یگانگی قیام حسینی و مهدوی در احیای معروف ها
پرسش :
چرا در قیام حسینی و مهدوی بر مساله «امر به معروف و نهی از منکر» تاکید شده است؟
پاسخ :
انسان موجودی اجتماعی است و از انزوا و تنهایی گریزان است. اجتماعی بودن انسان آثار مثبت بسیاری دارد که از جمله آن تعاون و همکاری در رسیدن به اهداف مشترک است؛ اما نباید فراموش کرد که زندگی اجتماعی انسان در کنار مزایای بسیار، با آسیب هایی نیز تهدید می شود. در جوامع انسانی، گاهی خطرات فردی تبدیل به خطرات اجتماعی می گردند و اگر چاره اندیشی نگردد آحاد افراد جامعه در معرض آسیب و تهدید قرار می گیرند. آری، بسیاری از مفاسد همانند یک بیماری مسری، افراد زیادی را آلوده می کنند. بنابراین، هیچ یک از افراد جامعه نباید نسبت به رفتار هم نوعان خویش بی تفاوت باشد.
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «یک فرد گنهکار، در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شود، و به هنگامى که در وسط دریا قرار گیرد تبرى برداشته و به سوراخ کردن موضعى که در آن نشسته است بپردازد، و هر گاه به او اعتراض کنند، در جواب بگوید من در سهم خود تصرف مى کنم! اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولى نمى کشد که آب دریا به داخل کشتى نفوذ کرده و همگى در دریا غرق مى شوند».(1)
پیامبر(صلی الله علیه و آله) با این مثال جالب، منطقى بودن وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را مجسم ساخته است، و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعى که ناشى از پیوند سرنوشتهاست، مى داند. پس همه نسبت به سرنوشت خویش و جامعه مسئول اند.
از این رو منابع اسلامی به این مسأله اهمیت زیادی داده اند و بعضی از امتها را به خاطر ترک این کار سرزنش کرده و حتی دلیل نابودی شان را بی تفاوتی نسبت به منکرات بیان نموده اند؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید:«فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنَا مِنْهُمْ»(2)؛ (پس چرا از نسلهاى پیش از شما خردمندانى نبودند که [مردم را] از فساد در زمین باز دارند؛ جز اندکى از کسانى که از میان آنان نجاتشان دادیم [و بقیه نابود شدند]).
بر اساس این آیه می توانیم بگوییم: گر چه در هر اجتماعی معمولا ظلم و فساد وجود دارد، اما مهم اینست که هر کس به فراخور توانمندی خویش در طریق اصلاح گری بکوشد. اما همین که احساس مسئولیت از میان رفت و افراد جامعه بى تفاوت شدند، فساد و ظلم به سرعت فراگیر می شود. امام رضا(علیه السلام) در این زمینه هشدار داده، می فرماید: «لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ وَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُم» (3)؛ (اگر امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنید افراد بد کردار بر شما مسلط خواهند شد و هر چه دعا کنید مستجاب نمی گردد).
البته طبیعی است! در ملّتی که به ارزش ها، انسانیت و نیک منشی وقعی نهاده نمی شود و در مقابل تبهکاری ها عکس العملی وجود ندارد، بی دینان، ظالمان، اشرار و بدکاران سلطه پیدا می کنند. آنها نیز مردم را به ناپاکی های خود می آلایند و جامعه به مثابه بدنی که به انواع بیماری ها و میکرب ها گرفتار شده است به نابودی کشیده می شود.
در چنین زمانی که ترک امر به معروف و نهی از منکر سبب تضعیف دین و تسلط اشرار شده است، دعا کردن ثمری ندارد؛ بلکه باید به اقامه دین برخاست.
لذا در برهه ای از تاریخ می بینیم که امام حسین(علیه السلام) که پرچمدار آزادی خواهی و عدالت طلبی است، دلیل نهضتش را اینگونه معرفی می نماید: «أَلا تَرَوْنَ أَنَّ الَحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ أَنَّ الْباطِلَ لا یُتَناهى عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً» (4)؛ (آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگیرى نمى گردد، در چنین شرایطى بر مؤمن لازم است [قیام کند و] شیفته ملاقات پروردگار [و شهادت] باشد).
و از همین رو ایشان شیوه اصلاح گری خود را دعوت به سوی نیکی ها و نهی از بدی ها قرار داده، می فرماید: «إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّى وَ أَبى عَلِىِّ بْنِ أَبیطالِب»(5)؛ (من فقط براى اصلاح در امّت جدّم به پا خاستم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و حرکت من بر اساس سیره جدّم و پدرم علی بن ابی طالب است).
این مقابله کماکان ادامه داشته و تا آخر الزمان نیز برقرار خواهد بود؛ آخرالزمانی که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) درباره آن فرمودند: «زمانی خواهد آمد که مردم امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند؛ و از آن بدتر، زمانی خواهد آمد که مردم امر به بدی و نهی از خوبی می کنند؛ و حتی زمانی خواهد آمد که مردم معروف را منکر و منکر را معروف ببینند».(6)
بنابر این می توان گفت: راه همان راه است و شیوه همان شیوه؛ یعنی هر انسان شریف و عدالت خواهی باید بداند که اگر در مقابل زشتی ها سکوت شود کار به جایی می رسد که جای خوبی ها و بدی ها عوض می شود. لذا هرکس نخست باید وظایفش را با توجه به شرایط و توانمندی هایش بشناسد و بدان عمل کند، سپس دیگران را به درستی ها و خوبی ها دعوت کرده و از کارهای ناشایست باز دارد.
این کار از آن جهت ضرورت بیشتری پیدا می کند که جامعه حاضر نه تنها باید در جهت اصلاح خود گام بردارد، بلکه باید افرادی را بپروراند که مقدمات ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را فراهم کنند و هسته اولیه انقلاب را تشکیل دهند.
پینوشتها:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 ش، چاپ سى و دوم، ج 3، ص 38، ذیل آیه 124 سوره آل عمران.
(2). سوره هود آیه 116.
(3). تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، حر عاملی، محمد بن حسن، محقق: حسینی جلالی، محمدرضا، موسسة آل البیت(علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، ج 16، ص 118.
(4). بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، محقق: علوی، عبدالزهرا، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 44، ص 381؛ تاریخ الأمم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، محقق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بی نا، بیروت، ج 5، ص 404.
(5). مثیر الأحزان، ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مدرسه امام مهدى، قم، چاپ سوم، 1406 ق، ص 4.
(6). اسلام و نیازها ی زمان، مطهری، مرتضی، صدرا، تهران، 1389 شمسی، ج 1، ص 240.
منبع: آیین رحمت
انسان موجودی اجتماعی است و از انزوا و تنهایی گریزان است. اجتماعی بودن انسان آثار مثبت بسیاری دارد که از جمله آن تعاون و همکاری در رسیدن به اهداف مشترک است؛ اما نباید فراموش کرد که زندگی اجتماعی انسان در کنار مزایای بسیار، با آسیب هایی نیز تهدید می شود. در جوامع انسانی، گاهی خطرات فردی تبدیل به خطرات اجتماعی می گردند و اگر چاره اندیشی نگردد آحاد افراد جامعه در معرض آسیب و تهدید قرار می گیرند. آری، بسیاری از مفاسد همانند یک بیماری مسری، افراد زیادی را آلوده می کنند. بنابراین، هیچ یک از افراد جامعه نباید نسبت به رفتار هم نوعان خویش بی تفاوت باشد.
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «یک فرد گنهکار، در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شود، و به هنگامى که در وسط دریا قرار گیرد تبرى برداشته و به سوراخ کردن موضعى که در آن نشسته است بپردازد، و هر گاه به او اعتراض کنند، در جواب بگوید من در سهم خود تصرف مى کنم! اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولى نمى کشد که آب دریا به داخل کشتى نفوذ کرده و همگى در دریا غرق مى شوند».(1)
پیامبر(صلی الله علیه و آله) با این مثال جالب، منطقى بودن وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را مجسم ساخته است، و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعى که ناشى از پیوند سرنوشتهاست، مى داند. پس همه نسبت به سرنوشت خویش و جامعه مسئول اند.
از این رو منابع اسلامی به این مسأله اهمیت زیادی داده اند و بعضی از امتها را به خاطر ترک این کار سرزنش کرده و حتی دلیل نابودی شان را بی تفاوتی نسبت به منکرات بیان نموده اند؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید:«فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنَا مِنْهُمْ»(2)؛ (پس چرا از نسلهاى پیش از شما خردمندانى نبودند که [مردم را] از فساد در زمین باز دارند؛ جز اندکى از کسانى که از میان آنان نجاتشان دادیم [و بقیه نابود شدند]).
بر اساس این آیه می توانیم بگوییم: گر چه در هر اجتماعی معمولا ظلم و فساد وجود دارد، اما مهم اینست که هر کس به فراخور توانمندی خویش در طریق اصلاح گری بکوشد. اما همین که احساس مسئولیت از میان رفت و افراد جامعه بى تفاوت شدند، فساد و ظلم به سرعت فراگیر می شود. امام رضا(علیه السلام) در این زمینه هشدار داده، می فرماید: «لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ وَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُم» (3)؛ (اگر امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنید افراد بد کردار بر شما مسلط خواهند شد و هر چه دعا کنید مستجاب نمی گردد).
البته طبیعی است! در ملّتی که به ارزش ها، انسانیت و نیک منشی وقعی نهاده نمی شود و در مقابل تبهکاری ها عکس العملی وجود ندارد، بی دینان، ظالمان، اشرار و بدکاران سلطه پیدا می کنند. آنها نیز مردم را به ناپاکی های خود می آلایند و جامعه به مثابه بدنی که به انواع بیماری ها و میکرب ها گرفتار شده است به نابودی کشیده می شود.
در چنین زمانی که ترک امر به معروف و نهی از منکر سبب تضعیف دین و تسلط اشرار شده است، دعا کردن ثمری ندارد؛ بلکه باید به اقامه دین برخاست.
لذا در برهه ای از تاریخ می بینیم که امام حسین(علیه السلام) که پرچمدار آزادی خواهی و عدالت طلبی است، دلیل نهضتش را اینگونه معرفی می نماید: «أَلا تَرَوْنَ أَنَّ الَحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ أَنَّ الْباطِلَ لا یُتَناهى عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً» (4)؛ (آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگیرى نمى گردد، در چنین شرایطى بر مؤمن لازم است [قیام کند و] شیفته ملاقات پروردگار [و شهادت] باشد).
و از همین رو ایشان شیوه اصلاح گری خود را دعوت به سوی نیکی ها و نهی از بدی ها قرار داده، می فرماید: «إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّى وَ أَبى عَلِىِّ بْنِ أَبیطالِب»(5)؛ (من فقط براى اصلاح در امّت جدّم به پا خاستم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و حرکت من بر اساس سیره جدّم و پدرم علی بن ابی طالب است).
این مقابله کماکان ادامه داشته و تا آخر الزمان نیز برقرار خواهد بود؛ آخرالزمانی که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) درباره آن فرمودند: «زمانی خواهد آمد که مردم امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند؛ و از آن بدتر، زمانی خواهد آمد که مردم امر به بدی و نهی از خوبی می کنند؛ و حتی زمانی خواهد آمد که مردم معروف را منکر و منکر را معروف ببینند».(6)
بنابر این می توان گفت: راه همان راه است و شیوه همان شیوه؛ یعنی هر انسان شریف و عدالت خواهی باید بداند که اگر در مقابل زشتی ها سکوت شود کار به جایی می رسد که جای خوبی ها و بدی ها عوض می شود. لذا هرکس نخست باید وظایفش را با توجه به شرایط و توانمندی هایش بشناسد و بدان عمل کند، سپس دیگران را به درستی ها و خوبی ها دعوت کرده و از کارهای ناشایست باز دارد.
این کار از آن جهت ضرورت بیشتری پیدا می کند که جامعه حاضر نه تنها باید در جهت اصلاح خود گام بردارد، بلکه باید افرادی را بپروراند که مقدمات ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را فراهم کنند و هسته اولیه انقلاب را تشکیل دهند.
پینوشتها:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 ش، چاپ سى و دوم، ج 3، ص 38، ذیل آیه 124 سوره آل عمران.
(2). سوره هود آیه 116.
(3). تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، حر عاملی، محمد بن حسن، محقق: حسینی جلالی، محمدرضا، موسسة آل البیت(علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، ج 16، ص 118.
(4). بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، محقق: علوی، عبدالزهرا، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 44، ص 381؛ تاریخ الأمم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، محقق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بی نا، بیروت، ج 5، ص 404.
(5). مثیر الأحزان، ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مدرسه امام مهدى، قم، چاپ سوم، 1406 ق، ص 4.
(6). اسلام و نیازها ی زمان، مطهری، مرتضی، صدرا، تهران، 1389 شمسی، ج 1، ص 240.
منبع: آیین رحمت