دوره تخیل فرزندان
پرسش :
دختر من چهار ساله است؛ او چند وقت پیش با من درباره ی ازدواج با پسرعمویش صحبت کرد؛ من به او گفتم: حالا زود است که این حرف ها را بزنی! می خواستم از استاد بپرسم آیا این سوال ها در این سن طبیعی است یا ما باعث این سوال ها شده ایم و باید چه کار کنیم؟
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیت کودک و نوجوان):
سنّ چهار سالگی، سنّ تخیّل است؛ البته تخیّل کردن قبل از این زمان شروع می شود و تا بعد از این سن هم ادامه دارد. معمولاً تخیّلات بر اساس یک سری تداعی کننده ها اتّفاق می افتد؛ مثلاً بچّه ای در تلویزیون می بیند که خلبانی پشت هواپیما در حال پرواز کردن است، در همان لحظه به مادرش می گوید: مامان! من می خواهم خلبان شوم و بعدماشین خود را مانند هواپیما در خانه پرواز می دهد یا پرت می کند و یا به مادرش می گوید: یک موشک برای من درست کن تا با آن بازی کنم. در این سن تخیّلات وجود دارد و کاملاً در کودکان طبیعی است. اتّفاقاً تخیّلات در بچّه ها باعث می شود که آنها رفتار بزرگتر ها را بهتر یاد بگیرند و با آنها آَشنا شوند؛ البته تخیّل کردن آسیب هایی نیز دارد که بعدها به آن اشاره می کنم.
مثال هایی برای تخیّل بچّه ها
چند وقت پیش پدری برای من تعریف کرد که روزی در تلویزیون فیلمی از خواستگاری پخش می شد؛ بعد از تمام شدن فیلم، فرزندم پرسید: بابا! تو چه طور به خواستگاری مامان رفتی؟ ببینید، برای این بچّه خیلی زود است که از این حرف ها بزند؛ امّا چون در معرض رسانه قرار گرفته، این سوال را می پرسد.
یا فرض کنید مادر بچّه ای را به عروسی می برد وقتی که بچّه عروس و داماد را می بیند، خود را در جای آنها قرار می دهد؛ همچنین ممکن است بچّه ای در خیابان با پدرش راه می رود و می بیند یک موتور روی زمین واژگون شده است؛ در این هنگام فرزند از پدر خود می پرسد: اگر آدم زمین بخورد خیلی دردش می گیرد؟ پدرش هم می گوید: بله؛ یعنی بچّه با خود تصوّر می کند که اگر من هم زمین بخورم این قدر دردم می گیرد؟ در واقع بچّه خود را به جای موتور سواری که بر زمین افتاده فرض می کند.
راه کاری برای والدین
حال والدین باید چه کار کنند؟ تنها چیزی که به والدین می توانم بگویم، این است که فرزندان را در معرض تداعی کننده ها قرار ندهند؛ چراکه تداعی کننده ها منجر به تخیّلات منفی و زود هنگام در آنها می شود. حالا این تداعی کننده ها کدام هستند؟ مثلاً = وقتی مادر بچّه را به عروسی می برد، به جای جست و خیز کردن، او را در کنار خود می نشاند و به او می گوید: مادر جان! عروس خانم را ببین، آقا داماد را ببین! والدین بدانند که برای کودک چهارساله خوب نیست که توجّه او را به این طور رفتارها جلب کنند؛ چراکه بعدها در تخیّلاتش می گوید: اگر من بزرگ شدم و خواستم عروسی کنم، با چه کسی عروسی کنم؟! بعد اوّلین کسی که به ذهنش می آید، هم بازی خودش است.
به بچّه های خود آسیب نرسانید!
ما نباید توجّه بچّه های خود را به اموری که متناسب با سنّ آنها نیست، جلب کنیم. گاهی والدین اتّفاقات ناگوار را به کودک نشان می دهند؛ مثلاً بچّه از تلویزیون می بیند که خانه ای با کپسول گاز منفجر شده است؛ بعد مادر به او می گوید: اگر تو هم مواظب نباشی و یک مرتبه پیچ گاز را باز کنی، چنین اتّفاقی می افتد. این رفتار درست نیست؛ چراکه در این هنگام بچّه آسیب روحی می بیند و خود را به جای افرادی که در آن خانه هستند، قرار می دهد و مدام سوال می کند، حالا این ها زنده هستند؟
روش حواس پرتی
نکته دوّم درباره ی همراهی کردن والدین با فرزندان است. اصلاً نیازی نیست که والدین در این زمینه با فرزندانشان همراهی کنیم مثالا نیازی نیست که به او بگویند: “حالا گفتن این حرف ها برای تو زود است“. اگر بچّه زمانی آمد و این مطالب را بیان کرد، ما از همان شیوه ی حواس پرتی استفاده کنیم، یعنی حواسش را به یک موضوع دیگری پرت کنیم؛ مثلاً بپرسیم: بابا جان! عروسکت را کجا گذاشتی؟ یا نه، حواسش را به یک سری جملات دیگری پرت کنیم؛ مثلاً به او بگوییم: امروز که زهرا به خانه ما آمد، چه بازی هایی با هم انجام دادید؟ یعنی والدین کاری کنند که فرزند در آن فضای تخیّلی خودش نباشد.
تخیّل زیاد برای بچّه ها ممنوع!
پدر و مادرهایی که اجازه می دهند بچّه ها دائم در فضای تخیّلی خود باشند، باعث می شوند که تخیّلات آنها تا سنّین بزرگ سالی ادامه پیدا کند و فرزندان در آینده با مشکل مواجه شوند. به عنوان مثال چند وقت پیش ما در مشاوره نمونه ای داشتیم که دختر خانمی ازدواج کرده بود، ولی نمی توانست با شوهر خود ارتباط عاطفی بر قرار کند، وقتی ما دلیل آن را بررسی کردیم، دیدیم که او در کودکی همسر آینده خود را در ذهنش انتخاب کرده و رنگ پوست، مو و حتّی نحوه ی لباس پوشیدنش را تصوّر کرده است؛ حالا که در دنیای واقعی قرار گرفته، می بیند که این فرد آن موردی نیست که در ذهن خود با او زندگی کرده است؛ لذا نمی تواند با او ارتباط برقرار کند.
بچّه ها را به دنیای بازی بیاوریم
ما نباید اجازه بدهیم که فرزندانمان خیلی در عالم تخیّل غوطه ور شوند؛ بلکه ما باید بچّه ها را در عالم بازی بیاوریم. عالم بازی یک عالم واقعی است؛ البته اگر بچّه می خواهد در بازی تخیّلات داشته باشد، باید تخیّلاتش جهت دار داشته باشد؛ مانند خاله بازی کردن. در خاله بازی خیلی خوب است که بچّه می رود و خرید می کند یا غذایی درست می کند، این تخیّلات واقعی است. حتّی والدین می توانند در خاله بازی به بچّه آموزش هایی دهند.
سنّ چهار سالگی، سنّ تخیّل است؛ البته تخیّل کردن قبل از این زمان شروع می شود و تا بعد از این سن هم ادامه دارد. معمولاً تخیّلات بر اساس یک سری تداعی کننده ها اتّفاق می افتد؛ مثلاً بچّه ای در تلویزیون می بیند که خلبانی پشت هواپیما در حال پرواز کردن است، در همان لحظه به مادرش می گوید: مامان! من می خواهم خلبان شوم و بعدماشین خود را مانند هواپیما در خانه پرواز می دهد یا پرت می کند و یا به مادرش می گوید: یک موشک برای من درست کن تا با آن بازی کنم. در این سن تخیّلات وجود دارد و کاملاً در کودکان طبیعی است. اتّفاقاً تخیّلات در بچّه ها باعث می شود که آنها رفتار بزرگتر ها را بهتر یاد بگیرند و با آنها آَشنا شوند؛ البته تخیّل کردن آسیب هایی نیز دارد که بعدها به آن اشاره می کنم.
مثال هایی برای تخیّل بچّه ها
چند وقت پیش پدری برای من تعریف کرد که روزی در تلویزیون فیلمی از خواستگاری پخش می شد؛ بعد از تمام شدن فیلم، فرزندم پرسید: بابا! تو چه طور به خواستگاری مامان رفتی؟ ببینید، برای این بچّه خیلی زود است که از این حرف ها بزند؛ امّا چون در معرض رسانه قرار گرفته، این سوال را می پرسد.
یا فرض کنید مادر بچّه ای را به عروسی می برد وقتی که بچّه عروس و داماد را می بیند، خود را در جای آنها قرار می دهد؛ همچنین ممکن است بچّه ای در خیابان با پدرش راه می رود و می بیند یک موتور روی زمین واژگون شده است؛ در این هنگام فرزند از پدر خود می پرسد: اگر آدم زمین بخورد خیلی دردش می گیرد؟ پدرش هم می گوید: بله؛ یعنی بچّه با خود تصوّر می کند که اگر من هم زمین بخورم این قدر دردم می گیرد؟ در واقع بچّه خود را به جای موتور سواری که بر زمین افتاده فرض می کند.
راه کاری برای والدین
حال والدین باید چه کار کنند؟ تنها چیزی که به والدین می توانم بگویم، این است که فرزندان را در معرض تداعی کننده ها قرار ندهند؛ چراکه تداعی کننده ها منجر به تخیّلات منفی و زود هنگام در آنها می شود. حالا این تداعی کننده ها کدام هستند؟ مثلاً = وقتی مادر بچّه را به عروسی می برد، به جای جست و خیز کردن، او را در کنار خود می نشاند و به او می گوید: مادر جان! عروس خانم را ببین، آقا داماد را ببین! والدین بدانند که برای کودک چهارساله خوب نیست که توجّه او را به این طور رفتارها جلب کنند؛ چراکه بعدها در تخیّلاتش می گوید: اگر من بزرگ شدم و خواستم عروسی کنم، با چه کسی عروسی کنم؟! بعد اوّلین کسی که به ذهنش می آید، هم بازی خودش است.
به بچّه های خود آسیب نرسانید!
ما نباید توجّه بچّه های خود را به اموری که متناسب با سنّ آنها نیست، جلب کنیم. گاهی والدین اتّفاقات ناگوار را به کودک نشان می دهند؛ مثلاً بچّه از تلویزیون می بیند که خانه ای با کپسول گاز منفجر شده است؛ بعد مادر به او می گوید: اگر تو هم مواظب نباشی و یک مرتبه پیچ گاز را باز کنی، چنین اتّفاقی می افتد. این رفتار درست نیست؛ چراکه در این هنگام بچّه آسیب روحی می بیند و خود را به جای افرادی که در آن خانه هستند، قرار می دهد و مدام سوال می کند، حالا این ها زنده هستند؟
روش حواس پرتی
نکته دوّم درباره ی همراهی کردن والدین با فرزندان است. اصلاً نیازی نیست که والدین در این زمینه با فرزندانشان همراهی کنیم مثالا نیازی نیست که به او بگویند: “حالا گفتن این حرف ها برای تو زود است“. اگر بچّه زمانی آمد و این مطالب را بیان کرد، ما از همان شیوه ی حواس پرتی استفاده کنیم، یعنی حواسش را به یک موضوع دیگری پرت کنیم؛ مثلاً بپرسیم: بابا جان! عروسکت را کجا گذاشتی؟ یا نه، حواسش را به یک سری جملات دیگری پرت کنیم؛ مثلاً به او بگوییم: امروز که زهرا به خانه ما آمد، چه بازی هایی با هم انجام دادید؟ یعنی والدین کاری کنند که فرزند در آن فضای تخیّلی خودش نباشد.
تخیّل زیاد برای بچّه ها ممنوع!
پدر و مادرهایی که اجازه می دهند بچّه ها دائم در فضای تخیّلی خود باشند، باعث می شوند که تخیّلات آنها تا سنّین بزرگ سالی ادامه پیدا کند و فرزندان در آینده با مشکل مواجه شوند. به عنوان مثال چند وقت پیش ما در مشاوره نمونه ای داشتیم که دختر خانمی ازدواج کرده بود، ولی نمی توانست با شوهر خود ارتباط عاطفی بر قرار کند، وقتی ما دلیل آن را بررسی کردیم، دیدیم که او در کودکی همسر آینده خود را در ذهنش انتخاب کرده و رنگ پوست، مو و حتّی نحوه ی لباس پوشیدنش را تصوّر کرده است؛ حالا که در دنیای واقعی قرار گرفته، می بیند که این فرد آن موردی نیست که در ذهن خود با او زندگی کرده است؛ لذا نمی تواند با او ارتباط برقرار کند.
بچّه ها را به دنیای بازی بیاوریم
ما نباید اجازه بدهیم که فرزندانمان خیلی در عالم تخیّل غوطه ور شوند؛ بلکه ما باید بچّه ها را در عالم بازی بیاوریم. عالم بازی یک عالم واقعی است؛ البته اگر بچّه می خواهد در بازی تخیّلات داشته باشد، باید تخیّلاتش جهت دار داشته باشد؛ مانند خاله بازی کردن. در خاله بازی خیلی خوب است که بچّه می رود و خرید می کند یا غذایی درست می کند، این تخیّلات واقعی است. حتّی والدین می توانند در خاله بازی به بچّه آموزش هایی دهند.