سیمای مختار در روایات اهل بیت علیهم السلام
پرسش :
آیا مختار در روایات اهل بیت علیهم السلام ستایش شده است؟
پاسخ :
روایات زیادی از اهل بیت درباره مدح مختار آمده است، بعضی از آنها عبارتند از:
1. «إبراهیم بن محمد الختلی قال: حدثنی أحمد بن إدریس القمی قال: حدثنی محمد بن أحمد قال: حدثنی الحسن بن علی الکوفی، عن العباس بن عامر، عن سیف بن عمیرة، عن جارود بن المنذر، عن أبی عبد الله(علیه السلام) قال: ما امتشطت فینا هاشمیة و لا اختضبت، حتى بعث إلینا المختار برءوس الذین قتلوا الحسین(علیه السلام)»؛ (امام باقر(علیه السلام) فرمود: هیچ زن هاشمیه اى از ما خاندان شانه به سر نزد و خضاب نگرفت تا آن موقعى که مختار سر قاتلین امام حسین را نزد ما فرستاد).(1)
2. «حمدویه قال: حدثنی یعقوب، عن ابن أبی عمیر، عن هشام بن المثنى، عن سدیر، عن أبی جعفر(علیه السلام) قال: لا تسبوا المختار، فإنه قتل قتلتنا، و طلب بثأرنا، و زوج أراملنا، و قسم فینا المال على العسرة»؛ (امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: مختار را دشنام ندهید. زیرا مختار قاتلین ما خاندان را کشت، براى ما خونخواهى کرد، بیوه زنان ما را شوهر داد و در موقع عسرت و تنگدستى در میان ما مال تقسیم نمود).(2)
3. «محمد بن الحسن، و عثمان بن حامد قالا: حدثنا محمد بن یزداد، عن محمد بن الحسین، عن موسى بن یسار، عن عبد الله بن الزبیر، عن عبد الله بن شریک قال: دخلنا على أبی جعفر(علیه السلام) یوم النحر و هو متکئ، و قد أرسل إلى الحلاق فقعدت بین یدیه، إذ دخل علیه شیخ من أهل الکوفة فتناول یده لیقبلها فمنعه ثم قال: من أنت؟ قال: أنا أبو محمد الحکم بن المختار بن أبی عبیدة الثقفی - و کان متباعدا من أبی جعفر (علیه السلام)- فمد یده إلیه حتى کاد یقعده فی حجره بعد منعه یده ثم قال: أصلحک الله إن الناس قد أکثروا فی أبی و قالوا و القول و الله قولک قال: و أی شیء یقولون؟ قال یقولون کذاب، و لا تأمرنی بشیء إلا قبلته. فقال سبحان الله أخبرنی أبی و الله إن مهر أمی کان مما بعث به المختار. أ و لم یبن دورنا، و قتل قاتلینا، و طلب بدمائنا؟ رحمه الله، و أخبرنی و الله أبی أنه کان لیتم عند فاطمة بنت علی(علیه السلام) یمهد لها الفراش و یثنی لها الوسائد، و منها أصحاب الحدیث، رحم الله أباک رحم الله أباک، ما ترک لنا حقا عند أحد إلا طلبه، قتل قتلتنا، و طلب بدمائنا»؛
(از عبد اللَّه بن شریک نقل می کنند که گفت: روز عید قربان ما به حضور امام محمّد باقر(علیه السلام) مشرف شدیم. حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: یک سرتراش(سلمانی) نزد من بیاورید. من در مقابل آن بزرگوار نشسته بودم که دیدم پیرمردى از اهل کوفه بحضور آن حضرت آمد و دست امام باقر(علیه السلام) را گرفت که ببوسد. ولى امام اجازه نداد. سپس حضرت باقر(علیه السلام) به او فرمود: تو کیستى؟ گفت: من حکم (بفتح حاء و کاف) ابن مختار بن ابو عبیده ثقفى هستم. امام باقر(علیه السلام) دست خود را کشید و او را - که با آن حضرت فاصله داشت - آورد و نزدیک خود جاى داد. وى به حضرت باقر گفت: خدا امور تو را اصلاح نماید مردم درباره پدرم قیل و قال هائى دارند. ولى به خدا قسم آنچه که تو بفرمائى حق همان است. امام باقر فرمود: چه می گویند؟ گفت: می گویند: مختار کذاب بود. ولى من هر چه شما بفرمائید قبول دارم. امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: سبحان اللَّه! به خدا قسم پدرم به من خبر داد که مهریه مادرم از آن چیزهائى بود که مختار فرستاد. آیا نه چنین است که مختار خانه هاى ما را بنا کرد؟ و دشمنان ما را کشت؟ خون هاى ما را مطالبه نمود؟ خدا او را رحمت کند. خدا پدرت را رحمت کند! خدا پدرت را بیامرزد که حق ما را نزد احدى نگذاشت. قاتلین ما را کشت و براى ما خون خواهى کرد).(3)
4. «جبرئیل بن أحمد قال: حدثنی العبیدی قال: حدثنی علی بن أسباط، عن عبد الرحمن بن حماد، عن علی بن حزور، عن الأصبغ قال: رأیت المختار على فخذ أمیر المؤمنین(علیه السلام) و هو یمسح رأسه و یقول: یا کیس یا کیس»؛ (از اصبغ بن نباته (بضم نون) روایت شده که گفت: من مختار را روى زانوى حضرت على بن ابى طالب(علیه السلام) دیدم. حضرت امیر دست بر سر مختار می کشید و می فرمود: اى زیرک! اى زیرک!)(4)
5. «حدثنی محمد بن مسعود قال: حدثنی أبو الحسن علی بن أبی علی الخزاعی قال: حدثنی خالد بن یزید العمری المکی قال: [حدثنی] الحسن بن زید بن علی بن الحسین قال: حدثنی عمر بن علی بن الحسین: إن علی بن الحسین(علیه السلام) لما أتی برأس عبید الله بن زیاد، و رأس عمر بن سعد فخر ساجدا و قال: الحمد لله الذی أدرک لی ثأری من أعدائی، و جزى الله المختار خیرا»؛ (...هنگامى که سر ابن زیاد و سر عمر ابن سعد را نزد حضرت على بن الحسین (امام سجاد علیه السلام ) آوردند آن حضرت خداى را سجده کرد و فرمود: سپاس مخصوص آن خدائى است که خون ما را از دشمنان طلب کرد. خدا به مختار جزاى خیر عطا فرماید).(5)
پینوشتها:
(1). رجال کشی، ص127؛ بحارالانوار، ج 45، ص 344.
(2). رجال کشی، ص125؛ بحارالانوار، ج45، ص343 و 351.
(3). رجال کشی، ص125؛ بحارالانوار، ج45، ص343 و 351.
(4). رجال کشی، ص127؛ بحارالانوار، ج45، ص344.
(5). رجال کشی، ص127؛ بحارالانوار، ج45، ص344.
منبع: معجم رجال حدیث، آیت الله سیدابو القاسم خویی، ج 18، ص 95-94.
روایات زیادی از اهل بیت درباره مدح مختار آمده است، بعضی از آنها عبارتند از:
1. «إبراهیم بن محمد الختلی قال: حدثنی أحمد بن إدریس القمی قال: حدثنی محمد بن أحمد قال: حدثنی الحسن بن علی الکوفی، عن العباس بن عامر، عن سیف بن عمیرة، عن جارود بن المنذر، عن أبی عبد الله(علیه السلام) قال: ما امتشطت فینا هاشمیة و لا اختضبت، حتى بعث إلینا المختار برءوس الذین قتلوا الحسین(علیه السلام)»؛ (امام باقر(علیه السلام) فرمود: هیچ زن هاشمیه اى از ما خاندان شانه به سر نزد و خضاب نگرفت تا آن موقعى که مختار سر قاتلین امام حسین را نزد ما فرستاد).(1)
2. «حمدویه قال: حدثنی یعقوب، عن ابن أبی عمیر، عن هشام بن المثنى، عن سدیر، عن أبی جعفر(علیه السلام) قال: لا تسبوا المختار، فإنه قتل قتلتنا، و طلب بثأرنا، و زوج أراملنا، و قسم فینا المال على العسرة»؛ (امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: مختار را دشنام ندهید. زیرا مختار قاتلین ما خاندان را کشت، براى ما خونخواهى کرد، بیوه زنان ما را شوهر داد و در موقع عسرت و تنگدستى در میان ما مال تقسیم نمود).(2)
3. «محمد بن الحسن، و عثمان بن حامد قالا: حدثنا محمد بن یزداد، عن محمد بن الحسین، عن موسى بن یسار، عن عبد الله بن الزبیر، عن عبد الله بن شریک قال: دخلنا على أبی جعفر(علیه السلام) یوم النحر و هو متکئ، و قد أرسل إلى الحلاق فقعدت بین یدیه، إذ دخل علیه شیخ من أهل الکوفة فتناول یده لیقبلها فمنعه ثم قال: من أنت؟ قال: أنا أبو محمد الحکم بن المختار بن أبی عبیدة الثقفی - و کان متباعدا من أبی جعفر (علیه السلام)- فمد یده إلیه حتى کاد یقعده فی حجره بعد منعه یده ثم قال: أصلحک الله إن الناس قد أکثروا فی أبی و قالوا و القول و الله قولک قال: و أی شیء یقولون؟ قال یقولون کذاب، و لا تأمرنی بشیء إلا قبلته. فقال سبحان الله أخبرنی أبی و الله إن مهر أمی کان مما بعث به المختار. أ و لم یبن دورنا، و قتل قاتلینا، و طلب بدمائنا؟ رحمه الله، و أخبرنی و الله أبی أنه کان لیتم عند فاطمة بنت علی(علیه السلام) یمهد لها الفراش و یثنی لها الوسائد، و منها أصحاب الحدیث، رحم الله أباک رحم الله أباک، ما ترک لنا حقا عند أحد إلا طلبه، قتل قتلتنا، و طلب بدمائنا»؛
(از عبد اللَّه بن شریک نقل می کنند که گفت: روز عید قربان ما به حضور امام محمّد باقر(علیه السلام) مشرف شدیم. حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: یک سرتراش(سلمانی) نزد من بیاورید. من در مقابل آن بزرگوار نشسته بودم که دیدم پیرمردى از اهل کوفه بحضور آن حضرت آمد و دست امام باقر(علیه السلام) را گرفت که ببوسد. ولى امام اجازه نداد. سپس حضرت باقر(علیه السلام) به او فرمود: تو کیستى؟ گفت: من حکم (بفتح حاء و کاف) ابن مختار بن ابو عبیده ثقفى هستم. امام باقر(علیه السلام) دست خود را کشید و او را - که با آن حضرت فاصله داشت - آورد و نزدیک خود جاى داد. وى به حضرت باقر گفت: خدا امور تو را اصلاح نماید مردم درباره پدرم قیل و قال هائى دارند. ولى به خدا قسم آنچه که تو بفرمائى حق همان است. امام باقر فرمود: چه می گویند؟ گفت: می گویند: مختار کذاب بود. ولى من هر چه شما بفرمائید قبول دارم. امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمود: سبحان اللَّه! به خدا قسم پدرم به من خبر داد که مهریه مادرم از آن چیزهائى بود که مختار فرستاد. آیا نه چنین است که مختار خانه هاى ما را بنا کرد؟ و دشمنان ما را کشت؟ خون هاى ما را مطالبه نمود؟ خدا او را رحمت کند. خدا پدرت را رحمت کند! خدا پدرت را بیامرزد که حق ما را نزد احدى نگذاشت. قاتلین ما را کشت و براى ما خون خواهى کرد).(3)
4. «جبرئیل بن أحمد قال: حدثنی العبیدی قال: حدثنی علی بن أسباط، عن عبد الرحمن بن حماد، عن علی بن حزور، عن الأصبغ قال: رأیت المختار على فخذ أمیر المؤمنین(علیه السلام) و هو یمسح رأسه و یقول: یا کیس یا کیس»؛ (از اصبغ بن نباته (بضم نون) روایت شده که گفت: من مختار را روى زانوى حضرت على بن ابى طالب(علیه السلام) دیدم. حضرت امیر دست بر سر مختار می کشید و می فرمود: اى زیرک! اى زیرک!)(4)
5. «حدثنی محمد بن مسعود قال: حدثنی أبو الحسن علی بن أبی علی الخزاعی قال: حدثنی خالد بن یزید العمری المکی قال: [حدثنی] الحسن بن زید بن علی بن الحسین قال: حدثنی عمر بن علی بن الحسین: إن علی بن الحسین(علیه السلام) لما أتی برأس عبید الله بن زیاد، و رأس عمر بن سعد فخر ساجدا و قال: الحمد لله الذی أدرک لی ثأری من أعدائی، و جزى الله المختار خیرا»؛ (...هنگامى که سر ابن زیاد و سر عمر ابن سعد را نزد حضرت على بن الحسین (امام سجاد علیه السلام ) آوردند آن حضرت خداى را سجده کرد و فرمود: سپاس مخصوص آن خدائى است که خون ما را از دشمنان طلب کرد. خدا به مختار جزاى خیر عطا فرماید).(5)
پینوشتها:
(1). رجال کشی، ص127؛ بحارالانوار، ج 45، ص 344.
(2). رجال کشی، ص125؛ بحارالانوار، ج45، ص343 و 351.
(3). رجال کشی، ص125؛ بحارالانوار، ج45، ص343 و 351.
(4). رجال کشی، ص127؛ بحارالانوار، ج45، ص344.
(5). رجال کشی، ص127؛ بحارالانوار، ج45، ص344.
منبع: معجم رجال حدیث، آیت الله سیدابو القاسم خویی، ج 18، ص 95-94.