتن تمامى استعدادها، تلاش ها، تحمل سختى ها و شدايد و طلب ودرخواست انسان ها، امداد و عنايت الهى فرا خواهد رسيد: (ان تنصروا الله ينصركم)(۶۶) و (... ام حسبتم ان تدخلوا الجنة ولما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم البأساء والضراء وزلزلوا حتى يقول الرسول والذين آمنوا معه متى نصر الله الا انّ نصر الله قريب).(۶۷)
از شرايط اساسى ظهور حضرت حجّت زمينه هاى مردمى است:
(ان المهدى لايخرج حتى تقتل النفس الزكية... فاتى الناس المهدى فزفّوه كما تزّف العروس).(۶۸)
(...انّه لايخرج حتّى لايكون غائب احب الى الناس منه ممّا يلقون من الشرّ).(۶۹)
۱۲. نقش زنان
نقش زنان، در هيچ حركتى از حركت هاى اسلامى و شيعى - از صدر اسلام تاكنون - به اهميت و برجستگى نقش زن در قيام عاشورا نبوده است.
عاشورا، تنها صحنه اى است كه در آن زن، در متن قرار داد و نه حاشيه و نقش زن شيعى در آن، پررنگ و پرحضور است و شايد يكى از رمزهاى جاودانگى آن همين باشد. نقش حضرت زينب علیها السلام، اين شيرزن دريادل كربلا و همسر و دختران امام حسين عليه السلام - به عنوان پيامآوران واقعه عاشورا - از جايگاه خاصى برخوردار است. نقش ام وهب، دلهم (زن زهير)، طوعه، مارى(۷۰) و حتى زنان قبيله بنى همدان(۷۱)، غير قابل كتمان است.
مرحوم حاج شيخ ملاسلطان على تبريزى - كه از جمله عابدان و زاهدان بود - در عالم رؤيا خدمت امام زمان عليه السلام رسيد و عرض كرد: آيا اين كه فرموديد: (فلأندبنك صباحاً ومساءً ولأبكين لك بدل الدموع دماً) صحيح است؟ فرمود: آرى، صحيح است.
عرض كردم: آن كدام مصيبت است كه به جاى اشک، خون گريه مى كرديد؟ آيا مصيبت حضرت على اكبر است؟
حضرت فرمود: اگر على اكبر هم بود، در اين مصيبت خون مى گريست.
- آيا مصيبت حضرت عباس است؟
- اگر عباس هم بود، در اين مصيبت خون مى گريست.
- آيا مصيبت حضرت سيدالشهدا عليه السلام است؟
- اگر سيدالشهدا عليه السلام هم بود، در اين مصيبت خون مى گريست.
- پس كدام مصيبت است؟
- مصيبت اسيرى زينب.(۷۲)
در قيام حضرت مهدى عليه السلام نيز چنين است و زنان از جايگاه ويژهاى برخوردار خواهند بود. نقش زن در عصر ظهور، همچون نقش مدعيان امروز و طرفداران حقوق زن نيست كه او را تا سرحد يک كالا و وسيلهاى براى لذت طلبى و عيّاشى تنزل دادهاند.
جابر بن يزيد جعفى از امام باقر عليه السلام نقل مى كند:
ويجىء والله ثلاث مأة وبضعة عشر رجلاً فيهم خمسون امرأة يجتمعون بمكة على غير ميعاد قزعاً كقزع الخريف؛(۷۳) به خدا سوگند ۳۱۳ نفر مى آيند كه پنجاه تن از آنان زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلى، در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد).
ام سلمه نيز از پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله چنين روايت كرده است: (يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس اليه كالطير الوارد المتفرقة حتى يجتمع اليه ثلاث مأة واربعة عشر رجلاً فيه نسوة فيظهر على كل جبار وابن جبار(۷۴)؛ در آن هنگام پناهندهاى به حرم امن الهى پناه مىآورد و مردم همانند كبوترانى كه از چهار سمت به يک سو هجوم مىبرند به سوى او جمع مىشوند تا اين كه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده نفر گرد آمده كه برخى از آنان زن مىباشند كه بر هر ستمگر و ستمگر زادهاى پيروز مىشوند).
۱۳. دشوارى حفظ دين
در دوران امام حسين عليه السلام بر اساس بدعت هاى خلفا و تبليغات بنى اميه، دين بى ارزش و بازار دنيا پررونق بود: (الناس عبيد الدنيا والدين على السنتهم ما درّت معايشهم فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الديّانون؛ مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان مى باشد، مادامى كه زندگى دنياى آنها تأمين شود. اما همين كه در بوته امتحان قرار گرفتند، دينداران كم خواهند بود).(۷۵)
اگر نبود حسين عليه السلام - اين خط روشن ولايت و وارث پيامبران - چراغ دين، آخرين كورسوهاى خود را مى زد.
در عصر انتظار نيز حفظ دين، از سختترين كارها است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (ان لصاحب هذا الامر غيبة، المتمسّك فيها بدينه كالخارط لشوک القتاد بيده - ثم اوْمأ ابوعبدالله عليه السلام بيده هكذا. قال: فايّكم تمسّك شوْك القتاد - ثمّ اطوق مليّاً ثمّ قال: ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتّق الله عبد عند غيبته وليتمسّك بدينه؛(۷۶) براى صاحب اين امر (حضرت مهدى عليه السلام) غيبتى خواهد بود. هر كس در روزگار غيبت او دين خود را حفظ كند، مانند كسى است كه تيغهاى تيزگ ياه قتاد را با دستش صاف و هموار سازد؛ سپس حضرت با دست (مبارک) خويش اشاره فرمود كه چگونه با دست، تيغهاى قتاد را بايد هموار ساخت. آن گاه افزود: كدام يک از شما تا به حال توانسته است، خارهاى خنجرگونه قتاد را به دست بگيرد؟ سپس حضرت سر به زير افكند و مدتى سكوت كرد؛ آن گاه افزود: براى صاحب اين امر، غيبتى است كه در روزگار دشوار غيبت، هر بنده خدايى بايد تقوا پيشه كند و دينش را حفظ نمايد).
در روايتى ديگر، آمده است:
(منْ ثَبتَ على ولايتنا فى غيبة قائمنا، اعطاه الله اجْر الف شهيد مثل شهداء بدر واحد؛(۷۷) كسى كه در روزگار قائم ما، در امر ولايت ما ثابت قدم و استوار باقى بماند و نلغزد، چنان است كه خداوند پاداش هزار شهيد مانند شهداى جنگ هاى بدر و احد به آنان عطا مى فرمايد).
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (يأتى على الناس زمانٌ يغيب عنهم امامهم. فيا طوبى للثابتين على امرنا فى ذلك الزمان؛(۷۸) روزگارى بر مردم خواهد آمد كه امام و پيشواى ايشان از (چشم) آنان غايب و پنهان مى گردد. پس خوشا بر احوال كسانى كه در آن زمان (غيبت در امر ولايت) ثابت قدم و استوار مى مانند).
حضرت در ادامه، فضايل فراوانى براى كسانى كه دين خود را حفظ مى كنند، بيان مى دارد كه اين فضايل زياد، به جهت سنگينى و عظمت كار آنان است.
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمود: (اللهمّ لقّنى اخوانى، مرتين... لاحدهم اشدّ بقيةً على دينه من خرط القتاد فى الليلة الظلماء او كالقابض على جمْر الغضاء، اولئك مصابيح الدجى ينجيهم الله من كل فتنة غبراء مظلمة؛(۷۹) بارالها! مرا به ديدار برادرانم نايل گردان... هر يک از ايشان در پايدارى و استوارى در دين، از كسى كه در دل تيره شب، شاخه پرتيغ گياه قتاد را، با كف دست صاف و هموار مى سازد، پايدارتر است؛ يا همانند كسى كه صبورانه پاره آتشى را بر دست گيرد و در آن حال در دين خويش استوار باشد. آرى، ايشان چراغهاى هدايت (در شب تاريک و ديجور) هستند. خداوند ايشان را از هر فتنه تيره و تار رهايى مى بخشد).
۱۴. سازش ناپذيرى
حسين عليه السلام در ردّ درخواست يزيد بر بيعت، با قاطعيت مى گويد: (مثلى لا يبايع مثله)؛(۸۰) حضرت مهدى عليه السلام نيز با هيچ كس سر سازش ندارد. امام باقر و صادق عليهما السلام مى فرمايند: (ليس شأنه الاّ السيف؛ او فقط شمشير را مى شناسد)(۸۱)، (يقتل اعداء الله حتى يرضى الله؛ دشمنان خدا را مى كشد تا خدا راضى گردد).(۸۲)
۱۵. تلاش جهت جذب و نيروسازى
حسين عليه السلام، مدام به فكر جذب نيرو و تربيت و سازندگى بود. و با نامه به شهرهاى مختلف و سفرهاى خود و با زندگى ساده و انفاق هاى خود، سعى در جذب و تأليف قلوب و تربيت و پرورش آنان داشت. او دو سال پيش از مردن معاويه، در (منا)، جمعى بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامى فضايل اهل بيت علیهم السلام را به همراه ويژگى هاى دشمنان آنان، از قرآن بر آنان خواند.
آن حضرت در دوره يزيد، در سفر خود از مكه به كربلا، از سياست جذب نيرو چشم نپوشيد و افرادى همچون زهير و حرّ را جذب نمود.
مهدى عليه السلام فرزند حسين عليه السلام نيز در ميان ما و در حال تلاش و نيروسازى است و لحظه اى از اين مهم غافل نيست:
(ان يكون صاحبكم المظلوم، المجحود حقه، صاحب هذا الامر يتردد بينهم ويمشى فى اسواقهم ويطأ فرشهم ولايعرفونه حتى يأذن الله له ان يعرّفهم نفسه؛(۸۳) صاحب اين امر... در ميان آنان راه مىرود، در بازارهايشان رفت و آمد مىكند. روى فرشهايشان گام برمىدارد؛ ولى او را نمىشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفى كند.
در جلد دوم موسوعه امام مهدى (تأليف شهيد محمد صدر) داستانهايى شنيدنى وموثق در اين باره آمده است.
۱۶. انتظار
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله از خيلى پيشترها، خبر شهادت امام حسين عليه السلام را داده بود. امام على عليه السلام نيز مى فرمود: (هيهنا مناخ ركاب و مصارع عشاق). اين اخبار تا آن جا بود كه كسانى، از مدت ها پيش در منطقه كربلا اقامت گزيده و منتظر يارى فرزند رسول خدا بودند و سرانجام به آرزوى خود رسيدند.(۸۴)
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و تمامى ائمه عليهم السلام، بشارت ظهور مهدى عليه السلام و دولت كريمه او را داده اند و بايد منتظر بود كه: (افضل الاعمال انتظار الفرج).
۱۷. طلب يارى
فرياد استنصار و طلب يارى حسين عليه السلام، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش مى رسد: (هل من ناصرٍ ينصرنى؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله).
فرياد استنصار مهدى عليه السلام، نيز همواره بلند است. آيا كسى هست كه مهدى آل محمد را يارى كند؟ آيا كسى هست عشق مرا در دلها زنده كند؟ و انسانهاى بريده از مرا، با من پيوند زند؟
مىگويند با شنيدن فرياد (هل من ناصر حسينى)، گهواره على اصغر تكان خورد! آيا با شنيدن (هل من ناصر مهدوى) نيز، دلى هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيمانى ببندد و به كمک او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟!
(او در روز ظهور خود به ديوار كعبه تكيه داده بانگ برمىدارد: (اى مردم! ما از خداوند يارى مىجوييم. هر كه مىخواهد ما را اجابت كند... از شما مىخواهم كه به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما - كه حق قرابت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مىباشد - ما را كمک كنيد و كسانى را كه به ما ظلم مىكنند، از ما بازداريد كه ما را ترسانده و بر ما ظلم كردهاند. از شهر و فرزندانمان جدا كرده، بر ما ستم روا داشتند و شوريدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آوريد! ما را تنها نگذاشته، خوارمان نكنيد. ياريمان كنيد كه خداوند شما را يارى مىكند).(۸۵)
۱۸. تدبير و مديريت
مديريت حسين عليه السلام، مديريتى بىنظير است. اين كه جماعتى اندک در برابر سپاهى سى هزار نفرى، از پگاه صبح تا هنگام عصر مقاومت كنند؛ حكايت از مديريت عالى و تدبير بلند حسين عليه السلام دارد. او با تشكيل ميمنه و ميسره و علمدار و قرار گرفتن خود در قلب سپاه، به عنوان فرمانده و قرار دادن خيمه ها در جايگاهى مناسب - به طورى كه پشت آن نهرى خشک شده باشد - و ريختن نى و هيزم در آن و آتش زدن آنها در فرصتى مناسب و خيمه ها را در كنار هم بستن و... به طورى كه دشمن نتواند آنها را محاصره كند و تنها از روبه رو با آنها بجنگد، نشان داد كه از تدبير و مديريتى بىنظير برخوردار است. امام با تسلّطى شگرف تمامى صحنه ها را زير نظر داشت و همچون يک فرمانده پيروز تا آخرين لحظه، ذرّهاى ترس و واهمه به خود راه نداد. او در شب عاشورا از تمام منطقه نبرد، بازديد كرد و با گفتوگوىِ با اصحاب و اهل حرم همه آنان را به آمادگى و وسعت رسانيد و خود و اهل بيت و اصحابش، با عبادت و دعا شب را به صبح رساندند. كسانى كه صبح پركارى دارند، بايد شب ها را بهپا خيزند و با خالق خود به راز و نياز بپردازند.
(يا ايها المزّمّل قم الليل... إن لك فى النهار سبحاً طويلا)(۸۶)
مهدى عليه السلام نيز در مديريت و تدبير، همچون جدّ بزرگوار خود حسين عليه السلام است. تشكيل يک حكومت جهانى و اداره همه انسان ها مديريتى مى خواهد سترگ، به عظمت سينه مهدى عليه السلام كه: آلة الرياسة سعة الصدر.
سوّم. رهيافتها
با پيوندها به تحليل مىرسيم و با تحليلها به رهيافتها. هر كدام از تحليلها، مىتواند پيامآور رهيافت يا رهيافتهايى باشد. آن جا كه يوسف عليه السلام با خواب عزيز مصر، به دو برنامه هفت ساله مىرسد و مصر را از قحطى و گرسنگى نجات مىدهد. چرا نتوان با اين همه پيوند و تحليل، به رهيافتها و در نتيجه به برنامهريزى و موضعگيرى مناسب رسيد؟!
اين رهيافتها (همچون سيره تربيتى، اخلاقى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و مديريتى آن حضرت)، مىتواند اساس برنامهريزىهاى راهبردى و كلان جامعه منتظر و حكومت دينى باشد.
۱. تبيين فرهنگ عاشورا
اگر عاشورا، پشتوانه فرهنگى انتظار است؛ پس در جهت تبيين حركت عاشورا و نيز برگزارى هر چه باشكوهتر مراسم عاشورا و معرفى اسوههاى جاويدان آن، بايد تلاش دو چندان كرد.
خيلى فرق است بين اين كه به عاشورا، به عنوان پشتوانه و عقبه فرهنگى و الهامپذيرِ انتظار نگاه شود؛ يا يک سنت برخاسته از عواطف و احساسات قومى.
رسانههاى عمومى - به خصوص صدا و سيما -، حوزههاى علميه و مراكز فرهنگى، نقشى حياتى و اساسى در غنا بخشيدن به اين فرهنگ دارند.
كربلا، دانشگاه بزرگى است با كلاسها و درسهاى بسيار. ابعاد و آموزههاى اين دانشگاه بزرگ، هنوز هم بر بسيارى پوشيده است. بايد در اين درياى عميقِ گسترده پربار، غوّاصانى ماهر و زبردست، به صيد بپردازند تا لؤلؤها و مرواريدهاى گرانبهاى آن را به چنگ آورده، در اختيار خواستاران و خريداران قرار دهند.
هنوز هم اين حركت عظيم و منشور بىنهايت، زواياى پنهان و ابعاد گستردهاى دارد كه تنها بر عاشقان رخ مىنمايد. اين غزال گريز پا در كمند هر كس نمىافتد! پرورش يافتگان مكتب مهدوى، امام حسين عليه السلام را به عنوان معيار سلم و حرب و منشأ الهامپذيرى مىدانند. بايد اين معيار براى همگان به خوبى تبيين شود.
۲. تبيين دين
عصر حسين عليه السلام، عصر غربت دين بود و عصر انتظار نيز چنين است. قيام حسين و فرزندش مهدى عليه السلام براى احياى دين است. منتظر مهدى، بايد از دين و ضرورت، قلمرو، و زبان آن و... تحليلى عميق داشته باشد؛ تا در اين عصر - كه عصر شبهات و فتنهها است - بتواند زمينه ساز حركت مهدى عليه السلام باشد.
۳. الگو سازى
حسين عليه السلام و يارانش الگوى منتظراناند؛ از اين رو بايد در مبانى فكرى و ويژگىهاى رفتارى و تربيتى آنان، درنگى شايسته كرد.
۴. فرهنگ بسيح
ضرورتِ درگيرى و نبرد، بايستگى فرهنگ بسيج را به عنوان يک راهبرد اساسى، فراروى حكومت دينى قرار مىدهد. تقويت اين نهاد مقدس، زمينه سازى براى ظهور است.
بايد از كسانى كه در هشت سال دفاع مقدس، از نبرد نهراسيدند و سختىها و مشكلات راه را به جان خريدند، تجليل كرد و سينما و ادبيات دفاع مقدس را نه به عنوان يک تفنن، كه به عنوان يک ضرورت و هدف راهبردى نظام، پى گرفت. بسيج برخاسته از فرهنگ جبهه و شهادت است. و به گفته امام راحل، مدرسه عشق است. اين رهيافت شاخصه و معيار اساسى در انتخاب مسؤولان و كارگزاران است. ترويج اين فرهنگ و نهادينه كردن آن، باعث مىشود كه هر كس تكليف خود را با مهدى عليه السلام روشن كند؛ تا در اوج نبرد با اسبى كه در خيمه مخفى كرده، فرار نكند و مهدى عليه السلام را همچون حسين عليه السلام تنها نگذارد.
۵. معرفت امام
كسانى مىتوانند شعار خود را «يا لثارات الحسين» قرار دهند كه به مقام «ابوّت با امام» رسيده باشند تا بتوانند خونخواه او باشند؛ اين ممكن نيست مگر با معرفت به حق امام عليه السلام. شعار «يا لثارات الحسين» فقط يک شعار برخاسته از عواطف و عصبيتهاى قومى و نژادى نيست؛ بلكه برخاسته از معرفت به حق ولايت امام است. اين معرفت، معرفت به حسب و نسب و فضايل آنان نيست؛ بلكه عرفان به حق ولايت آنان است. (الست اولى بكم من انفكسم) و (النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم). آنان از ما به ما آگاه تر و مهربانتراند و از همه كششهاى نفسانى آزادند.
اين شعار، شعار كسانى است كه در تولد دوم(۸۷) خود، رسول و امام را به ابوّت برگزيدند و با درک اضطرار به وحى و حجّت، از همه تقليدها، تلقينها، هوسها، غريزهها و... جدا شدند و در اين تولد دوباره، رسول و امام را به عنوان مربى خود انتخاب كردند كه: (انا وعلىٌّ ابوا هذه الامة).
اين درک از امام و اين آگاهى از حق ولايت ايشان، ما را به مقام ابوّت و در نتيجه خونخواهى آنان مىرساند؛ آن هم نه پدر جسمانى من كه پدر روحانى، مربى، هادى و پيشواى من؛ آن هم پدرى كه مصباح، سفينه(۸۸)، ميزان(۸۹)، وارث(۹۰)، امين(۹۱) و اسوه(۹۲) است و سبب سعادت و رستگارى(۹۳)، امنيت، حفظ، نجات(۹۴)، عزت، قبولى اعمال(۹۵) من و... است.
اين نگاه به امام و آگاهى از شؤون و آثار ولايت آنان، ثمرات و بارهاى زيادى با خود دارد و فاصله گرفتن از آن، ضررهاى جبران ناپذيرى با خود به همراه دارد. از گامهاى اساسى تمامى مراكز فرهنگى و آموزشى، تبيين دقيق اين معنا از امامت - به عنوان ركن ركين اعتقادى انقلاب - است.
۶. عزّت
عزّت، اساس حركت حسينى و مهدوى است و مىتواند اساس سياست راهبردى حكومت دينى در سطح روابط بينالمللى باشد. حكومت دينى - به عنوان زمينه ساز دولت كريمه مهدوى - از هرگونه رابطه و مذاكره اى كه شائبه ذلّت داشته باشد، پرهيز مىكند. منتظر دولت عزيز (تعزّ بها الاسلام واهله)(۹۶)، خود بايد عزيز باشد. حسين عليه السلام هم مىفرمود: (هيهات منّا الذلة).
۷. تنشزدايى
حسين عليه السلام آغاز كننده جنگ نبود - گرچه دشمن در تيررس او بود - چرا كه درگيرى، پس از تبيين و اتمام حجت است؛ آن هم پس از آن كه دشمن آغاز كننده باشد.
منتظران مهدى نيز دو سياست عزّت و تنشزدايى را با هم دارند.
۸. آمادگى
ضرورت درگيرى و نبرد، بايستگى آمادگى و تجهيز را با خود دارد. بايد از الان به فكر عِدّه و عُدّه بود و با تهيه نيرو و اسلحه، در انديشه روز مصاف حق و باطل بود تا اين بار وعده خداوند به دست منتظران تحقّق يابد. آمادگى براى نبرد نهايى، از مهمترين سياستهاى راهبردى حكومتهاى دينى است.
۹. جذب نيرو و تبليغ
آن جا كه حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام از جذب نيرو و تبليغ دين دست نمىكشند؛ تكليف منتظران و پيروان آنان مشخص است. جذب نيرو و تبليغ در سطح داخلى و خارجى، از تكاليف عمده حكومتهاى دينى، به عنوان زمينه سازان دولت كريمه مهدوى است.
۱۰. اخلاق
فرياد «هل من ناصر» حسينى و مهدوى، همواره به گوش مىرسد. بايد اين فرياد را پاسخ گفت؛ اما چگونه؟ اميرالمؤمنين عليه السلام و امام صادق عليه السلام اين چگونگى را پاسخ مىدهند:
(اعينونى بورع واجتهاد وعفة وسداد(۹۷)؛ با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى مرا يارى دهيد).
(من سرّه ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر وليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر(۹۸)؛ كسى كه دوست دارد، از ياران قائم باشد؛ بايد منتظر باشد و در همان حال، از گناهان اجتناب ورزد و خود را به اخلاق نيكو بيارايد.)
ترويج اخلاق و فضايل اخلاقى، به عنوان راهبردى اساسى در حكومت دينى مطرح است. اين سياست كلان و راهبردى به همراه راه كارهاى اجرايى آن مىتواند به عنوان يک هدف و معيارى براى نقد تمامى ارگانهاى فرهنگى و آموزشى - تبليغى باشد.
۱۱. عنايت بيشتر به زنان
با توجه به نقش زنان در قيام مهدى عليه السلام و حضور آنان در دولت كريمه، بايد براى رشد، اعتلا و بالندگى اين قشر مهم و مظلوم در طول تاريخ، سرمايهگذارى جدى صورت گيرد. به نظر مىرسد تاكنون آن گونه كه شايسته و درخور منزلت زنان است، كارى بايسته براى آنان صورت نگرفته است. هنوز در سطح حوزهها، مراكز علمى - فرهنگى و مديريتهاى ميانى و كلان جامعه، نقش زن در حاشيه است. بايد براى تربيت و تحصيل زنان، سرمايهگذارىهاى اساسى صورت گيرد. غفلت از اين نگاه راهبردى، ضرر و زيانهاى جبران ناپذيرى به انقلاب اسلامى وارد ساخته است. از اين رو تلاش دو چندان و عزمى جزم را جهت جبران اين ضايعه مىطلبد.
پىنوشتها:
(۱) پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: (ان لقتل الحسين حرارةً فى قلوب المؤمنين لا تبرد ابداً). مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۸، ب ۴۹ ابواب المزار، ح ۱۳.
(۲) فاجعل لنا من امرنا فرجاً ومخرجاً يا ارحم الراحمين دعاى امام حسين عليه السلام. پيامبر در جاى ديگر مى فرمايد: (ان للحسين فى بواطن المومنين معرفهً مكتومة) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۷۲. امام صادق عليه السلام نيز فرموده است: (من اراد الله به الخير قذف فى قلبه حبّ الحسين وحبّ زيارته ومن اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسين وبغض زيارته) كامل الزيارات، ص ۱۴۳.
(۳) ر.ک: مجله موعود، دكتر بلخارى، شماره هاى ۲۶ و۲۵.
(۴) احزاب (۳۳)، آيه ۲۳.
(۵) به برخى از اين پيوندها در شماره قبلى همين مجله (موعود) در مقاله (حسين عليه السلام و مهدى عليه السلام) اشاره شده است.
(۶) ر.ک: منتخب الاثر، ص ۱۳۹ - ۱۴۰ و ۲۶۴ - ۲۵۴.
(۷) بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۵۰.
(۸) دلائل الامامة، طبرى، ص ۲۳۹.
(۹) اسراء (۱۷)، آيه ۳۳.
(۱۰) تفسير برهان، ج ۲، ص ۴۱۹.
(۱۱) الزام الناصب فى اثبات الحجة الغائب، يزدى حائرى پور، ج ۲، ص ۲۸۲.
(۱۲) النجم الثاقب، ص ۴۶۹ ونيز ر.ک: مستدرک الوسائل، ج ۱، پ ۴۷، (به نقل از امام صادق عليه السلام).
(۱۳) معالى السبطين، ج ۱، ص ۲۰۸؛ رياض القدس، ج ۱، ص ۲۶۳؛ وقايع الايام خيابانى، ص ۲۸۴؛ ناسخ التواريخ، ج ۲، ص ۱۵۸ (به نقل از سحاب رحمت، ص ۳۴۳).
(۱۴) كمال الدين، ج ۱، ص ۳۱۸.
(۱۵) مصباح الزائر، سيد بن طاووس، به نقل از ربيع الانام فى ادعية خير الانام، ص ۳۶۷.
(۱۶) مفاتيح الجنان، زيارت حضرت صاحب الامر عليه السلام.
(۱۷) مصباح المتهجد، مفاتيح الجنان.
(۱۸) الغيبة، شيخ طوسى، ص ۲۷۴.
(۱۹) همان.
(۲۰) مجله انتظار، ش ۲، ص ۱۸۲ ونيز ر.ک: حماسه عاشورا به بيان حضرت مهدى، ص ۱۱۵.
(۲۱) مجله انتظار، ش ۲، ص ۱۸۳.
(۲۲) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۷۲. البته چنانچه دعاى ندبه از جانب امام زمان عليه السلام باشد.
(۲۳) ر.ک: مفاتيح الجنان، در اعمال هر يک از اين روزها.
(۲۴) مجله انتظار، ش ۲، ص ۱۷۸.
(۲۵) امالى صدوق، مجلس ۲۷؛ بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۵.
(۲۶) گزيده كفاية المهتدى، ص ۱۰۵ و۱۰۶، ح ۱۹.
(۲۷) بحار الانوار ج ۵۳، ص ۶۲ ؛ ايقاظ، ص ۳۵۲؛ فوز اكبر، ص ۳۶.
(۲۸) اسراء، ۶.
(۲۹) ايقاظ، ص ۳۶۸.
(۳۰) ر.ک: مجله انتظار، شماره ۲، ص ۱۸۸ و نيز ر.ک: صالحان صالح، ص ۱۸۷ و خلاصه العبقرى الحسان، صص ۲۴۲ ۲۱۹ ۱۸۷ ۱۱۰ ۳۴ و پادشه خوبان و سوگمندان ولايى.
(۳۱) النجم الثاقب، ص ۶۰، مفاتيح الجنان بعد از زيارت جامعه.
(۳۲) الغدير، ج ۷، ص ۱۴.
(۳۳) مكيال المكارم، ج ۲، ص ۴۶.
(۳۴) بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۵، به نقل از مكيال المكارم.
(۳۵) همان، ج ۴۵، ص ۱۸.
(۳۶) احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۵۹۶.
(۳۷) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۳ (به نقل از رسول اكرم صلى الله عليه و آله).
(۳۸) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲ ونيز ر.ک: همان، ص ۱۳۵ و كمال الدين، ص ۴۸۰.
(۳۹) مفاتيح الجنان، زيارت مطلقه امام حسين عليه السلام.
(۴۰) همان، دعاى عهد.
(۴۱) كافى، ج ۸، ص ۲۷۸.
(۴۲) تحف العقول، ص ۲۴۵.
(۴۳) نهج البلاغه، خ ۱۳۸.
(۴۴) تبليغات بنى اميه تا آن جا بود كه مردم شام، بنى اميه را اهل بيت پيامبر مى دانستند. عبدالله بن على وقتى از شام برگشت، گفت: انهم ما علموا لرسول الله قرابة ولااهل بيت يرثونه غيربنى امية. مسعودى نيز در مروج الذهب (ج ۳، ص ۴۴) نقل مى كند: (از يكى از بزرگان اهل شام كه اهل رأى و عقل بود سؤال شد: ابوتراب كيست كه اين خطيب او را لعن مى كند؟ جواب داد: من فكر مى كنم يكى از دزدان فتنه انگيز باشد.
ابن ابى الحديد، از امام باقر عليه السلام نقل مى كند: سختترين زمان براى شيعيان ما زمان معاويه بود كه در هر شهرى آنها را مى يافتند به قتل مى رساندند و دست و پاى آنها را مى بريدند تا در زمان حاكميت عبيدالله بن زياد و حجاج در كوفه كه مردم بيشتر دوست داشتند به آنها كافر و زنديق بگويند تا شيعه على عليه السلام. (زمينه هاى قيام امام حسين عليه السلام، ص ۲۵۰).
(۴۵) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
(۴۶) همان، ص ۳۱۱.
(۴۷) معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام، ج ۳، ص ۱۰۰ (به نقل از مستدرک حاكم، ج ۵۴ ۴).
(۴۸) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۶.
(۴۹) نمل (۲۷)، آيه ۴۵.
(۵۰) الغيبة، نعمانى، ص ۲۳۳.
(۵۱) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۷.
(۵۲) كمال الدين، ج ۲، ص ۶۹۴.
(۵۳) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۹ (امام رضا عليه السلام).
(۵۴) الغيبة نعمانى، ص ۱۷۱؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۴.
(۵۵) بقره (۲)، آيه ۸۹.
(۵۶) ر.ک: پيامدهاى عاشورا، سيد ابوالفضل اردكانى.
(۵۷) منتخب الاثر، ص ۴۹۷، فصل ۱۰، باب ۲، ح ۹.
(۵۸) كافى، ج ۸، ص ۳۸ (امام باقر عليه السلام).
(۵۹) دعاى ندبه.
(۶۰) الملاحم والفتن، ج ۲، ص ۶۶.
(۶۱) كمال الدين، ج ۱، ص ۳۳۱ (امام باقر عليه السلام).
(۶۲) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۰ (امام صادق عليه السلام).
(۶۳) رعد (۱۳)، آيه ۱۱.
(۶۴) احزاب، ۶۲.
(۶۵) اسراء، ۸۱.
(۶۶) محمد(۴۷)، آيه ۷.
(۶۷) بقره (۲)، آيه ۲۱۴.
(۶۸) معجم احاديث الامام المهدى، ج ۱، ص ۴۷۸؛ الملاحم والفتن، سيد ابن طاووس ص ۱۳۹، ب ۶۳.
(۶۹) عقد الدرر، ص ۹۴.
(۷۰) وى اهل بصره و خانهاش، كانون شيعيان امام على عليه السلام بود. از آن كانون تنى چند به يارى حسين عليه السلام شتافتند و شهيد شدند؛ گرچه خود وى نيامد.
(۷۱) پس از مردن يزيد، برخى از بزرگان و اشراف كوفه تصميم گرفتند عمرسعد را به عنوان امير خود برگزينند. زنان قبيله بنى همدان تا اين خبر را شنيدند، هلهله كنان داخل مسجد شدند و از اين كار ممانعت كردند. آنان مى گفتند شما مى خواهيد كسى را حاكم كنيد كه فرزند رسول خدا را به شهادت رسانده است؟
(۷۲) العبقرى الحسان، ج ۱، ص ۹۸.
(۷۳) بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۲۲۳.
(۷۴) مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۵؛ معجم احاديث الامام المهدى، ج ۱، ص ۵۰۰.
(۷۵) تحف العقول، ص ۲۴۹؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲.
(۷۶) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۵.
(۷۷) همان، ج ۵۳، ص ۱۳۵.
(۷۸) همان.
(۷۹) همان، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
(۸۰) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵.
(۸۱) كمال الدين، ج ۱، ص ۳۳۱.
(۸۲) الغيبة شيخ طوسى، ص ۳۲.
(۸۳) الغيبة نعمانى، ص ۸۴ ونيز ر.ك: همان، ص ۷۲.
(۸۴) ر.ك: تاريخ دمشق، ابن عساكر، ج ۱۴، ص ۲۱۶ و نيز ر.ک: ص ۲۲۴.
(۸۵) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۸.
(۸۶) مزمل (۷۳)، آيات ۱ - ۵.
(۸۷) لن يلج فى ملكوت السماء من لا يولد مرتين (از كلمات حضرت مسيح عليه السلام). به ملكوت آسمان راه نمى يابد؛ مگر كسى كه دو بار متولد شود. تولد اول ما در مُلک است و در اين تولد پدر ما همان پدر شناسنامه اى ما است. با تولد دوم و درآمدن از شكم غريزه ها و تقليدها مى توان به ملكوت آسمان راه يافت و در اين تولد رسول و على، پدر ما و مربى ما هستند.
(۸۸) ان الحسين مصباح الهدى وسفينة النجاة.
(۸۹) علىٌ ميزان الاعمال.
(۹۰) اشاره به زيارت وارث كه ائمه عليهم السلام وارث فرهنگ وحى اند واز آن پاسدارى كرده و آن را از دستبرد حوادث حفظ مى كنند.
(۹۱) اشاره به زيارت امين الله.
(۹۲) لكم فىّ اسوة. از سخنان امام حسين عليه السلام.
(۹۳) و فاز الفائزون بولايتكم مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.
(۹۴) ولاية على بن ابى طالب حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى.
(۹۵) بموالاتكم تقبل الطاعة المفترضة مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.
(۹۶) مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح.
(۹۷) نهج البلاغه، نامه ۴۵.
(۹۸) منتخب الاثر، ص ۴۹۷.