رابطه عاطفی والدین با نوجوان
پرسش :
والدین چه کاری انجام دهند تا رابطه ی آنها با نوجوانان عاطفی تر و قوی تر شود؟
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیت کودک و نوجوان):
گام اوّل
اگر والدین می خواهند رابطه ی آنها با فرزندانشان صمیمانه تر،نزدیک تر و عاطفی تر بشود، باید وقت بیش تری برای آنها بگذارند. اوّلین گام در ارتباط صمیمانه، وقت گذاری بیش تر برای فرزندان است.
گاهی اوقات والدین باید برای فرزندان وقت های اختصاصی بگذارند؛ این که پدر در خانه تلویزیون ببیند و بچّه در اتاق تکالیف خود را انجام دهد و مادر هم مشغول به انجام کارهای خودباشد؛ این حالت به معنی با هم بودن نیست؛ بلکه زیر یک سقف جمع شدن است. با هم بودن یعنی همه با هم بنشینیم و ارتباط کلامی داشته باشیم.
بهترین شیوه برای برقرار کردن ارتباط
بهترین شیوه ی ارتباط، کلام است. امروزه کارشناسان می گویند که بیش از ۷۰ در صد ارتباطات انسان ها به وسیله ی کلام اتّفاق می افتد.
وقوع یک فاجعه
متأسفانه یکی از اتّفاقاتی که امروز در جوامع بشری و جامعه ی ما در حال رخ دادن است، این است که ارتباط کلامی در خانواده ها کم شده است؛ آمارها نشان می دهند که ارتباط کلامی در خانواده هایی که پنج سال از زندگی آنها می گذرد، به کمتر از ۳۰ دقیقه رسیده است و این یک فاجعه است؛ چراکهمهم ترین راه حلّمشکلات در زندگی ارتباط کلام است، و ارتباط صمیمانه در زندگی،با کلام رخ می دهد؛لذا هر چه ارتباط کلامی کم شود، مشکلات در زندگی زیاد می شود.
دوره ی منزوی شدن فرزندان
نوجوانان در سنین نوجوانی ناخداگاه یک مقدار منزویو گوشه گیر می شوند؛ البته فقط گوشه گیری از خانواده؛ یعنی ممکن است در این دوران ارتباط آنها با هم سالانشان بیشترشود، ولی در خانواده گوشه گیر باشند. لذا یکی از سنینی که بچّه ها خیلی رفیق باز هستند، نوجوانی است.در این سن نوجوانان، چه دختر و چه پسر، از خانواده منزوی می شوند و به سمت رفیق بازی گرایش پیدا می کنند و دوست دارند در کنار هم سالانشان باشد.
نقش والدین در منزوی شدن فرزند
حال نقش والدین این جا چیست؟ در این جا والدین باید این حصار را بشکنند و وارد خلوت های فرزندان بشوند؛ البتهنه با زور! بلکه با بهترین روش که همان ارتباط کلامی است؛مثلاً اگر فرزند در اتاق مشغول انجام تکالیف است، در اینجا پدر اجازه بگیرد و وارد اتاق شودو در حالی که فرزند تکالیف خود را انجام می دهد چند لحظه ای به او نگاه محبّت آمیز کند.همین عبادتی است که برای پدر محسوب می شود؛ چرا که نگاه محبّت آمیز والدین به فرزندان عبادت است.با نگاه کردنارتباط کلامی ایجاد می شود.
وقتی فرزند می بیند که پدر به او نگاه محبّت آمیزمی کند، او نیز تکالیف خود را کنار گذاشته و به پدر نگاه می کند؛ در اینجا پدر با جمله ای صمیمانه بگوید:راستی بابا! من شما را خیلی دوست دارم. همین جمله تا عمق وجود او نفوذ می کند.
نیاز دوره ی نوجوانی
وقتی بچّه ها به سنّ نوجوانی می رسند، ارتباطات کلامیوالدین با آنها کم تر می شود. خیلی جالب استمادر به بچّه ی ۳ ساله ی خود می گوید: من تو را دوست دارم؛ در صورتی کهبچّه ها در این سنّین خیلی نیاز به این جملات ندارند؛ بلکه بیشتر رفتار مادر و فضای خانه برای آنها جالب است؛ مثلاً اگر مادر بچّه ی خود را بیاورد و به او بگویید: مادر! من تو را خیلی دوست دارم، بچّه می گوید: مامان من می خواهم بروم بازی کنم؛ حوصله ندارم!
ولی در سنین نوجوانی این طور نیست. نوجوان در این سنین نیاز به این شکل ارتباطات دارند؛ البته ما نمی گویم که والدین در این ارتباطات زیاده روی کنند؛ بلکه به حدّ اندازهاین ارتباطات را داشته باشند؛ مثلاً والدین با او شروع کنند به خوش و بش کردن و بگویند: راستی بابا! ببینم این کتاب چیست؟ ما این کتاب را درقدیم نمی خواندیم؟! این کار وارد شدن به آن حلقه ای است که نوجوان دور خودش ایجاد کرده و ما با این کار آن حلقه را می شکنیم. هر چه والدین این ارتباط را بیشتر کنند، بچّه ها با آن ها صمیمی تر می شوند.
یک نکته ی خیلی مهم
یک نکته ی خیلی مهم در دوره ی نوجوانیاین است که نوجوانان درد دل خود را به کسانی می گوید که با آن ها دوست صمیمی است. حالا این دوست ممکن استفروشنده محلّه، خدمتکار شهرداری، معلّم،دوست هم سالو یا پدر و مادر باشد؛ البتهچه بهتر است که پدر و مادرش باشد؛ چرا که والدین نسبت به بچّه ها دو حس دارند؛ ۱_ حسّ غریزی ۲_ حسّ انسانی؛در حالی که انسان ها ی دیگر، نسبت به یک دیگر فقط حسّانسانی دارند. لذا والدین نسبت به فرزندان خود ذی حق تر هستند که در کنار آنها باشند.
گام اوّل
اگر والدین می خواهند رابطه ی آنها با فرزندانشان صمیمانه تر،نزدیک تر و عاطفی تر بشود، باید وقت بیش تری برای آنها بگذارند. اوّلین گام در ارتباط صمیمانه، وقت گذاری بیش تر برای فرزندان است.
گاهی اوقات والدین باید برای فرزندان وقت های اختصاصی بگذارند؛ این که پدر در خانه تلویزیون ببیند و بچّه در اتاق تکالیف خود را انجام دهد و مادر هم مشغول به انجام کارهای خودباشد؛ این حالت به معنی با هم بودن نیست؛ بلکه زیر یک سقف جمع شدن است. با هم بودن یعنی همه با هم بنشینیم و ارتباط کلامی داشته باشیم.
بهترین شیوه برای برقرار کردن ارتباط
بهترین شیوه ی ارتباط، کلام است. امروزه کارشناسان می گویند که بیش از ۷۰ در صد ارتباطات انسان ها به وسیله ی کلام اتّفاق می افتد.
وقوع یک فاجعه
متأسفانه یکی از اتّفاقاتی که امروز در جوامع بشری و جامعه ی ما در حال رخ دادن است، این است که ارتباط کلامی در خانواده ها کم شده است؛ آمارها نشان می دهند که ارتباط کلامی در خانواده هایی که پنج سال از زندگی آنها می گذرد، به کمتر از ۳۰ دقیقه رسیده است و این یک فاجعه است؛ چراکهمهم ترین راه حلّمشکلات در زندگی ارتباط کلام است، و ارتباط صمیمانه در زندگی،با کلام رخ می دهد؛لذا هر چه ارتباط کلامی کم شود، مشکلات در زندگی زیاد می شود.
دوره ی منزوی شدن فرزندان
نوجوانان در سنین نوجوانی ناخداگاه یک مقدار منزویو گوشه گیر می شوند؛ البته فقط گوشه گیری از خانواده؛ یعنی ممکن است در این دوران ارتباط آنها با هم سالانشان بیشترشود، ولی در خانواده گوشه گیر باشند. لذا یکی از سنینی که بچّه ها خیلی رفیق باز هستند، نوجوانی است.در این سن نوجوانان، چه دختر و چه پسر، از خانواده منزوی می شوند و به سمت رفیق بازی گرایش پیدا می کنند و دوست دارند در کنار هم سالانشان باشد.
نقش والدین در منزوی شدن فرزند
حال نقش والدین این جا چیست؟ در این جا والدین باید این حصار را بشکنند و وارد خلوت های فرزندان بشوند؛ البتهنه با زور! بلکه با بهترین روش که همان ارتباط کلامی است؛مثلاً اگر فرزند در اتاق مشغول انجام تکالیف است، در اینجا پدر اجازه بگیرد و وارد اتاق شودو در حالی که فرزند تکالیف خود را انجام می دهد چند لحظه ای به او نگاه محبّت آمیز کند.همین عبادتی است که برای پدر محسوب می شود؛ چرا که نگاه محبّت آمیز والدین به فرزندان عبادت است.با نگاه کردنارتباط کلامی ایجاد می شود.
وقتی فرزند می بیند که پدر به او نگاه محبّت آمیزمی کند، او نیز تکالیف خود را کنار گذاشته و به پدر نگاه می کند؛ در اینجا پدر با جمله ای صمیمانه بگوید:راستی بابا! من شما را خیلی دوست دارم. همین جمله تا عمق وجود او نفوذ می کند.
نیاز دوره ی نوجوانی
وقتی بچّه ها به سنّ نوجوانی می رسند، ارتباطات کلامیوالدین با آنها کم تر می شود. خیلی جالب استمادر به بچّه ی ۳ ساله ی خود می گوید: من تو را دوست دارم؛ در صورتی کهبچّه ها در این سنّین خیلی نیاز به این جملات ندارند؛ بلکه بیشتر رفتار مادر و فضای خانه برای آنها جالب است؛ مثلاً اگر مادر بچّه ی خود را بیاورد و به او بگویید: مادر! من تو را خیلی دوست دارم، بچّه می گوید: مامان من می خواهم بروم بازی کنم؛ حوصله ندارم!
ولی در سنین نوجوانی این طور نیست. نوجوان در این سنین نیاز به این شکل ارتباطات دارند؛ البته ما نمی گویم که والدین در این ارتباطات زیاده روی کنند؛ بلکه به حدّ اندازهاین ارتباطات را داشته باشند؛ مثلاً والدین با او شروع کنند به خوش و بش کردن و بگویند: راستی بابا! ببینم این کتاب چیست؟ ما این کتاب را درقدیم نمی خواندیم؟! این کار وارد شدن به آن حلقه ای است که نوجوان دور خودش ایجاد کرده و ما با این کار آن حلقه را می شکنیم. هر چه والدین این ارتباط را بیشتر کنند، بچّه ها با آن ها صمیمی تر می شوند.
یک نکته ی خیلی مهم
یک نکته ی خیلی مهم در دوره ی نوجوانیاین است که نوجوانان درد دل خود را به کسانی می گوید که با آن ها دوست صمیمی است. حالا این دوست ممکن استفروشنده محلّه، خدمتکار شهرداری، معلّم،دوست هم سالو یا پدر و مادر باشد؛ البتهچه بهتر است که پدر و مادرش باشد؛ چرا که والدین نسبت به بچّه ها دو حس دارند؛ ۱_ حسّ غریزی ۲_ حسّ انسانی؛در حالی که انسان ها ی دیگر، نسبت به یک دیگر فقط حسّانسانی دارند. لذا والدین نسبت به فرزندان خود ذی حق تر هستند که در کنار آنها باشند.