نگاهی به فلسفه وضو و غسل
پرسش :
فلسفه «وضو» و «غسل» چیست؟
پاسخ :
و از نظر اخلاقى و معنوى چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربیتى دارد مخصوصاً چون مفهوم کنائى آن این است که از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام بر مى دارم مؤید این فلسفه اخلاقى و معنوى است.
در روایتى از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) مى خوانیم: «براى این، دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است که بندگان هنگامى که در پیشگاه خدا مى ایستند و با او مناجات مى کنند پاک باشند و دستورات او را بکار بندند، از آلودگیها و نجاستها برکنار شوند، علاوه بر این، وضو سبب مى شود که آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و قلب براى قیام در پیشگاه خدا نور و صفا یابد».(1)
از توضیحاتى که درباره فلسفه غُسل خواهیم گفت نیز فلسفه وضو روشنتر مى شود.
این سؤال یک پاسخ اجمالى دارد و یک پاسخ مشروح:
پاسخ اجمالى آن این است که خارج شدن منى از انسان، یک عمل موضعى نیست (مانند بول و سایر زوائد) به دلیل اینکه اثر آن در تمام بدن آشکار مى گردد و تمام سلول هاى تن بدنبال خروج آن در یک حالت سستى و رخوت فرو مى روند و این خود نشانه تأثیر آن روى تمام اجزاء بدن است.
توضیح اینکه: طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد که تمام فعالیت هاى بدن را کنترل مى کنند: «اعصاب سمپاتیک» و «اعصاب پاراسمپاتیک» این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه های داخلى و خارجى گسترده اند، وظیفه اعصاب سمپاتیک، «تند کردن» و به فعالیت واداشتن دستگاه هاى مختلف بدن است و وظیفه اعصاب پاراسمپاتیک، «کند کردن» فعالیت آنهاست، در واقع یکى نقش «گاز» اتومبیل و دیگرى نقش «ترمز» را دارد و از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب نباتى، دستگاه هاى بدن بطور متعادل کار مى کند.
گاهى جریان هائى در بدن رخ مى دهد که این تعادل را بهم مى زند، از جمله این جریانها مسئله «ارگاسم» (اوج لذّت جنسى) است که معمولاً مقارن خروج منى صورت مى گیرد. در این موقع سلسله اعصاب پاراسمپاتیک (اعصاب ترمز کننده) بر اعصاب سمپاتیک (اعصاب محرک) پیشى مى گیرد و تعادل به شکل منفى بهم مى خورد.
این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله امورى که مى تواند اعصاب سمپاتیک را به کار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است و از آن جا که تأثیر «ارگاسم» روى تمام اعضاى بدن به طور محسوس دیده مى شود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن بهم مى خورد دستور داده شده است که پس از آمیزش جنسى یا خروج منى، تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حیات بخش آن تعادل کامل در میان این دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد.(2)
البته فایده غُسل منحصر به این نیست؛ بلکه غُسل کردن علاوه بر این، یک نوع عبادت و پرستش نیز مى باشد که اثرات اخلاقى آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشویند غُسل صحیح نیست. در حقیقت به هنگام خروج منى یا آمیزش جنسى، هم روح متأثر مى شود و هم جسم، روح به سوى شهوات مادى کشیده مى شود و جسم به سوى سستى و رکود. غُسل جنابت که هم شستشوى جسم است و هم به علت اینکه به قصد قربت انجام مى یابد شستشوى جان است، اثر دوگانه اى در آنِ واحد روى جسم و روح مى گذارد تا روح را به سوى خدا و معنویت سوق دهد و جسم را به سوى پاکى و نشاط و فعالیت.
از همه اینها گذشته، وجوب غُسل جنابت یک الزام اسلامى براى پاک نگه داشتن بدن و رعایت بهداشت، در طول زندگى است؛ زیرا بسیارند کسانى که از نظافت خود غافل مى شوند؛ ولى این حکم اسلامى آنها را وادار مى کند که در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاک نگاهدارند، این موضوع اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نیز بسیارند کسانى که به علل مختلفى از نظافت و بهداشتِ تن غافلند. (البته این حکم بصورت یک قانون کلى و عمومى است حتى کسى را که تازه بدن خود را شسته شامل مى شود).
مجموع جهات سه گانه فوق روشن مى سازد که چرا باید به هنگام خروج منى (در خواب یا بیدارى) و همچنین آمیزش جنسى (اگر چه منى خارج نشود) غسل کرد و تمام بدن را شست.(3)
پی نوشت:
(1). عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى، نشر جهان، تهران، 1378 قمری، چاپ: اول، ج 2، ص 104، باب (العلل التی ذکر الفضل بن شاذان فی آخرها أنه سمعها من الرضا علی بن موسى مرة بعده مرة و شیئا بعد شیء فجمعها و أطلق لعلی بن محمد بن قتیبة النیسابوری روایتها عنه عن الرضا).
(2). و اینکه مى بینیم که در خبرى از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) نقل شده که فرمود: «ان الجنابة خارجة من کل جسده فلذلک وجب علیه تطهیر جسده کله»؛ (جنابت از تمام بدن بیرون مى آید و لذا باید تمام بدن را شست)، (من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، قم، 1413 قمری، چاپ: دوم، ج 1، ص 76، باب (العلة التی من أجلها وجب الغسل من الجنابة و لم یجب من البول و الغائط) گویا اشاره به همین موضوع است.
(3). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 شمسی، چاپ: اول، ج 4، ص 292.
منبع: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینى، سید حسین، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: چهارم، ص 397.
فلسفه وضو
شکی نیست که «وضو» داراى دو فایده روشن است: فایده بهداشتى و فایده اخلاقى و معنوى، از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها آن هم چند بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه اى در نظافت بدن دارد، مسح کردن بر سر و پشت پاها که شرط آن رسیدن آب به موها یا پوست تن است، سبب مى شود که این اعضا را نیز پاکیزه بداریم و همان طور که در فلسفه «غُسل» اشاره خواهیم کرد تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک دارد.و از نظر اخلاقى و معنوى چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربیتى دارد مخصوصاً چون مفهوم کنائى آن این است که از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام بر مى دارم مؤید این فلسفه اخلاقى و معنوى است.
در روایتى از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) مى خوانیم: «براى این، دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است که بندگان هنگامى که در پیشگاه خدا مى ایستند و با او مناجات مى کنند پاک باشند و دستورات او را بکار بندند، از آلودگیها و نجاستها برکنار شوند، علاوه بر این، وضو سبب مى شود که آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و قلب براى قیام در پیشگاه خدا نور و صفا یابد».(1)
از توضیحاتى که درباره فلسفه غُسل خواهیم گفت نیز فلسفه وضو روشنتر مى شود.
فلسفه غسل
بعضى مى پرسند: چرا اسلام دستور مى دهد که به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشویند در حالى که فقط عضو معینى آلوده مى شود و آیا میان بول کردن و خارج شدن منى تفاوتى هست که در یکى فقط محل را باید شست و در دیگرى تمام بدن را؟این سؤال یک پاسخ اجمالى دارد و یک پاسخ مشروح:
پاسخ اجمالى آن این است که خارج شدن منى از انسان، یک عمل موضعى نیست (مانند بول و سایر زوائد) به دلیل اینکه اثر آن در تمام بدن آشکار مى گردد و تمام سلول هاى تن بدنبال خروج آن در یک حالت سستى و رخوت فرو مى روند و این خود نشانه تأثیر آن روى تمام اجزاء بدن است.
توضیح اینکه: طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد که تمام فعالیت هاى بدن را کنترل مى کنند: «اعصاب سمپاتیک» و «اعصاب پاراسمپاتیک» این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه های داخلى و خارجى گسترده اند، وظیفه اعصاب سمپاتیک، «تند کردن» و به فعالیت واداشتن دستگاه هاى مختلف بدن است و وظیفه اعصاب پاراسمپاتیک، «کند کردن» فعالیت آنهاست، در واقع یکى نقش «گاز» اتومبیل و دیگرى نقش «ترمز» را دارد و از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب نباتى، دستگاه هاى بدن بطور متعادل کار مى کند.
گاهى جریان هائى در بدن رخ مى دهد که این تعادل را بهم مى زند، از جمله این جریانها مسئله «ارگاسم» (اوج لذّت جنسى) است که معمولاً مقارن خروج منى صورت مى گیرد. در این موقع سلسله اعصاب پاراسمپاتیک (اعصاب ترمز کننده) بر اعصاب سمپاتیک (اعصاب محرک) پیشى مى گیرد و تعادل به شکل منفى بهم مى خورد.
این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله امورى که مى تواند اعصاب سمپاتیک را به کار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است و از آن جا که تأثیر «ارگاسم» روى تمام اعضاى بدن به طور محسوس دیده مى شود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن بهم مى خورد دستور داده شده است که پس از آمیزش جنسى یا خروج منى، تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حیات بخش آن تعادل کامل در میان این دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد.(2)
البته فایده غُسل منحصر به این نیست؛ بلکه غُسل کردن علاوه بر این، یک نوع عبادت و پرستش نیز مى باشد که اثرات اخلاقى آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشویند غُسل صحیح نیست. در حقیقت به هنگام خروج منى یا آمیزش جنسى، هم روح متأثر مى شود و هم جسم، روح به سوى شهوات مادى کشیده مى شود و جسم به سوى سستى و رکود. غُسل جنابت که هم شستشوى جسم است و هم به علت اینکه به قصد قربت انجام مى یابد شستشوى جان است، اثر دوگانه اى در آنِ واحد روى جسم و روح مى گذارد تا روح را به سوى خدا و معنویت سوق دهد و جسم را به سوى پاکى و نشاط و فعالیت.
از همه اینها گذشته، وجوب غُسل جنابت یک الزام اسلامى براى پاک نگه داشتن بدن و رعایت بهداشت، در طول زندگى است؛ زیرا بسیارند کسانى که از نظافت خود غافل مى شوند؛ ولى این حکم اسلامى آنها را وادار مى کند که در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاک نگاهدارند، این موضوع اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نیز بسیارند کسانى که به علل مختلفى از نظافت و بهداشتِ تن غافلند. (البته این حکم بصورت یک قانون کلى و عمومى است حتى کسى را که تازه بدن خود را شسته شامل مى شود).
مجموع جهات سه گانه فوق روشن مى سازد که چرا باید به هنگام خروج منى (در خواب یا بیدارى) و همچنین آمیزش جنسى (اگر چه منى خارج نشود) غسل کرد و تمام بدن را شست.(3)
پی نوشت:
(1). عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى، نشر جهان، تهران، 1378 قمری، چاپ: اول، ج 2، ص 104، باب (العلل التی ذکر الفضل بن شاذان فی آخرها أنه سمعها من الرضا علی بن موسى مرة بعده مرة و شیئا بعد شیء فجمعها و أطلق لعلی بن محمد بن قتیبة النیسابوری روایتها عنه عن الرضا).
(2). و اینکه مى بینیم که در خبرى از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) نقل شده که فرمود: «ان الجنابة خارجة من کل جسده فلذلک وجب علیه تطهیر جسده کله»؛ (جنابت از تمام بدن بیرون مى آید و لذا باید تمام بدن را شست)، (من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، قم، 1413 قمری، چاپ: دوم، ج 1، ص 76، باب (العلة التی من أجلها وجب الغسل من الجنابة و لم یجب من البول و الغائط) گویا اشاره به همین موضوع است.
(3). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 شمسی، چاپ: اول، ج 4، ص 292.
منبع: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینى، سید حسین، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 شمسی، چاپ: چهارم، ص 397.