جمعه، 10 بهمن 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

نسبت انقلاب اسلامی با تکنیک‌ و مدرنیته

پرسش :

نسبت انقلاب اسلامی با تکنولوژی و ابزارهایی که غرب مدرن آن‌ها را تولید می‌کند چیست؟ آیا انقلاب اسلامی به راحتی آن‌ها را می‌پذیرد یا به تندی آن‌ها را نقد می‌کند یا راه دیگری را در مواجهه با تحولات ابزاری که مدرنیته ایجاد می‌کند در پیش می‌گیرد؟


پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام حسین مهدیزاده، پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی قم:

تاریخ زندگی بشر همراه با استفاده از امکانات و ابزارهایی است که با ترکیب سازی آنچه در پیرامون او وجود داشته است پیش رفته است. مثال ساده‌اش این است که انسان نیاز خود به غذا را از طریق به کارگیری ابزارهای ساده‌ای چون سنگ تا ابزارهای پیچیده‌تری مثل تیروکمان یا آهنی که به نیزه بدل شده و به تبع آن ابزارهای پیچیده‌ای چون سلاح‌های مدرن امروزی برطرف کرده است.

اما آنچه امروز با عنوان تکنولوژی می‌شناسیم، مطلقِ آن ابزاری که بشر مدام آن را می ساخته است، نیست. نکته مهم درباره تکنولوژی این است که به مثابه یکی از دال‌های مرکزی مدرنیته و یکی از دستاوردهای مرکزی تمدن اروپایی و غربی شناخته می‌شود. تکنولوژی صرفاً سیر تکاملی ابزارهای بشری نیست. صحبت تکنولوژی مدرن، صحبت از یک انتخاب و یک تحول نگاه به زندگی و حیات و هستی است و نه صرفاً تکامل ابزار. برای توضیح این مساله، باید چند نکته را تبیین کرد.

اول اینکه اساساً طرح انبیا از آغاز این بود که نیازهای ما را خدا برطرف می‌کند و برای رفع نیازهای خود باید به خدا رجوع کنیم، اگرچه انبیا این موضوع را هم به پیروان خود آموزش می‌دانند که خدا نیازهای موجودات و انسان‌ها را از طریق اسباب و ابزار و امکاناتی که در اختیار آن‌ها قرار داده است، برطرف می‌کند. به مرور زمان وقتی شرک به یک جریان غالب بدل شد، خدای آسمان‌ها جای خودش را به اجرام آسمانی داد و این ستاره‌ها و خورشید و اجرام آسمانی بودند که به تعریف چگونگی زندگی انسان در زمین می‌پرداختند. بر همین اساس بود که علم ستاره شناسی و نجوم، تبدیل به علم برتر و اعلا شد و در جایگاه تعیین کننده معادلات زندگی انسان، قرار گرفت.

در این نگاه، انسان برای تدبیر زندگی خود مدام به آسمان نگاه می‌کرد، ولی نه به خدای آسمان‌ها بلکه به قوانین و دستورالعمل‌ها و مسیرهایی که این اجرام آسمانی برای تغییرات و تحولات و نیازهای بشر به او نشان می‌داد. تحولی که در عصر جدید رخ داد از این جهت بزرگ بود که به بشر این احساس دست داد که باید به جای انتظار از اجرام آسمانی برای اینکه زندگی روی زمین را اصلاح کنند، باید رو به سوی زمین و پیرامون خود بچرخاند و به دنبال علم دیگری برای رفع نیازهای خود بگردد. بر همین اساس علمی را انتخاب کرد که محور آن، شناخت امکانات و محتویات عالم ماده زمینی بود. این علم و ایده به انسان می‌گفت که اگر امکانات روی زمین را ترکیب کند و به طور مداوم این ترکیب‌ها را تغییر بدهد، می‌تواند نیازهای متفاوت خودش را برطرف کند.

به عنوان مثال انسان مدرن غربی نگاه خود را از نوری که تاریکی را به روشنایی می‌رساند، از یک امر فوق‌العاده، به امری برآمده از روابط ماده بدل کرد. مثلاً آتش چیزی نبود جز سوختن و سوختن تحلیل شد به ترکیب یک ماده کربن دار با اکسیژن. بر اساس همین دیدگاه بود که به دنبال راه‌های دیگری برای تولید نور هم رفت و در نهایت مثلاً به لامپ‌های رشته‌ای رسید که اصلاً در آن فرآیند سوختن رخ نمی‌دهد، بلکه از یک نوع رابطه دیگر در عالم ماده، نور را تولید می‌کرد.

این ترکیب سازی ها نشان می‌داد که کره زمین این ظرفیت را دارد که از طریق تجزیه و ترکیب‌های جدید مدام پدیده‌های جدیدی را در اختیار بشر قرار دهد و این سرآغاز تغییر نگاه انسان مدرن اروپایی به ماهیت هستی و حیات و رفاه و آرامش و… بود. بشر اروپایی به این نتیجه رسید که ما نه نیاز به عالم بالا و تدابیر آمده از آن داریم، نه نیاز دل بستن به زندگی کامل‌تر در عالمی پس از این عالم داریم. انسانِ قرن هفده و هجدهم مسیحی، گفت که ما نیازمند «بلوغ عقل انی» هستیم که به کمک آن عقل بالغ شده، ترکیب‌های متفاوت و متعددی جهت رفع نیازهای خود بسازیم. به همین جهت رجوع به عالم ماده و کشف قواعد و فرصت‌هایی که در آن هست به مسابقه بزرگی در سیصد سال اخیر بدل شد و انسان در این مسابقه، ابزار و امکانات و ترکیب‌هایی را در عالم ماده کشف کرد که پیش از این بشر آن‌ها را به حساب نمی‌آورد.

بنا بر همین نگاه، یعنی «ابزارگرایی» زندگی در سیصد سال اخیر کاملاً دگرگون شده و تکنولوژی و ابزارگرایی به یکی از دال‌های مرکزی تحولی بدل شد که در دوران مدرن رخ داده است. به همین دلیل است که برخی وقتی می‌خواهند مدرنیته را توضیح دهند می‌گویند مدرنیته یک تمدن تکنولوژیک است. تکنولوژیک بودن این مدنیت جدید موضوعی است که در ادامه باز هم به آن خواهم پرداخت.

اینجا و در نسبت انقلاب اسلامی با تکنولوژی دو سوال مطرح است؛ اول اینکه انقلاب اسلامی با این ابزارها چه می‌کند و دوم اینکه انقلاب اسلامی چه نسبتی با ابزارگرایی به عنوان دال مرکزی مدرنیته دارد؟ اگر سوال ما از جنس سوال اول باشد، انقلاب اسلامی، انقلابی در عالم دنیاست و ما حداقل در این دنیا، همیشه به ابزار و ابزارسازی احتیاج داریم، اما اگر از جنس سوال دوم باشد، مشخص است که نگاه ادیان، ابزارگرا نیست. نگاه انقلاب اسلامی به عنوان یکی از پیروان اجتماعی ادیان الهی، نه به سمت اجرام آسمانی است و نه به سمت اجرام زمینی و پیرامونی عالم ماده، دال مرکزی ما در انقلاب اسلامی همان دال مرکزی طرح انبیا در تعریف حیات و زندگی است.

حالا این سوال را می‌توان پرسید که آیا انقلاب اسلامی توانسته است نظریه علمی خودش را درباره نفی این دو و اثبات طرح جایگزین خودش ارائه کند؟ اگر بخواهیم منصف باشیم باید بگوییم که هنوز چنین نظریه ای متولد نشده است! البته افراد متدین و انقلابی به طور واضح نسبت به ابزارگرایی نگاه منفی دارند، همان طور که نسبت به اجرام آسمانی و نگاه خداگونه به آن‌ها در طول تاریخ دید مثبتی نداشته‌اند. بنابراین اگر منظور ما از نگاه انقلاب اسلامی به تکنولوژی، تجسد تکنولوژی‌ها در قالب ابزارهای محقق شده می‌باشد باید گفت انقلاب اسلامی به عنوان آرمانی اجتماعی که می‌خواهد نظریه اجتماعی خاصی را به مدنیت و حیات و زندگی بدل کند، تکنیک و ابزار را نه نفی می‌کند و نه بی محابا می‌پذیرد، بلکه نگاه او این است که چگونه می‌تواند آن‌ها را درون طرح خود جانمایی کند تا این امکانات و ابزار ما را به سلوکی درست با هستی و خدای هستی برساند.

باز شما می‌توانید بپرسید که در دوره‌ای که نظریه اثباتی انقلاب اسلامی برای تکنولوژی و اینکه چگونه نیازهایمان در عالم دنیا را برطرف کنیم تولید نشده است، انقلاب اسلامی با تکنولوژی موجود چه می‌کند؟ اینجا هم خواهم گفت که با همان درک‌های اجمالی و تفصیل نیافته و تا حدودی اولیه، به هر حال حق نوعی از گزینش و انتخاب را پیدا می‌کند و با توجه به آرمان خود بعضی از امکانات را انتخاب و برخی دیگر را کنار می‌گذارد. ممکن است حتی برخی از امکانات مدرنیته که برای هدف خاصی طراحی شده را نیز انتخاب کرده ولی وزن مخصوص و نقطه استفاده آن را تغییر دهد.

بنابراین نظریه انقلاب اسلامی درباره تکنیک‌ها و ابزارهایی که مدرنیته تولید می‌کند به نوعی هضم تکنیک‌ها در جهاز هاضمه طرح انقلاب اسلامی است. درست است که وقتی طرح اصلی مجمل است، عقلانیت ما در همین اقتباس انحلالی و هضم هم ناقص است، ولی همین اجمال نیز سطحی از قدرت برای هضم را داراست و سطحی از هضم انجام می‌گیرد. با گذشت چند دهه از انقلاب اسلامی البته طرح انقلاب تفصیل یافته تر شده و قدرت هاضمه انقلاب نسبت به این تکنیک‌ها و ابزارها نیز بیشتر توسعه پیدا کرده است.

واضح است که من درصدد انکار این نیستم که در درون جامعه برآمده از انقلاب اسلامی به دنبال به دنبال استفاده مقلدانه و کورکورانه و منفعلانه از دستاوردهای دیگر تمدنها نیستند! بله حتماً چنین افرادی وجود دارند، حتی فعلاً بسیاری تصمیم گیرها و تصمیم‌سازی‌های کشور ایران، هنوز در اختیار این انسان‌های غیر فکور و مقلد و مجذوب غرب است و انقلاب اسلامی نیز از سوی این طیف خیلی از اوقات دچار عقب گرد و لطمه شده است.

منبع: خبرگزاری مهر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ مرتبط
موارد بیشتر برای شما