شنبه، 23 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

احساس حقارت به خاطر زشتى قیافه

پرسش :

من خودم از قیافه‌ام بدم مى‌آید، همیشه فکر مى‌کنم زشت‌ترین دختر دنیا هستم؛ مى‌خواهم این ذهنیت را از بین ببرم، چه کنم؟


پاسخ :
جامع نگرى و واقع بینى از پایه هاى اندیشه صحیح است و زمانى مى توان به این مهم دست یافت که جنبه هاى مختلف هر پدیده مورد توجه قرار گیرد و از نگرش تک بعدى دورى شود. به هر چیزى نگاه کنید، داراى جنبه هاى مثبت و منفى است؛ انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بنابراین براى اینکه نگرش صحیح و جامعى - چه از محیط اطراف و چه نسبت به خود داشته باشیم - باید به هر دو جنبه آن توجه کنیم. نقاط قوت چیزى ما را به نادیده گرفتن ضعف هاى آن نکشاند و برعکس نقاط ضعف چیزى، ما را از مشاهده مسائل مثبت و ارزشمند آن محروم نکند.

روان شناسان مى گویند: انسان سالم، کسى است که خود را آن گونه که هست، بپذیرد؛ یعنى، هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف خود را مد نظر قرار دهد؛ زیرا بزرگ جلوه دادن نقاط قوت، به خود بزرگ بینى منجر مى شود و با برجسته کردن نقاط ضعف، احساس کهترى و نا ارزنده سازى در فرد به وجود مى آید. انسان پخته و سالم، کسى است که به هر دو جنبه نگاه کند و از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزد. با این مقدمه کوتاه، توجه به چند نکته زیر ضرورى است:

یکم. باید دید این ذهنیت و تصویرى که از خود دارید، چقدر با واقعیت مطابق است؟! چه بسا افراد با منفى نگرى و نگرش خاصى، نمى توانند واقع را آن گونه که هست، مشاهده کنند. بایسته است در این باره خوب بیندیشید و از هر گونه مبالغه در این باره اجتناب کنید.

دوم. به فرض که از نظر ظاهرى چنین نقطه ضعفى در شما وجود دارد؛ ولى باید دید آیا تمام هستى شما در همین مطلب خلاصه مى شود و هیچ نقطه قوتى در شما نیست!؟ به نظر نمى رسد که از نعمت هاى وجودى دیگرى برخوردار نباشید. اگر فقط اندکى در این باره بیندیشید، صدها خصوصیت مثبت و ارزشمند در خودتان مى یابید که به سادگى، از کنار آن گذشته اید و توجه چندانى به آنها نکرده اید. بنابراین توصیه مى شود آنها را به یاد آورده و براى خود بازگو کنید و به زبان آورید و یا روى کاغذى یادداشت کنید. به خود بباورانید که من از این امتیازات و ارزش هاى مثبت بهره مند هستم.

سوم. زیبایى ظاهرى گر چه یک امتیاز محسوب مى شود، اما علت موفقیت، سعادت و خوشبختى انسان نیست. افراد زیادى هستند که از وضعیت ظاهرى چندانى برخوردار نیستند؛ ولى هیچ گاه احساس بى ارزشى نمى کنند، بلکه احساس خوشبختى و موفقیت دارند و با آرامش زندگى مى کنند و با تکیه بر جنبه هاى مثبت و ارزشمند خود بسیار شاد و با نشاط هستند. بنابراین، خوشبختى، مساوى با خوش  چهره بودن نیست.

چهارم. بسیارى از شرایط و موقعیت هایى که در آن واقع هستیم، در اختیار ما نیست و بر طبق ذوق و سلیقه و خواست ما شکل نگرفته است. گاهى با آرزوهاى ما مطابقت ندارد و در واقع نمى توان آن گونه که ما مى خواهیم شرایط و امکانات را تغییر دهیم. اما مى توانیم خود را با آن موقعیت ها منطبق کنیم و با انعطاف و اصلاح نگرش خود و پذیرفتن این واقعیت هاى خارجى به سازگارى با خود و اطراف خود بیندیشیم و عمل کنیم.

در این رابطه نکاتى چند بیان مى شود؛ امید است با به کار بستن آنها، از این ذهنیت خارج شوید:

1. موفقیت هاى گذشته و توانمندى هاى مختلف خود را در ذهن تان مرور کنید.

2. از نظر جسمانى و ظاهرى، خود را با دیگران مقایسه نکنید.

3. هرگاه جلوى آینه قرار گرفتید، خود را به داشتن ویژگى هاى مثبت ظاهرى تلقین کنید.

4. درباره خوشبختى و سعادت مطالعه کنید و خوب درباره ملاک ها و معیارهاى آن بیندیشید.

5. درباره انواع زیبایى ها - اعم از ظاهرى و معنوى - و ارزش و اهمیت هر کدام و نقش هر یک در موفقیت و خوشبختى انسان ها، بیشتر بیندیشید و مطالعه کنید.
مطمئناً در خواهید یافت زیبایى هاى معنوى بسیار متنوع تر و نقش آفرینى آن در زندگى بیشتر و عمیق تر است.

6. سعى کنید خود، پنداره[1] خود را اصلاح کنید؛ یعنى تصویرى مثبت از خود درست کنید و ریشه و اساس نگرش منفى که شما به قیافه ظاهرى خود پیدا کرده اید، همین خود پنداره منفى است و توصیه هایى که شده همه براى این است که شما نگرشى که از خود دارید تغییر دهید.

پی‌نوشت:
[1]  Self - concept

منبع: اختلالات رفتارى، ابوالقاسم بشیرى؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، قم: دفتر نشر معارف، 1387.


بیشتر بخوانید:

مشکل مهم من احساس حقارت بیش از اندازه و نداشتن اعتماد به نفس است. چگونه مى توانم از این حالت نجات یابم؟
چه کنم تا همیشه آرامش خاطر داشته باشم؟
مدتى است احساس غمگینى شدید مى کنم و نگرانم که نکند افسرده شده ام. چرا انسان مبتلا به افسردگى مى شود؟
مدتى است دچار کسالت و دلمردگى شده ام. انگیزه اى براى انجام کارى ندارم، آرامش روحى ندارم؛ براى رسیدن به آرامش روحى چه باید کرد؟
من هر چه مى کنم باز هم از خودم بیزارم و احساس مى کنم که به هیچ کس نفعى نمى رسانم و از وجودم خسته ام و بى هدف زندگى مى کنم!



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.