پرسش :
یکی از درجه داران نیروی انتظامی در پاسگاهی در اتاق افسر نگهبان، پس از مصدوم شدن با گلوله، فوت میکند. افسر نگهبان که متّهم پرونده است، مدّعی شده که نزدیک مقتول رفتم و خواستم توپی کلت را جابه جا کنم که در این لحظه مقتول به سوی من برگشت و دستش به اسلحه خورد و اسلحه شلّیک شد و این واقعه به وجود آمد. مسلّمات پرونده به شرح زیر است: 1) پزشک قانونی در بازسازی صحنه که با حضور متّهم انجام شده، با توجه به نقطه ورود گلوله: زیر بغل در زیر لبه تحتانی دنده چهارم سمت چپ قفسه سینه و مسیر گلوله که ریهها و قلب را پاره کرده و نقطهای که گلوله در آن به دست آمده: زیر لبه تحتانی دنده پنجم سمت راست قفسه سینه، اعلام کرده است که قول متّهم مطابق با واقع نمیباشد و قابل پذیرش نیست. 2) مأمورین کشف جرایم نیز که در صحنه بازسازی حضور داشتهاند، قول متّهم را تأیید نکردهاند. 3) متخصّص اسلحه شناسی اعلام کرده شلّیک، از فاصلهای کمتر از نیم متر انجام شده است. 4) کسی غیر از قاتل و مقتول در صحنه حضور نداشته است که از مشاهدات او استفاده کنیم. اولیای دم، مدّعی قتل عمدی هستند ولی متهم حتی حاضر به قبول شلیک به طرف مقتول نگردیده است. آیا در این مورد خاص، باید قاعده حق استحلاف اولیای دم و سوگند متّهم را برای احراز نوع قتل جاری سازیم یا با توجه به مسلّمات پرونده، مورد را از موارد لوث تلقّی نماییم و از اولیای دم به خواهیم 50 نفر را برای ادای سوگند جهت اثبات قتل عمدی به دادگاه معرفی کنند؟
پاسخ :
اگر علم برای حاکم حاصل نشود و شروط قسامه حاصل باشد که از جمله آن مظنّهی قتل است، جای قسامه میباشد و اللَّه العالم.
منبع: استفتائات از محضر حضرت آیتالله العظمی بهجت (دوره 4 جلدی)، ناشر: دفتر حضرت آیتالله العظمی محمدتقی بهجت، قم، 1386.
اگر علم برای حاکم حاصل نشود و شروط قسامه حاصل باشد که از جمله آن مظنّهی قتل است، جای قسامه میباشد و اللَّه العالم.
منبع: استفتائات از محضر حضرت آیتالله العظمی بهجت (دوره 4 جلدی)، ناشر: دفتر حضرت آیتالله العظمی محمدتقی بهجت، قم، 1386.