تحریف معنوی در کتاب مقدس
پرسش :
آیا در کتاب مقدس تحریف معنوی رخ داده است؟
پاسخ :
در این نوع از تحریف الفاظ موجود در کتاب دستخوش دگرگونی نمی شود، اما مفسران کتاب مقدس و اشخاص و نهادهایی که در تحلیل و تفسیر کتاب مرجعیت دارند با تفسیر به رأی خود، مردم را به گمراهی می اندازند. این نوع از تحریف در آیات قرآن هم زیاد دیده شده است. اختلاف مذاهب مختلف اسلامی در استناد آموزه های مذهبی خود به برخی آیات الهی گاه ناشی از این نوع تحریف و کوشش برای انطباق قرآن با مقاصد مورد نظر است. برخی آیات قرآنی ممکن است ناظر به همین قسم از تحریف باشد:
«أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»(1)؛ (آیا [شما مسلمانان] انتظار دارید آنها به آیینتان ایمان بیاورند، با این که عدّه اى از آنان سخنان خدا را مى شنیدند و پس از فهمیدن آن را تحریف مى کردند، در حالى که آگاه بودند؟)
در این آیه یهودیان به دلیل تحریف کتاب آسمانی خود، تورات، ملامت شده اند. تحریف تورات ممکن است از نوع تحریف لفظی با کم و زیاد کردن کلمات و جملات باشد اما دست کم بر تحریف معنایی دلالت می کند.
«مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ یَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ اسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَع وَ راعِنا لَیّاً بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِی الدِّینِ ...» (2)؛ (بعضى از یهود، سخنان را از موردش تحریف مى کنند؛ و [به جاى این که بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»]، مى گویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم و [نیز مى گویند:] بشنو که هرگز نشنوى! [و از روى تمسخر مى گویند:] راعنا [ما را تحمیق کن.]» تا با زبان خود، حقایق را تحریف کنند و به آیین خدا، طعنه زنند...)
در واقع، گروهی از یهودیان صدر اسلام با در آمیختن زبان عربی و عبری به تمسخر و طعن می پرداختند. مثلاً با سوء استفاده از لفظ عبری «عِسِنو» به معنای واژه ی عربی. اَطَعنا (انجام می دهیم) از روی تمسخر می گفتند: «عَصَینا» یعنی عصیان می کنیم و به جای واژه ی «اُنظُرنا» هم واژه ی عربی «راعِنا»، از واژه ی عبری راعِنا به معنی بدکارِ ما، استفاده می کردند.(3)
در این صورت، این احتمال وجود دارد که آیه ی اخیر اصولاً ناظر به تحریف عهد عتیق به دست یهود نباشد، بلکه ناظر به اعمال زشت یهودیان نسبت به آیات قرآن و کلام پیامبر باشد. بنابراین شواهد قطعی بر تحریف معنوی در کتاب مقدس نیست، مگر آن که بتوان با استفاده از قرائنی از جمله روایات تفسیری، تحریف را به گونه ای منطبق بر بحث کرد.
«یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ ...» (4)؛ ([بنی اسرائیل] کلمات را از مواضع خود تحریف می کنند و بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند، به فراموشی سپردند ...)
«یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ ...»(5)؛ ([یهودیان] کلمات را از جای خود تحریف می کنند...).
این دو آیه هم ممکن است بر تحریف معنوی دلالت کنند و ممکن است همانند آیه ی سوره ی نساء اشاره به تحریف کلمات پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و آیات قرآن و به بازی گرفتن عبارات قرآن باشد که به این ترتیب، ناظر به تحریف عهد عتیق به دست یهودیان قبل از اسلام نیست.
برخی از آیات قرآنی به مسئله کتمان صفات پیامبر(صلی الله علیه و آله) و دین خاتم از سوی اهل کتاب پرداخته اند. به گفته ی قرآن، ویژگی های پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به گونه ای در تورات و انجیل مطرح است که جای هیچ تردیدی را باقی نمی گذارد، اما اهل کتاب با تفسیر های نابجای برخی از آیات و عدم توجه عامدانه به برخی دیگر، از کنار این آیات با تسامح می گذرند:
«الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُون»(6)؛ (کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده ایم، او [پیامبر(صلی الله علیه و آله)] را همچون فرزندان خود مى شناسند؛ ولى جمعى از آنان، حق را در حالى که از آن آگاهند کتمان مى کنند).
«الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ...»(7)؛ (همان کسانى که از فرستاده [خدا]، پیامبرِ «اُمّى» [و درس نخوانده] پیروى مى کنند؛ پیامبرى که صفاتش را در تورات و انجیلى که به صورت مکتوب نزدشان است، مى یابند؛ که آنها را به معروف دستور مى دهد، و از منکر باز مى دارد...).
این آیات و آیات مشابه آن از کتمان آیات واضح الهی حکایت می کنند. در صورتی که علمای یهود و نصارا این آیات واضح را به گونه ای تفسیر می کنند که روشنی و وضوح خود را در دلالت بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از دست بدهد، مصداق تحریف معنوی است و در صورتی که پس از ظهور پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با تغییراتی در متن کتاب مقدس عبارات را از صراحت خارج کنند، مصداق تحریف لفظی است.
به احتمال زیاد پس از ظهور اسلام هم با تغییراتی در ترجمه های کتاب مقدس برای کم رنگ شدن پیش گوئی های بشارتی مواجه بوده ایم. در هر صورت، امروزه به متونی از کتاب مقدس بر می خوریم که از دیدگاه ما می تواند مصداق تحریف معنوی و یا حتی لفظی باشد، برای مثال، آیه ی آخر سوره ی فتح به توصیف پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یاران ایشان می پردازد و پس از آن می گوید: «و توصیف آنان در انجیل، همانند زراعتى است که جوانه اش را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و به قدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وا مى دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد!»(8)
انجیل مرقس به مضمونی مشابه مضمون آیه اشاره می کند اما آن را مثالی برای ملکوت خدا و نه پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) و یاران وی می شمارد: «همچنین ملکوت خدا مانند کسی است که تخم بر زمین بیفشاند و شب و روز بخوابد و برخیزد و تخم بروید و نمو کند چنان که نداند زیرا که زمین به ذات خود ثمر می آورد. اول علف، بعد خوشه، پس از آن دانه ی کامل در خوشه و چون ثمر رسید فوراً داس را به کار می برد چون وقت حصاد رسیده است. و گفت: به چه چیز ملکوت خدا را تشبیه کنیم و برای آن چه مثل بزنیم مثل دانه ی خردلی است که وقتی آن را بر زمین کارند کوچک ترین تخم های زمینی باشد لیکن چون کاشته شد می روید و بزرگ تر از جمیع بُقول می گردد و شاخه های بزرگ می آورد چنان که مرغان هوا زیر سایه اش می توانند آشیانه گیرند».(9)
پی نوشت:
(1). سوره بقره، آیه ی 75.
(2). سوره نساء، آیه ی 46.
(3). حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 138.
(4). سوره مائده، آیه ی 13.
(5). سوره مائده، آیه ی 41.
(6). سوره بقره، آیه ی 146.
(7). سوره اعراف، آیه ی 157.
(8). سوره فتح، آیه ی 29.
(9). مرقس 26:4.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 189.
در این نوع از تحریف الفاظ موجود در کتاب دستخوش دگرگونی نمی شود، اما مفسران کتاب مقدس و اشخاص و نهادهایی که در تحلیل و تفسیر کتاب مرجعیت دارند با تفسیر به رأی خود، مردم را به گمراهی می اندازند. این نوع از تحریف در آیات قرآن هم زیاد دیده شده است. اختلاف مذاهب مختلف اسلامی در استناد آموزه های مذهبی خود به برخی آیات الهی گاه ناشی از این نوع تحریف و کوشش برای انطباق قرآن با مقاصد مورد نظر است. برخی آیات قرآنی ممکن است ناظر به همین قسم از تحریف باشد:
«أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»(1)؛ (آیا [شما مسلمانان] انتظار دارید آنها به آیینتان ایمان بیاورند، با این که عدّه اى از آنان سخنان خدا را مى شنیدند و پس از فهمیدن آن را تحریف مى کردند، در حالى که آگاه بودند؟)
در این آیه یهودیان به دلیل تحریف کتاب آسمانی خود، تورات، ملامت شده اند. تحریف تورات ممکن است از نوع تحریف لفظی با کم و زیاد کردن کلمات و جملات باشد اما دست کم بر تحریف معنایی دلالت می کند.
«مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ یَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ اسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَع وَ راعِنا لَیّاً بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِی الدِّینِ ...» (2)؛ (بعضى از یهود، سخنان را از موردش تحریف مى کنند؛ و [به جاى این که بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»]، مى گویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم و [نیز مى گویند:] بشنو که هرگز نشنوى! [و از روى تمسخر مى گویند:] راعنا [ما را تحمیق کن.]» تا با زبان خود، حقایق را تحریف کنند و به آیین خدا، طعنه زنند...)
در واقع، گروهی از یهودیان صدر اسلام با در آمیختن زبان عربی و عبری به تمسخر و طعن می پرداختند. مثلاً با سوء استفاده از لفظ عبری «عِسِنو» به معنای واژه ی عربی. اَطَعنا (انجام می دهیم) از روی تمسخر می گفتند: «عَصَینا» یعنی عصیان می کنیم و به جای واژه ی «اُنظُرنا» هم واژه ی عربی «راعِنا»، از واژه ی عبری راعِنا به معنی بدکارِ ما، استفاده می کردند.(3)
در این صورت، این احتمال وجود دارد که آیه ی اخیر اصولاً ناظر به تحریف عهد عتیق به دست یهود نباشد، بلکه ناظر به اعمال زشت یهودیان نسبت به آیات قرآن و کلام پیامبر باشد. بنابراین شواهد قطعی بر تحریف معنوی در کتاب مقدس نیست، مگر آن که بتوان با استفاده از قرائنی از جمله روایات تفسیری، تحریف را به گونه ای منطبق بر بحث کرد.
«یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ ...» (4)؛ ([بنی اسرائیل] کلمات را از مواضع خود تحریف می کنند و بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند، به فراموشی سپردند ...)
«یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ ...»(5)؛ ([یهودیان] کلمات را از جای خود تحریف می کنند...).
این دو آیه هم ممکن است بر تحریف معنوی دلالت کنند و ممکن است همانند آیه ی سوره ی نساء اشاره به تحریف کلمات پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و آیات قرآن و به بازی گرفتن عبارات قرآن باشد که به این ترتیب، ناظر به تحریف عهد عتیق به دست یهودیان قبل از اسلام نیست.
برخی از آیات قرآنی به مسئله کتمان صفات پیامبر(صلی الله علیه و آله) و دین خاتم از سوی اهل کتاب پرداخته اند. به گفته ی قرآن، ویژگی های پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به گونه ای در تورات و انجیل مطرح است که جای هیچ تردیدی را باقی نمی گذارد، اما اهل کتاب با تفسیر های نابجای برخی از آیات و عدم توجه عامدانه به برخی دیگر، از کنار این آیات با تسامح می گذرند:
«الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُون»(6)؛ (کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده ایم، او [پیامبر(صلی الله علیه و آله)] را همچون فرزندان خود مى شناسند؛ ولى جمعى از آنان، حق را در حالى که از آن آگاهند کتمان مى کنند).
«الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ...»(7)؛ (همان کسانى که از فرستاده [خدا]، پیامبرِ «اُمّى» [و درس نخوانده] پیروى مى کنند؛ پیامبرى که صفاتش را در تورات و انجیلى که به صورت مکتوب نزدشان است، مى یابند؛ که آنها را به معروف دستور مى دهد، و از منکر باز مى دارد...).
این آیات و آیات مشابه آن از کتمان آیات واضح الهی حکایت می کنند. در صورتی که علمای یهود و نصارا این آیات واضح را به گونه ای تفسیر می کنند که روشنی و وضوح خود را در دلالت بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از دست بدهد، مصداق تحریف معنوی است و در صورتی که پس از ظهور پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با تغییراتی در متن کتاب مقدس عبارات را از صراحت خارج کنند، مصداق تحریف لفظی است.
به احتمال زیاد پس از ظهور اسلام هم با تغییراتی در ترجمه های کتاب مقدس برای کم رنگ شدن پیش گوئی های بشارتی مواجه بوده ایم. در هر صورت، امروزه به متونی از کتاب مقدس بر می خوریم که از دیدگاه ما می تواند مصداق تحریف معنوی و یا حتی لفظی باشد، برای مثال، آیه ی آخر سوره ی فتح به توصیف پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یاران ایشان می پردازد و پس از آن می گوید: «و توصیف آنان در انجیل، همانند زراعتى است که جوانه اش را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و به قدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وا مى دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد!»(8)
انجیل مرقس به مضمونی مشابه مضمون آیه اشاره می کند اما آن را مثالی برای ملکوت خدا و نه پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) و یاران وی می شمارد: «همچنین ملکوت خدا مانند کسی است که تخم بر زمین بیفشاند و شب و روز بخوابد و برخیزد و تخم بروید و نمو کند چنان که نداند زیرا که زمین به ذات خود ثمر می آورد. اول علف، بعد خوشه، پس از آن دانه ی کامل در خوشه و چون ثمر رسید فوراً داس را به کار می برد چون وقت حصاد رسیده است. و گفت: به چه چیز ملکوت خدا را تشبیه کنیم و برای آن چه مثل بزنیم مثل دانه ی خردلی است که وقتی آن را بر زمین کارند کوچک ترین تخم های زمینی باشد لیکن چون کاشته شد می روید و بزرگ تر از جمیع بُقول می گردد و شاخه های بزرگ می آورد چنان که مرغان هوا زیر سایه اش می توانند آشیانه گیرند».(9)
پی نوشت:
(1). سوره بقره، آیه ی 75.
(2). سوره نساء، آیه ی 46.
(3). حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 138.
(4). سوره مائده، آیه ی 13.
(5). سوره مائده، آیه ی 41.
(6). سوره بقره، آیه ی 146.
(7). سوره اعراف، آیه ی 157.
(8). سوره فتح، آیه ی 29.
(9). مرقس 26:4.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 189.