پرسش :
در یکى از شهرهاى آمریکا برادران ایرانى از عربهاى مسلمان گوشت به اصطلاح ذبح اسلامى مىخریدند ولى بعدا معلوم شده که خود عربها از گوشت ذبح شده یهودیها استفاده مىکنند و با استفاده به آیهاى از قرآن (سوره مائده، آیه 4) مىگویند که ما مىتوانیم از ذبح اهل کتاب استفاده کنیم لطفا: 1- در مورد این آیه توضیح بفرمایید و در این صورت رابطه ما با کسانى که از این گوشتها استفاده مىکنند از نظر پاکى و نجسى چگونه است؟ 2- آیا از کنسروهاى ماهى در آمریکا در صورتى که نمىدانیم که آیا ماهى فلس دار است یا نه و همچنین صد در صد نمىدانیم که ماهى را زنده از آب گرفتهاند یا نه اگر چه به احتمال بسیار زیادى مىتوان گفت که ماهى زنده از آب گرفته شده است مىتوان استفاده نمود یا خیر؟ 3- بعضى از دانشجویان مثلا پول شهریه یا پول تلفن یا پول بیمارستان و یا پولهایى از این قبیل را به خارجیها پرداخت نمىکنند و حتى گاهى مثلا پول اتوبوس را هم نمىدهند و مىگویند که اینها از کشور ما خوردهاند این پول متعلق به خود ماها است، آیا از جهت شرعى باید کلیه بدهىها را به خارجیها (مسیحیان، یهودیان و غیره) پرداخت؟ 4- هنگام وضو در منازل و دستشوییهایى که قبلا خارجیها از آنها استفاده نمودهاند معمولا ترشحاتى به بدن و یا مثلا از زمین به پاهاى انسان مىرسد با توجه به اینکه معمولا هر روز سطح زمینها و دستشوییها را با مواد مایعى فقط یک بار تمیز مىکنند آیا این ترشحات نجس است؟
پاسخ :
1- ذابح باید مسلمان باشد و منظور از طعام در آیه شریفه حبوب به خصوص گندم است و گوشتى که ذابح آن غیر مسلمان است در حکم میته است و نجس و نجسکننده است.
2- اگر یقین ندارید که از اب، زنده اخراج شده یا در خارج آب زنده اخذ شده باید از آن اجتناب کنید.
3- بدهى را باید اداء کرد.
4- اگر یقین به نجاست محلى که از آنجا ترشح مىشود داشته باشید باید از آن اجتناب شود مگر آنکه ترشح از آب لوله باشد.
منبع: استفتائات امام خمینی(ره)، ج2، ص502
1- ذابح باید مسلمان باشد و منظور از طعام در آیه شریفه حبوب به خصوص گندم است و گوشتى که ذابح آن غیر مسلمان است در حکم میته است و نجس و نجسکننده است.
2- اگر یقین ندارید که از اب، زنده اخراج شده یا در خارج آب زنده اخذ شده باید از آن اجتناب کنید.
3- بدهى را باید اداء کرد.
4- اگر یقین به نجاست محلى که از آنجا ترشح مىشود داشته باشید باید از آن اجتناب شود مگر آنکه ترشح از آب لوله باشد.
منبع: استفتائات امام خمینی(ره)، ج2، ص502