پنجشنبه، 2 مرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

فلسفه وضو و غسل

پرسش :

فلسفه وضو و غسل چیست؟


پاسخ :

فلسفه وضو

پاسخ اول:
در کتاب علل الشرایع و عیون اخبار الرضا از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده است که حضرت در آن، فلسفه وضو را چهار امر دانسته است:

1ـ «لأن یکون العبدُ طاهراً اذا قام بین یدی الجبّار عند مناجاته.»؛ «پاک بودن بنده هنگام ایستادن در مقابل خدا.»؛

2ـ «نقیّاً من الأدناس و النجاسة.»؛ «پاکیزه شدن از آلودگیها و نجاسات.»؛

3ـ «مع مافیه من ذهاب الکسل و طرد النعاس.»؛ «در وضو، از بین رفتن کسالت و جلوگیری از حالت خواب آلودگی است.»؛

4ـ «و تزکیة الفؤاد للقیام بین یدی الجبار.»؛ «و پاک کردن قلب برای حضور در محضر خدای جبّار.»(1)
 
پاسخ دوم:
خدا به وضو امر کرده است؛ زیرا اعضاء وضو، مباشرت با امور دنیایی دارد و بر اثر مباشرت، کدورت های دنیوی به خود می گیرند؛ پس لازم است وقتی انسان به امر اخروی ای مثل نماز رو می آورد آن کدورتها را پاک کند. اما امر به شستن «صورت» شده، زیرا اکثر حواس ظاهر که امور دنیایی با آنها انجام می شود، در «صورت» است (چشم ـ دهان ...) و امر به شستن «دست ها» شده؛ زیرا انسان در اکثر احوال، با این دو، به امور دنیایی مشغول می شود و امر به مسحِ «سر» شده؛ زیرا در آن، قوه مفکره ای است که با آن، قصد امور دنیوی می شود و در نهایت امر به مسح «پاها» شده؛ زیرا انسان با آنها در پی امور دنیوی می رود.(2)
 
پاسخ سوم:
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم در روایتی مفصل فرمودند:
«شستن صورت در وضو؛ یعنی خدایا هر گناهی که با این صورت انجام دادم آن را شست و شو می کنم که با صورت پاک به جانب تو عبادت کنم و پیشانی پاک بر خاک بگذارم. شستن دستها در وضو؛ یعنی خدایا از گناه، دست شستم و گناهانی را که با دستم مرتکب شده ام، دستم را از آنها تطهیر می کنم. مسح سر در وضو؛ یعنی خدایا از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام سرم را تطهیر می کنم و آن خیالهای باطل را از سر برون می رانم. مسح پا؛ یعنی خدایا من از رفتن به مکانهای ناروا پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام تطهیر می کنم.»

«اگر کسی بخواهد نام مبارک حق تعالی را بر زبان جاری کند، باید دهان را تطهیر کند. مگر می شود با دهان ناشسته انسان، نام خدا را ببرد؟ باید دهان را با آب مضمضه کند و بشوید. این گوشه ای از اسرار وضو گرفتن است. اگر ما می بینیم که از نماز و از عبادت لذت نمی بریم برای آن است که به این اسرار آشنا نیستیم. آنها که از عبادت لذت می برند چیزی را به این عبادت تبدیل و تعویض نمی کنند.»(3)
 
پاسخ چهارم:
در روایتی از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
«علت وضو، این است که انسان در نماز، می خواهد با اعضای ظاهرش که همان اعضای وضوست در مقابل خداوند بایستد و فرشتگان را ملاقات کند، پس شستن صورت برای سجده و خضوع در آن است؛ شستن دو دست به سبب آن است که آنها را به درگاه خدا بالا می برد و پایین می آورد و با آن دو کف، رغبت و رهبت و تبتّل (حرکت دست، که نشانه خوف و امید و طلب و عبودیت است) انجام می دهد و مسح سر و روی دو پا برای این است که ظاهر و آشکار و برهنه است و در جمیع حالات نماز، با این سه استقبال کند و رو به حق بایستد.»(4)
 
پاسخ پنجم:
در روایتی نقل شده که یکی از یهودیان از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم سؤال کرد به چه دلیل در وضو باید این چهار عضو را شست و حال اینکه این مواضع، تمیزترین اعضای بدن است؟ حضرت فرمودند:
«وقتی شیطان حضرت آدم را وسوسه کرد، حضرت آدم به آن درخت نزدیک شد و به آن نگاه کرد، و با این کار آبرویش رفت، سپس ایستاد و به طرف آن درخت رفت و این اولین خطای او بود؛ سپس با دست از میوه آن درخت خورد که با این کار لباسهایش از بدنش افتاد، پس دستش را بالای سرش گذاشت و گریست و آنگاه توبه کرد، از این رو خداوند بر او و نسل او واجب کرد که این چهار عضو را تطهیر کنند.»(5)
 

فلسفه غسل

پاسخ اول:
در غسل به شستن تمام بدن امر شده است؛ زیرا پست ترین حالات انسان و شدیدترین حالتِ تعلق دنیویِ انسان، حالت جماع کردن است و از آنجا که بر تمام قسمتهای بدن، جنابت پخش می شود، لازم است برای پاک شدن از این جنابتِ فراگیر، همه بدن شسته شود؛ از این رو پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «ان تحت کل شعرة جنابة.»؛ «همانا زیر هر مویی جنابتی است.»(6)
 
پاسخ دوم:
در روایتی از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
علت غسل جنابت، پاکیزگی و نظافت، و پاک کردن انسان خود را از منی و تطهیر کردن سایر قسمتهای بدن است؛ زیرا جنابت از تمام اعضا خارج می شود، پس تطهیر تمام بدن بر او واجب شده است.(7)

معنای غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان، بی اختیار احساس خود را از دست بدهد؛ بلکه به معنای این است که با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست بازدارد.

علت غسل عیدین و جمعه و دیگر غسلها آن است که انسان با آنها، پروردگار خود را تعظیم کرده بزرگ می دارد و نیز به سبب آنها متوجه به خداوند کریم و بزرگوار خود می شود و از خداوند درخواست آمرزش می کند و نیز به سبب اینکه روز عید برای مردم شناخته شده، خداوند غسل این روزها را بزرگداشت و تفضیل آنها بر دیگر روزها قرار داد و علت غسل جمعه، طهارت و پاکی بنده تا جمعه دیگر است.

علت غسل میت این است که میت را غسل دهند تا از آلودگیها و امراضی که داشته، پاک شود؛ زیرا میت با فرشتگان ملاقات می کند و با اهل آخرت همنشین می گردد. پس چه نیکوست وقتی بر خدا وارد می شود و پاکان را ملاقات می کند، با طهارت و نظیف باشد تا مورد درخواست رحمت و شفاعت واقع شود. و دیگر اینکه، برای پاک شدن از آن منی ای که از آن آفریده شده، و در هنگام مرگ از بدن او خارج می شود و جنب می گردد، غسل لازم است.

علت غسل مس میت، طاهر شدن شخص است از چرک و پلیدیهایی که به جهت مس کردن میت به او رسیده؛ زیرا شخصی که از دنیا رفته، روحش از او مفارقت کرده و بیشتر میکربها در پیکر او باقی می ماند، پس باید پس از تماس با او، تطهیر انجام شود.(8)
 
پاسخ سوم:
علت اینکه در جنابت باید همه بدن را شست این است که «حالت جنابت یک حالت موضعی نیست؛ چرا که اثر آن در تمام بدن بروز می کند و همه سلول های بدن در این وضعیت سست می شوند و این نشانه تأثیر فراگیر آن بر تمام بدن است. براساس تحقیقات دانشمندان دو رشته اعصاب نباتی به نام سمپاتیک و پاراسمپاتیک در سراسر بدن گسترده شده اند؛ وظیفه اعصاب «سمپاتیک»، تند کردن و پاراسمپاتیک، کند کردن فعالیتهای بدن است. از تعادل فعالیت های این دو رشته عصبی، بدن به صورت یکنواخت کار می کند. گاهی فعالیت هایی در بدن رخ می دهد که این تعادل را به هم می زند، از جمله این فعالیت ها، لذت جسمی است که تعادل طبیعی و سلسله اعصاب را مختل می کند و در این صورت یکی از اقداماتی که می تواند اعصاب سمپاتیک را به کار وادارد و تعادل را برقرار سازد، تماس آب با بدن است. از این رو شارع، حکم فرموده است که در حین جنابت همه اعضای بدن، با دستور ویژه شسته شود و در پرتو اثر حیاتی آب، تعادل کامل بین سلسله اعصاب ایجاد گردد».(9)

پی‌نوشت‌ها:
1- وسائل الشیعه، ج 1، ص 368، باب اول.
2- اسرار الصلوة، شهید ثانی، ص 59؛ اسرار الحکم، ملاهادی سبزواری، ص 476.
3- اسرار عبادات، جوادی آملی، ص 20.
4- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 172، باب 33، ح 1.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 34، ح 127؛ وسائل الشیعه، ج 1، ح 1035.
6- اسرار الصلوة، شهید ثانی، ص 61؛ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 43، ح 170.
7- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 43، ح 171.
8- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 171، باب 33، ح 1.
9- مجله قرآنی بشارت، شماره 20، ص 53.

منبع: حوزه نت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ مرتبط