يکشنبه، 31 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

پدر و مادری دارم که خیلی بداخلاق هستند، در گفتگوی با هم عفت کلام ندارند و مرتباً به من و خواهرم فحش و ناسزا می‌گویند و در هر مورد کوچکی داد و بیداد و دعوا راه می‌اندازند و کتک کاری می‌کنند. وقتی می‌خواهم از مدرسه برگردم انگار که می‌خواهم به جهنم بروم. لکن به این امید به سوی منزل گام بر می‌دارم که شاید اصلاح شده باشند ولی می‌بینم هیچ تغییری در آنان حاصل نشده، با این حساب زندگی کردن در خانه برایم بسیار مشکل شده، خواهشمندم اولاً عفت را برایم معنا کنید و ثانیاً برای پدر و مادرم بنویسید که اثرات بی‌عفتی در کلام و فحش و ناسزاگویی بر فرزندان چیست؟


پاسخ :
معنای عفت:
واژه عفت به معنای بازداشتن و خودداری است و غرض از آن خودداری از انجام دادن امری است که برای آدمی حلال یا پسندیده نیست و مردمی که واجد چنین حال و وصفی باشد عفیف و زنی که دارای چنین صفتی باشد، عفیفه خوانده می‌شود.[1] و در اصطلاح اخلاق، عفت عبارت است از ترک شهوات و پاکی روح انسان و راغب اصفهانی عفت را عبارت از حصول حالتی برای نفس می‌داند که در سایه آن، نفس را از غلبه شهوت مانع می‌شود.[2] در بخش دوم سؤال شما، به پدران و مادران باید چنین خطاب کرد و عوارض این حرکات ناپسند را بیان نمود.

رعایت عفت در خانواده:
انسان کامل، فحش و دشنام نمی‌دهد، مخصوصاً به پاره تن خود، به فرزند دلبند خویش، بلکه با زیباترین و دلنشین‌ترین کلمات با او صحبت می‌کند، با همان کلماتی که اگر خودش از دیگران بشنود، شادمان و خوشحال می‌شود.
پدر و مادر عزیز! می‌دانید که سخنان امید بخش و شادمان کننده، سلامتی و توانایی می‌آفریند و از کودکی فلج، انسانی نیرومند و پیشتاز می‌سازد. بر عکس، بی‌عفتی در کلام یا احیاناً فحش و نفرین و ناسزا و سخنان تحقیر کننده از کودکی سالم و شاداب، جوانی ناامید و مأیوس و بی‌ارزش می‌سازد. دستور قرآن است که: «با مردم زیبا و نیکو صحبت کنید»[3] و دستور امام باقر(علیه السلام) در این رابطه این است: «با مردم با کلمات زیبا گفتگو کنید. با زیباترین کلماتی که دوست دارید آن کلمات را از مردم بشنوید.»[4] و البته هر چه این مردم نزدیکتر باشند باید کلمات بهتر و زیباتری انتخاب شود. و فرزندان نزدیک‌ترین انسان‌ها به پدر و مادر خویشند و باید که از هر جهت مورد احترام و اکرام آنان قرار گیرند تا روانی سالم و روحی آرام و مطمئن پیدا کنند.

اثرات بی عفتی در کلام به فرزندان:
عوارض ناشی از درگیری و بی‌عفتی در کلام والدین و تأثیر سوء آن بر فرزندان فراوان است. پدران و مادران باید توجه کنند که اختلافات و درگیری بین آنان و بی‌عفتی در سخن گفتن دارای دو عارضه است، بخشی از آن متوجه خود زن و شوهر است که زمینه را برای ریشه‌دار شدن اختلافات و نابسامانی بیشتر فراهم کرده و در نهایت به متارکه و طلاق منجر خواهد شد. بخش دیگر متوجه کودکان و فرزندان این خانواده است. اگر زن و شوهربه همدیگراحترام نگذارند و فحش و ناسزا را نثار همدیگر کند یا احیاناً نسبت به فرزندان خود این حرکت زشت را داشته باشند، علاوه بر این‌که گناه بزرگی را مرتکب شده‌اند، طبق روایات اسلامی بوی بهشت را استشمام نخواهند کرد. چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «براستی خداوند بهشت را بر هر فحش دهنده بی‌آبرو و کم شرم که باک ندارد چه بگوید و چه بشنود حرام کرده است...»[5] یا امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هرزه‌گو و بدزبان جفاکار است و جفاکار در آتش است.»[6] فرزندان آنان دچار انحرافاتی خواهند شد که پاره‌ای از آن را به شرح زیر بیان می‌کنیم:
ـ احساس به خطر افتادن امنیت فرزندان و گرفتاری آنان به اختلالات روانی و عصبی.
ـ زمینه‌سازی برای جرم و بزهکاری: چنان‌که تحقیقات جامعه‌شناسان گویای این مدعا است.
ـ از دست رفتن اعتماد کودکان نسبت به والدین و در نتیجه بی‌اثر شدن نقش تربیتی و الگویی آنان.
ـ برانگیختن انگیزه انتقام در کودک که خود منشأ بسیاری از مفاسد است.
ـ بد دهنی و ناسزاگویی که ناشی از کشته شدن شخصیت آنها است.
ـ پیدایش احساس انزجار و تنفر در کودک نسبت به زندگی و بی‌میلی نسبت به آینده و زندگی.[7]
در خاتمه، خوب است شما خواهر گرامی، این نامه (یک دختر خانم را که مانند شما گرفتار مادری با رفتار و زبانی نه چندان مطلوب بوده است) را برای مادرتان بخوانید:
دخترخانم در ضمن نامه می‌نویسد: به گذشته‌های دور می‌اندیشم. به زمانی که برای جزئی‌ترین کارها با فریادها و پرخاش‌های ناخوشایند مادرم مواجه می‌شدم. اکنون که خودم مادر شده‌ام همان حرکت‌ها را با کمی خفیف‌تر در خودم احساس می‌کنم. تمام کج خلقی‌های او در من به وجود آمده است و عجیب این‌که هر چه سعی می‌کنم خودم را اصلاح کنم نمی‌توانم... به طور یقین برای من به اثبات رسیده که اخلاق و رفتار پدر و مادر در روحیه فرزند کاملاً اثر دارد و این‌که می‌گویند: مادر با یک دست گهواره و با دست دیگر دنیا را تکان می‌دهد مطلب کاملاً درستی نیست.[8]

نتیجه این‌که:
پدران و مادران نیک می‌دانند که همه سخنان و رفتارها و شیوه‌های زندگی‌شان برای فرزندان‌شان درس و دارای جنبه الگویی است، فرزند از آنها درس زندگی و اخلاق و تربیت می‌آموزد و این سخن تا حدودی درست است که کودکان انعکاسی از رفتار والدین خویشند. بنابراین والدین در گفتار خود مراقب باشند و بدانند که از روی بی‌مبالاتی سخن گفتن و بی‌احترامی به فرزندان عواقب بدی دارد و جنجال‌های همیشگی آنان موجب خواهد شد که فرزندان‌شان دچار روحیه‌ای عصبی و روانی شوند و یا احیاناً سر از بزهکاری درخواهند آورد.
اما نکته ای که بسیار مهم است، این است که صحبت های بالا به این معنی نیست که حتماً شما خواهر گرامی گرفتار عوارض سوء رفتارهای نادرست والدین خود قرار خواهید گرفت؛ بلکه ما امیدواریم با لطف وعنایت خداوندمتعال وهمچنین صبروآگاهی شما ازرفتارهای خوب وبد، مواظب خودباشید وسعی کنید راه درست زندگی را پیدا کنید. به این مطلب فکر کنید که شما درآینده چگونه می خواهید زندگی کنید؛ آیا می خواهید فرزندان شما نیزبه گرفتاری شما مبتلا شوند؟ یا برعکس، تمام سعی خود را خواهید کردکه فرزندان شما مادری فهمیده و باکمالات را تجربه کنند؟

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. گوردون، تامس، فرهنگ تفاهم در ارتباط والدین فرزندان، ترجمه: پریچهر فرجادی، آیین تفاهم، 1384.
2. ملک‌محمودی الیگودرزی، امیر، هنر رفتار با والدین: چگونه با پدر و مادر خود رفتار کنیم؟، قم: مشعل هدایت، 1392.
3. نیلی پور، مهدی، بهشت اخلاق، بررسی 313 واژه اخلاقی، اصفهان: موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عج)، 1388.

پی‌نوشت‌ها:
[1] بندر ریگی، محمد، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات ایران، ج2، ص1144
[2] الراغب الاصفهانی، العفه حصول حاله للنفس، تمتنع بها عن غلبه الشهوه... المفردات فی غریب القرآن، تهران، انتشارات مصطوفی، ص343
[3] قال الله تعالی: «...و قولوا للناس حسناً...» بقره/83
[4] قال الباقر(ع): «قولوا للناس حسناً احسن ما تحبون ان یقال لکم...» فیض کاشانی، محمد بن المرتضی، تفسیر صافی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ج1، ص109.
[5] قال رسول الله(ص): «انّ الله حرم الجنّه علی کل فحاش بذی قلیل الحیاء لایبالی ما قال ولا ما قیل له...» کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، انتشارات اسلامیه، ج2، ص323
[6] قال الصادق(ع): «البذاء الجفاء فی النار...» همان کتاب، ص325
[7] قائمی، علی، کودک و خانواده نابسامان، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ص124، با اضافی از خود محقق
[8] امینی، ابراهیم، آئین تربیت، تهران، انتشارات بهار، ص288.

منبع: اندیشه قم


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.