چهارشنبه، 25 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

احکام طهارات و نجاسات | وسواس: سوال چهار

پرسش :

بعضى افراد در وضو و غسل بیش از اندازه آب مى ریزند و دست به صورت و دستها و بدن خود مى کشند و مى گویند احتیاطاً دست مى کشیم و نیز بعضى از خانمها در شستن و آب کشیدن لباس و غیره و یا براى وضوى نماز، آب زیاد مصرف مى کنند و گاهى روزانه و چه بسا قبل از هر وضو و نماز پاهاى خود را آب مى کشند و مى گویند: پاى ما احتیاط داشت، یا به دلمان نمى چسبد و احتیاط خوب است، بفرمایید: آیا این اعمال وجهه شرعى و رجحان دارد و احتیاط است یا خلاف شرع و خلاف احتیاط است؟


پاسخ :
اشکالى نیست که احتیاط فى نفسه (یعنى به لحاظ اینکه در بعض موارد موجب یقین عمل به وظیفه و سبب رسیدن به واقع مى شود)، خوب است و رجحان شرعى دارد، ولى گاهى عوارض سوء و پیامدهاى خلاف شرع و عقل دارد و در چنین مواردى احتیاط نه تنها رجحان ندارد، بلکه احتیاط در ترک احتیاط است، مثلاً اگر احتیاط کردن انسان را در معرض وسواس قرار دهد، یعنى اگر بیش از حدّ دست کشیدن و آب زیاد از اندازه ریختن و دست و پا و لباس را بى جهت آب کشیدن انسان را به وسواس و وسوسه گرفتار کند خلاف شرع و حرام است، همانطور که مرحوم سید(قدس سره) در عروة الوثقى (1) و دیگر علماى عظام فرموده اند.

و در خصوص وضو باید توجه داشت که علاوه بر مسائل و مفاسد مترتبه بر اصل وسوسه، اگر شخص در وضو گرفتن وسواسى باشد و دست چپ را بیش از اندازه آب بریزد، صحت وضوى او نیز مشکل است، چون لازم مى آید با آب جدید مسح کند، بلکه اگر آب زیاد هم نریزد، ولى بیش از حدّ و اندازه دست بکشند، صحت وضوى او مشکل است، چون این کار موجب مى شود که رطوبت کف دست ـ که باید با آن مسح کند ـ با رطوبت ذراع او مخلوط شود و مسح با آب مخلوط انجام شود».(2)

گذشته از اینها، وسوسه یک حالت نفسانى و تخیل شیطانى است که چنین حالتى فى نفسه مذموم و مرجوح و نشانه بى عقلى انسان است، چرا که این حالت باعث هدر رفتن اوقات گرانبها و تضییع عمر شریف و بى بدیل شخص مى شود وگاهى موجب ترک واجب یا فعل حرام مى شود(3) لذا نقل شده که بعضى از علما فرموده اند: «اشکالى نیست که عمل به وسواس حرام است».(4)

و بعضى فرموده اند: «حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار دادن اطاعت از شیطان است و اطاعت از شیطان مبغوض خداوند متعال است».(5)

علاوه بر اینها در روایات صحیحه آمده است که «عبدالله بن سنان» مى گوید: «در خدمت امام صادق(علیه السلام) از شخصى که در وضو و نماز مبتلاى به وسواس بود نام بردم و گفتم: او شخص عاقلى است، حضرت فرمود: چگونه عاقلى است که از شیطان اطاعت مى کند، عرض کردم، چگونه از شیطان اطاعت مى کند؟ فرمود: از خودش سؤال کن و بپرس که این حالت وسواس از کجا و از چه چیز مى باشد؟ (منشأ آن چیست؟) خواهد گفت: این حالت و رویه از عمل شیطان است».(6)

و در روایت صحیح دیگر است که حضرت فرمود: «شیطانِ خبیث را به خود عادت ندهید (او را نسبت به خود معتاد نکنید) چون آن خبیث به آنچه عادت داده شد، معتاد مى شود (دیگر دست بردار نیست) و تنها هدف وخواسته او این است که اطاعتش کنند».(7)

بنابراین شخص مؤمن و عاقل، از دست کشیدن بیش از حد و آب کشیدن بى مورد، پرهیز مى کند، مبادا به دام شیطان بیفتد و دچار تضییع عمر و اسراف و شبهه در صحت وضو بشود و گاهى موجب بیمارى و ضرر بر نفس و درد پا و بازماندن از زندگى و هدر دادن آب بشود، خصوصاً در زمانها و مکانها و شهرهایى که مردم با کم آبى مواجه و چه بسا نیاز به آب براى ضروریات زندگى و خوردن دارند، اعاذنا الله و جمیع المؤمنین من جمیع الوساوس الشیطانى.

پی‌نوشت‌ها:
1 ـ عروة الوثقى، فى النجاسات، فصل، طریق ثبوت النجاسة... قال قدس سره: «بل قد یقال بعدم رجحان الإحتیاط بالإجتناب عنها بل قد یکره او یحرم اذا کان فى معرض حصول الوسواس».
2 ـ عروة الوثقى، فى أفعال الوضوء، مسألة 47: «یشکل صحة وضوء الوسواسى اذا زاد فى غسل الیسرى من الیدین فى الماء من جهة لزوم المسح بالماء الجدید فى بعض الأوقات بل إن قلنا بلزوم کون المسح ببلة الکفّ دون رطوبة سائر الأعضاء یجیئ الأشکال فى مبالغته فى إمرار الید، لأنّه یوجب مزج رطوبة الکفّ برطوبة الذراع».
3ـ در کتاب مدارک العروة الوثقى فى فقه الشیعة، ج 3، ص274 نقل فرموده: «که یک نفر وسواسى بوده و براى اینکه آب وضوى او از روى زمین به وى ترشح نکند، مى رفته است بالاى بام منزل و لب بام وضو مى گرفته است، روزى در اثناء وضو حسّ مى کند که آب وضو از کف حیاط به طرف بالا ترشح کرد و به گردنش پاشید. وقتى این خیال و اعتقاد را پیدا کرد واین اتفاق افتاد، مطمئن شد که اینها خیالات و وسوسه است و واقعیت ندارد، لذا متنبه شد و دست از آن حالت وسوسه شیطانى برداشت و آن خیالات را کنار گذاشت». و نیز در همان کتاب و همان صفحه نقل فرموده: «فردى مبتلاى به وسواس شده بود، ریش خود را مى تراشید، براى اینکه یقین پیدا کند، براى وضو آب به پوست صورتش مى رسد و معتقد بوده که مو ولو کم باشد مانع رسیدن آب به پوست صورت مى شود».
4ـ مدارک العروة الوثقى فى فقه الشیعه، ج 3، ص 271 .
5ـ مهذب الأحکام، ج 1، ص 426 .
6ـ وسائل الشیعه، ج 1، ص 46، باب 10، ابواب مقدمة العبادات، ح 1: «عن عبدالله بن سنان قال: ذکرت لأبى عبدالله علیه السلام رجلاً مبتلى بالوضوء و الصلاة، و قلت هو رجل عاقل، فقال: ابوعبدالله علیه السلام و اىّ عقل له و هو یطیع الشیطان؟ فقلت له: و کیف یطیع الشیطان؟ فقال: سَله، هذا الذى یأتیه من أىّ شئ هو؟ فانه یقول لک: من عمل الشیطان».
7ـ وسائل الشیعه، ج 5، ص 329، باب 16، ابواب الخلل ح 2: «عن زرارة و ابى بصیر... ثم قال: لا تعوّدوا الخبیث من انفسکم ... فانّ الشیطان خبیث معتاد لما عُوِّد... انّما یرید الخبیث ان یطاع. فاذا عصى لم یعد الى احدکم».


​​​​​​​منبع: جامع المسائل، استفتائات آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره)، جلد دوم، قم: امیر العلم، 1383.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.