مقابله امام خمینی(ره) با تشکیک کنندگان در اسلامیت و جمهوریت نظام اسلامی
پرسش :
رهبر معظم انقلاب در بیانات سالروز رحلت امام خمینی(ره) به برخی از گرایشها و جریانهای سیاسی اشاره کردند که یکی از این عناصر را قبول نداشتند؛ یعنی برخی در اسلامیت و برخی در مردمیبودن نظام تشکیک میکردند. امام علاوهبر نظریهپردازی در حوزهی ولایت فقیه، چگونه با این جریانات مقابله کردند و توانستند کار را جلو ببرند؟
پاسخ :
در فرمایشات حضرت آقا کاملاً اشارههای هوشمندانهای وجود داشت. البته ایشان اسم نبردند و بهصورت کلی تقسیمبندی کردند، ولی برای اصحاب نظر و کسانی که با این مباحث آشنایی دارند کاملاً مشخص است. شاید جدیترین کتابی که در حوزهی عدم ورود اسلام به حوزهی اجتماعی و مسائل سیاسی نوشتهشده، «الاسلام بالاصول الحکم» علی عبدالرزاق مصری باشد. در ایران هم عدهای این نگاه را دنبال کردند. نهضت آزادی مهندس بازرگان و همچنین گروههای ملیگرا معتقد بودند که اسلام نباید در حوزهی سیاست ورود کند. حالا اینها مذهبیترهایشان بودند، غیرمذهبیهایشان فاصلهی بسیار زیادی با این قضیه داشتند. البته در بین روحانیت هم شکلگیری نوعی سکولاریسم سیاسی- اجتماعی را شاهدیم.
امّا عدهای فراموش کردند که در گذشته تحت چه سیطره و ستمی از ناحیهی روشنفکران و پهلویها بودند و الآن زیر سایهی امنیت جمهوری اسلامی هستند. من بهعنوان معلم تاریخ عرض میکنم که بزرگترین کاری که سیاسیون سنتی ما میتوانستند در برابر فشار و سیطرهی دشمن خارجی انجام بدهند این بود که اگر مثلاً مخالف روسیه بودند به انگلیسیها وابسته میشدند و اگر مخالف انگلیس بودند به روسها وابسته میشدند.
بعضیهایشان هم سراغ آلمانها یا آمریکایی میرفتند. نهایت کارشان این بود. در بین علما هم بزرگترین کاری که توان انجامش را داشتند، قهر سیاسی بود. مثلاً نماز جماعت نمیرفتند یا گاهی اوقات اگر دولت آنها را تبعید نمیکرد، مجبور بودند خودشان دست به خودتبعیدی بزنند؛ امّا الآن چنین شرایطی نیست و چنین ستمهایی وجود ندارد. جالبتر اینکه بعضی از روحانیونی که این سایهی امر را حس میکنند یک مقدار حواسشان به میزان آزادی واقعی موجود در جامعهی ما هم هست، ولی با زبان نامناسبی با نظام در جاهایی که واقعاً مقصر نیست صحبت میکنند. بله، یکجاهایی ممکن است که بخشی از سیستم مقصر باشد وکوتاهیهایی وجود داشته باشد، بد هم نیست؛ چون بنده معتقدم حرفهایی که منتقدین میزنند به درمان بعضی از زخمها کمک میکند. در واقع انتقاد به پالایش نظام کمک میکند.
امّا با این وجود، آن گزندگیهایی که در بعضی از رفتارها و گفتارها وجود دارد، التفات به این مسئله نمیشود که در گذشته چه توان و امکانی در برابر حاکمیت پهلوی یا قدرت سلطنت وجود داشت که میتوانستند حرفی بزنند. یا بزرگان سلف قبل از آنها چه کاری میتوانستند بکنند و الآن با تلخی و گزندگی میخواهند بعضی از نیات خودشان را عملی کنند.
واقعیت مسئله این است که بخشی از نعمت بزرگی که بهدست آمده بهدلیل استغراق در این نعمت کمتوجهی میشود. البته بخشی از اشکالات بر عملکرد مسئولان وارد است؛ امّا از طرف دیگر، نظام از حیثیت اسلام، از امنیت جامعهی اسلامی، از کیان جغرافیای ایران و تشیع دفاع و آن را حفظ کرده است. پیشرفت، ترقی و گستردگی قدرت جمهوری اسلامی و پیشرفت و ترقی در حوزهی علوم و سیاست و مشارکت مردمی و دخالت مردم در سرنوشت جزو افتخارات نظام اسلامی و دستاوردهای شگرف آن است.
منبع: khamenei.ir
پاسخ از آقای دکتر یعقوب توکلی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر و کارشناس مسائل سیاسی:
در فرمایشات حضرت آقا کاملاً اشارههای هوشمندانهای وجود داشت. البته ایشان اسم نبردند و بهصورت کلی تقسیمبندی کردند، ولی برای اصحاب نظر و کسانی که با این مباحث آشنایی دارند کاملاً مشخص است. شاید جدیترین کتابی که در حوزهی عدم ورود اسلام به حوزهی اجتماعی و مسائل سیاسی نوشتهشده، «الاسلام بالاصول الحکم» علی عبدالرزاق مصری باشد. در ایران هم عدهای این نگاه را دنبال کردند. نهضت آزادی مهندس بازرگان و همچنین گروههای ملیگرا معتقد بودند که اسلام نباید در حوزهی سیاست ورود کند. حالا اینها مذهبیترهایشان بودند، غیرمذهبیهایشان فاصلهی بسیار زیادی با این قضیه داشتند. البته در بین روحانیت هم شکلگیری نوعی سکولاریسم سیاسی- اجتماعی را شاهدیم.
امّا عدهای فراموش کردند که در گذشته تحت چه سیطره و ستمی از ناحیهی روشنفکران و پهلویها بودند و الآن زیر سایهی امنیت جمهوری اسلامی هستند. من بهعنوان معلم تاریخ عرض میکنم که بزرگترین کاری که سیاسیون سنتی ما میتوانستند در برابر فشار و سیطرهی دشمن خارجی انجام بدهند این بود که اگر مثلاً مخالف روسیه بودند به انگلیسیها وابسته میشدند و اگر مخالف انگلیس بودند به روسها وابسته میشدند.
بعضیهایشان هم سراغ آلمانها یا آمریکایی میرفتند. نهایت کارشان این بود. در بین علما هم بزرگترین کاری که توان انجامش را داشتند، قهر سیاسی بود. مثلاً نماز جماعت نمیرفتند یا گاهی اوقات اگر دولت آنها را تبعید نمیکرد، مجبور بودند خودشان دست به خودتبعیدی بزنند؛ امّا الآن چنین شرایطی نیست و چنین ستمهایی وجود ندارد. جالبتر اینکه بعضی از روحانیونی که این سایهی امر را حس میکنند یک مقدار حواسشان به میزان آزادی واقعی موجود در جامعهی ما هم هست، ولی با زبان نامناسبی با نظام در جاهایی که واقعاً مقصر نیست صحبت میکنند. بله، یکجاهایی ممکن است که بخشی از سیستم مقصر باشد وکوتاهیهایی وجود داشته باشد، بد هم نیست؛ چون بنده معتقدم حرفهایی که منتقدین میزنند به درمان بعضی از زخمها کمک میکند. در واقع انتقاد به پالایش نظام کمک میکند.
امّا با این وجود، آن گزندگیهایی که در بعضی از رفتارها و گفتارها وجود دارد، التفات به این مسئله نمیشود که در گذشته چه توان و امکانی در برابر حاکمیت پهلوی یا قدرت سلطنت وجود داشت که میتوانستند حرفی بزنند. یا بزرگان سلف قبل از آنها چه کاری میتوانستند بکنند و الآن با تلخی و گزندگی میخواهند بعضی از نیات خودشان را عملی کنند.
واقعیت مسئله این است که بخشی از نعمت بزرگی که بهدست آمده بهدلیل استغراق در این نعمت کمتوجهی میشود. البته بخشی از اشکالات بر عملکرد مسئولان وارد است؛ امّا از طرف دیگر، نظام از حیثیت اسلام، از امنیت جامعهی اسلامی، از کیان جغرافیای ایران و تشیع دفاع و آن را حفظ کرده است. پیشرفت، ترقی و گستردگی قدرت جمهوری اسلامی و پیشرفت و ترقی در حوزهی علوم و سیاست و مشارکت مردمی و دخالت مردم در سرنوشت جزو افتخارات نظام اسلامی و دستاوردهای شگرف آن است.
منبع: khamenei.ir