علم به زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج)
بعضی مدعی اند زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج) را می دانند؛ علم به زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج) چگونه حاصل می شود؟ آیا اصلا از طریق راه های شناخت که دراختیار بشر هست، می توانیم به زمان ظهور علم پیدا کنیم یانه؟
بشر پنج راه برای شناخت پدیده ها دارد ولی درهیچ کدام از این پنج راه زمان ظهور معلوم نیست.
یک. راه وحی؛ که خاص پیامبران است. بعضی شناخت ها از طریق وحی رسیده است ولی هیچ جا در وحی اشاره به زمان ظهور حضرت ولی عصر نشده لذا کسی نمی تواند با استناد به وحی بگوید زمان ظهور را می دانم. قرآن که وحی الهی است، هیچ جا تصریح به زمان ظهور نکرده است.
دو. راه الهام؛ که خاص ائمه (علیهم السلام) است. بعضی شناخت ها از طریق الهام رسیده ولی هیچ جا در سخنان ائمه اطهار (علیهم السلام) اشاره به زمان ظهور نشده بلکه گفته اند ما اصلا زمان ظهور را تعیین نخواهیم کرد. امام صادق فرموده اند: "ما اهل بیت تعیین وقت نمی کنیم. نه برای آنچه درگذشته اتفاق افتاده و نه برای آنچه در اینده اتفاق خواهد افتاد تعیین وقت نکرده و نخواهیم کرد". (1)
سه. راه عقل؛ هیچ جا علوم عقلی نتوانسته اند زمان ظهور را تعیین بنمایند. شناخت عقلی می تواند قواعد و قوانین کلی را دراختیار ما بگذارد ولی درباره جزئیات پدیده ها مثل زمان دقیق روی دادن آنها سخن نمی گوید.
چهار. راه تحربه؛ تجربه دو وظیفه دارد. یکی تبیین امور بالفعل مشهود و یکی دیگر پیش بینی امور بالقوه نامشهود. داشته ایم در بعضی علوم تجربی که سخنانی درباره پایان عالم و زمان ظهور گفته اند. دراین مورد چه باید گفت؟ اولا عموم آنچه علوم تجربی دراین باره گفته اند فرضیات است. آنها شواهدی یافته اند و براساس شواهد یافت شده، فرضیه ای درباره پایان عالم طراحی کرده اند ولی قطعیت ندارد. ثانیا درباره پایان عالم یک فرضیه تنها وجود ندارد بلکه چند فرضیه وجود دارد لذا توافق دراین مورد دیده نمی شود. ثالثا گزاره های تجربی همگی مشروط اند و درشرایط خاصی درست درمی آیند. اگرآن شرایط وجود نداشته باشد یا تغییرپیدا بکند طبیعی است که نتیجه عوض خواهد شد.
پنج. راه شهود؛ بعضی ادعا می کنند به واسطه کشف و شهود کردن حال چه درخواب و چه دربیداری توانسته اند زمان ظهور حضرت ولی عصر (علیه السلام) را بفهمند ولی به سه دلیل شهود نمی تواند مجوز تعیین وقت ظهور باشد.
دلیل اول اینکه اصلا شهود، معیار باورهای دینی ما نیست. معیار باورهای دینی ما یکی عقل است و یکی دیگر نقل. شهود در شناخت باورهای دینی ما حجیت ندارد زیرا یک مسأله کاملا شخصی است و برای دیگران که آن را ندیده اند حجیت نخواهد داشت.
دلیل دوم اینکه خود عارفان گفته اند شهود ها بعضی اوقات شیطانی اند و بعضی اوقات رحمانی. بعضی شهود ها القاشده ی شیطان است و بعضی القاشده ی خداوند.(2) در قرآن آمده است که شیاطین می توانند به دوستان خود وحی بفرستند، وحی به معنی القائات و تلقینات پنهانی. {ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم} (3)
برای تشخیص اینکه کدام شهود شیطانی است و کدام رحمانی ، باید به وحی رجوع بکنیم چون وحی خطابردار نیست. اگرشهود باوحی مطابقت داشت رحمانی وگرنه شیطانی خواهد بود لذا ممکن است بعضی ها که می گویند شهود کرده ایم و در شهود خویش متوجه زمان ظهور شده ایم، نادانسته و ناخواسته تحت تاثیر القائات شیطانی قرار گرفته باشند.
دلیل سوم اینکه فرض بگیریم که کسی شهود کرده و متوجه زمان ظهور شده است؛ هم خود عرفا گفته اند که نباید اسرار رافاش بنماییم، هم در روایات اهل بیت نبوی آمده است که امر ما اهل بیت را فاش ننمایید. (4)
امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: امر ما اهل بیت پنهان و پوشیده است و هرکه آن را فاش بنماید خدا وی را ذلیل خواهد کرد. (5)
و نیز فرمودهاند: پوشاندن سّر ما اهل بیت جهاد در راه خداست. (6)
زمان ظهور حضرت ولی عصر، سرّ اهل بیت (علیهم السلام) است و آنانکه سّر اهل بیت را فاش بنمایند مورد عذاب الهی قرار خواهند گرفت. (7)
نتیجه اینکه برای آگاه شدن از زمان ظهور حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) پنج راه می تواند وجود داشته باشد ولی چون هیچ کدام از این پنج راهها نمی تواند زمان ظهور را نشان بدهد لذا ادعای علم به زمان ظهور، دروغ محض است.
پینوشتها:
1. بحار الانوار، ج 52، ص 104
2. مفاتیح الغیب، ص 321
3. انعام: آیه 121
4. اصول کافی، ج 3، ص 315
5. همان، ص 320
6. همان، ص 320
7. همان، ص 317