جمعه، 4 تير 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

آشنایی با مختار ثقفی

پرسش :

مختار بن ابی عبیده ثقفی کیست؟


پاسخ :
مختار یکى از چهره هاى سیاسى و پرنفوذى است که با درایت و زیرکىِ خاصّى، با شعار خونخواهىِ امام حسین(علیه السلام) ارادتمندان آن حضرت را به گرد خود جمع کرد و براى فرصتى کوتاه زخم هاى دلشان را التیام بخشید.

پدر وى «ابوعبیدة بن مسعود ثقفى» از مردان شجاع و فرمانده لایقى بود که در دوران عمر خود کارهاى برجسته اى انجام داد و سرانجام در «یوم الجسر» ـ در جنگى که میان مسلمانان و لشکر فارس در زمان خلیفه دوم اتّفاق افتاد ـ در نزدیکى «حیره» در کنار پل دجله به اتّفاق یکى از فرزندانش به نام «جبر بن أبى عبیدة» در سال 14 هجرى، کشته شد. (1)

«اصبغ بن نباته» مى گوید: مختار را در حالى که طفلى خردسال بود، بر زانوى امیرالمؤمنین(علیه السلام) دیدم که آن حضرت دست محبّت بر سر و روى او مى کشید و مى فرمود: «یا کَیِّس، یا کَیِّس»؛ (اى تیزهوش! اى تیزهوش!). (2)

با بررسى تاریخ قیام مختار به خوبى در مى یابیم که تعبیر امام چه قدر دقیق و حساب شده بوده است. مختار با عالى ترین شیوه هاى تبلیغى که حکایت از مردم شناسى وى مى کرد، در مدّت کوتاهى اندیشه هاى مردم را مخاطب قرار داد و احساسات برافروخته آنان را نسبت به امام حسین(علیه السلام) به یکى از پرشورترین قیام هاى مسلّحانه مبدّل ساخت.

او همان کسى است که «مسلم بن عقیل» ـ سفیر و نماینده امام حسین(علیه السلام) در کوفه ـ هنگام ورود به کوفه با وجود بزرگان زیادى که در کوفه بودند راهىِ خانه وى شد و پس از مدّتى به خانه «هانى بن عروه» نقل مکان کرد.

هنگامى که «عبیدالله زیاد» با ارعاب و تهدید مردم کوفه را از اطراف مسلم پراکنده ساخت، «مختار» در قریه اى به نام «القفا» بود و به منظور حمایت از مسلم با تعدادى از همراهان خود به سوى کوفه حرکت کرد، ولى در میانه راه توسّط سربازان عبیدالله دستگیر و روانه زندان شد.

در تمام مدّتى که واقعه کربلا رخ داد او در زندان در کنار هم بندش ـ میثم تمّار، یار فداکار امیرالمؤمنین(علیه السلام) ـ به سر مى برد.

ابن ابى الحدید مى نویسد:
میثم تمّار در زندان به مختار گفت: «إِنَّکَ تَفْلِتُ وَ تَخْرُجُ ثائِراً بِدَمِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) فَتَقْتُلُ هذا الْجَبّارَ الَّذی نَحْنُ فِی سِجْنِهِ، وَ تَطَأُ بِقَدَمِکَ هذا عَلى جَبْهَتِهِ وَ خَدَّیْهِ»؛ (تو از زندان آزادخواهى شد و به خونخواهى امام حسین(علیه السلام) قیام خواهى کرد و این ستمگرى که امروز من و تو در زندان او اسیریم، به قتل خواهى رساند و با پاى خود سر و صورت وى را لگدکوب خواهى کرد!). (3)

به یقین میثم این سخنان را با این قاطعیّت از جانب خود نگفته بود، بلکه قاعدتاً این از اخبار غیبى بود که از مولایش على(علیه السلام) شنیده بود.

چیزى نگذشت که حکم اعدام مختار از سوى ابن زیاد صادر شد، ولى هنگامى که مختار را پاى دار آوردند، فرمان آزادى وى از سوى یزید به اطّلاع ابن زیاد رسید، زیرا عبدالله بن عمر ـ شوهر خواهر مختار ـ نزد یزید براى او شفاعت کرده بود.

مختار پس از آزادى، به حکم ابن زیاد کوفه را ترک کرد و در مکّه به عبدالله بن زبیر، که در آنجا پرچم استقلال را برافراشته بود، پیوست. (4)

برخى از علماى شیعه که از مختار به نیکى یاد مى کنند، انگیزه وى را از پیوستن به ابن زبیر مصلحتى و موقّت مى دانند و مى گویند، مختار چون «عبدالله بن زبیر» را در پاره اى از اهداف، از جمله مخالفت با امویان با خود متّحد مى دید، به وى پیوست.

وى در جریان محاصره مکّه توسّط سپاه شام، به دفاع از حرم امن الهى که ابن زبیر در آن پناهنده شده بود، پرداخت.

ولى این اتّحاد دوامى نداشت و سرانجام مختار چون از مقاصد ابن زبیر و انحرافات وى با خبر شد، از وى کناره گرفت و رهسپار کوفه شد. (5)

مختار براى هدف بزرگى که در سر داشت ـ یعنى خونخواهىِ امام حسین(علیه السلام) ـ آرام و قرار نداشت و همواره صداى گرم میثم تمّار ـ از اصحاب سرّ امیرالمؤمنین(علیه السلام)ـ در گوش هاى وى طنین انداز بود، که تو براى خونخواهى امام حسین(علیه السلام) قیام خواهى کرد و قاتلان را به سزاى اعمالشان مى رسانى و از این جهت تکلیفى بر دوش خود احساس مى کرد که باید روزى به این امر عظیم اقدام کند.

این بود که ابتدا به سراغ فرزندان امیرمؤمنان(علیه السلام) رفت و مدّتى ملازم «محمّد بن حنفیّه» شد و از او احادیث و علوم اسلامى مى آموخت. (6)

ورود مختار به کوفه همزمان با شکوفایى قیام توّابین بود. وى با تبلیغات گسترده به کوفیان مى گفت: جنبش توّابین فاقد سازماندهى نظامى است و لذا نمى تواند موفّق و کارآمد باشد.

تبلیغات وى هر چند تا حدودى باعث شکاف در قیام توّابین شده بود، ولى چندان در جلب شیعیان موفّق نبود و در نتیجه با تحریک اشراف کوفه که از برنامه هاى مختار به وحشت افتاده بودند توسط عبدالله بن یزید ـ حاکم زبیرى کوفه ـ مجدّداً روانه زندان شد. مختار در زندان بود که قیام توّابین به شکست انجامید. (7)

وى بار دیگر با وساطت شوهر خواهرش ـ عبدالله بن عمر ـ از زندان آزاد شد و پس از آزادى، زمینه را براى قیام خویش مساعدتر دید.

مختار در سال 66 هجری قیام کرد و با انتقام از قاتلان امام حسین(علیه السلام) در سال67 در سن 63 سالگی توسط مصعب بن زبیر کشته شد.

پی‌نوشت‌ها:
 (1). تاریخ طبرى، ج 2، ص 628 و مروج الذهب، ج 2، ص 315. 
(2). بحارالانوار، ج 45، ص 344 و رجال کشى، ص 127. احتمالا به همین جهت که امام دوبار کلمه «کیِّس» را در مورد مختار به کار برده است، وى ملقّب به کیّسان (تثنیه کیس) شده است. برخى فرقه کیسانیّه را منسوب به وى مى دانند. (بحارالانوار، ج 34، ص 345)
(3). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 2، ص 293.
(4). رجوع کنید به : تاریخ طبرى، ج 4، ص 442 - 444.
(5). رجوع کنید به: تاریخ طبرى، ج 4، ص 446 به بعد.
(6). بحارالانوار، ج 45، ص 352 «رَحَلَ الْمُخْتارُ إِلَى الْمَدِینَةِ وَ کَانَ یُجالِسُ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَنَفِیَّةِ وَ یَأْخُذُ عَنْهُ الاَْحادِیثَ».
(7). مراجعه شود به : تاریخ طبرى، ج 4، ص 470.

منبع: عاشورا؛ ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها، نویسندگان: سعید داودی و مهدی رستم نژاد (زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى دام ظله)، انتشارات امام على بن ابى طالب علیه السلام‏، قم‏، 1388 ه.ش.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.