شنبه، 23 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا حجاب در زمان پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم بر زنان مسلمان و زنان غیر مسلمانی که وارد قلمرو حکومت ایشان می شدند واجب و اجباری بود؟


پاسخ :
بخش اول: وجوب و الزام شرعی حجاب
وجوب و الزام شرعی حجاب از احکام مسلم اسلامی است از زمان پیامبر مکرم اسلام تاکنون است و مستند به دلایل قرآنی و روایی است. ادله متعددی بر لزوم حجاب دلالت می کنند که در ادامه به برخی از این ادله اشاره می کنیم:
1. ادله قرآنی حجاب: آیات متعددی در قرآن راجع به مسئله حجاب و نگاه و کیفیت رابطه زن و مرد وارد شده است که مهم ترین آنها عبارت است از:
الف) در آیه 59 از سوره احزاب آمده است: یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذَینَ و کان الله غفوراً رحیماً. «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (» روسری های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است; و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سرزده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است».
ب) آیه 30 و 31 از سوره نور خطاب به پیامبر(صلی الله علیه وآله) می فرماید: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون ـ و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضر بن بخمرهن علی حیوبهنّ ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن... ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعاً أیه المؤمنون لعلکم تفلحون. «به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این برای آنان پاکیزه تر است; خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار ننمایند، و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند; و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. (و صدای خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگی به سوی خدا باز گردیدای مؤمنان، تا رستگار شوید».
با مراجعه به کتب لغت و تفاسیر و تواریخ و روایات، در مجموع استفاده می شود که «خُمُر» جمع «خِمار» و به معنای مقنعه و روسری بلندی است که دامن آن روی گردن و سینه ها را می پوشاند.
و «جلابیب» جمع «جلباب» به معنای ملحفه، چادر یا شنل بلندی است که روی سایر لباس ها پوشیده می شود و سراسر بدن را در بر می گیرد.[1]
با توجه به این که سایر اعضای بدن معمولاً پوشیده بوده و هست، با پوشاندن موی سر و گردن و بالای سینه بر اساس مفاد آیات، تقریباً حدّ حجاب شرعی را قرآن به صراحت بیان کرده است. تفصیل مطالب و تحقیق در مفردات آیات و اقوال مفسرین و فقها از موضوع بحث ما خارج است.
2. ادله روایی حجاب: در روایات متعددی از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) آمده که آنچه بر زنان پوشاندن آن لازم نیست و برای مردان نگاه به آن مواضع، بدون شهوت حلال است، صورت و دست ها است. در بعضی احادیث به جای موضع، زینت های موجود در اعضاء به عنوان اشاره به اعضاء ذکر شده. از جمله در روایتی معتبر زراره از امام صادق(علیه السلام)نقل می کند که مراد از «الا ما ظهر منها» در آیه شریفه عبارت است از سرمه و انگشتر.[2] که منظور موضع سرمه یعنی چشم و صورت و موضع انگشتر یعنی دست است.
در حدیثی دیگر ابوبصیر می گوید: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم راجع به قول خداوند «ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» که مراد چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «انگشتر و مشک.»[3] که اشاره به موضع آنهاست.
روایات در مورد الزام و وجوب حجاب و حدود و ثغور آن بسیار زیاد است که بررسی همه آن ها در مجال یک مقاله مختصر نیست.[4]
2.3. اجماع: اجماع و ضرورت بین همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی بر لزوم پوشش عورت مرد و کل بدن زن غیر از موارد استثناء است. جمیع فقها به این مطلب با اندک تفاوتی فتوا داده اند. البته این اجماع مستند به آیات و روایات است. مثلا مرحوم سید محسن حکیم (ره) می فرماید: واجب است زن تمام بدن خود را بپوشاند به دلیل اجماع بلکه بالاتر ضرورت دین.[5]
2.4. سیره متشرعه: مردان و زنان مسلمانان از زمان حضور معصومان(علیهم السلام) تاکنون، نسل به نسل معتقد و ملتزم به مراعات حجاب با کیفیت مذکور بوده اند و در هیچ برهه ای از تاریخ اسلام این سیره منقطع نشده است و در زمان ائمه(علیهم السلام) نیز مورد تأیید و تأکید بوده است.

بخش دوم: الزام حکومتی حجاب در اسلام
در مورد الزام حکومتی حجاب توجه به نکات ذیل راه گشا است:
1.اگر این گزاره که حجاب امری واجب و ترک آن معصیت است را مفروض بگیرم و در عین حال قاعده مشهور فقهی «التعزیر فی کل معصیه؛ همه معاصی قابلیت مجازات تعزیری دارند» را در کنار آن بگذاریم، مشخص می شود که الزام حکومتی و ضمانت اجرای کیفری برای بی حجابی و بدحجابی امری کاملا شرعی و فقهی است. توجه داشته باشید که قاعده مذکور، از روایاتی که در باب فقه الجزاء صادر شده است، اصطیاد گردیده و همان طور که مرحوم آیت الله خویی تاکید می کنند دارای شهرت عظیمه است و فقها با توجه به روایات و سنن، مفاد آن را اثبات می نمایند.
2.همان گونه که اشاره شد، مجازات بدحجابی و بی حجابی، مجازاتی تعزیری است. ماهیت مجازات های تعزیری، رعایت مصالح و مقتضیات زمان و مکان است. به اصطلاح فقهی « التعزیر بمایراه الحاکم من المصلحه»، یعنی اصل اجرا و عدم اجرا، کیفیت و کمیت تعزیر بسته به نظر حاکم است. نظر حاکم نیز دائر مدار مصالحی است که در بستر زمان و مکان شکل می گیرد. از این رو چه بسا در برخی از مواقع، زمینه اجرای تعزیر مهیا نباشد یا اینکه اکتفا به مراحل اولیه تعزیر (تذکر، امر و نهی و توبیخ و موعظه و ...)، کفایت کند، ولی در برخی شرایط و مقتضیات زمان و مکانی یا شرایط اجتماعی و فردی، اقتضای پیش بین مجازات های تعزیری شدیدتری نیز بشود.
3.بنا بر برخی روایات صادره از پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله و امیرالمومنین علی علیه السلام، الزام حکومتی حجاب برای زنان مومن وجود داشته است لکن از آنجا که جامعه صدر اسلام به گونه ای گسترده متشکل از اهل کتاب و کنیزان بوده است، چه بسا امکان تمایز بین آن ها در جامعه وجود نداشته و از آن جا که رویه جزایی اسلام، تجسس در عقاید و افکار شهروندان نیست، جرم بد حجابی قابل پیگیری نبوده است. اما با این وجود، برخی روایات دلالت بر الزام حکومتی نیز داشته است.
در وصایاى امیر المؤمنین علیه السلام است به فرزندش حضرت امام حسن علیه السلام آمده است که:
«منع نما و باز دار زنان را از نظر نمودن، و بگیر جلو چشم آن‌ها را به حجاب آن‌ها، چون سخت‌گیرى در حجاب نیکوتر است براى باقى گذاردن و محفوظ ماندن ایشان»
همان گونه که مشاهده می کنید، لحن روایت بالاتر از صرف امرو نهی است و به نحوی الزام و منع را نیز تصریح می نماید. به علاوه که صرف نهی و امر امام معصوم علیه السلام یا آیات قرآن در مورد حجاب نیز، عام بوده و ظهور در گستره اجتماعی دارد.
4.همه مراحل امربه معروف و نهی از منکر، بخشی از ضمانت اجراهای حکومتی و تعزیری نیز هست. این نکته در قانون مجازات اسلامی نیز تصریح شده است. مراتب امر، نهی، موعظه، توبیخ، شلاق، زندان و... همه جز مراتب تعزیری است و در عین حال بسیاری از آن ها جز مراحل امربه معروف و نهی از منکر نیز می باشد.
در آخر ذکر این نکته ضروری است که، با توجه به حضور گسترده بانوان در جامعه و مصالح بسیار زیادی که از جنبه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، دینی بر حفظ حجاب مترتب می گردد و از طرف ترک حجاب نیز مفاسد بسیار زیادی را متوجه افراد، خانواده و اجتماع می نماید، طبیعی است که همان گونه که برخی از کشورهای سکولار مانند فرانسه برای رسیدن به اهداف لذت گرایانه دنیوی، به منع حجاب الزام حکومتی دارند، کشورهای اسلامی نیز برای رسیدن به اهداف دنیوی و اخروی به الزام حکومتی حجاب برای جلب مصالح فردی و عمومی تاکید کنند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، قم: اسراء، 1391.
2.مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
3.مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا، ‎۱۳۶۵.
4.مقدسی، محمد، در حریم حجاب، قم: نصایح، 1374.
5.مهدی‌زاده، حسین، حجاب شناسی، قم: مرکز مدیریت حوزة علمیه قم، 1381.
6.محمدی آشنایی، علی، حجاب در ادیان الهی، قم: یاقوت، 1378.

پی نوشت ها:
[1]. ر. ک: فیومی، المصباح المنیر; طریحی، مجمع البحرین; و شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، همان; و محمد جواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ذیل آیات مذکور.
[2]. وسائل الشیعة، ج 14، ص 146، ح 3، محمد بن یعقوب، عن احمد بن محمد بن عیسی، عن محمد بن خالد و الحسین بن سعید، عن القاسم بن عروة، عن عبدالله بن بکیر، عن زراره، عن ابی عبدالله(علیه السلام) فی قول الله عزوجل: «الا ما ظهر منها» قال:الزینة الظاهرة، الکحل والخاتم.
[3]. همان، ح 4، عن الحسین بن محمد، عن احمد بن اسحاق، عن سعد بن مسلم، عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله(علیه السلام) قال:سألته عن قول الله عزوجل «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» قال: الخاتم والمسکة و هی القلب.
[4]. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به وسائل الشیعة، ج 14، ص 146
[5]. سید محسن طباطبایی حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج 5، ص 234.

منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.